عقل معاش در مدیریت اقتصادی خانواده
عقل معاش در آموزههای وحیانی به عنوان یکی از قلههای کمالات انسانی معرفی شده است. نویسنده در نوشتار حاضر به تبیین این آموزه پرداخته و فرآیند مدیریت اقتصادی خانواده را در مراحل درآمد، هزینه و آیندهنگری همراه با توکل مورد بررسی و کنکاش قرار داده است. اینک مطلب را از نظر میگذرانید.
عبدالصالح شمساللهی
يكي از معيارهاي مهم سبك زندگي اسلامي مسئله اقتصاد و نحوه مديريت مسائل مالي است. در سبك زندگي اسلامي در مسئله اقتصاد اصولي حاكم است كه در صورت فقدان خانواده به جاي گرفتن رنگ الهي رنگ مادي به خود ميگيرد.
در اسلام اصل تعالي انسان و رشد به سمت معنويت است؛ و مسائل مالي و اقتصادي به عنوان ابزار مطرح است؛ و اگر اين مسئله در خانواده لحاظ شود مفهوم آن چنين است كه بايد به ديدي ابزاري به اقتصاد خانواده نگاه كرد؛ يعني اقتصاد و مسائل مالي را در خانواده بايد به گونهاي مديريت نمود كه در خدمت رشد و تعالي انسان قرار بگيرد.
مديریت اقتصادی يكي از سه ركن كمال است؛ به اين معنا كه اگر كسي اين ركن را نداشته باشد در رسيدن به كمالات انساني ناکام میماند.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ(1)
«امام باقر(ع) فرمودند كمال، تمام كمال، به تفقه در دين و صبر بر مصيبت و برنامهريزي در معيشت است.»
و نكته دقيق اين است كه كسي كه اين ركن را مراعات نكند دنيا و آخرتش بر باد رفته است؛ و در يك كلام زندگيش عاري از خير خواهد بود.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ مَا خَيْرٌ فِي رَجُلٍ لَا يَقْتَصِدُ فِي مَعِيشَتِهِ مَا يَصْلُحُ لَا لِدُنْيَاهُ وَ لَا لآِخِرَتِهِ(2)
«امام باقر(ع) فرمودند: خير ندارد مردي كه در معيشتش مقتصد نيست و اصلاح نخواهد شد، نه دنياي او و نه آخرتش.»
مراحل مديريت اقتصادي خانواده در اسلام
در آمد
يكي از اصلي ترين سر فصلهاي مديريّت اقتصادي در اسلام كسب در آمد حلال براي گذران امور زندگيست كه به آن اهتمام ويژه شده است؛ تا آنجا كه كسب درآمد براي امور زندگي را در تراز جهاد في سبيل الله قرار دادهاند:
قَالَ الصادق(ع) :الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلَالٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ(3)
«امام صادق(ع) فرمود:كسي كه در راه كسب روزي حلال براي خانوادهاش تلاش كند مانند مجاهد در راه خداست. »
و به همين اندازه كه به طلب روزي تاكيد شده است از ترك طلب نهي گرديده تا آنجا كه رسول خدا(ص) با تارك طلب روزي اعلام بغض و دشمني نموده است.
على بن عبد العزيز گويد: امام صادق(ع) از من سؤال فرمود: عمر بن مسلم چه مىكند؟ عرض كردم فدايت شوم به عبادت رو كرده و دست از كسب و كار كشيده است، فرمود: اى واى! آيا نمىداند كسیكه كار را رها كند هيچ دعائى از او به اجابت نمىرسد، بعد فرمود: جماعتى از اصحاب رسول خدا(ص) هنگامى كه آيه شريفه «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» نازل شد مغازههاى خود را بستند و در مسجد به عبادت رو آوردند و با خود مىگفتند كه خداوند ما را كفايت كرد، و اين موضوع به گوش رسول خدا(ص) رسيد نزد آنها فرستاد و پرسيدند چه چيز شما را بدين كار كه كردهايد واداشت؟ گفتند: يا رسول اللَّه خداوند خود روزى ما را تكفّل فرموده لذا ما به عبادت و پرستش او رو كردهايم، فرمود: براستى كه هر كس چنين كند دعايش را خداوند اجابت نفرمايد، بر شما باد كه طلب روزى كنيد و به كار و حرفهاى بپردازيد، سپس فرمود: من دشمن دارم آن كس را كه كار را ترك كند و دهان به روى آسمان بگشايد و بگويد: خداوندا، مرا روزى ده، و كوشش را رها كند.(4)
نكته قابل توجه اين است كه در اسلام، در تقسيم مسئوليتها وظيفه كسب درآمد به عهده مرد نهاده شده است و به زن هيچ مسئوليتي در اين زمينه داده نشده لذا فقها به اتفاق و اجماع نفقه را حق زن و وظيفه مرد دانستهاند؛ بر عكس جامعه غرب زده امروز كه مسئوليت كسب در آمد بين زن و مرد تقسيم شده و زنان همپا و دوشادوش مردان، در عرصه كسب و كار حضور دارند و اين متاسفانه منشأ بسياري از مشكلات گرديده است.
