شمارش معکوس برای محو رژیم صهیونیستی از صحنه روزگار (بخش نخست)
سازمان ملل حامی رژیم کودککش!(گزارش روز)
فریده شریفی
بسیاری از مناقشات بینالمللی تاکنون حل و فصل نشدهاند و همین مسئله از سوی برخی از تحلیلگران از آفات و چالشهای حقوق یا سازمانهای بینالمللی و منطقهای محسوب شده است چرا که مهمترین هدف این نهادهای بینالمللی یعنی تحقق صلح و امنیت در سطح جهان تامین نشده است.
منطقه غرب آسیا یکی از بیثباتترین مناطقی است که شاهد تضاد منافع کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای است و همین برخوردها و درگیریها، صلح و امنیت بینالمللی را به مخاطره انداخته است. یکی از مهمترین و در عین حال طولانیترین منازعات این منطقه، جنگ میان اعراب و رژیم صهیونیستی به ویژه مناقشه فلسطین و اسرائيل است که منشاء آن بیرون رفتن نیروهای نظامی انگلیس و دو دستی تحویل دادن سرزمینهای فلسطینی به یک رژیم جعلی و ساختگی به نام اسرائیل است.
تاریخچه مناقشه فلسطین و صهیونیسم
در سال 1947 پس از تقسیم هند به دو کشور هند و پاکستان، سازمان ملل متحد این راه حل را برای فلسطین نیز موثر دانست و در 29 نوامبر 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه 181 تاسیس دو دولت مستقل عرب و یهود را در فلسطین با 23 رای موافق، 13 رای مخالف و 10 رای ممتنع تصویب کرد. طبق این قطعنامه 56 درصد از اراضی فلسطینیها به یهودیان تعلق گرفت و بیتالمقدس شهر فاصل بین دو دولت عرب و یهود ظاهرا تحت اداره سازمان ملل متحد قرار گرفت.
«محمد عزیزی» کارشناس مسائل بینالملل و مدیر سایت بیداری اسلامی در گفتوگو با گزارشگر کیهان در این باره میگوید: «سازمان ملل متحد مسبب اصلی اشغال فلسطین، رنج و درد و آوارگی فلسطینیها است چرا که همین سازمان بینالمللی بود که در سال 1947 به اشغالگری اسرائيل رسمیت داد و مطابق قطعنامه 181 فلسطین تقسیم شد و بیش از نیمی از آن در اختیار رژیم مجعول و ساختگی صهیونیستی قرار گرفت.»
وی اضافه میکند: «سکوت سازمان ملل در برابر اشغالگری و نقض حقوق بشر رژیم صهیونیستی سبب شده تا صهیونیستها جسارت بیشتری برای کشتار فلسطینیها و اشغال سرزمینهای عربی پیدا کنند، حتی در برخی مقاطع این سازمان نقش حامی و مشوق رژیم صهیونیستی برای جنایات بیشتر را نیز ایفا میکند به ویژه آنجا که گروههای مقاومت فلسطین را تروریست مینامد و تحریم و محاصره فلسطین را شدید میکند.»
به گفته مدیر سایت بیداری اسلامی، سازمان ملل از خود هیچ ارادهای برای ضمانت اجرای مصوبات ندارد و تحت تاثیر اراده قدرتهای غربی و آمریکا برای رسمیت دادن به خواستههای آنان است.
این کارشناس مسائل بینالمللی همچنین خاطرنشان میکند: «بیشتر قطعنامههای سازمان ملل در حمایت از فلسطین و محکومیت رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا وتو شده است و آنهایی که در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیده بیشتر جنبه مشورتی داشته و هیچگاه اجرایی نشده است. کمیتههای تحقیق این سازمان نیز که در سالهای گذشته درباره بحرانها و کشتارهای مختلف در فلسطین تشکیل شده اگر هم نتیجهای علیه اسرائیل داشته، در نیمه راه متوقف شده است.»
تقسیم اراضی فلسطینی و اختصاص یافتن بیش از 55 درصد از سرزمینهای فلسطینی موجب خشم و انتقاد شدید فلسطینیها و دولتهای عربی شد و آن را نپذیرفتند و خواستار ارجاع این موضوع به محاکم بینالمللی شدند اما اسرائیل بیاعتنا به اعتراضها و مخالفتها دولت خود را در سال 1947 تشکیل داد و جنگ اعراب و اسرائیل آغاز شد.
