مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات
تغییر برنامه دشمنان از حمله نظامی به اقدامات امنیتی، پنهان و نرم!(پاورقی)
فصل دوم
دومین جلسه علنی دادگاه متهمین
فصل دوم جلسه دادگاه دوم
پس از تلاوت آیاتی چند از کلامالله مجید قاضی صلواتی مطالبی به شرح زیر ایراد فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
با درود و سلام به پیشگاه نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار و تبریک میلاد با سعادت منجی عالم بشریت صاحب عصر«عجل الله تعالی فرجه» و درود به روح پرفتوح امام راحل و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و با اهدای سلام و تحیت به پیشگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای«حفظهالله تعالی» به تاریخ 17 مرداد 88 شروع دومین جلسه محاکمه عناصر دخیل در آشوبهای اخیر تهران را به صورت علنی در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران اعلام مینمایم. لازم به یادآوری است که اعلام کنم دادگاه مقامی بیطرف بین کیفرخواست صادره از سوی دادستان و اظهارات و دفاعیات متهمین بوده و بر اساس قانون و انصاف و عدل حکم صادر خواهد نمود و به فرموده مقام معظم رهبری مافوق قاضی فقط خدا و قانون است و بر اساس اصل 35 از فصل سوم قانون اساسی حقوق ملت در همه دادگاهها طرفین دعوا حق دارند برای خود وکیل انتخاب کنند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد و بر اساس ماده 185 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در کلیه امور جزایی طرفین دعوا میتوانند وکیل یا وکلای مدافع خود را انتخاب و معرفی کنند.
در جلسه امروز وکلای تعیینی متهمین که پروندهها را مطالعه و با متهمین نیز ملاقات داشتند، حضور دارند. از طرفی لازم است به استحضار برسانم با توجه به اینکه برای هر یک از متهمین مذکور کیفرخواست انفرادی از سوی دادستانی تهران صادر گردیده و به لحاظ ارتباط افراد موثر در این فتنه و طراحی و سازمان یافتگی این جرائم ابتدا اجازه داده میشود مطالب عمومی مربوط به این جریان قرائت و دلایل و مدارک آن ارائه و سپس به ترتیب نوبت دادگاه در خصوص هر یک از متهمین کیفرخواست اختصاصی آنان با احصای نوع اتهامات در همین جلسه قرائت میگردد.
لذا از معاون محترم دادستان خواسته میشود قسمت دوم مقدمه عمومی کیفرخواست را قرائت نمایند. ضمنا به حضار محترم و متهمین حاضر در جلسه مفاد تبصره ماده 188 قانون آیین دادرسی کیفری در رابطه با الزام به رعایت نظم دادگاه تفهیم و ابلاغ میگردد.
از نماینده محترم دادستان خواسته میشود که قسمت دوم ادعانامه عمومی را قرائت فرمایند!
بسم الله الرحمن الرحیم
رب بما انعمت علی فلن اکون ظهیرا للمجرمین
ریاست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران
همانگونه که استحضار دارید پس از حضور حداکثری مردم خدادوست و پرافتخار ایران اسلامی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و لبیک به دعوت مقام معظم رهبری «مد ظله العالی» در تجدید میثاق مجدد با آرمانهای امام راحل «رحمه الله علیه» در سیامین سال پیروزی انقلاب اسلامی که برگ زرینی در مردم سالاری دینی و رکوردی بیسابقه از حضور مردم در جهان به ثبت رسانید جریانی معاند با افتخارات نظام اسلامی در داخل و خارج از کشور درصدد ایجاد فتنه و سیاهنمایی این افتخار عظیم و اخلال در نظم و امنیت جامعه و تشویش اذهان عمومی برآمد و با بهرهگیری از رسانههای مخالف و افراد فرصتطلب و ارتباط با بیگانگان و استفاده از همه ظرفیت گروههای ضدانقلاب که از سالها قبل درصدد فرصتی برای ضربه زدن به امنیت میهن اسلامی ما بودند با طراحی توطئه و سناریوی فریب کارانه ادعای تقلب و جعل در انتخابات سعی در تبدیل نمودن یکی از بزرگترین افتخارات سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران به چالش امنیتی و حربه تبلیغاتی براندازانه علیه نظام داشتند.