هزينه
پس از آنكه در آمد توسط مرد كسب شد، نوبت به خرج كردن اين درآمد ميرسد. شايد مسئله چگونه بهره بردن و خرج كردن مهمترين قسمت مرتبط با سبك زندگي خانوادگي باشد؛ اين بخش اگر صحيح مديريت نشود از هر طرف كه زيادهروي شود آثار سوء و ناراحت كنندهاي خواهد داشت؛ در اين بخش ميانه روي و مراعات اقتصاد كه از نشانههاي مؤمن است بسيار ضروري است. امير المومنين(ع) در خطبه متقين به همام ميفرمايد: مومنين كساني هستندكه:
مَلبَسُهُمُ الاقتِصَاد.(5)
«پوشش آنها ميانه روي در امور است»
در اين بخش مدير خانه بايد سه نكته را مراعات كند
نگاه به دخل و تهيه نيازمنديها به ترتيب اولويت
مدير خانواده اگر ميخواهد مطابق الگوي اسلامي زندگي كند، بايد تلاش كند كه با درآمدي كه كسب كرده، پس از محاسبه توان اقتصادي خود، اولويتهاي خانه را تهيه نمايد؛ اولويّتهايي مثل خوراك، پوشاك، مسكن، درمان و تحصيل.
نكته مهم اين است كه عدم دقت در اين بخش ميتواند تمام زندگي يك فرد را مختل كند؛ زيرا انسان به واسطه همين امور اوليه امكان ساير فعاليتها اعم از مادي و معنوي را پيدا ميكند. البته اين مطلب نبايد مغفول بماند كه روحهاي بزرگ و الهي حتي با كمبود گسترده در اين زمينهها هم به فعاليت خود ادامه ميدهند؛ امّا اين در توان هر انساني نيست و هركسي نميتواند با سختي كمبود نيازهاي اوليه بسازد؛ كه فرمودهاند: كار نيكان را قياس از خود مگير.
وسعت در معيشت در حد شان و عرف محل زندگي
مطابق نظر برخي از متدينين نا آگاه زهد بايد به صورت تحميلي باشد؛ به اين معنا كه پدر خانواده كه ميخواهد زاهدانه زندگي كند، پس براي سايرين نيز بايد در حد زنده ماندن مايحتاج زندگي را تهيه كند، در صورتي كه در اسلام از مستحبّات اين است كه مرد در صورت امكان و در حدود شرع و عرف به خانواده خود وسعت دهد؛ و اجازه ندهد كه آنها در سختي و مشقت بيفتند.
جلوگيري از اسراف و تبذير و تجمل
ركن سوم مدیریت اقتصادی جلوگيري از اسراف و تبذير و تجملات است. در اسلام همانگونه كه نحوه كسب ملاك است، چگونگي خرج هم مهم است؛ انسان به صرف اينكه مالي را از طريق مشروع كسب نموده است نمي تواند آن را در هر راهي كه خواست هزينه كند؛ بلكه بايد از هرگونه اسراف و تبذير بپرهيزد و سادگي در زندگي را بر تجملات آن ترجيح دهد؛ اين بخش در موضوع صرف هزينهها بخشي است كه رنگ زندگي را از الهي به مادي تغيير خواهد داد.
