kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۴۴۹
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۴

اخبار ویژه


53 میلیارد تومان بودجه و سکوت در برابر تحریف امام؟!


متولی صیانت از اندیشه‌های امام خمینی(ره) با وجود دریافت بودجه هنگفت، به مسئولیت خود عمل نمی‌کند!
وبسایت‌ الف در این‌باره نوشت: چند سالی است که برخی سیاسیون درصدند تا چهره‌ای از امام ترسیم کنند که نه تنها بر کسانی که دوران 10 ساله رهبری امام خمینی را درک کرده‌اند بلکه حتی برای آنان که در سال‌های بعد از رحلت امام شخصیت و تفکر وی را شناخته‌اند، ناملموس و غیرقابل پذیرش است.
وقتی حضرت آقا در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) به صراحت از تحریف امام سخن می‌گویند که: «تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط‌ مستقیم ملت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمدا به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.» مشخص می‌شود که این خوانش غیرطبیعی به جایی رسیده است که ادامه آن امامی متفاوت از آنچه بود را به آیندگان معرفی خواهد کرد.
نویسنده می‌افزاید: موسسه‌ای که وظیفه «تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)» را به عهده گرفته سر بزنگاه‌هایی که امام مبدع استکبارستیزی در این کشور به «موافقت با حذف شعار مرگ بر آمریکا» متهم می‌شود، غایب است و جای خالی‌اش اجازه تحریفات بیشتر را فراهم می‌کند.
لایحه بودجه 94 در حالی به تصویب مجلس رسید که موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) رقمی در حدود 53 میلیارد تومان را در ردیف بودجه به خود اختصاص داده است. عناوینی مثل «برنامه‌ریزی و ساماندهی اجرای مراسم ملی و مذهبی در کشور»، «برنامه حمایت و هدایت فعالیت‌های فرهنگی-دینی»، «برنامه ساختمان‌ها و تجهیزات»، «برنامه توسعه نشر و ترویج کتاب‌خوانی» برای این موسسه لحاظ شده است در حالی که از اصلی‌ترین وظیفه موسسه در این روزها که بازخوانی اندیشه درست و حقیقی امام و پاسخگویی به شبهات و نقل‌قول‌های یک شبه(!) است، به راحتی در این بودجه عریض و طویل مورد غفلت واقع شده است.




این نان خوردن دارد آقای مهاجرانی؟!



آقای مهاجرانی گیریم که دردانه شما با دلارهای آلوده عربستان، فارغ‌التحصیل دانشگاه انگلستان شد؛ در آن صورت آیا زیر دین خبیث‌ترین حکام دنیا نرفته است؟
داریوش سجاد همکار سابق نشریات زنجیره‌ای با طرح این سوال نوشت: انتشار سند «درخواست صله» عطاءالله مهاجرانی از حکام سعودی جهت تقبل هزینه صد هزار دلاری تحصیل فرزندش در دانشگاه «وارویک» و موافقت و پرداخت ریاض، ناخواسته اسباب زمزمه آن سروده لسان‌الغیب می‌شود مشعر بر آنکه؛
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
                                    زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
فهم این واقعیت بر دکتر نمی‌تواند ثقیل باشد که اگر از مکنت کافی برای اقامت در گران‌ترین شهر اروپا نابرخوردارند و به اقتفا فاقد ثروت مکفی برای تامین هزینه تحصیل فرزنداند آنک دیگر چه اصراری بر اقامت در لندن و آغشتن نان خود به نجاست آل‌سعود دارند!؟
محصول چنین لقمه‌های ناپاکی آن می‌شود که «مکتوب دکتر» انباشته می‌شود از نکته‌خوانی‌های حاذقانه از «قرآن» و بی‌حرفی و بی‌وقعی در ازای شحنه درمانی ریاض در یمن و سکوت قابل فهم بابت تضمین اشرفی و مواهب اهدایی آن آل‌نکبت!
تصور نمی‌رود بر فرزانه‌ای چنان، چنین واقعیتی نامکشوف باشد که چنان پول‌هایی از چنان مصادری محل شبهه است! تصور نمی‌رود برای «دکتری»  حاجت به استخاره باشد که چنان پول‌هایی نجس و کثیف و آغشته به خون مسلمین است.
سجادی خطاب به مهاجرانی نوشت: گیریم که دردانه‌تان به پشتوانه چنان دلارهای آلوده‌ای از بهترین دانشگاه انگلستان هم فارغ‌التحصیل شدند. در آن صورت هم چه جای بالیدن و نازیدن به چنان دردانه‌ای است که با پول اجنبی و رفتن زیر «دین» خبیث‌ترین حکام وحوش‌پرور سلفی مبدل به یک «ریاض اوفیل» شده است!؟
بر دکتر و جمیع مشتاقان ورود به دنیای سیاست فرض است تا به این نکته پر اهمیت تفطن و تقید عملی داشته باشند که؛ شرط اولیه در ورود و تضمین سلامت نفس یک عنصر سیاسی در حوزه سیاست، تخلق به اشرافیت اخلاقی. برای حضور سالم در این عرصه اگر اشرافیت مالی ندارید لااقل  اشرافیت اخلاقی داشته باشید والا این «پتیاره قدرت» برای مفتونی و دلربانی و خوش‌خرامی سست عنصران و ملولان و معذوران هزار افسون در آستین دارد.



