kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۸۰۰
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۴

جنگ قدرت در عربستان و سناریوهای پیش‌رو



محمدرضا مرادی
ملک سلمان پادشاه عربستان بلافاصله پس‌از رسیدن به تخت پادشاهی اقدام به تغییراتی در دربار سعودی کرد. برکناری بندر بن سلطان دبیر شورای عالی امنیت ملی، میدان دادن دوباره به خالد الفیصل رئیس سابق سازمان اطلاعات و سفیر پیشین سعودی‌های در آمریکا از جمله اولین تغییرات دربار سعودی بود. همچنین برکناری خالد بن عبدالعزیز التجویری رئیس دفتر، منشی مخصوص و رئیس گارد پادشاه پیشین نیز حایز اهمیت بود. التجویری در 20 سال گذشته نزدیک‌ترین فرد به عبدالله بن عبدالعزیز بود. برخی گزارش‌ها حاکی است که او تلاش داشته پس از مرگ عبدالله یکی از پسران وی را به پادشاهی برساند. در روزهای آغازین حکومت، سلمان پادشاه عربستان، محمد بن سلمان را به عنوان رئیس شورای امور اقتصادی و توسعه، رئیس دفتر و مشاور ویژه پادشاه عربستان و عبدالعزیز بن سلمان را نیز به عنوان معاون وزارت خانه کلیدی نفت منصوب کرد. در دستورات پادشاه افزون بر انحلال ده‌ها سازمان و «شورای عالی»، تاسیس دو «شورای امور سیاسی و امنیتی» و «شورای امور اقتصادی و توسعه» نیز حائز اهمیت است که ریاست اولی را «محمد بن نایف و ریاست دومی را «محمد بن سلمان» بر عهده دارد .
اما ملک سلمان که گویا این تغییرات را تنها برای آمادگی افکار عمومی و همچنین زمینه‌سازی داخلی در دربار نیاز داشت به زودی کودتای بزرگتری به راه انداخت:
برکناری مقرن بن عبدالعزیز
عزل مقرن بن عبدالعزیز برادر پادشاه و نزدیک به جناح ملک عبدالله را می‌توان شاه کلید این تغییرات در عرصه داخلی دانست. عزل مقرن از پست ولیعهدی از مدت‌ها قبل محتمل بود، چرا که او شرایط پادشاهی از جمله داشتن مادری سعودی را نداشت، نزدیک به جناح شمری‌ها یا ملک عبدالله بود و مهم‌تر از این دو مورد، سدی در راه ورود نخبگان نسل سوم به چرخه جانشینی بود. بنابراین لازم بود تا با برکناری او، این راه هموارتر از قبل شود. روزنامه آمریکایی «مک‌کلاچی»  در این باره به نقل از تحلیلگران مسائل سیاسی نوشت: «تصمیم سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان برای برکناری مقرن‌بن عبدالعزیز ولیعهد سابق این کشور، به‌دلیل مخالفت‌های وی با حمله به یمن صورت گرفته است.»
احتمالا عامل اصلی برای برکناری مقرن مخالفت وی با آغاز جنگ یمن بوده است. مخالفتی که صبر محمد بن سلمان جوان و در کمین قدرت را لبریز کرد و در زمانی که ملک سلمان چندان تسلطی بر امور دیوان پادشاهی ندارد، حکم به برکناری او داد. در واقع عزل مقرن بن عبدالعزیز منجر به برچیده شدن طومار عبدالعزیز شد که در آن بر ضرورت انتقال قدرت به برادران پادشاه تاکید کرده بود. بنابراین در زمانی که ملک سلمان با بیماری و کهولت سن دست به گریبان است، شاید بتوان پادشاه و ولیعهد آینده عربستان را به ترتیب محمد بن نایف و محمد بن سلمان از نسل نوادگان عبدالعزیز دانست، در زمانی که هنوز 12 نفر از برادران پادشاه زنده هستند و برخی همچون احمد و عبدالرحمن مستحق این انتقال بودند. برکناری ولیعهد در تاریخ سعودی‌ها سابقه نداشته است، حتی درگیری‌های موجود بین سعود الفیصل در اوایل دهه 60 قرن گذشته میلادی نیز به برکناری فیصل از سوی سعود نرسید، اما سلمان این کار را انجام داد. این در حالی بود که دستور پادشاهی صادرشده از سوی ملک عبدالله در تاریخ 28 مارس 2015 تأکید داشت: «تعیین مقرن‌بن عبدالعزیز در این سمت به هیچ وجه قابل تعدیل یا جایگزینی یا تفسیر از سوی هیچ‌کس نیست و این موضوع در سندی بین ما [ملک عبدالله] و برادرمان آقای ولیعهد [ملک سلمان] امضا شده است.» مشخص است که این بند برای بستن راه پادشاه بعدی از سرپیچی از این‌ حکم قرار داده شده بود و امکان این اتفاق نیز در دوره ملک عبدالله قابل تصور نبود.
