kayhan.ir

کد خبر: ۳۸۵۴۳
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۶
اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی « از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای (مدظله)»

اصلاح فرهنگ و استقلال آن، تنها راه نجات از ابرقدرت‌ها (پاورقی)

رأس همة اصلاحات، اصلاح فرهنگ
و خروج آن از وابستگی به غرب
آنچه كه بعد از انقلاب بر شما معلمين و بر همة قشرهايى كه سمت تعليم و تربيت را دارند، وظيفه است، و لازم این‌که اين مغزهايى كه در طول پنجاه و چند سال حكومت جائرانه و سلطة اجانب بايد بگوييم غرب‌زده شدند، نجات بدهيد. اگر بخواهيد ملت شما نجات پيدا بكند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها بايد طرح بشود. مادامى كه ما پيوستگى مغزى داريم به خارج و اجانب، هيچ يك از اين گرفتاريهايى كه شمرديد، نمى‌توانيم از زيرش فرار كنيم. رأس همة اصلاحات، اصلاح «فرهنگ» است، و نجات جوانهاى ما از اين وابستگى به غرب. غرب بسيار چيزهاى مفيدى دارد كه براى خودش نگه داشته و يك قدرى از آنها را صادر كرده است با بسيارى از جنايتها به ممالك شرق.
آن چيزى كه آنها به اسم «علم» صادر مى‏كنند، به اسم «فرهنگ» صادر مى‏كنند، به اسم «ترقى و تعالى» صادر مى‏كنند، آن غير از آنى است كه پيش خودشان است. آنها براى ممالك شرقى يك طور ديگرى فكر مى‏كنند. اگر ملاحظه كرده باشيد، همين چند روز قبل، چند هفته قبل، در يكى از روزنامه‏ها يا مجلات نوشته بود كه فلان دواها، فلان قِسم از دواها، در امريكا ممنوع است، لكن براى جهان سوم صدورش مانع ندارد! اطبايى كه در خارج مى‏روند و تحصيل مى‏كنند و داراى جواز مى‏شوند، ديپلم مى‏شوند، و اين كارهايشان را تمام مى‏كنند، بسيارى از آنها را اجازة این‌که در خود آن كشور طبابت كنند، نمى‏دهند، مى‏گويند برويد در مملكت خودتان طبابت كنيد! كيفيت تحصيلى كه جوانهاى ما مى‏روند و آن‌جا تحصيل مى‏كنند، و به خيال خودشان براى «ترقى» مى‏روند، كيفيت تحصيلى صحيح نيست؛ يعنى آنها اين چيزهايى كه نفع دارد براى همه، به اختيار ما نمى‏گذارند. اگر چنانچه يك تعليمى هم بكنند، يك تعليم جزئى است، و بايد بگوييم تعليم استعمارى. همه چيزِ ما را وابسته به خودشان در عين حال مى‏كنند و به ما هم چيزى هم نمى‏دهند. ما الآن در همه چيز به گمان همه يك نحو وابستگى داريم. كه بالاتر از همه، وابستگى افكار است. افكار جوانهاى ما، پيرمردهاى ما، تحصيلكرده‏هاى ما، روشنفكرهاى ما، بسيارى از اين افكار، وابسته به غرب است، وابسته به امريكاست. ولهذا حتى آنهايى كه سوء نيّت ندارند و خيال مى‏كنند مى‏خواهند خدمت بكنند به مملكت خودشان، از باب این‌که راه را درست نمى‏دانند و باورشان آمده است كه ما بايد همه چيز را از غرب بگيريم، اين وابستگى را دارند. و اين وابستگى سرمنشأ همة وابستگيهاست كه ما داريم. اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشيم، دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست؛ وابستگى اجتماعى هم هست؛ سياسى هم هست. همة اينها هست.(186)
اصلاح فرهنگ و استقلال آن، تنها راه نجات از ابرقدرتها
ترديدى نيست كه جهانخواران براى به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم كشيدن مستضعفان جهان، راهى بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب كشورهاى ضعيف ندارد. زيرا با تربيت غربى يا شرقى معلم و استاد است كه دبستانها و دبيرستانها محلهايى مى‏شوند مجهز براى تربيت غربى يا شرقى جوانهايى كه دولتمردان و دست‌اندركاران آتية كشورهايند. و با اين گونه تربيت است كه جوانان با گرايش به يكى از دو قطب قدرت، راه را براى مستكبرين جهان در به دام كشيدن كشورهاى مستضعف به صورتى شايسته و بدون زحمت و دستيازى به سلاحهاى نظامى زنگ‌زده باز مى‏نمايند.
براى آنان چه راهى بهتر از آن‌كه با دست قشرى از بومیهاى هر كشور، ملتها را بى‏سر و صدا، بلكه باشوق و رغبت به سوى مقاصد آنان كشيده تا دسترنج ملتها و ذخاير كشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منّت از اربابان تقديم آنان نمايند. ضربه‏هاى مُهلكى كه بر كشور مظلوم ما در اين پنجاه سال اخير از دانشگاهها و اساتيد منحرفى كه با تربيت غربى بر مراكز علم و تربيت حكمفرما بودند، وارد آمد، از سر نيزة رضاخان و پسرش وارد نشد.
