سحریخوانی در مازندران
سحری خوانی، یکی از آیینهای مذهبی در مسیر فراموشی است، رسمی پسندیده که در آن، فردی که دغدغه سحری خوردن دیگران را دارد، با مراجعه به منازل و کوبیدن بر در یا پنجره خانه دیگر افراد، آنها را برای خوردن سحری بیدار میکند.
این رسم نیکو، سابقهای طولانی در مازندران دارد و در گذشتهها سحریخوانی، بخش مهمی از مراسم مذهبی در ماه رمضان بود. در همه روستاها و حتی شهرها افرادی بودند که دل در گرو این کار داده و برای اجرای آن در همه روزهای ماه رمضان تلاش میکردند و هنوز در برخی از مناطق روستایی مازندران میتوان نشانههایی از این آیین مذهبی را یافت.
یکی از این مناطق، روستای کوا متعلق به بخش کوهستانی یانسر بهشهر است. اهالی این روستا اصرار زیادی دارند تا همه رسمهای برجا مانده از گذشته این روستا را تا حد ممکن احیا کنند.
یکی از این سنتها، سحری خوانی است. هادی قربانی، جوان 30 ساله کوایی است که از چند سال قبل تاکنون مسئولیت سحریخوانی در ماه مبارک رمضان به او واگذار شده است. صبحها در زمینهای کشاورزی کوا به کار روزانه میپردازد و پس از فراغت از فعالیت و کار سخت، خود را برای بیدار کردن مردم در هنگام سحر آماده میکند.
مردم کوا هنوز گوششان برای بیدار شدن هنگام سحر در ایام ماه مبارک رمضان به صدای سحریخوان است.
کوبیدن بر حلب و صلواتخوانی نوایی است که روستاییان کوا به آن عادت کرده و نمیتوانند با ساعت زنگدار یا تلفن همراه از خواب بیدار شوند. در گذشته سحریخوانان یک پیت حلبی دور گردنشان میانداختند و با کوفتن چوب به آن، اهالی را برای سحری بیدار میکردند.
هادی قربانی سحریخوان این سالهای روستای کوا، شاید آخرین فردی باشد که سحریخوانی میکند.
او علاوه بر بیدار کردن مردم با کوفتن به در و پنجره خانهها، با برخورداری از صدای رسایی که دارد، اشعار مخصوص برای سحریخوانی و همچنین دعاهای ماه رمضان را در طول این فعالیت سحرگاهیش زمزمه میکند.
اهالی روستای کوا، دیگر با نجواهای سوزناک سحریخوان خود اخت شدهاند و در ساعات اول صبح در انتظار شنیدن آن هستند.
این جوان سحرخوان، برای بیدار کردن مردم روستای کوا، ساعت 2 بامداد از خواب برمیخیزد و فعالیت خود را برای بیدار کردن روستاییان آغاز میکند.
وسعت روستای کوا و خانههای فراوان آن موجب میشود سحریخوانی، به حدود 2 ساعت زمان احتیاج داشته باشد و اگر او اندکی درنگ کند شاید خود از خوردن سحری بازبماند.
در گذشته مردم، پس از پایان ماه مبارک رمضان، هدایایی شامل پارچه، برنج، انواع محصولات کشاورزی و حتی مرغ و گوسفند را به عنوان هدیه به سحریخوان میدادند و اینگونه از زحمات او تشکر میکردند.
البته این رسم اکنون تغییر کرده و همه روستاییان با سرپرستی یکی از اهالی، مبلغی را جمعآوری کرده و به جای آن هدایا به سحریخوان میدهند.
رسم دیگری که در گذشته پیرامون سحریخوانی در کوا وجود داشت، نذر اهالی برای بچهدار شدن بود.
اگر خانوادهای به دنبال به دنیا آوردن فرزند پسر بود نذر میکرد در طول ماه مبارک رمضان مردم را برای خوردن سحری بیدار کند تا از این طریق بتواند به خواستهاش برسد.
وی افزود: با گذشت سالها از کمرنگ شدن سحریخوانی، این رسم و نذری ناشی از آن نیز به فراموشی سپرده شد و دیگر نشانی از آن را نمیتوان یافت.
سحرخوانی کوایی شب هنگام از خانه خارج میشود و در کوچه پسکوچههای این روستای دورافتاده، ندا سر میدهد که: «اول به خدای حی داور صلوات/ دوم به رسول تاج بر سر صلوات / سوم به تمام کوفیان لعنت باد / چهارم به صاحب ذوالفقار دو سر صلوات»، و آنگاه نام صاحبخانه را میبرد و او را از خواب بیدار میکند.