kayhan.ir

کد خبر: ۶۶۶۶۷
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۳

خطرات دنیوی و اخروی حب مقام و ریاست


محمدعلی نیک‌خواه
زندگی دنیوی برای انسان از نظر قرآن چیزی جز خسران نیست؛ زیرا این مرتبه از پست‌ترین مراتب زندگی انسانی است. (تین، آیه 5) از نظر قرآن تنها کسانی از این زیان رهایی می‌یابند که حسن فاعلی و فعلی نسبت به خود و دیگران داشته و از نیت نیک و عمل صالح برخوردار بوده و دیگران را بدان سفارش کرده و امر و نهی نمایند. (عصر، آیات 1 تا 3).
یکی از مهم‌ترین خطراتی که انسان در دنیا با آن مواجه است، محبت جاه، مقام و حب ریاست و سروری است که زینت اعتباری دنیای انسانی است. در مطلب پیش رو به برخی از زیان‌های ریاست دوستی اشاره شده است.
تفاوت ریاست تکوینی و ریاست اعتباری
سروری یک ارزش است و کسی نمی‌تواند منکر ارزش سروری شود. اما این سروری باید تکوینی باشد نه اعتباری. خداوند به حضرت آدم(ع) یک سروری تکوینی به عنوان منصب خلافت الهی داده و با تاکید بر واژه «جاعل»‌نشان می‌دهد که این جعل، تکوینی است و به سبب وجود خصائی و صفات ذاتی در انسان است. (بقره، آیات 30 و 31)
در حقیقت ویژگی سروری و ریاست تکوینی، وجود صفاتی خاص در آن موجود است که او را شایسته آن مقام و منصب کرده است. خداوند در پاسخ چرایی انتخاب حضرت آدم(ع) به عنوان سرور و خلیفه بر هستی، به مظهریت اتم و اکمل حضرت آدم(ع) از خود اشاره فرموده و می‌فرماید:‌و علم آدم الاسماء کلها؛ و همه اسماء را به آدم آموخت. این تعلیم که نسبت به علم لدنی و شهودی و حضوری است، موجب می‌شود تا آن اسماء جزو ذات حضرت آدم شود؛ یعنی حقایقی را در اختیار حضرت آدم(ع) قرار داده که جزو مفاهیم و صورت‌های ذهنی همانند آن چیزی نیست که در علم حصولی حاصل می‌شود. از همین رو، وقتی آن حقایق علمی به فرشتگان عرصه می‌شود، آنان به ضعف و ناتوانی و نادانی خود اقرار می‌کنند. (بقره، آیات 31 و 32)
خداوند همین معنا را در آیات دیگر با واژه و اصطلاح «نفخت من روحی؛ دمیدن از روحم» تبیین و تشریح می‌کند و در پاسخ ادعای ریاست‌طلبی و سرورخواهی ابلیس می‌گوید که علت انتخاب حضرت آدم(ع) به منصب خلافت الهی، به سبب کالبد و جسم او نیست، بلکه به سبب همان روح الهی است که تفاوت اساسی ماهوی را موجب شده است. (حجر، آیه 29؛ ص، آیه 72)
همین ویژگی‌ها در فرزندان آدم(ع) نیز وجود دارد؛ زیرا خداوند درباره فرزندان آدم(ع) و شرافت طبیعی آنان در سروری و ریاست خلافت الهی بر سایر موجودات هستی می‌فرماید:‌ثم سواه و نفح فیه من روحه و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده قلیلا ما تشکرون؛ آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس می‌گزارید.‌(سجده، آیه 9)
البته فرشتگان پس از آگاهی دست از ادعا برداشتند و تبعیت از سروری خلیفه الهی را پذیرفتند و بر همین اساس سجده اطاعت به جا آوردند، اما ابلیس از نوع جنیان این سروری تکوینی را نپذیرفته و به مخالفت پرداخت و سجده اطاعت نکرد. (اعراف، آیه 11؛ حجر، آیات 29 تا 31؛ ص، آیات 72 و 73)
تکبر و علو، عامل بدبختی و ریاست‌خواهی