البته اساتيد و معلمان متعهدى بودند، لكن زِمام امور در دست آنان نبود. ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شديم، لكن از شرّ تربيت يافتگان غرب و شرق به اين‏ زوديها نجات نخواهيم يافت. اينان برپادارندگان سلطة ابرقدرتها هستند و سرسپردگانى مى‏باشند كه با هيچ منطقى خلع سلاح نمى‏شوند، و هم اكنون با تمام ورشكستگيها دست از توطئه عليه جمهورى اسلامى و شكستن اين سدّ عظيم الهى برنمى‌دارند. ملت عزيز ايران و ساير كشورهاى مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهاى شيطنت‌آميز قدرتهاى بزرگ تا آخر نجات پيدا كنند، چاره‏اى جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند؛ و اين ميسّر نيست جز با دست اساتيد و معلمان متعهدى كه در دبستانها تا دانشگاهها راه يافته‏اند و با تعليم و كوشش در رشته‏هاى مختلف علوم و تربيت صحيح و تهذيب مراكز تربيت و تعليم از عناصر منحرف و كج انديش، نوباوگان را كه ذخاير كشور ومايه اميد ملت‏اند، همدوش با تعليم در همة رشته‏ها به حسب تعاليم اسلامى تربيت و تهذيب نمايند و علوم اسلامى را كه مربى اخلاق و مهذب نفوس است، به دست كارشناسان اسلامى داده تا نوباوگان و جوانان عزيز را بدين مكتب جامع روانبخش آشنا، و از تعليمات علمى و عملى آن برخوردار سازند. و به يقين بدانند كه اسلام مكتبى است كه انسانها را به گونه‏اى مى‏سازد كه به جز حق و مبدأ خلق به هيچ مكتبى تسليم نشوند و تحت تأثير هيچ قدرتى واقع نگردند، و مسئله كشور خود را با هيچ انگيزه‏اى از دست ندهند و از استقلال و آزادى خويش و سايربندگان خدا بى‏هيچ طمع و خوفى دفاع كنند، و از خودخواهيها و كوتاه بيني‌ها- كه منشأ بدبختى و گرفتاريهاست- اجتناب كنند.(187)
جدّی گرفتن اصلاح فرهنگ و مدارس و دانشگاهها
دربارة فرهنگ هرچه گفته شود، كم است. و مى‏دانيد و مى‏دانيم اگر انحرافى در فرهنگ يك رژيم پيدا شود و همة ارگانها و مقامات آن رژيم به صراط مستقيم انسانى و الهى پايبند باشند، و به استقلال و آزادى ملت از قيود شيطانى عقيده داشته باشند و آن را تعقيب كنند، و ملت نيز به تبعيت از اسلام و خواسته‏هاى ارزنده آن پايبند باشد، ديرى نخواهد گذشت كه انحراف فرهنگى بر همه غلبه كند، و همه را خواهى نخواهى به انحراف كشاند، و نسل آتيه را آن‌چنان كند كه انحراف به صورت زيبا و مستقيم را راه‏ نجات بداند، و اسلام انحرافى را به جاى اسلام حقيقى بپذيرد و بر سر خود و كشور خود، آن آورد كه در طول ستمشاهى و خصوصاً پنجاه سال سياه بر سر كشور آمده. و مجلس و ملت و متفكران متعهد بايد اين حقيقت را باور كنند و اصلاح فرهنگ و از آن جمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدّى بگيرند، و با تمام قوا در سدّ راه انحراف بكوشند. اشخاصى معدود قدرت ندارند تا اين امر عظيم الحجم مهم را اصلاح كنند و صددرصد آن را اسلامى و ملى و در خدمت كشور قرار دهند. همه مسئوليم و همه بايد در پيشگاه خدا و خلق خدا جواب تهيه كنيم. و در اين زمان كه فرصتى ارزنده داريم از هيچ كس هيچ عذرى پذيرفته نيست و همه بايد به مقدار توان خويش در اين امر حياتى كوشش نماييم تا خون جوانان برومند مجاهد و كوشش ملت و مجاهدات بي‌دريغ آن هدر نرود.(188)
اهمیت اصلاح حوزه‌ها و دانشگاهها
مسأله حوزه‏هاى علمية فقاهتى و مسألة دانشگاهها از اهميت ويژه‏اى برخوردارند، زيرا به منزلة مواد خام مقدرات يك ملت و كشور هستند. اين دو مقامْ مرجع نشر حقايق اسلام و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى، و ديگر مسائل مورد اطلاع كشور مى‏باشند. با وجود اين قشر موتور حيات يك نظام به كار مى‏افتد.
اينان هستند كه اصلاح و صلاح آنها كشور را به صلاح مى‏كشاند و خداى نخواسته فسادشان منشأ فساد يك ملت است. مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند، مجالس گذشته و دولتهاى گذشته و قضاى گذشته به آن مصيبت‌بارى نبودند و آن همه مصيبت براى كشور و ملت مظلوم ما پيش نمى‏آمد. اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنباله‏هاى آنان و همچنين گرفتار حكومتهايى مثل دوره قاجار، و صدمرتبه بدتر از آن رژيم پهلوی نشود، بايد براى اصلاح اين دو قطب همّت گمارد. و اگر طلّاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى، از اساتيد محترم و دانشجويان، و همچنين كلية دانشمندان بخواهند كشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود، بايد در تربيت صحيح اسلامى، ملى، انقلابى ملت كوشش كنند؛ و نيز دانشجويان و طلّاب با كوشش فراوان به راهنماييهاى اساتيد و معلمان و مربيان در ساختن خويش تلاش نمايند؛ و نيز در تحكيم وحدت به صورتى جدّى بين دانشگاهها و مدارس علوم اسلامى كوشش نمايند؛ چرا كه دشمنان ملت و ميهن از تفرقه بين اينان سودها بردند و كشور و اسلام ضررهاى جانكاه كردند.(189)
پانوشتها:
186 - صحیفة امام، ج 10، صص 356 و 357.
187 - صحیفة امام، ج 15، صص 446 و 447.
188 - صحیفة امام، ج 17، صص 322 و 323.
189 - صحیفة امام، ج 18، ص 339.