اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی « از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظله)»
صدماتی که دانشگاه غرب زده زمان طاغوت به این ملت زد (پاورقی)
اهمیت اساتید و معلمان در اصلاح دانشگاه و انقلاب فرهنگی
ما صدماتى كه در طول اين مدت خورديم، از دانشگاه خورديم، از اینکه دانشگاه يك دانشگاه متعهّد نبوده است. حالا قطع نظر از اینکه دانشگاه يك تفكر اسلامى در آن حكمفرما نبوده است، يك تفكر ملى هم در آن نبوده است. اصلش منحرف مىخواستند بكنند آنهايى كه مىخواهند اين كشورهاى امثال كشور ما را همه چيزش را از بين ببرند. آنها در همه جا فعاليت مىكنند، خصوصاً در دانشگاه؛ براى اینکه مىدانند كه اگر دانشگاه در خدمت غرب واقع بشود، كشور در خدمت غرب است. از اين جهت، آنكه از همه امور لازمتر است، اين است كه دانشگاه نظر كند اساتيد را، معلمان را، دانشآموزان را، اينها را نظر كند ببيند كه اينها وضعشان چه بوده است؛ در سابق چه بوده است، بعد از انقلاب چه بوده است، حالا چه جور وضعى دارند و دانشگاه را با افراد متعهّد به راه بيندازند. و البته دانشگاه بايد باز بشود، اما بايد اين رويّه در كار باشد. و خيال نكنند كه فقط باز شدن دانشگاه، همة عقدهها را باز مىكند. دانشگاه خوب عقده بازكن است. دانشگاه بد نبودش بهتر از بودنش است؛ براى اینکه با نبودش قاعدتاً، اين است كه مردم جاهلاند، اما با بودن يك دانشگاه فاسد، افراد مُعاند و مخالف با ملت با اسلام درست مىشود.(194)
اهمیت فرهنگ و اصلاح آن
مسئله مهمی که در ذهن بنده همیشه هست- آنطور که فرمودند، در جلسه هم مطرح شده- و مورد دغدغة افراد است، مسئله فرهنگ است؛ مهم است. مسئله فرهنگ از مسائل اقتصادی مهمتر است، از مسائل سیاسی مهمتر است. فرهنگ عبارت است از آن درک، برداشت، فهم، معتقد و باور انسانها و روحیات و خُلقیات آنها در زندگی؛ آنهایی است که انسان را به کار وادار میکند. فرهنگ حاکم بر یک کشور مثلاً اگر چنانچه فرهنگ مسئولیتپذیری بود، این عمل مردم را هدایت میکند. نقطة مقابل، حالت بیمسئولیتی است که انسان نسبت به حوادث، نسبت به قضایا، نسبت به آینده، نسبت به دشمن، نسبت به دوست، احساس مسئولیت نکند. مسئولیتپذیری، تزریق مسئولیتپذیری و هدیه کردن او به ارواح مردم، به افکار مردم و روحیات مردم، این تقویت فرهنگ است. ایثارگری، وجدان کاری، انضباط، تعاون اجتماعی، سازگاری اجتماعی، پرهیز از اسراف، اصلاح الگوی مصرف، روحیة قناعت، استحکام در آنچه که تولید میکنیم؛ اینها فرهنگ است. اینها را باید در مردم تقویت کرد. درستکاری، زنده نگهداشتن اندیشههای امام و انقلاب، روحیة انسجام و اتحاد اسلامی- آن چیزی که قرآن هم ما را به او امر میکند، تفکرات ما هم به او امر میکند، انقلاب هم ما را به او حمل میکند و امر میکند- با برادران مسلمان، با هم میهنان، حالت اتحاد و انسجام داشتن، تعصّب مثبت نسبت به یکدیگر داشتن، که در عرض گسترة امّت اسلامی هم همینجور است. اینها فرهنگ است. یکی از آنها هم البته فرهنگ عفاف و فرهنگ سادهزیستی است.(195)
ایجاد خُلقیات مثبت، با اصلاح فرهنگ مردم
اگر بتوانيم اخلاق را اسلامى كنيم، فرهنگ را اسلامى كنيم، مردم را با خُلقيات اسلامى پرورش دهيم و صفاتى را كه در صدر اسلام از يك جماعت كوچك، يك ملت عظيم و مقتدر درست كرد، در ملتمان زنده كنيم، همينها بزرگترين دستاوردهاست. بايد توجه داشت كه آنچه در آغاز، از پيشرفت و ترقى براى انسانها به وجود آمد، ناشى از همين فرهنگ اسلامى بود: دنبال علم و كار رفتند، تلاش و سعى كردند، نوآورى كردند، به معرفت طبيعت، انسان، تاريخ و راههاى زندگى پرداختند و تعامل خوب و برادرانه را پذيرفتند. اينها چيزهايى است كه هيچ دستگاه قدرتمندى، بدون آنكه فرهنگ مردم و بينش آنها را اصلاح كند، نمىتواند در جامعهاى ايجاد كند. مثلاً آن عدالت اجتماعىاى كه كمونيستها بىتوجه به اصلاح فرهنگ مردم و پذيرش اختيارى آنها بر آنها تحميل كردند، همان چيز ناقص غلط معيوبى شد كه در تاريخ ثبت شده است. يعنى به اسم عدالت اجتماعى، همه چيز را به هم ريختند و هيچ فايدهاى به بار نياوردند.