برکناری سعود الفیصل
تغییر مهم‌تر دیگری که کلید خورد، برکناری سعود الفیصل وزیرخارجه کهنه کار عربستان و انتصاب عادل الجبیر از جناح بازها است که این انتصاب را نیز می‌توان تغییر رویه سیاست خارجی عربستان تعبیر کرد که از چند ماه پیش عملا رونمایی شد و در جنگ یمن مورد بهره‌برداری قرار گرفت. عادل الجبیر شخصیتی نزدیک به محافل آمریکایی است و درصدد است شکافی که در سال‌های اخیر میان عربستان و آمریکا ایجاد شده است را پر کرده و ضرورت‌های اتحاد استراتژیک دو کشور را گوشزد کند. کمتر تحلیلگری فکر می‌کرد که عادل الجبیر جوان و تشنه قدرت وزیر خارجه عربستان شود، به ویژه که ترکی الفیصل و عبدالعزیز بن عبدالله معاون سعود الفیصل از گزینه‌های تصدی این پست بودند. بنابراین این عزل و نصب را می‌توان رونمایی از سیاست خارجی سعودی برای مصاف با تغییرات شتابان در محیط پیرامونی عربستان دانست که بر صراحت در تصمیم گیری برخلاف رویه محتاط و پشت پرده قبلی، عملگرایی رادیکال، تلاش برای دلجویی از آمریکا و ضرورت اتحاد استراتژیک و جبهه بندی جدید در مقابل ایران، تاکید دارد.
انتخاب محمد بن نایف به عنوان ولیعهد
انتخاب مهم دیگری که از سوی ملک سلمان انجام گرفت، تعیین محمد بن نایف به عنوان ولیعهد بود. کسی که حتی قبل از مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان تنظیم اوضاع داخلی این کشور را به نیابت از واشنگتن برعهده داشت و به عنوان جانشین ولیعهد تعیین شده بود. محمد بن نایف خیلی زود از جنگ یمن برای برکناری عمویش مقرن بن عبدالعزیز که از مادر یمنی به دنیا آمده بود، استفاده کرد.
البته قبل از وی نیز ملک سلمان نیروهای تحت امر متعب بن عبدالله در گارد ملی این کشور را به بهانه حمایت از عربستان سعودی از خطرات یمن به مرزهای یمن فرستاد.  این در حالی بود که منابع دیپلماتیک و برخی طرف‌های مرتبط با خاندان حاکم در عربستان سعودی تأکید دارند که متعب به دنبال جانشینی پدرش بود، اما محمد بن نایف از طریق آمریکا راه را به روی وی بست. پیشتر متعب مانع از رسیدن بن نایف به وزارت کشور عربستان شده و در ژوئن 2012 احمد بن عبدالعزیز از سوی ملک عبدالله به عنوان وزیر کشور تعیین شد، اما 5 ماه بعد و در پی حوادث امنیتی و انفجارهای مشکوک در کشور بن نایف به این وزارتخانه دست پیدا کرد!
انتخاب محمد بن سلمان
به عنوان جانشین ولیعهد
یکی دیگر از تصمیمات مهم ملک سلمان انتخاب پسرش یعنی محمد به عنوان جانشین ولیعهد بود. ملک سلمان که پیش از این وی را به عنوان وزیر دفاع انتخاب کرده بود با به راه انداختن جنگ یمن، وی را به عنوان چهره‌ای رسانه‌ای و فعال مطرح کرد.
سناریوهای پیش رو
به نظر می‌رسد که تغییرات دربار سعودی همچنان ادامه داشته باشد. از یک طرف ملک سلمان هنوز نگران این است که رقبای فرزندش بعد از مرگ وی بتوانند محمد بن سلمان را از قدرت برکنار کنند، بنابراین سعی دارد تا زمانی که زنده است دو رقیب قدرتمند فرزندش یعنی محمد بن نایف و متعب بن عبدالله را از قدرت دور کند. ملک سلمان با اعزام گارد ملی عربستان به رهبری متعب بن عبدالله به مرزهای یمن تا حدودی وی را به حاشیه راند. از سوی دیگر وی با صدور حکمی دیوان ولیعهدی را با دیوان پادشاهی ادغام کرد. این امر به این معنا است که وی با توجه به ترسی که از قدرت گرفتن بیش از حد محمد بن نایف به عنوان ولیعهد دارد با این کار اختیارات ولیعهد را به شدت محدود خواهد کرد. بنابراین یکی از سناریوهای داخلی و محتمل در ماه‌های آینده این است که ملک سلمان با حذف محمد بن نایف از ولیعهدی فرزند خود را به عنوان ولیعهد معرفی کند. البته ممکن است این امر در  آینده‌ای نزدیک رخ ندهد، زیرا دولت فعلی عربستان سعودی برای جنگ پیش رو نیازمند کارآمدی و تجربه 16 ساله محمد بن نایف در وزارت کشور است.  