وقتی خانواده شریک جرم مهدی هاشمی می‌شود


عباس عبدی می‌گوید حمایت خانوادگی از مهدی هاشمی، باعث ضربه‌پذیری تمام خانواده می‌شود.
یورو نیوز فارسی ضمن مصاحبه با عبدی به بررسی محکومیت 10 سال زندان مهدی هاشمی (به خاطر اختلاس و جعل و ارتشا و جرایم امنیتی) پرداخت. عبدی درباره این ادعا که برخورد با مهدی هاشمی برای زدن پدر وی است می‌گوید: این مسئله دو سویه است. اگر فرزند من از موقعیت من استفاده کند و در موقعیت امنی قرار بگیرد در آن صورت طبیعی است روزی که بخواهند مرا هدف قرار دهند با فرزندم برخورد می‌کنند. اگر از ابتدا پرونده «مهدی» هاشمی مانند هزاران پرونده دیگر رسیدگی می‌شد، محکومیت یا تبرئه او ربطی به خانواده‌اش نداشت ولی هنگامی که خانواده سعی می‌کند آن را به خود ربط دهد و فارغ از محکوم بودن یا نبودن فرد سعی می‌کنند حمایتش کنند، باید تبعات محکومیت را هم متوجه شوند.
وی می‌افزاید: اعضای خانواده آقای هاشمی، برخوردشان به شکل «یک خانواده» است. بنابراین هم نان یکدیگر را می‌خورند و هم چوبش را. اعضای خانواده هاشمی بیش از آنکه به عنوان فرد مطرح باشند خود را به شکل خانواده در برابر جامعه قرار می‌دهند و این ضربه‌پذیری آنان را به شدت افزایش می‌دهد.
عضو سردبیری روزنامه توقیف شده سلام درباره اظهارات اخیر هاشمی علیه اتهامات دولت قبل و شائبه اینکه به خاطر پرونده اتهامات مهدی هاشمی آن حرف‌ها را زده، گفت: «بهتر بود آقای هاشمی مسئله مهدی را از خود جدا می‌کرد و بعد به این موضوعات می‌پرداخت. در آن صورت اثرگذاری بهتری داشت. آقای هاشمی این حرف‌ها را می‌زند ولی مسئله این است که چه کسی باید به آن رسیدگی کند؟ همان دستگاهی که پسرش را محکوم کرده؟ پس یا باید این محکومیت را بپذیرد یا به طور کلی دستگاه قضایی را زیر سؤال ببرد. اگر عملکرد دستگاه قضایی ]در محکومیت برخی مدیران دولت سابق[ را بپذیرد باید حکم پسرش را هم قبول کند.»