در جلسه گذشته در مقدمه اول ادعانامه دادستانی تهران دلایل طراحی قبلی این آشوبها و مستندات اثبات جرم سازمان یافته و برنامهریزی شده اخیر به استحضار رسید. در این جلسه در دو بخش برنامهریزی و طراحی کشورهای بیگانه و مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و دخالت آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری و اقدامات گروهکهای ضدانقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث پس از انتخابات و آشوبهای اخیر به استحضار میرساند:
الف) برنامهریزی و طراحی کشورهای بیگانه و مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و نقش آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری.
پیروزی انقلاب اسلامی و به خطر افتادن منافع استعماری بیگانگان در داخل کشور و منطقه استراتژیک خلیجفارس منجر به افزایش خصومت و دشمنی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران گردیده بر همین اسای و در دورههای مختلف اجرای طرحهای متعدد سیاسی و اطلاعاتی جهت مقابله با نظام، در دستور کار آنها قرار گرفته است.
از سوی دیگر، گرفتاری غرب به سرکردگی آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه با حزبالله و جنگ 22 روزه غزه، احتمال و امکان به کارگیری گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران را به حداقل کاهش داده بر همین اساس ایجاد تغییرات ساختاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با رویکردهای نوین اطلاعاتی و اقدامات پنهان و نرم در دستور کار غرب قرار گرفته است. در همین راستا، فضای مجازی، رسانه شبکههای ماهوارهای و... به عنوان ابزاری کارآمد و نوین جهت تغییر افکار، مورد بهرهبرداری بیگانگان قرار گرفته بر اساس ادبیات جاسوسی غرب، تغییر افکار، زیربنای تغییر رفتار و نهایتا تغییر ساختار کشور را در پی خواهد داشت. در همین راستا، سیاستهای جدید غرب به ویژه آمریکا و انگلیس جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران بر سه اصل:
1- دموکراسیسازی (دموکراسی متناسب با اهداف و منافع غرب).
2- مشغولسازی نظام در داخل با ایجاد ناامنیهای داخلی و تشدید اختلافها.
3- مهار اقتدار منطقهای جمهوری اسلامی ایران،
استوار گردیده که جهت تحقق این اهداف استفاده از رسانه، دیپلماسی، عمومی، ایجاد سازمانهای مردم نهاد و شبکه ارتباطی و ساماندهی مخالفان با هدف نافرمانی مدنی و راهاندازی پروژه مبارزه عاری از خشونت از مهمترین نقش و کارکرد برخوردار بوده بودجههای کلان و ابزار نوین ارتباطی نیز بدان تخصیص یافته است. از سوی دیگر سازمانهای جاسوسی غرب نسبت به بهرهبرداری از تمامی فرصتها و امکانات داخلی معارض و اپوزیسیون که به عنوان بازوهای اجرایی و عملیاتی آنها محسوب میگردند، غفلت ننموده است و گروههای مذکور از قبیل گروه غیرقانونی نهضت آزادی جهت جریانسازی، ایجاد ناامنی و به چالش کشاندن نظام و در قالب پیاده نظام و ستون پنجم دشمنان به ایفای نقش میپردازند.
در همین راستا، گروهک منافقین، تندر و جریانات تجزیهطلب و قومگرا با هدایت وحمایت بیگانگان و در قالب بمبگذاری، ترور، ایجاد اختلافات سیاسی و قومیتی و بحرانسازی، مبادرت به اجرای برنامههای ضدامنیتی در ایام انتخابات ریاستجمهوری نمودند که تلاش جهت ترور یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری و انتساب آن به نظام در راستای ایراد اتهام علیه مسئولین نظام، گسترش اختلافات و ایجاد ابهام و توهم در لایههای مختلف اجتماعی یکی از نمونههای اهداف و اقدامات آنها محسوب میگردد.