خداوند ریشه ریاست‌خواهی و سروری ابلیس و شیاطین مکتب او را تکبر و علو دانسته و می‌فرماید علت اینکه ابلیس حاضر به پذیرش ولایت و سروری و خلافت تکوینی حضرت آدم(ع) نشد، همان تکبری است که در شکل استکبار بروز و ظهور کرد: و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین؛ و چون فرشتگان را فرمودیم:‌«برای آدم سجده کنید»، به جز ابلیس- که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد- ]همه[ به سجده درافتادند.(بقره، آیه 34)
کسی که به داشته‌های خویش مغرور می‌شود گمان می‌کند که این قدرت و ثروت مال خودش است؛ در حالی که هر دارایی او فضل و بخشش الهی است. خداوند می‌فرماید: و ما بکم من نعمه فمن‌الله؛ و هر نعمتی که دارید از خداست. (نحل، آیه 53)
در حالی که مدعیان ریاست‌خواهی و سروری این نعمت‌های الهی را برخاسته از علم و دانش اقتصادی و مدیریت و دیگر توانایی خود دانسته و مدعی هستند که قدرت و ثروت آنها نتیجه زحمات و معلوماتشان است، از این رو فرعون‌وار و قارون‌وار می‌گویند:‌انما اوتیته علی علم عندی؛ قارون گفت:‌«من اینها را در نتیجه دانش خود یافته‌ام.» (قصص،‌آیه 78؛ و نیز: زمر، آیه 49)
خداوند در سوره قصص آیه 83 می‌فرماید: تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین؛ آن خانه آخرت را قرار دادیم برای آنان که در دنیاخواهان بزرگی و برتری در زمین و فساد و تبهکاری نیستند و پایان برای متقین و به نفع آنهاست.
شکی نیست که سروری‌خواهی و ریاست‌طلبی ابلیس‌گونه چیزی جز خسارت و تباهی نیست. از همین رو امیر مومنان امام علی(ع) به ریاست‌خواهان هشدار می‌‌دهد و می‌فرماید: الرئاسهًْ عطب؛ ریاست [مایه] نابودی است. (غررالحکم؛ 223)
آثار زیانبار ریاست‌طلبی
از نظر آموزه‌های اسلام، تفاخر‌طلبی در هر قالبی چون ریاست‌خواهی و سروری‌ امری نادرست و ناروا است و انسان اگر می‌خواهد فخری داشته باشد باید آن را در ریاست واقعی و تکوینی بجوید که اسباب و ابزارهای آن برای انسان فراهم است؛ زیرا خداوند این شرافت را به او داده است و او تنها باید با اعمال عبادی صالح و نیت نیک خویش آن را در خود تحقق بخشد و به این کرامت نیز دست یابد. این ریاست‌خواهی واقعی با بندگی به دست می‌آید و آثار و برکات آن در آخرت خودنمایی می‌کند. از این رو در زبو آمده است:‌لیست الرئاسهًْ رئاسهًْ الملک، انما الرئاسهًْ رئاسهًْ الاخرهًْ؛ ریاست [حقیقی]،‌ ریاست حکومتی نیست،‌ بلکه ریاست [حقیقی] ریاست آخرت است. (بحارالانوار، ج 14، ص 47، حدیث 34)
اما ریاست‌طلبی به عنوان یک بیماری در کسانی رشد می‌کند که حقایق هستی بر ایشان پوشیده شده است و به جای محبت خدا و آخرت، گرفتار محبت دنیا و زینت‌ها و آرایه‌های دنیوی می‌شوند و به تعبیر آیه 14 سوره آل‌عمران، محبت و دلبستگی دنیا در دل آنان زینت داده می‌شود و آنان را به خود مشغول می‌سازد. خداوند می‌فرماید: دوستی خواستنی‌ها [ی‌ گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و دام‌ها و کشتزار‌[ها] برای مردم آراسته شده، [لیکن] این جمله، مایه تمتع زندگی دنیاست، و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست.