عدالت اجتماعى، كه يك امر اجتماعىِ محض و مربوط به حكومت، سياست و شيوة فرمانروايى در جامعه است، جز به بركت يك فرهنگ صحيح در اَذهان يكايكِ مردم، تأمين شدنى نيست. اصولاً همة موفقيّتها در همة صحنهها اينگونه است. خوب، اينك شماييد و جامعة ايرانى. مىخواهيد فرهنگ اسلامى و آن چيزهايى را كه از پيكرة اين جامعة اسلامى گرفته شده است، به آن برگردانيد: «وَ اسْتَصْلِح بِقُدرَتِكَ ما فَسَدَ مِنّى.»(196) اين، كه در دعاى «مكارمالاخلاق» آمده است، مصداقش همين است. مىخواهيد آن بخشهايى از زندگىمان را كه تحت تأثير ظلمها و استبدادها و انحرافها و كجفهميها و كجرويها و دخالتهاى بيگانه و امثال اينها ضايع و فاسد شده است، اصلاح كنيد. اين، كار عظيم و بسيار بزرگى است؛ به حدّى، كه اگر وزارت ارشاد، واقعاً جز اصلاح فرهنگ عمومى، هيچ كار ديگرى نكند، به نظر بنده، براى آن كافى است و كارِ كمى را عهدهدار نيست. خوب، بحمداللَّه آقايان همتّشان بالاست؛ اين كار را مىكنند و صد كارِ ديگر هم در كنارش دارند. انشاءاللَّه به همة آنها هم دست مىيابند.
اصلاح فرهنگ عمومى، از همة كارها مهمتر است، چون اين كار، محور همة كارهاى ديگر است. كتاب بايد براى اصلاح فرهنگ عمومى منتشر شود. فيلم بايد براى اصلاح فرهنگ عمومى ساخته شود. هنر بايد در جهت فرهنگ عمومى هدايت شود. صدا و سيما، در همة برنامههايش- چه هنرى، چه خبرى و چه گزارشى - دائماً بايد در خدمت فرهنگ عمومى كار كند. علما و امامان جمعه و خطيبان و مبلّغان و جامعة روحانيان محترم و معظّم نيز - در هر بخشى كه هستند - بايد براى ترويج فرهنگ صحيح اسلامى تلاش كنند: عدّهاى تحليل كنند، عدّهاى آيات الهى را بخوانند و عدّهاى كلمات معصومين را بيان كنند. جهتگيرى عمدة مطبوعات، بايد اصلاح فرهنگ عمومى باشد. سازمانهايى كه مخصوص كار تبليغى هستند (مثل سازمان تبليغات اسلامى و بخشهايى كه تابع و در كنار آناند) بايد در اين جهت بكوشند. اگر انشاءاللَّه يك تلاش هماهنگِ صحيحِ جهتيافته وجود داشته باشد، ملت ما هم آمادة پذيرشاند. تازه، از خصوصيات اين امور سياسى و اصيل، اين است كه ذاتىِ انسانها مىشوند و در نتيجه، نسل به نسل انتقال مىيابند و در واقع، فطرى، يعنى جزوِ فطرت افراد يك جامعه و دقيقاً عينِ امورِ ذاتى مىشوند. اگر هم مردم، زمانى و به دلايلى، از آنها جدا شوند، با يك چيزِ مختصر، فوراً برمىگردند.(197)
اصلاح دانشگاه، اصلاح آیندة جامعه
يك نکتة لازم را هم به عزيزانى كه در دانشگاه تربيت مدرّس مشغول درسخواندن، يا درسگفتن، يا در حال خدمتاند، عرض مىكنم. دانشگاه، نقطة اساسى هر جامعه و كشورى است. اگر دانشگاه اصلاح بشود، آيندة آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.