از طرف دیگر محمد بن نایف گزینه مورد اعتماد آمریکایی‌ها است. با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی عربستان برای آمریکا، واشنگتن بیشترین نگرانی را در مورد به وجود آمدن جنگ قدرت در عربستان دارد. از طرفی واشنگتن به خوبی می‌داند که دوران حکومت فرزندان ملک عبدالعزیز به سرآمده است و باید به ناچار به تغییر ریل حکومت از فرزندان عبدالعزیز به نوادگان وی تن دهد. چرا که در غیراین صورت پس از مرگ ملک سلمان جناح‌های داخلی آل سعود اختلافات نیمه فعال و یا غیرفعال خود را فعال خواهند کرد و ثبات داخل دربار سعودی از بین می‌رود و این امر باعث خواهد شد تا امنیت صدور 10 میلیون بشکه نفت به خطر بیفتد که این امر برای آمریکا بسیار پرهزینه خواهد بود. بنابراین سناریوی دیگر عربستان در عرصه داخلی احتمال برکناری ملک سلمان از قدرت و به قدرت رسیدن محمد بن نایف به عنوان اولین شاهزاده نسل سومی خواهد بود. امکان وقوع این سناریو از آنجا می‌تواند محتمل باشد که محمد بن نایف فردی قدرتمند در داخل خاندان سعودی است و با بسیاری از منابع قدرت در عربستان ارتباط تنگاتنگی دارد. از طرف دیگر از سال 2009 به بعد وی مسئول مبارزه با تروریسم در عربستان شده است و از دیدگاه آمریکا به خوبی توانسته است با القاعده در شبه جزیره عربستان مبارزه کند. محمد بن نایف از هر نظر گزینه مطلوب دموکرات‌ها است. با توجه به اینکه کمتر از دو سال تا پایان دولت دموکرات‌ها در آمریکا باقی مانده است بنابراین دموکرات‌ها ترجیح می‌دهند در این مدت خیال خود را از جانب عربستان آسوده کنند. برکنار کردن سلمان از پادشاهی به وسیله فشارهای آمریکا از آنجا بسیار محتمل است که ممکن است ملک سلمان بخواهد به صورت شخصی و در مسیر زمینه‌سازی برای پادشاهی فرزندش، محمد بن نایف را نیز از قدرت برکنار کند. البته نباید منکر این قضیه شد که ملک سلمان در شرایط کنونی نشان داده است که پیرو دستورات و تصمیمات واشنگتن است اما دموکرات‌ها نگران هستند که ملک سلمان از دستورات آنها سرپیچی کند و محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار کند. بنابراین قبل از فوت ملک سلمان احتمال کناره گیری وی تحت فشار دموکرات‌های آمریکا و با بهانه بیماری بسیار محتمل است.
 از طرف دیگر در مورد کناره گیری سلمان از پادشاهی این احتمال وجود دارد که وی بخواهد در راستای تثبیت ثبات در خاندان آل سعود به صورت داوطلبانه قدرت را واگذار کند.  البته به‌شرطی که سلمان رئیس شورای خانوادگی باقی بماند تا انتقال آرام قدرت با نظارت شخصی وی ادامه پیدا کند. این موضوع می‌تواند مانع از بروز اختلافات گسترده در آینده شود. این اقدام می‌تواند بهترین راه برون‌رفت از درگیری‌های زودهنگام در داخل خاندان پادشاهی عربستان سعودی با مشارکت تعداد زیادی از شاهزادگان شود که از انحصار قدرت توسط فرزندان سلمان و نایف متضرر شده‌اند. البته در صورت کناره گیری داوطلبانه ملک سلمان از قدرت ممکن است تقسیم قدرتی نیز صورت بگیرد مبنی بر اینکه ملک سلمان شرط کناره گیری خود را از قدرت تضمین ولیعهدی فرزندش محمد بن سلمان اعلام کند. چرا که همانگونه که ملک سلمان سوگند خود را در شورای بیعت در مورد برکناری مقرن بن عبدالعزیز شکست این احتمال نیز وجود دارد که محمد بن نایف نیز سوگند خود را بشکند.(اعضای هیئت بیعت عربستان در زمان عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق این کشور سوگند خورده بودند در هیچ شرایطی و به هیچ دلیلی و به دستور هیچ شخصی با برکناری مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد این کشور موافقت نکنند.) البته محمد بن نایف که بسیار زیرک و با تجربه است این شرط را خواهد پذیرفت تا قدرت را به دست بگیرد. اما نباید از نظر دور داشت که تصمیم محمد بن سلمان برای حمله به یمن ضربات سختی بر وجهه عربستان وارد کرده است و محمد بن نایف می‌تواند به خوبی از این موضوع برای کنار زدن وی استفاده کند.
