kayhan.ir

کد خبر: ۹۷۶۴۶
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۷
تأملاتی درباره سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر

آئینه تمام نمای سیاست‌های فرهنگی دولت یازدهم


آرش فهیم
سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با حاشیه‌های غلیظ‌تر از متن به پایان رسید. البته مطابق آنچه در سال‌های اخیر در سینمای ما گذشته، از این جشنواره توقع چندانی نمی رود. از قبل هم می‌شد پیش‌‌بینی کرد که با خیلی از فیلم‌های خنثی و زیر‌متوسط و سه چهار تا فیلم خوب و نسبتا خوب مواجه خواهیم شد. اما حواشی، گاف‌ها و اعتراض‌ها به این جشنواره، خیلی بیشتر از دوره‌های گذشته بود. اعتراض به فهرست نامزدهای کسب سیمرغ، همواره اتفاق می افتاد، اما این بار، تقریبا همه اهالی سینما و حتی آن‌هایی که خودشان نامزد شدند هم معترض بودند. اما درباره این جشنواره چند نکته قابل تأمل وجود دارد:
یک- جشنواره سی و پنجم فیلم فجر در آخرین سال فعالیت دولت یازدهم برگزار شد. اگر اولین و دومین جشنواره‌ای که در هر دولت برگزار می‌شود را می توان حاصل عملکرد و سیاست‌های دولت و مدیران قبلی دانست، جشنواره سال آخر، آینه تمام‌نمای سیاست‌های فرهنگی و سینمایی دولت حاکم محسوب می‌شود. حال، آخرین جشنواره برگزار شده توسط دولت یازدهم را با آخرین جشنواره برگزار شده توسط دولت نهم  مقایسه کنید. بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر در سال 1387 و به عنوان آخرین جشنواره فجر دولت نهم برگزار شد. پس از این جشنواره، مجله «فیلم» که از نظر سیاسی، مخالف دولت و منتقد سرسخت وزارت ارشاد وقت (حسین صفار هرندی) بود، از جشنواره بیست و هفتم فیلم فجربه عنوان بهترین دوره این جشنواره در همه ادوار یاد کرد. اما جشنواره سی و پنجم به عنوان آخرین جشنواره فجر دولت یازدهم درحالی برگزار شد که اغلب هنرمندان، کارشناسان و منتقدان سینما معتقدند که سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، ضعیف‌ترین دوره برگزاری این رویداد محسوب می‌شود. از مقایسه نتیجه این دو جشنواره، تو خود حدیث مفصل بخوان!
دو- نتیجه نظرخواهی‌ها و رأی‌هایی که هر سال بعد از جشنواره منتشر می شود، متفاوت است. هر گروه و جریانی مطابق سلیقه یا گرایش فکری و فرهنگی و ایدئولوژیک خود، آثاری را به عنوان برگزیده انتخاب می‌کنند که با دیگران متمایز است. اما امسال، از معدود دوره‌هایی است که فیلم‌های برتر از نگاه همه جریان ها و گروه‌ها مشترک است. یعنی در صدر همه نظرخواهی‌ها می‌توان نام سه فیلم «ماجرای نیمروز»، «ویلایی‌ها» و «بیست و یک روز بعد» را دید. حتی در نظرخواهی از مردم هم، این سه فیلم طرفدارهای بیشتری دارند. نکته قابل تأمل درباره این اتفاق این است که هر سه فیلم برتر جشنواره امسال، آثاری هستند که در دایره سینمای متعهد شناخته می شوند. و نکته دیگر اینکه این سه فیلم، توسط کارگردان‌های جوان ساخته شده‌اند؛ دو فیلم «ویلایی ها» و «بیست و یک روز بعد» فیلم اولی هستند و فیلم «ماجرای نیمروز» هم فیلم دوم کارگردانش است.
به دو فیلم دیگر، قبلا پرداخته بودیم. اما فیلم «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، فیلمساز 33 ساله ای که پیش از این چند فیلم کوتاه و انیمیشن ساخته بود، تصویری متفاوت و خلاقانه‌ای از معضلات اجتماعی نشان می دهد. روایت گرم و پر التهاب فیلم، همراه با ساختار محکم و بازی‌های خوب بازیگران، باعث شده تا فیلم «بیست و یک روز بعد» مخاطب را درباره موقعیت آدم‌های گرفتار در بحران‌های اقتصادی به درک تازه‌ای برساند. آنچه این فیلم را با سایر آثار اجتماعی متفاوت جلوه می‌دهد، غلبه روحیه امید و مبارزه بر یأس و تیرگی است. ما با درامی روبرو هستیم که در اوج کشمکش و درگیری قهرمان فیلم با مشکلات، نه تنها ترس و سیاهی دیده نمی‌شود که روشنایی و زیبایی تجلی می‌یابد. قهرمان «بیست و یک روز بعد» هم در نوع خود کم نظیر است. نوجوانی که میان کودکی و بزرگسالی قرار دارد و بار زندگی نامتوازن زندگی را بر دوش دارد. شاید بتوان وضعیت این قهرمان نوجوان را استعاره‌ای از وضعیت کنونی ایران دانست. و اینکه تنها راه برون رفت از مشکلات را خوداتکایی و مقاومت و ایمان نمایش می‌دهد. اما دریغ که این أثر، از سوی برگزار‌کنند‌ه‌های جشنواره، چندان جدی گرفته نشد.
سه - در مقابل برتری فیلمسازهای جوان و با رویکرد به انقلاب اسلامی، فیلمسازان جبهه شبه روشنفکری و همچنین نمایندگان سینمای قبل از انقلاب، حرف تازه‌ای برای گفتن نداشتند. نماینده این طیف، مسعود کیمیایی بود که در جشنواره امسال با یک شکست دیگر مواجه شد. چون فیلم جدید کیمیایی همچون آثار اخیر وی، فاقد ساختاری قابل قبول است. حوادث فیلم، بدون هیچ منطقی رخ می‌دهند، بازی بازیگران، کیفیت چندانی ندارد، موقعیت‌ها تصنعی و بدقواره شکل می‌گیرند و دیالوگ‌ها، بی‌جان و شعاری هستند. علاوه بر این‌ها، شخصیت‌های فیلم، باورپذیر نیستند. همه این‌ها باعث شده‌اند تا «قاتل اهلی» یک شکست جدید برای کارگردان مشهورش قلمداد شود.
چهار- درباره جنجال‌های ناشی از معرفی نامزدهای این دوره از جشنواره فیلم فجر هم باید گفت که این أمر تا حد زیادی طبیعی است. مشکل داوری این جشنواره فراتر از داوران دوتابعیتی است. اساسا جشنواره فیلم فجر، مرام‌نامه یا چارچوب فکری خاصی ندارد که براساس آن بتوان انتخاب و گزینش فیلم‌ها را ارزیابی کرد. برخلاف جایزه اسکار، جشنواره فیلم کن و سایر رویدادهای سینمایی تأثیرگذار در جهان، جشنواره فجر ما به جای تعریف و استراتژی با تعارف عمل می‌کند! مشخص نیست که این جشنواره قرار است چه جریانی در سینما راه بیندازد و هنر هفتم ما را به طرف کدام افق رهنمون سازد؟ اصلا فیلم آرمانی از نگاه این جشنواره چیست؟ تا وقتی پرسش اولیه و اساسی‌، یعنی تعریف فیلم مطلوب در این جشنواره پاسخ داده نشود، باید منتظر شوک سالانه ناشی اعلام اسامی نامزدها و برندگان سیمرغ جشنواره فجر باشیم!