از شیر درازگوش تا پادویی آل‌سعود


همکار نشریات زنجیره‌ای در دولت اصلاحات، رسوایی‌های تازه مهاجرانی را محصول خوردن شیر درازگوش دانست.
نیک آهنگ کوثر که خود از متنعمین دوره وزارت مهاجرانی است، می‌نویسد: در سال 1383، یکی از کارمندان سابق وزارت ارشاد که به کانادا پناه برده بود، گفت مهاجرانی با عربستان سعودی رابطه‌ای بسیار قوی دارد و کمک مالی دریافت کرده است. این ادعا بدون سند بود و قاعدتاً امکان استناد به آن وجود نداشت. یکی از روزنامه‌نگاران زن اصلاح‌طلب که مدتی بعد از خرداد 88 زندانی بود نیز برایم گفت که در سفر به لندن، مطمئن شده مهاجرانی بعد از ماجرای لو رفتن ازدواج دومش، «عبرت» نگرفته است. اما مسئله‌ای که برخی از کنارش راحت گذشتند، تشکیل «اتاق فکر جنبش سبز» در سال 1388 بود که مهاجرانی، کدیور، سروش، بازرگان و گنجی خود را اعضای آن نامیدند. کشیدن کارتونی که در آن، همه این «روشن فکران» کور بودند و عصاکش دیگری، با اعتراض‌هایی روبه‌رو شد. «اتاق فکر» اما دوامی نیاورد. همان سال بود که مهاجرانی به دعوت اتاق فکر دست راستی «مؤسسه واشنگتن» به پایتخت آمریکا آمد و گفته شد تقاضای 16 هزار دلار پول کرده است. حضور او در کنفرانسی که این مؤسسه طرفدار اسرائیل برگزار کرده بود، با سکوت مصلحتی سبزها همراه بود، اما در محافل مختلف از این کار او انتقاد می‌شد.
کوثر می‌افزاید: سایه مهاجرانی بر رسانه «جنبش راه سبز» یا جرس، آنقدر سنگین بود که با وجود حضور مسیح علی‌نژاد، خبرنگار این رسانه در آکسفورد، موارد مربوط به مهدی هاشمی به طور کامل نادیده گرفته می‌شد.
برخی از کسانی که گفته می‌شد جزو باند مهدی هاشمی برای شایعه پراکنی علیه منتقدان هاشمی به اروپا پناه برده بودند نیز سر از جرس درآوردند. در سال 1389، در کنفرانسی که در دانشگاه تورنتو برگزار می‌شد، نخستین ناشر جرس که از آن مجموعه جدا شده بود، در جلسه‌ای با حضور اکبر گنجی، مهرانگیز کار، یوسفی اشکوری و چند نفر دیگر این مسئله را طرح کرد که جرس از شخص مهدی هاشمی کمک مالی دریافت می‌کند.
براساس اسناد ویکی لیکس مهاجرانی از رژیم سعودی مبلغ 70 هزار پوند را به عنوان هدیه و در پوشش بورسیه تحصیلی فرزند خود دریافت کرده است.