 ملک عبدالله در سال 2014 محمد بن نایف را مامور پرونده سوریه پس از شکست استراتژی بندر بن سلطان تا آن هنگام کرد. محمد بن نایف به سبب نفوذ گسترده و جایگاه خاص در میان قبایل قدرت زیادی در عربستان دارد که به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. از طرف دیگر با توجه به اینکه وی برنامه مبارزه با افراد و بازپروری تروریست‌ها را برعهده دارد سعی کرد که عربستان سعودی را پیش رو در مبارزه با تروریسم مطرح کند به ویژه با توجه  به حضور هزاران سعودی در جنگ کنونی سوریه که بازگشت آنها به عربستان چالش جدی برای امنیت خلیج فارس است. بنابراین قدرت وی ترسیم هر سناریویی را در مورد به قدرت رسیدنش محتمل می‌کند.
البته تمام موارد فوق براساس تحلیل روندهای دربار سعودی ترسیم شده است. با توجه به اینکه در جامعه عربستان نقش فرد از هر عاملی بالاتر است، ممکن است تصمیماتی غیراز این اتخاذ شود. اما بررسی روندهای موجود دو سناریوی بالا را بسیار محتمل می‌داند و سناریوی برکناری ملک سلمان و به قدرت رسیدن محمد بن نایف به واقعیت نزدیک‌تر است.
برکناری متعب بن عبدالله
یکی دیگر از اقداماتی که ممکن است از سوی ملک سلمان صورت بگیرد، انحلال وزارت گارد ملی و برکناری متعب‌بن عبدالله از این سمت و الحاق آن به وزارت دفاع است که زیر نظر محمدبن سلمان خواهد بود، در این صورت جایگاه امیر متعب تشریفاتی خواهد بود. صدور دستور پادشاهی در انتقال گارد ملی به مرزهای یمن عمدی بود. دستورات جدید پادشاه در مورد انتصابات به تردیدهای اساسی در زمینه هدف پادشاه از اعزام نیروهای گارد ملی به مرز یمن پاسخ داد، از جمله این پاسخ‌‌ها دور ‌کردن گارد ملی از مرکز قدرت برای جلوگیری از هر واکنش مترتب از سوی متعب بر عزل و نصب‌های اخیر است. این اقدام همچنین می‌تواند مقدمه چینی برای اقدام بزرگ‌تر باشد که در خلال آن گارد ملی تحت سلطه وزیر جنگ عربستان در آید.
نتیجه
با بررسی معادلات داخل دربار سعودی می‌توان انتظار وقوع و عملی شدن هر سناریویی را داشت. از یک طرف احتمال دارد که ملک سلمان در نتیجه ترسی که از جایگاه محمد بن نایف دارد وی را همانند مقرن بن عبالعزیز از ولیعهدی برکنار کند. محمد بن نایف حق دارد نگران باشد؛ چرا که تضمین مقرن بن عبد العزیز در موقعیت خود به عنوان ولیعهد بسیار قوی‌تر از تضمین انتخاب بن نایف در این سمت است، اما با این ‌وجود مقرن در یک شب به صورت کامل از بازی خارج شد. یکی از نگرانی‌های جدی محمد بن نایف فرمان اخیر ملک سلمان است. به موجب فرمان اخیر پادشاه عربستان سعودی، دیوان ولیعهدی به دیوان پادشاهی ملحق می‌شود. بنابراین یکی از سناریوها احتمال برکناری محمد بن نایف است، البته این امر با توجه به جایگاه بالای محمد بن نایف تا حدودی ضعیف و در صورت امکان اجرایی شدن زمان بر خواهد بود.
سناریوی دیگر احتمال کناره گیری ملک سلمان از قدرت و نظارت وی بر روند انتقال قدرت است. البته تمامی این سناریوها براساس بررسی روندهای موجود در دربار سعودی تعریف شده‌اند و همان‌طور که گفته شد با توجه به برجسته بودن نقش فرد در عربستان احتمال وقوع هر سناریویی وجود خواهد داشت.
منابع: فارس، تسنیم، تبیین