آن عالمى كه شريف نباشد، حميّت و غيرت دفاع از كشور و ملت و آرمانها و ارزشهاى ملى و دينى خود را نداشته باشد، آن عالمى كه دشمن را بر خودى ترجيح بدهد و خود را در اختيار دشمن ملت قرار بدهد، از هر جاهلى بدتر است؛ همان دزدى است كه با چراغ به دزدى مىرود و بيشتر صدمه مىزند. پس، اصلاح دانشگاه، در درجة اوّل اهميت است.
ديديد كه امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالىعليه) چهقدر راجع به دانشگاه حرف زدند و نكته بيان كردند. در اوايل انقلاب، نسبت به دانشگاه چهقدر تلاش انجام گرفت و براى اصلاح دانشگاهها، چهقدر از سوى انقلاب و انقلابيون مجاهدت شد. اگر ما امروز شعارهاى شش سال قبل و هشت سال قبل را در باب دانشگاهها ندهيم، با اين باور است كه نياز به آن شعارها نيست؛ يعنى دانشگاه اصلاح شده است. بعضى از تصميمهايى كه آن روزها در دانشگاهها گرفته مىشد- دربارة گزينش استاد، گزينش دانشجو، دقت در ورود افراد در جاهاى مختلف دانشگاه؛ چه در ردههاى مسئوليت علمى و غير علمى، و چه در ردههاى تعلم و دانشآموزى - اگر آن دقتها امروز نشود، با اعتماد به اين است كه كار اصلاح شده و از اين مرحله عبور كردهايم. اگر معلوم بشود كه از آن مراحل عبور نكردهايم، همان دقتها لازم است و همان سختگيريها ضرورت زمان مىباشد.
اصلاح دانشگاه، يك امر اساسى است. نيروى انسانى در هر كشورى، اساس پيشرفت است. كدام نيروى انسانى پيشرفت را در يك كشور تضمين خواهد كرد؟ نيروى انسانى مؤمن، با وجدان، معتقد به كار و دلسوز؛ والّا آن نيروى انسانىاى كه اعتقاد به كار و دلسوزى ندارد و براى كشور و نظام و ارزشهاى مردم و خود مردم هيچگونه اعتنايى قايل نيست، چه كمكى مىتواند به پيشرفت كشور بكند؟ اينها نكات اساسى است كه بايد در سياستگذارى بسيارى از بخشهاى عمدة دستگاه ما مورد توجه قرار بگيرد.(198)
ضرورت اصلاح نظام آموزش دانشگاهها
مُجرى محترم در اوّل صحبت اشاره كردند كه دستگاه بايد حمايت از دانشگاهيان را سياست هميشگى خودش قرار بدهد؛ من كاملاً به اين معنا معتقدم. يعنى حقيقتاً حمايت از دانشگاهيان بايد سياست هميشگى باشد. اما توجه بشود كه دانشگاهيان در سایة اين حمايتى كه از آنها ميشود - چه حمايت معنوى، چه حمايت مادى- حقيقتاً خودشان را در قبال نسل دانشجو، در قبال آيندة علم در كشور، در قبال اصلاح نظام آموزشى - كه حتماً نياز به اصلاح دارد - مسئول بدانند؛ حضورشان را در دانشگاهها تقويت كنند؛ خودشان را در معرض استفادة معنوى و علمى فكرى دانشجويان قرار بدهند.(199)
پانوشتها:
194 - صحیفة امام، ج 15، صص 429 و 430.
195 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، 25/6/1389.
196 - مفاتیحالجنان، دعای مکارم الاخلاق.
197 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با وزیر و مسئولان «وزارت ارشاد» و اعضای «شوراهای فرهنگ عمومی کشور»، 19/4/1374.
198 - سخنرانى مقام معظّم رهبری در ديدار با فرزندان ممتاز شاهد و مديران و معلمان نمونة مدارس شاهد به همراه مسئولان بنياد شهيد انقلاب اسلامى، گروهى از خانوادههاى معظّم شهدا و جانبازان استانهاى تهران و مازندران، مردم و مسئولان شهرهاى نور و محمودآباد، و اساتيد و دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس، 13/06/1370.