انسان خردمند دنبال اعتباریات نمی‌رود که اولا ارزش نیست و اگر ارزش باشد دائمی نیست و تنها در محدوده دنیا برای پیشرفت امور دنیوی است نه اخروی پس انسان باید دست از این تفاخر و فخرفروشی بردارد و دنبال مقام و جاه و منصبی نرود که اعتبار دنیوی است و هیچ ارزش ماهوی و اصیل ندارد.
کسی که دنبال تفاخر و اعتباریات دنیوی می‌رود و ریاست‌‌‌خواهی و منصب‌گرایی دارد، باید بداند که آثار زیانباری را برای زندگی خود در دنیا و آخرت رقم می‌زند. از آثاری که در اسلام برای ریاست‌طلبی و منصب و مقام‌خواهی بیان شده است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. زیان پیروی و دنباله‌روی: هر کسی دوست دارد پیشرو و پیشگام باشد و در مقام سروری قرار گیرد. البته اگر این سروری و ریاست، تکوینی باشد، خیلی خوب است؛ چون شخص لایق آن مقام است و اصولا باید در این جایگاه قرار گیرد و مسئولیت و نقش خویش را به درستی ایفا کند؛ از این رو امام علی(ع) می‌فرماید: خداوند از جاهلان پیمان نگرفت تا علم بیاموزند مگر اینکه قبل از آن از علما پیمان گرفته باشد که به آنان علم بیاموزند (امالی، شیخ مفید)؛ چون علم قبل از جهل آمده است. اگر جاهل‌ها موظفند که از عالمان علم بیاموزند، قبل از آنها عالمان مامور به آموختن علم به آنان شده‌اند. امام خود بر اساس این وظیفه است که وارد میدان می‌شود و بر این باور است که اگر این امر تکوینی و ذاتی نبود هرگز به دنبال اعتبارات دنیوی نمی‌رفت و سروری بر امت را طلب نمی‌کرد. بویژه وقتی نامادرانی فرزند خلافت را دزدیده و حاضر شده‌اند تا آن را حتی دو نیم کنند ولی آن را برای خود نگه دارند.
اما در ریاست‌های اعتباری چنین جایگاهی برای شخص نیست، بلکه شخص به جای آنکه از آن بهره‌مند شود همین سروری اعتباری مایه بدبختی او می‌شود و او را چنان پست می‌سازد که همواره دنباله‌رو و پیرو باشد و هرگز به آرامش نمی‌رسد.
پیوسته در تشویش و نگرانی بسر می‌برد. امام باقر(ع) در روایتی با اشاره به زیان‌های ریاست‌های اعتباری دنیوی می‌فرماید: لا تطلبن ان تکون راسا فتکون ذنبا؛ در پی ریاست مباش که دنباله‌رو می‌شوی. (الکافی، ج 2، ص 338،‌ حدیث 1) کسی که دنبال ریاست می‌رود، چنان این ریاست او را اسیر می‌کند که به جای سروری، باید پیروی کند. اصولا این از اقتضائات دنیا است؛ زیرا شهوت حب جاه و مقام همانند هر شهوتی دیگر چون آب شوری است که هر چه بیشتر بخوری تشنه‌تر می‌شوی و چون معتاد شدی باید به جای سروری، پیروی کنی و خود را خادم و نوکر شهوت ریاست و جاه و مقام کنی و هر چه آن فرمان می‌دهد گوش کنی تا آن پست و مقام و جاه و منصب برای تو بماند. این‌گونه است که انسان را غرق می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا آزاد و مختار باشد و از دام بندگی به دام بردگی می‌افتد؛ در حالی که بندگی خدا کردن پیروی از یک خدایی است که او را دوست می‌دارد و همه چیز برایش فراهم آورده است.