راهکارهای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران:
دشمنان نظام (مقدس جمهوری اسلامی ایران) جهت پیشبرد سیاستهای مذکور، محورهایی را به عنوان راهکارهای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران طراحی، ترسیم و جهت اجرا در اختیار دستگاههای اطلاعاتی و موسسات وابسته قرار دادهاند که برخی از آنها عبارتند از:
1- تبلیغ و ترویج ضرورت تغییر سیاسی نظام.
2- حمایتهای بینالمللی از اتحادیههای کارگری، اصناف، گروههای به اصطلاح مدافع حقوق بشر و تشکلهای مدنی مخالف جمهوری اسلامی ایران.
3- اعمال تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران.
4- تقویت مالی نیروهای مخالف داخل نظام به صورت پنهان.
5- شناسایی، جذب و توانمندسازی مراکز و افراد و اقشار موثر در جامعه مانند زنان، جوانان، NGOها و.. در جهت نیل به اهداف معین.
با توجه به جدول ترسیمی در تقویم کشور جهت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388، برنامه اجرایی اهداف فوق توسط بیگانگان با فرصتطلبی از آزادیهای موجود در راستای براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران و در قالب پروژه دیپلماسی عمومی (Public Diplomacy) و اقدامات
پنهان (Covert Action) به مرحله اجرا درآمده است.
براندازی نرم و اقدامات پنهان
براندازی نرم که با ظاهری آراسته و برای عادیسازی نزد افکار عمومی از آن با عنوان دیپلماسی عمومی یاد نمودند، دارای مفاهیم و ویژگیهای ذیل میباشد:
از منظر یکی از دستگاههای اطلاعاتی غرب
«دیپلماسی عمومی به دنبال این هدف است که منافع و امنیت ملی ما را از طریق درک، گاهی و تاثیر بر مردم کشورهای دیگر حفظ کرده و از گفتوگو بین شهروندان ما و موسسات و همتایان آنها در خارج نیز بهره ببرد.» براندازی نرم از دیدگاه غرب همانا تحمیل ارزشها و چهارچوبهای فکری حاکم بر جوامع غربی به دیگر جوامع است تا از این طریق و به صورت خودکار سیستم آن کشور هدف متاثر و همراه با سیاستهای نظام سلطه گردد. هدف دیپلماسی عمومی غرب «ملتها» و مسیر و غایت نهایی آن تاثیرگذاری با هدف تسهیل در سیاستهای معطوف به اقدامات پنهان و براندازانه است بنابراین اقدامات پنهان در چارچوب دیپلماسی عمومی، مستلزم به کار بستن پیچیدهترین شیوههای عملیاتی روانی تهاجمی میباشد.
مهمترین اهداف این پروژه از دیدگاه نظریهپردازان عبارتند از:
1- وادار نمودن دولت به جهتگیریهای مورد نظر آنان از طریق فشارهای مردمی.
2- ایجاد فضای عدم اعتماد نسبت به مسئولان نظام و اختلال در فرایند تصمیمگیری.
3- انحراف افکار عمومی جامعه از منافع و اصول نظام و ترویج شیوههای مورد نظر در جامعه از طریق تشکیک در ارزشهای نظام.
4- ایجاد اختلاف در گرایشهای مختلف جامعه و تفرقه و جدایی میان مردم و حاکمیت از طریق متهم کردن سران نظام و نسبت کذب دادن به مسئولان.
5- انشقاق در گروههای فکری، قومی، مذهبی و... با هدف اختلال در وحدت ملی.