199 - بيانات مقام معظّم رهبری در ديدار اساتيد دانشگاهها، 08/06/1388.
ما صدماتى كه در طول اين مدت خورديم، از دانشگاه خورديم، از اینکه دانشگاه يك دانشگاه متعهّد نبوده است. حالا قطع نظر از اینکه دانشگاه يك تفكر اسلامى در آن حكمفرما نبوده است، يك تفكر ملى هم در آن نبوده است. اصلش منحرف مىخواستند بكنند آنهايى كه مىخواهند اين كشورهاى امثال كشور ما را همه چيزش را از بين ببرند. آنها در همه جا فعاليت مىكنند، خصوصاً در دانشگاه؛ براى اینکه مىدانند كه اگر دانشگاه در خدمت غرب واقع بشود، كشور در خدمت غرب است. از اين جهت، آنكه از همه امور لازمتر است، اين است كه دانشگاه نظر كند اساتيد را، معلمان را، دانشآموزان را، اينها را نظر كند ببيند كه اينها وضعشان چه بوده است؛ در سابق چه بوده است، بعد از انقلاب چه بوده است، حالا چه جور وضعى دارند و دانشگاه را با افراد متعهّد به راه بيندازند. و البته دانشگاه بايد باز بشود، اما بايد اين رويّه در كار باشد. و خيال نكنند كه فقط باز شدن دانشگاه، همة عقدهها را باز مىكند. دانشگاه خوب عقده بازكن است. دانشگاه بد نبودش بهتر از بودنش است؛ براى اینکه با نبودش قاعدتاً، اين است كه مردم جاهلاند، اما با بودن يك دانشگاه فاسد، افراد مُعاند و مخالف با ملت با اسلام درست مىشود.(194)
اهمیت فرهنگ و اصلاح آن
مسئله مهمی که در ذهن بنده همیشه هست- آنطور که فرمودند، در جلسه هم مطرح شده- و مورد دغدغة افراد است، مسئله فرهنگ است؛ مهم است. مسئله فرهنگ از مسائل اقتصادی مهمتر است، از مسائل سیاسی مهمتر است. فرهنگ عبارت است از آن درک، برداشت، فهم، معتقد و باور انسانها و روحیات و خُلقیات آنها در زندگی؛ آنهایی است که انسان را به کار وادار میکند. فرهنگ حاکم بر یک کشور مثلاً اگر چنانچه فرهنگ مسئولیتپذیری بود، این عمل مردم را هدایت میکند. نقطة مقابل، حالت بیمسئولیتی است که انسان نسبت به حوادث، نسبت به قضایا، نسبت به آینده، نسبت به دشمن، نسبت به دوست، احساس مسئولیت نکند. مسئولیتپذیری، تزریق مسئولیتپذیری و هدیه کردن او به ارواح مردم، به افکار مردم و روحیات مردم، این تقویت فرهنگ است. ایثارگری، وجدان کاری، انضباط، تعاون اجتماعی، سازگاری اجتماعی، پرهیز از اسراف، اصلاح الگوی مصرف، روحیة قناعت، استحکام در آنچه که تولید میکنیم؛ اینها فرهنگ است. اینها را باید در مردم تقویت کرد. درستکاری، زنده نگهداشتن اندیشههای امام و انقلاب، روحیة انسجام و اتحاد اسلامی- آن چیزی که قرآن هم ما را به او امر میکند، تفکرات ما هم به او امر میکند، انقلاب هم ما را به او حمل میکند و امر میکند- با برادران مسلمان، با هم میهنان، حالت اتحاد و انسجام داشتن، تعصّب مثبت نسبت به یکدیگر داشتن، که در عرض گسترة امّت اسلامی هم همینجور است. اینها فرهنگ است. یکی از آنها هم البته فرهنگ عفاف و فرهنگ سادهزیستی است.(195)
ایجاد خُلقیات مثبت، با اصلاح فرهنگ مردم
اگر بتوانيم اخلاق را اسلامى كنيم، فرهنگ را اسلامى كنيم، مردم را با خُلقيات اسلامى پرورش دهيم و صفاتى را كه در صدر اسلام از يك جماعت كوچك، يك ملت عظيم و مقتدر درست كرد، در ملتمان زنده كنيم، همينها بزرگترين دستاوردهاست. بايد توجه داشت كه آنچه در آغاز، از پيشرفت و ترقى براى انسانها به وجود آمد، ناشى از همين فرهنگ اسلامى بود: دنبال علم و كار رفتند، تلاش و سعى كردند، نوآورى كردند، به معرفت طبيعت، انسان، تاريخ و راههاى زندگى پرداختند و تعامل خوب و برادرانه را پذيرفتند. اينها چيزهايى است كه هيچ دستگاه قدرتمندى، بدون آنكه فرهنگ مردم و بينش آنها را اصلاح كند، نمىتواند در جامعهاى ايجاد كند. مثلاً آن عدالت اجتماعىاى كه كمونيستها بىتوجه به اصلاح فرهنگ مردم و پذيرش اختيارى آنها بر آنها تحميل كردند، همان چيز ناقص غلط معيوبى شد كه در تاريخ ثبت شده است. يعنى به اسم عدالت اجتماعى، همه چيز را به هم ريختند و هيچ فايدهاى به بار نياوردند.