2. هلاکت: از آثار زیانبار سروری اعتباری و ریاست‌خواهی دنیوی هلاکت و نابودی شخص است. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: از نجواهای خداوند متعال با موسی(ع) این بود که: به حال کسی که مردم از او خشنودند غبطه مخور، تا آنکه بدانی خدا هم از او خشنود است و به حال کسی که مردم فرمانش را می‌برند نیز غبطه مخور؛‌ زیرا طاعت و پیروی به ناحق مردم از او، باعث هلاکت او و پیروانش باشد (الکافی، ج 2، ص 135،‌ حدیث 21) همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: از این سران ریاست‌پیشه بپرهیزید؛ زیرا به خدا سوگند که کفش‌ها در پی مردی به صدا در نیاید مگر آنکه او هلاک شود و دیگران (پیروانش) را نیز به هلاکت اندازد. (الکافی،‌ج 2،‌ ص 297، حدیث 3) در جایی دیگر امام صادق(ع) فرموده است: من طلب الرئاسهًْ هلک؛ هر که جویای ریاست باشد، نابود شود. (الکافی، ج 2، ص 297، حدیث 2).
3. ایمان‌زدایی: یکی از آسیب‌ها و زیان‌هایی که برای ریاست‌طلبی اعتباری در روایات بیان شده، خطر نسبت به ایمان و دین انسان است. انسان مومن همواره باید کاری کند که دین و ایمان وی حفظ شده و از دست نرود. اما عواملی موجب می‌شود که ایمان انسان از دست برود. از جمله این عوامل، ریاست‌خواهی و حب جاه و مقام است. امام باقر(ع) می‌فرماید: مال دوستی و جاه‌طلبی، به دین مومن زودتر خسارت می‌زند تا حمله دو گرگ درنده به گله ای بی‌شبان؛ که یکی از جلوی گله حمله آورد و دیگری از پشت آن. (الکافی، ج 2، ص 315، حدیث 3) این کسی که دنبال شرف اعتباری چون ریاست و سروری بر مردم می‌رود، دین و ایمان خویش را در اختیار گرگی گذاشته که او را خواهد درید و ایمانش را تباه می‌سازد. امام رضا(ع) پس از آنکه که نام مردی را برد و گفت: او ریاست‌طلب است- فرمود: اگر دو گرگ درنده به یک رمه بی‌شبان حمله کنند خسارتی که می‌زنند کمتر است از خسارتی که جاه‌طلبی به دین مسلمان وارد می‌کند. (الکافی، ج 2، ص 297، حدیث1)
4- عصیان: عواملی موجب عصیان انسان نسبت به خداوند منان می‌شود، از جمله این عوامل، دوستی و محبت نسبت به مقام و ریاست است. پیامبر خدا(ص) از ریاست دوستی برحذر می‌داشت و می‌فرمود نخستین بار خداوند متعال به سبب شش خصلت در افراد عصیان و نافرمانی شد: دنیا دوستی، ریاست‌طلبی، شکم پرستی، زن بارگی، علاقه مفرط به خواب و آسایش‌طلبی. (الخصال، صدوق، ص 330، حدیث 27)
5- دوزخ: ریاست‌‌خواهی، انسان را از انسانیت ساقط می‌کند و دین و ایمان را از میان بر می‌دارد و شرایط را برای دوزخی شدن انسان فراهم می‌آورد. از همین رو پیامبر خدا نسبت به ریاست‌‌خواهی و ریاست‌ دوستی هشدار می‌دهد و می‌فرماید: هر کس دوست داشته باشد که مردم در برابرش به تعظیم بایستند، جایگاهش در دوزخ است. (مکارم الاخلاق، ج 1، ص 66، حدیث 70)
