kayhan.ir

کد خبر: ۸۴۴۴۴
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
اعدام‌های سال 67 به روایت عضو سابق سازمان مجاهدین

فرصت دوباره امام به منافقین زندانی


با وجود تمامی این جاسوسی‌ها و خیانت‌های صریح، باز هم امام خمینی(ره) به خائنینی که بر خیانت خود تأکید داشتند (و اساسا دیگر مسئله‌شان به عقیده و اندیشه برنمی‌گشت) فرصت دادند که در مقابل هیئت 3 نفره قضات، از عملکرد خود اظهار ندامت کنند. در حالی که اساسا بنا بر نص صریح اعترافاتشان چنین فرصتی نمی‌بایست به آنان داده می‌شد.
همچنان که در قسمت پیشین این سلسله گفتارها هم اشاره کردم، براساس آمار و ارقام ارائه شده توسط هواداران مجاهدین خلق که در خارج از کشور انتشار یافته است (مانند کتاب خاطرات زندان ایرج مصداقی) و شواهد موجود ازجمله مجموعه‌ عفوهای سال‌های 65 و 66، درتابستان 67 قطعا تعدادی بسیار کمتر از 2500 نفر درزندان‌های اوین، گوهردشت و قزل‌حصار در استان تهران وجود داشته‌اند که از این تعداد، حدود 200 تا 300 نفر از زندانیان گوهردشت، افغانی بوده‌اند، صدها نفر نیز (بیش از 1100 نفر) در بهمن همان سال مورد عفو عمومی امام قرار گرفتند و دهها نفر دیگر همچنان در زندان‌ها باقی بودند. بنابراین بر مبنای ارقام ارائه شده توسط خود اعضای سازمان در خارج کشور اساسا به نظر نمی‌آید قتل عامی صورت گرفته باشد و بار حقوقی کلمه «قتل‌عام» بسیار فراتر از این مسائل است.
در بسیاری از خاطرات زندانیان آزاد شده که در خارج کشور به سر می‌برند و از فعالین نیروهای اپوزیسیون هم به شمار می‌آیند و اغلب هم مدعی‌اند در زندان مقاومت کرده‌اند و ذره‌ای از موضع خود کوتاه نیامده‌اند! (یعنی سر موضع بوده‌اند!) ادعا کرده‌اند که رژیم جمهوری اسلامی در تابستان 67 هر کس که سر موضع بوده را اعدام کرده است!! با این حساب معلوم نیست پس این حضرات چگونه جان سالم به در برده‌اند و هم‌اکنون نیز در خارج کشور به سر می‌برند؟!!!(1) (آمده است که اکثر اعدام‌ها در زندان گوهردشت و در حسینیه سالن جهاد صورت گرفته است.) (۲)
باید بگویم نه تنها من بلکه حدود 300 زندانی که در آن ایام (یعنی مرداد و شهریور 67 و بعد از آن) در سالن جهاد زندگی و کار می‌کردند، می‌توانند شهادت بدهند که در حالی که حسینیه مزبور در کنار اتاق‌هایشان قرار داشت و در تمام مدت شبانه‌روز برای انجام فرایض مذهبی، استراحت، تماشای تلویزیون و یا اجرای مراسم مختلف جشن‌ها و ایام عزاداری به آن رفت و آمد داشتند ولی از خیالبافی‌های جماعتی که 18 سال است افسانه قتل‌عام تابستان 67 را در بوق و کرنا کرده‌اند، لااقل در مکان مورد ادعای آنها هیچ اثری ندیده‌اند! خیلی از آن زندانیان در حال حاضر حی و حاضرند و مورد وثوق خاطره‌نویسان مذکور نیز می‌باشند، از جمله همه برادران ذاکری (که برادرشان ابراهیم ذاکری از اعضای مرکزیت سازمان و شورای ملی مقاومت بود) از بزرگتر آنها یعنی محمود ذاکری تا باقر ذاکری و کوچکترین‌شان که نامش را به خاطر ندارم. حتما این برادران به‌خصوص محمود که در تمامی مراسم مذهبی و عزاداری شرکت می‌کرد به خاطر دارند که در همان ایام مورد بحث که بخشی از آن هم مصادف با ماه محرم بود، هر شب مراسم عزاداری و سینه‌زنی در حسینیه برپا بود و اغلب بچه‌ها هم حضور داشتند. حتما یادشان هست که برای ظهر عاشورا چه سفره بزرگی در همان حسینیه انداختیم و همه دور آن جمع شدند و بعدا گروهی به شستن ظرف‌ها مشغول شدند و دسته‌ای هم با جارو کردن حسینیه کمک می‌کردند.
خیلی‌های دیگر هم بودند، مانند احمد میراحسان، (۳) شاهین صدای وطن، کاوه سلحشور، حسن ماهرالنقش، حمید استادنظری، (۴) منوچهر مقدم سلیمی، امیر معینی، (۵) عبدالسعید خرم‌شاهی، خسرو صامت‌حقیقی، محمدعلی فراهانی جوکار، مسعود عمرانی و...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ایرج مصداقی در قسمت سوم از نقد خود از احمد موسوی سؤال می‌کند: «...‌لطفا در کنار توضیحاتتان مشخص کنید در سال 67 در خلال قتل‌عام زندانیان سیاسی چگونه زنده ماندید؟ آیا اصلا به دادگاهی برده شدید؟ اگر پاسختان منفی است، لطفا پاسخ دهید چرا شما و امثال شما که دشمنان درجه یک رژیم بودید، به دادگاه برده نشدید؟ چرا شما را که همیشه جزو فرادستان بودید و حتی در ذهنتان هم لحظه‌ای به نماز و روزه فکر نکرده بودید، به دادگاه نبردند؟ آیا در صورت رفتن به دادگاه از مارکسیسم لنینیسم و سازمان اقلیت دفاع جانانه کردید؟ آیا در مقابل خواندن نماز و... موضع‌گیری جانانه کردید؟ لابد ضمن دفاع از مارکسیسم لنینیسم و اعلام هواداری از سازمان اقلیت از زندان آزاد شدید؟ شما چگونه از کشور خارج شدید؟...»
۲- ایرج مصداقی در قسمت سوم همان مقاله در تایید حرف‌هایش درباره قتل‌عام تابستان 67 و اعتراض به اشکالات احمد موسوی بر کتاب‌های خاطراتش می‌نویسد: «... تمام اینها در حالی است که ده‌ها زندانی مجاهد که اکنون زنده و در عراق، اروپا و آمریکا هستند، لحظه‌ای در صحت آن تردید نکرده‌اند...»
۳- همان‌طور که قبلا هم توضیح داده شد احمد میراحسان هم‌اکنون به عنوان نویسنده و منتقد سینمایی در مطبوعات فعال است.
۴- حمید استادنظری پس از آزادی به عنوان مترجم زبان انگلیسی در برخی نشریات مانند گزارش فیلم مشغول کار شد.
۵- امیر معینی پس از آزادی به حرفه قبلی‌اش یعنی آهنگسازی و ساخت موسیقی روی آورد و  ضمن تدریس، به ساخت موسیقی برای فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی پرداخت.