در تبیین اهمیت این بخش از اقدامات پنهان، یکی از وزرای خارجه کشورهای غربی اظهار میدارد: «در زمان حاضر، تلاشهای ما در زمینه دیپلماسی عمومی در مقایسه با دیگر اقدامات بسیار مهمتر است به نحوی که این تلاشها جزء لاینفک سیاست خارجی ما در برابر دولتهای مخالف میباشد.»
استراتژی امنیت ملی غرب پس از فروپاشی شوروی سابق که برای انطباق با شرایط متحول بینالمللی طراحی و بازسازی گردید، وظایفی را برای دستگاههای مختلف امنیتی آن کشورها در راستای اجرای موثر این استراتژی تعیین و مشخص کرده و در همین راستا گزارشات راهبردی - امنیتی را تدوین نموده است.
نکته قابل توجه در دستورالعملهای گزارشات مذکور، جهتگیریهای اقدامات آنها در راستای اقدامات پنهان بوده و یا منتفی دانستن جنگ نظامی، «جنگ نرم» و «فروپاشی از درون» را در برابر جمهوری اسلامی پیشنهاد میکنند.
راهکارهای تدوین شده در تقابل با ایران گویای استراتژی غرب علیه جمهوری اسلامی و در چارچوب دیپلماسی عمومی بوده و اهمیت راهکارهای کاربردی آن به اندازهای است که این گزارشات را میتوان «مانیفست اقدامات پنهان» غرب علیه جمهوری اسلامی قلمداد کرد.
یکی از مقامات ارشد امنیتی غرب در بیان اهمیت به کارگیری استراتژیهای معطوف به دیپلماسی عمومی در برابر ایران، اظهار میدارد: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و هارتلند [قلب و مرکز منطقه Heart Land] منطقه، به قدرتی بیبدیل تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.»
محورهای مهم گزارشاتی که بر ضرورت به کارگیری تاکتیکهای دیپلماسی عمومی تاکید دارند، گویای برنامههایی است که دولتمردان غرب تحت عنوان دیپلماسی عمومی علیه جمهوری اسلامی در سر دارند:
1- بهرهبرداری از اختلافات درونی ایران.
2- به کارگیری براندازی نرم به جای اقدام نظامی.
3- دامن زدن به نافرمانیهای مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی به عنوان ابزارهای مهم فشار بر ایران.
4- ضرورت تاکید بر وجود نظارت بینالمللی بر انتخابات.
5- حمایت ریاکارانه از حقوق بشر و دموکراسی در ایران.
6- راهاندازی و تقویت شبکههای متعدد رادیو و تلویزیونی به منظور سیاهنمایی و فریب مردم.
7- حمایت از اپوزیسیون داخلی.
8- تسهیل در فعالیت NGOهای همسو با غرب.
9- تسهیل در صدور ویزا برای افراد مستعد و همسو با اهداف غرب.
10- دعوت از فعالان جوان ایرانی به منظور شرکت در سمینارهای خارج از کشور برای جذب و آموزش هدفمند مانند آنچه در کشورهایی مثل صربستان، فیلیپین، اندونزی، شیلی، اوکراین و... اتفاق افتاد.
از سوی دیگر، در بخشی از دکترینهای امنیتی خود آوردهاند: «ما ممکن است با چالشی جدیتر از ایران با هیچ کشوری مواجه نشویم، نگرانیهای دیگری در مورد ایران داریم که به اندازه مسائل هستهای مهم هستند.
نگرانیهای ما در نهایت هنگامی حل خواهند شد که حکومت ایران با اتخاذ تصمیمی راهبردی، سیاستهای خود را تغییر داده نظام سیاسی خود را باز نماید و به مردم خود آزادی بدهد. این مسئله هدف غایی ماست. راهبرد ما گسترش تعامل با مردم ایران است. ما در راستای نابودی استبداد و ارتقای دموکراسی کارآمد، از تمامی ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک و ابزارهای دیگری که در اختیار داریم، استفاده خواهیم کرد که از آن جمله عبارتند از:
* افشای موارد نقض حقوق بشر.