آغاز جنگ، اشغال و آوارگی
در پی اعلام موجودیت دولت صهیونیستی در قلمرو فلسطین، آتش جنگ میان فلسطینیان و یهودیان مهاجر شعلهور شد که به «جنگ 1948»معروف است. در این جنگ رژیم صهیونیستی 78 درصد کل خاک فلسطین را به اشغال خود درآورد که نخستین مرحله آوارگی فلسطینیان را در برداشت، از مجموع 1/900/000 نفر از فلسطینیها، به غیر از کشته و زخمیشدگان، حدود یک میلیون نفر، خانه و کاشانه خود را از دست داده و آواره کشورهای دیگر شدند.
«محمدرضا کیوانفر» کارشناس ارشد روابط بینالملل در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «پانزدهم ماه مه سال 1948 یادآور روزی تلخ برای مردم فلسطین است، روز اشغال سرزمین مادری، مصادره اراضی و آغاز آوارگی و درد و رنج مردم مظلوم فلسطین، به همین دلیل فلسطینیها این روز را روز نکبت، روز عزا و روز مصیبت نامگذاری کردهاند.»
وی اضافه میکند: «67 سال از صدور قطعنامه ننگین تقسیم فلسطین میگذرد و صفحهای دیگر از قطعنامههای تبعیضآمیز سازمان ملل ورق میخورد. در واقع میتوان گفت که صهیونیستها در اشغال و آوارگی ملت فلسطین تنها نبودند و حامیان متعددی داشتند که در راس آنها آمریکا، قدرتهای غربی و سازمان ملل متحد بودند.»
به گفته این کارشناس مسائل بینالمللی، «قطعنامه 181 سازمان ملل مهر تاییدی بود بر وجود یک توطئه جهانی از قبل طراحی شده که زمینه اشغال فلسطین و آواره شدن میلیونها فلسطینی بیگناه را فراهم کرد به نحوی که تعداد آوارگان فلسطینی از 900 هزار نفر به بیش از چهار میلیون نفر رسیده است.»
به این ترتیب فلسطین به اشغال صهیونیستها درآمد و فاجعه آوارگی و بیخانمانی ملتی مظوم شکل گرفت.
کیوانفر معتقد است: اشغال سرزمین فلسطین جنایتی است که با گذر زمان فراموش نمیشود و ملت مظلوم فلسطین تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا دشمن متجاوز و اشغالگر را از سرزمین خود بیرون کنند.
وی اضافه میکند: «وقوع حرکتهای انقلابی مردمی تحت عنوان انتفاضه فلسطین و مقاومتی که رزمندگان فلسطینی در میدانهای نبرد علیه صهیونیستها نشان میدهند به خاطر این است که به جهانیان ثابت کنند تسلیم نمیشوند و تا دشمن صهیونیستی را از فلسطین اخراج نکنند دست از مقاومت برنخواهند داشت.»
این کارشناس با ابراز تأسف از موضعگیری برخی از کشورهای عربی میگوید: «متأسفانه برخی از کشورهای عربی به آرمان فلسطین پشت کردهاند و راه همراهی و ایجاد رابطه با رژیم کودککش و خونریز صهیونیستی را در پیش گرفتهاند درحالی که نمیدانند صهیونیستها نیامدهاند تا بر بخشی از فلسطین یا تمام آن مسلط شوند بلکه میخواهند بر تمام منطقه مسلط شوند.»
توهم نیل تا فرات
دکتر محمدحسن قدیریابیانه استراتژیست و کارشناس ارشد مسائل بینالمللی و سفیر سابق ایران در مکزیک و ایتالیا در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره عدم حل و فصل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی میگوید: «پرونده فلسطین قابل حل نیست چراکه رژیم صهیونیستی تحت حمایت آمریکا و سازمان ملل این سرزمین را غصب کرده و در آرزوی گسترش اسرائیل از نیل تا فرات است و دو نوار آبی هم که در دو طرف پرچم اسرائیل به چشم میخورد نشان دهنده همین رویا و خیالبافی است.»
وی اضافه میکند: «در منطقه نیل تا فرات، مکه و مدینه و 14 کشور قرار دارند یعنی صهیونیستها میخواهند بر مکه و مدینه هم مسلط شوند لذا رژیم صهیونیستی باید برانداخته و از نقشه جهان محو شود و تنها راه تحقق این هدف مبارزه است.»
