نقشآفرینان عصر تاریکی (کتاب انقلاب)
کتاب «نقشآفرینان عصر تاریکی(1)» جلد سی و هفتم از مجموعه کتابهای نیمه پنهان انتشارات کیهان است که به قلم «مرتضی صفارهرندی» با موضوع جریانشناسی گروهها از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی در قالب پنج فصل در 392 صفحه منتشر شده است.
این اثر میخواهد پندارها و رفتارهای گذشتگان را از خلال واقعیتهای اجتماعی و بنیانهای فکری زمانه آنها ریشهیابی کند. شناخت این ریشهها که تشکیلدهنده بسیاری از گرایشهای سیاستورزان امروزی است، گاهی از رازگونههای به ظاهر سر به مهر، پرده برمیدارد. آنچه امروز به عنوان گرایش سیاسی و جناحی داخل و خارج از نظام و انقلاب مشاهده میشود، وارث تطوری است که در دیدگاه و رفتارهای صاحبان اندیشه و رفتار سیاسی این دیار صورت گرفته است. گذشته تلخ و شیرین ما بدون تردید خشتهای زیرین بسیاری از نیکرفتاریها و بدکرداریهای سیاسی امروز است. فصل نخست کتاب، حکایت تولد بیماری به نام جریان شبهروشنفکری در ایران است که تبعیت بیتامل از آرای غربیها و بلکه خواستههای ارباب قدرت در مغرب زمین را سرلوحه عمل خود قرار داد و خصوصیت دیکتاتورمنشی و بیتحملی نسبت به مخالفان غربگرایی را با اعدام و ترور عالمان صدر مشروطه به نام خود ثبت کرد، همان جریان به ظاهر متکثری که فرجامی جز دیکتاتوری پهلوی را به ارمغان نیاورد.
این کتاب همچنین راوی ادامه اجرای منویات استعمارگران غربی در دوران سیاه پهلوی اول و همراهی بخش بزرگی از جریان شبهروشنفکری با استبداد سیاه آن دوران است. در فصل دوم به پیامد مجالی که پس از سقوط رضاشاه برای رخنمایی جریانهای سیاسی اعم از اسلامی و غیراسلامی فراهم شد، پرداخته میشود و همچنین «رویش احزاب و گروههایی از مارکسیست روسی حزب توده، سوسیالیست حزب زحمتکشان، خداپرستان سوسیالیست و ائتلافی از این گروهها و ملیگرایان با عنوان جبهه ملی گرفته تا گروههای برخاسته از متن مردم، محافل دینی، حوزههای علمیه و رفتارهای آنان در خلال حوادث سرنوشتساز بین سالهای 1320 تا 1332 و نیز دوران فترت پس از کودتای 28 مرداد 32 تا سال 1341» دیگر موضوعات مورد بررسی این فصل را تشکیل میدهند. فصل سوم به نقطه عطف تاریخ ایران یعنی ظهور نهضتی با خاستگاه و خواستهای صددر صد اسلامی و شخصیتی به نام «امام خمینی(ره)» میپردازد که مطالبات کاملا متفاوت با گذشته را وارد صحنه مبارزات سیاسی ایران کرد، مطالباتی که ضمن مشروعیتزدایی از نظام سلطنتی وابسته به غرب، اذهان و ارادههای مبارزان مسلمان را برای الگوی حکومت اسلامی آماده میساخت. نویسنده همچنین بیاعتقادی تقابلآمیز گروههای غیراسلامی و شبه اسلامی به این رویکرد را مورد توجه قرار میدهد. فصل چهارم شامل بررسی تجربههای تلخی است که گروههای چپگرا اعم از مارکسیست و التقاطی در مبارزات مسلحانه برای نیروهای مبارز به ارمغان آوردند. موضوع بررسی این تجربه، گروههایی مثل چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق و ... و نیز گروههای تندرو دیگر مثل گروه مهدی هاشمی و ریشهها و نتایج انحراف فکری آنهاست.
نویسنده در فصل پایانی کتاب علاوه بر بررسی جریان غالب برانگیزانده انقلاب اسلامی و سرنوشتساز ملت ایران، مدیریت امام(ره) برای پیوند حوزههای علمیه و تحصیلکردگان دانشگاهی و دیگر طبقات اجتماعی، نگاهی به تلاشهای ناکامی دارد که برای انحراف انقلاب از مسیر ترسیم شده از سوی رهبری صورت گرفته است و اینکه چگونه افراد منزوی سعی کردند تا در سایه حرکت دینی مردم، از طریق لابی با آمریکا یا دربار به این هدف دست یابند.