* حمایت از اصلاحطلبان از طریق برگزاری نشستهایی در وزارتخارجه و سفارتخانههای خود.
* تخصیص بودجه در جهت حمایت مالی از فعالیتهای مورد نظر غرب در داخل ایران.
* اعمال تحریمهایی با هدف ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت.
بر اساس استنادات موجود، پروژه براندازی نرم یا به قول خودشان دیپلماسی عمومی باتوجه به شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی به طرق مختلف در دستور کار دولتمردان غربی قرار گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از:
1) ارائه کمک و آموزش به سازمانهای غیردولتی و انتشار جزوات فارسی درباره ارزشهای دموکراتیک و فعالیتهای مدنی همجهت با آن.
2) آموزش خبرنگاران برای ایجاد شبکه منابع خبری با هدف جمعآوری اطلاعات و تحلیل.
3) آموزش و سازماندهی فعالان حقوق بشر در ایران جهت ترسیم چهره نامطلوب از نظام.
4) ایجاد وبسایتها و آموزش درباره نحوه برگزاری انتخابات و ارائه اطلاعات کامل از کاندیداهای انتخاباتی سال 1388.
5) اعزام دانشجویان، هنرمندان و مشاغل حرفهای و آموزش آنها جهت کادرسازی برای پستهای کلیدی و مناصب حساس در آینده.
در پی تاسیس دفتر امور ایران در دوبی (مستقر در کنسولگری آمریکا) از سوی وزارت امور خارجه آمریکا که از پایگاه ریگا در لتونی در زمان جنگ سرد با هدف فروپاشی شوروی سابق نسخهبرداری شده است، این دفتر فعالیتهایی در خصوص جذب نخبگان ایرانی و تاثیرگذاری بر اندیشهها و برداشتهای آنان به منظور ترغیب آنها به اقدام علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، در دستور کار خود قرار داده است. در همین راستا سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا اظهار میدارد:
«دولت آمریکا از طریق سفارتخانههای خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورهای همسایه ایران، با سازمانهای غیردولتی و رسانههای ایران همکاری و تعامل خواهد داشت. آژانسهای مسافرتی بین ایران و آمریکا را افزایش خواهیم داد و مبلغ پنج میلیون دلار برای بازدید استادان و معلمان و حرفههای دیگر از آمریکا پرداخت خواهیم کرد.» بر همین اساس دفتر امور ایران در دوبی طی دو سال اخیر در قالب برگزاری دورههای آموزش و اعزام گروهای متعدد از اقشار مختلف به آمریکا، مبادرت به ایجاد زمینههای لازم جهت برقراری ارتباط با لایههای مختلف اجتماعی و نخبگان جامعه نموده دعوتشوندگان بدون طی مراحل معمول اخذ ویزا و مساعدت مسئول امور ایران در کنسولگری آمریکا در دوبی آقایان جیلیان برنز، رامین عسگرد، تیموتی ریچاردسون به آمریکا مسافرت نمودهاند که عمدتا تحت تاثیر قرار گرفته و پس از بازگشت نیز به عنوان مسئول تشکیل گروههای جدید و اعزام آنها به آمریکا فعال شدهاند. شکست طرحهای آمریکا علیه ایران که با دستگیری برخی عوامل داخلی آنها صورت گرفت، آمریکاییان را بر آن داشت تا طرح و ایده جدیدی تحت عنوان «پروژه EXCHANGE» (تبادل افراد و گروهها) را اجرایی نمایند که در چارچوب آن اعزام افراد و گروهها به آمریکا با صرف هزینههای گزاف از طریق پایگاههای ایجاد شده علیه ایران (دوبی، استانبول، باکو، لندن و فرانکفورت) با محوریت دوبی کلید خورد.