عدالت اجتماعى، كه يك امر اجتماعىِ محض و مربوط به حكومت، سياست و شيوة فرمانروايى در جامعه است، جز به بركت يك فرهنگ صحيح در اَذهان يكايكِ مردم، تأمين شدنى نيست. اصولاً همة موفقيّتها در همة صحنهها اينگونه است. خوب، اينك شماييد و جامعة ايرانى. مىخواهيد فرهنگ اسلامى و آن چيزهايى را كه از پيكرة اين جامعة اسلامى گرفته شده است، به آن برگردانيد: «وَ اسْتَصْلِح بِقُدرَتِكَ ما فَسَدَ مِنّى.»(196) اين، كه در دعاى «مكارمالاخلاق» آمده است، مصداقش همين است. مىخواهيد آن بخشهايى از زندگىمان را كه تحت تأثير ظلمها و استبدادها و انحرافها و كجفهميها و كجرويها و دخالتهاى بيگانه و امثال اينها ضايع و فاسد شده است، اصلاح كنيد. اين، كار عظيم و بسيار بزرگى است؛ به حدّى، كه اگر وزارت ارشاد، واقعاً جز اصلاح فرهنگ عمومى، هيچ كار ديگرى نكند، به نظر بنده، براى آن كافى است و كارِ كمى را عهدهدار نيست. خوب، بحمداللَّه آقايان همتّشان بالاست؛ اين كار را مىكنند و صد كارِ ديگر هم در كنارش دارند. انشاءاللَّه به همة آنها هم دست مىيابند.
اصلاح فرهنگ عمومى، از همة كارها مهمتر است، چون اين كار، محور همة كارهاى ديگر است. كتاب بايد براى اصلاح فرهنگ عمومى منتشر شود. فيلم بايد براى اصلاح فرهنگ عمومى ساخته شود. هنر بايد در جهت فرهنگ عمومى هدايت شود. صدا و سيما، در همة برنامههايش- چه هنرى، چه خبرى و چه گزارشى - دائماً بايد در خدمت فرهنگ عمومى كار كند. علما و امامان جمعه و خطيبان و مبلّغان و جامعة روحانيان محترم و معظّم نيز - در هر بخشى كه هستند - بايد براى ترويج فرهنگ صحيح اسلامى تلاش كنند: عدّهاى تحليل كنند، عدّهاى آيات الهى را بخوانند و عدّهاى كلمات معصومين را بيان كنند. جهتگيرى عمدة مطبوعات، بايد اصلاح فرهنگ عمومى باشد. سازمانهايى كه مخصوص كار تبليغى هستند (مثل سازمان تبليغات اسلامى و بخشهايى كه تابع و در كنار آناند) بايد در اين جهت بكوشند. اگر انشاءاللَّه يك تلاش هماهنگِ صحيحِ جهتيافته وجود داشته باشد، ملت ما هم آمادة پذيرشاند. تازه، از خصوصيات اين امور سياسى و اصيل، اين است كه ذاتىِ انسانها مىشوند و در نتيجه، نسل به نسل انتقال مىيابند و در واقع، فطرى، يعنى جزوِ فطرت افراد يك جامعه و دقيقاً عينِ امورِ ذاتى مىشوند. اگر هم مردم، زمانى و به دلايلى، از آنها جدا شوند، با يك چيزِ مختصر، فوراً برمىگردند.(197)
اصلاح دانشگاه، اصلاح آیندة جامعه
يك نکتة لازم را هم به عزيزانى كه در دانشگاه تربيت مدرّس مشغول درسخواندن، يا درسگفتن، يا در حال خدمتاند، عرض مىكنم. دانشگاه، نقطة اساسى هر جامعه و كشورى است. اگر دانشگاه اصلاح بشود، آيندة آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.