6- آفت علم: برای علم و علما آفاتی است که از جمله آنها ریاست دوستی است. امام علی(ع) می‌فرماید: آفهًًْْ العلماء حب الرئاسهًْ. آفت دانشمندان، ریاست‌طلبی است. (غررالحکم: 3930)
7- بدترین مردم: امام صادق(ع) می‌فرماید: بدترین شما کسی است که دوست دارد پشت سرش راه روند، چنین کسی ناچار یا دروغ پرداز است یا سست رای. (الکافی، ج 2، ص 299، حدیث8)
8- بی‌باک: کسی که نسبت به خداوند باکی ندارد دنبال ریاست و شرافت اعتباری دنیوی می‌رود. امام صادق(ع) می‌فرماید: حب مقام و شهرت، در دل شخص ترسان بیمناک [از خدا] نباشد. (الکافی، ج 2، ص 69، حدیث 7)
9- نفاق: از دیگر آثار ریاست دوستی ایجاد نفاق در قلب آدمی است. حضرت پیامبر گرامی (ص) می‌فرماید: علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان می‌رویانند همان گونه که آب سبزه را می‌رویاند. (المحجهًْ البیضاء، ج 6، ص 112)
10- محرومیت از طاعت خدا: امام صادق(ع) درباره این خطر ریاست‌طلبی می‌فرماید: هر که به ناحق جویای ریاست‌ شود، از اطاعت به حق مردم نسبت به خود محروم شود. (تحف العقول، ص 321)
11- ملعون: ریاست‌خواه ملعون است. امام صادق(ع) می‌فرماید: ملعون من تراس ملعون من هم بها ملعون من حدث بها نفسه؛ ملعون است کسی که ریاست‌ را بخود ببندد، ملعون است کسی که به آن همت گمارد و ملعون است کسی که به فکر آن باشد؛ یعنی به ریاست فکر کند. (کافی، ج 2، باب طلب الرئاسهًْ، ص 297)
12- بستن راه اهل حق: یکی از مهم‌ترین و بدترین زیان‌های ریاست‌طلبی بستن راه حق و اهل آن است. همین ریاست‌طلبی بود که امامان معصوم(ع) را خانه نشین کرد و مردم را از آنان محروم ساخت و موجب شد تا انسان‌ها در چنین وضعیتی قرار گیرند و بشریت به سمت تباهی برود. در روایت است که امام صادق(ع) در تبیین حقیقت ریاست‌طلبی و آثار زیانبار آن به این نکته مهم اشاره کرده است. در معانی الاخبار- به نقل از سفیان بن خالد- آمده است: امام صادق(ع) به من فرمود: ای‌ سفیان! از ریاست‌ بپرهیز؛ زیرا هر که جویای ریاست شد هلاک گشت. عرض کردم: فدایت شوم! پس همه ما هلاک شدیم؛ زیرا هیچ یک از ما نیست جز آنکه دوست دارد اسمش برده شود و مردم به او روی آورند و از او استفاده کنند. حضرت فرمود: درست متوجه نشدی، بلکه ریاست‌طلبی به این معناست که کسی را غیر از حجت [خدا] علم کنی و هر چه می‌گوید تصدیق نمایی و مردم را به عقیده او فراخوانی. (معانی الاخبار، صدوق، ج 1، ص 180)
13- تفاخر: یکی از مهم‌ترین آفاتی که ریاست‌ حق را نیز دچار بحران می‌کند تفاخر است. اینکه کسی به حق در جایی نشسته است ولی باید خیلی مواظب باشد که این ریاست او را از هستی ساقط نکند؛ زیرا برای هر کاری به ویژه کارهای مهمی چون نقش‌های مثبت و ارزشی اجتماعی آفات بسیاری است. امام علی(ع) می‌فرماید: آفهًْ الرئاسهًْ الفخر؛ آفت ریاست، فخر فروشی است. (غرر الحکم، 3950)