جنجال دکل نفتی و کتمان جریمه 14 میلیارد دلاری کرسنت




جریان رسانه‌ای اصلاح‌طلبان که همواره هزینه‌های خود را از جیب مفسدان اقتصادی تامین کرده است، برای انحراف اذهان عمومی از ملزم شدن ایران به پرداخت جریمه کرسنت، طی روزهای اخیر یک دروغ بزرگ دیگر را منتشر کرد!
جهان نیوز با اشاره به ادعای گم شدن دکل نفتی نوشت: اولا که این ماجرا خبر جدیدی نیست که بعضی انگار فساد تازه‌ای کشف کرده‌اند. این ماجرا سال گذشته هم مطرح شده بود و مدتی این مسئله را در بوق و کرنا کردند و ماجرا نیز اصلا این‌طور که الان می‌گویند، نیست یعنی دکلی در داخل کشور نبوده که گم شود بلکه یک شرکت ایرانی یک دکل نفتی از یک شرکت خارجی خریداری کرده و پول آن را هم پرداخته و موعد تحویل دکل نیز سال 92 بوده اما در موعد مقرر یعنی سال 92 دکلی تحویل شرکت ایرانی نشده است! از سال گذشته نیز نهادهایی در حال پیگیری این مسئله هستند که ببینند اصل ماجرا چه بوده  اکنون نیز یک سال از مطرح شدن داستان سرنوشت نامعلوم دکل 87 میلیون دلاری می‌گذرد. (این هم منبع: tr.im/1b36N)
ثانیا ما رسانه‌ای‌ها تکنیک‌های جنگ روانی را می‌دانیم و خوب می‌فهمیم تکنیک برجسته‌سازی چیست و چه فوایدی برای جریانات سیاسی دارد. آن دوستانی هم که آشنایی خاصی با مبحث رسانه ندارند، بدانند که تکنیک برجسته‌سازی یعنی بزرگ‌نمایی یک مسئله برای دیده نشدن مسئله یا مسائلی دیگر! حالا وقتی وزیری که از مقصران پرونده فساد کرسنت است، مدتی پس از گاف وزیر ارشاد در اعلام جریمه 13 میلیارد و 850 میلیون دلاری ایران در پرونده کرسنت و نیز قطعی شدن محکومیت متهم اصلی پرونده کرسنت یعنی مهدی هاشمی رفسنجانی، دوباره ماجرای دکل نفتی را آن هم در قالب یک فساد تازه کشف شده مطرح می‌کند و یک طیف خاص نیز در حجم گسترده‌ای به آن می‌پردازد، مشخص است که چه سیاستی پشت آن قرار دارد!
جهان‌نیوز خاطرنشان کرد: علی‌ایحال سرانجام دکل 87 میلیون دلاری باید مشخص شود و هر کسی که در این زمینه مقصر است، باید به تیغ مجازات سپرده شود؛ هر کس هم می‌خواهد، باشد؛ کسی در این مسئله شک و تردیدی ندارد اما خوب است آنهایی که چشم تیزبین‌شان 87 میلیون دلار این دکل نفتی را می‌بیند اما 13 میلیارد و 850 میلیون دلار جریمه فساد کرسنت را نمی‌بیند، بدانند که با جریمه کرسنت می‌توان 159 دکل نفتی خریداری کرد!



به جاسوس سیا گفتند شاهدت کو؟ گفت سازمان منافقین!


حضور معاون پیشین مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در میتینگ سازمان تروریستی منافقین، بار دیگر بر بی‌اعتباری آژانس صحه گذاشت.
اولی هاینونن در میتینگ اخیر منافقین حضور داشت. او در مصاحبه با شبکه وابسته به این سازمان تروریستی گفته است: اطلاعات فاش شده از سوی سازمان مجاهدین ]منافقین[ درباره برنامه مخفی هسته‌ای ایران باید جدی گرفته شود و در آژانس بررسی شود.
وی می‌گوید: به نظرم باید چنین اتهاماتی جدی گرفته شود و این یک عامل خوب برای بحث درباره برنامه هسته‌ای ایران است.
ارتباط هاینونن با سازمان منافقین در حالی است که پیش از این اسناد جاسوسی وی برای سازمان سیا در رسانه‌های غربی منتشر شده است. در واقع آمریکا و انگلیس و اسرائیل از طریق ارتباط دادن  عناصری مانند هاینونن با سازمان منافقین، سعی کردند پاپوش شبه حقوقی علیه جمهوری اسلامی ایران درست کنند اما 12 سال بازرسی بی‌سابقه آژانس، قوی‌ترین سند مبنی بر دروغ بودن فضاسازی‌های مذکور داشت.
سازمان منافقین بیش از 17 هزار شهروند ایرانی- اعم از مسئولان و مردم عادی- را به شکلی سبعانه به شهادت رسانده است.  این سازمان پس از بن‌بست در داخل کشور، به رژیم جنایتکار صدام پناه برد و در سرکوب شیعیان و کردها به عنوان مزدور رژیم بعث فعالیت کرد اما سر آمدن عمر رژیم بعث، آغاز سرگردانی‌ها و فلاکت‌های تازه‌تر منافقین بود.