این استراتژیست و پژوهشگر مسائل سیاسی تأکید میکند: «اگر سازمان ملل یا کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا علاقهمند به تأسیس رژیم صهیونیستی هستند و تمام تلاش خود را برای حفظ این رژیم به کار میگیرند چرا دولت اسرائیل را در آمریکا یا آلمان تأسیس نمیکنند و ملت مظلوم فلسطین را هدف قرار دادهاند؟!»دکتر قدیری ابیانه همچنین خاطرنشان میکند: «بالاترین رکن سازمان ملل شورای امنیت است که باید در این مناقشه دخالت کرده و به جنایات صهیونیستی پایان دهد اما با وتوی یکی از اعضای دائم هرگونه قطعنامه درباره رژیم صهیونیستی لغو و باطل میشود و سازمان ملل هیچ کاری علیه اسرائیل نمیتواند انجام دهد.
وی یادآوری میکند که بالاخره عزم و اراده فلسطینیها در بیرون کردن اشغالگران صهیونیست چارهساز خواهد شد و ملت فلسطین پیروز خواهد شد.
بیمحتوا بودن قطعنامهها
از زمانی که اسرائیل در پانزدهم مه سال 1948 اعلام موجودیت کرد تاکنون به طور متوسط هر سال حداقل یک یا دو قطعنامه و یا بیانیه علیه این رژیم در شورای امنیت و یا مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است و در اکثر آنها رژیم صهیونیستی محکوم به ارتکاب جنایت علیه فلسطینیها و نقض حقوق بشر شده است اما نفوذ آمریکا و دیگر قدرتها در سازمان ملل موجب شده که اسرائیل به پشت گرمی این قدرتها از اجرای بیش از 100 مصوبه و قطعنامه سر باز زده و به خواست اکثریت ملل جهان بیاعتنایی کند.دکتر «فاطمه عالیشاه اراتبنی» پژوهشگر و کارشناس مسائل بینالمللی در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به قطعنامههای سازمان ملل میگوید: «نداشتن ضمانت اجرایی برای مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد، سالهاست که به بسیاری از مصوبات جنبه تشریفاتی و نمایشی داده است. در واقع آمریکا با حمایت مطلق از اسرائیل در بسیاری از موارد مانع از صدور قطعنامه علیه این رژیم شده است و یا با به کار بردن نفوذ خود در سازمان ملل متحد و جهتدهی این سازمان، قطعنامههای صادره علیه اسرائیل را به بایگانی سازمان ملل فرستاده است. به همین دلیل احکام دیوان لاهه درمورد پروندههای مختلف این رژیم به اجرا نمیرسد ویا غالب آنها راکد و بیاثر باقی میماند.»
وی اضافه میکند: «رژیم صهیونیستی برای فریب افکار عمومی به دروغ و توطئه متوسل شده و تلاش دارد با داعیه صلح و سازش به عادیسازی روابط با کشورهای عربی بپردازد تا مقدمات شناسایی رژیم جعلی خود را فراهم آورد درحالی که این رژیم اعتقادی به مذاکره، توافق و صلح ندارد و تنها منطق رژیم صهیونیستی، زورگویی، اشغال، تجاوز و توسعهطلبی است.»
به گفته این پژوهشگر مسائل بینالمللی، پذیرش روابط عادی با این رژیم با توجه به ماهیت سلطهگری آن چیزی جز خودکشی نیست و روند صلح و سازش در اصل چیزی جز یک کمدی نیست.
دکتر عالیشاه همچنین میگوید: «نباید فراموش کرد که غصب و غارت، اشغالگری و توسعه شهرکسازی، مصادره زمینهای باقی مانده از سرزمین فلسطین از اهداف اصلی و نیازهای واقعی رژیم صهیونیستی محسوب میشوند و نژادپرستی اشغالگران قدس میرود تا به فاشیسم تبدیل شود که هدف آن تبدیل این رژیم جعلی به یک سیستم آپارتاید است. همانطور که اکنون نیز مشاهده میشود که در کرانه باختری و سرزمینهای اشغالی بدترین نوع تبعیض نژادی اعمال میشود و در پارلمان رژیم صهیونیستی نیز حجم گستردهای از قوانین با هدف تحقیر فلسطینیها و بالا بردن موقعیت صهیونیستها تصویب میشود.»