آن عالمى كه شريف نباشد، حميّت و غيرت دفاع از كشور و ملت و آرمانها و ارزشهاى ملى و دينى خود را نداشته باشد، آن عالمى كه دشمن را بر خودى ترجيح بدهد و خود را در اختيار دشمن ملت قرار بدهد، از هر جاهلى بدتر است؛ همان دزدى است كه با چراغ به دزدى مىرود و بيشتر صدمه مىزند. پس، اصلاح دانشگاه، در درجة اوّل اهميت است.
ديديد كه امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالىعليه) چهقدر راجع به دانشگاه حرف زدند و نكته بيان كردند. در اوايل انقلاب، نسبت به دانشگاه چهقدر تلاش انجام گرفت و براى اصلاح دانشگاهها، چهقدر از سوى انقلاب و انقلابيون مجاهدت شد. اگر ما امروز شعارهاى شش سال قبل و هشت سال قبل را در باب دانشگاهها ندهيم، با اين باور است كه نياز به آن شعارها نيست؛ يعنى دانشگاه اصلاح شده است. بعضى از تصميمهايى كه آن روزها در دانشگاهها گرفته مىشد- دربارة گزينش استاد، گزينش دانشجو، دقت در ورود افراد در جاهاى مختلف دانشگاه؛ چه در ردههاى مسئوليت علمى و غير علمى، و چه در ردههاى تعلم و دانشآموزى - اگر آن دقتها امروز نشود، با اعتماد به اين است كه كار اصلاح شده و از اين مرحله عبور كردهايم. اگر معلوم بشود كه از آن مراحل عبور نكردهايم، همان دقتها لازم است و همان سختگيريها ضرورت زمان مىباشد.
اصلاح دانشگاه، يك امر اساسى است. نيروى انسانى در هر كشورى، اساس پيشرفت است. كدام نيروى انسانى پيشرفت را در يك كشور تضمين خواهد كرد؟ نيروى انسانى مؤمن، با وجدان، معتقد به كار و دلسوز؛ والّا آن نيروى انسانىاى كه اعتقاد به كار و دلسوزى ندارد و براى كشور و نظام و ارزشهاى مردم و خود مردم هيچگونه اعتنايى قايل نيست، چه كمكى مىتواند به پيشرفت كشور بكند؟ اينها نكات اساسى است كه بايد در سياستگذارى بسيارى از بخشهاى عمدة دستگاه ما مورد توجه قرار بگيرد.(198)
ضرورت اصلاح نظام آموزش دانشگاهها
مُجرى محترم در اوّل صحبت اشاره كردند كه دستگاه بايد حمايت از دانشگاهيان را سياست هميشگى خودش قرار بدهد؛ من كاملاً به اين معنا معتقدم. يعنى حقيقتاً حمايت از دانشگاهيان بايد سياست هميشگى باشد. اما توجه بشود كه دانشگاهيان در سایة اين حمايتى كه از آنها ميشود - چه حمايت معنوى، چه حمايت مادى- حقيقتاً خودشان را در قبال نسل دانشجو، در قبال آيندة علم در كشور، در قبال اصلاح نظام آموزشى - كه حتماً نياز به اصلاح دارد - مسئول بدانند؛ حضورشان را در دانشگاهها تقويت كنند؛ خودشان را در معرض استفادة معنوى و علمى فكرى دانشجويان قرار بدهند.(199)
پانوشتها:
194 - صحیفة امام، ج 15، صص 429 و 430.
195 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، 25/6/1389.
196 - مفاتیحالجنان، دعای مکارم الاخلاق.
197 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با وزیر و مسئولان «وزارت ارشاد» و اعضای «شوراهای فرهنگ عمومی کشور»، 19/4/1374.
198 - سخنرانى مقام معظّم رهبری در ديدار با فرزندان ممتاز شاهد و مديران و معلمان نمونة مدارس شاهد به همراه مسئولان بنياد شهيد انقلاب اسلامى، گروهى از خانوادههاى معظّم شهدا و جانبازان استانهاى تهران و مازندران، مردم و مسئولان شهرهاى نور و محمودآباد، و اساتيد و دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس، 13/06/1370.
199 - بيانات مقام معظّم رهبری در ديدار اساتيد دانشگاهها، 08/06/1388.