زندگي زهراي مرضيه(س) و امير المومنين(ع) نمونه اي بارز از يك زندگي ساده و بدون اسراف و تبذير و تجملات دنيايي است.
مراسم ازدواج سرور زنان جهان در نهايت زهد و سادگى صورت گرفت تا الگو و نمونه كاملى براى ازدواج اسلامى باشد و مسلمانان بدانند تشريفات و زر و زيور ظاهرى هيچ تأثيرى در سرانجام زندگى و خوشبختى زوجين ندارد و متوجّه باشند كه اگر مسئله رعايت شئونات طرفين مطرح باشد، هيچ زنى از نظر شرافت و قدر همپايه فاطمه(س) سرور زنان دو عالم نبوده، همان طور كه هيچ مردى از نظر كرامات و فضايل همقدر و همشأن سرور اوصياء على مرتضى(ع) نيست.
مهريّه زهراى مرضيه (س) 480 يا 500 درهم نقره بود و جهيزيه آن حضرت كه از محل فروش زره امير مؤمنان(ع) تهيّه شد، عبارت بود از:
1 -پيراهنى به بهاى هفت درهم. 2- روبندى به بهاى چهار درهم. 3- تختخوابى از برگ و ساقه درخت خرما. 4- دو تشك از پشم گوسفند و ليف خرما. 5- چهار بالش پر شده از گياه خوشبوى (اذخر) 6- پرده نازكى از جنس پشم. 7- يك تخته حصير. 8- يك آسياب دستى. 9- يك تشت مسى. 10- يك مشك پوستى. 11- يك كاسه چوبين. 12- دو مشك كهنه آب. 13- يك آفتابه. 14- دو كوزه سفالين. 15- يك سفره چرمين. 16- مقدارى عطر. 17- يك چادر بافت كوفه.
امير مؤمنان على (ع) نيز خانه خود را با ريگهاى نرم مفروش نمود و فرشى از پوست و بالشى از ليف خرما مهيّا نمود و به اين ترتيب خانه خود را براى ورود نو عروس بىهمتاى خويش آماده ساخت، پس از تهيّه مقدمات، رسول خدا(ص) خطبه عقد را جارى نمود و پساز آن فرمود تا طبقى از خرماى نورس را در ميان حضّار تقسيم كنند.(6)
وَ قَالَ الصادق (ع) مِنَ الْمُرُوءَةِ أَنْ تَقْتَصِدَ فَلَا تُسْرِفَ وَ تَعِدَ فَلَا تُخْلِف.(7)
«مروت اين است كه فرد ميانه روي در امور مالي پيشه كند و اسراف نكند و وعده بدهد و تخلف نكند.»
آيندهنگري همراه با توكّل
در تمام زندگيها اموري غير قابل پيشبيني مثل مريضي و يا اموري قابل پيشبيني مثل عقد و عروسي وجود دارد، كه طبعاً نياز به هزينه دارد؛ يكي از نكاتي كه در بحث مدیریت اقتصادی مطرح است آيندهنگري در امور اقتصاديست؛ كه امروزه از آن به پس انداز ياد ميشود. انسان بايد براي زندگي خود برنامه داشته باشد و اين به هيچ وجه با توكّل منافات ندارد.
در حديث امام صادق(ع) آمده بود: «شترت را ببند و بر خدا توكّل كن»، که اشاره به معناى درست «توكّل» است. چون جهان را خداوند بر جريان غلل و اسباب قرار داده است. و همان اسباب نيز به لطف او كارآيى دارد؛ پس هم بايد «شتر را بست» و هم «بر خدا توكّل كرد». اگر شتر را نبندى، به اسباب كار عالم توجّه نكردهاى، و اگر پس از بستن به خدا توكّل نكنى، اسباب را قادر بالذّات دانستهاى، و اين چنين نيست. قدرت و كارآيى اسباب نيز، از مسبّب الاسباب است- چنان كه در دعاى هفتم، از «صحيفه سجّاديّه» آمده است: و تَسَبَّبَت بِلُطفِكَ الأَسبَابِ.(8)
البته اين پس انداز مالي با احتكار مايحتاج مردم متفاوت است؛ پسانداز يعني جمع كردن مال به مقداري كه در موقع لزوم، انسان، محتاج ديگران نشود؛ اما جمع كردن مايحتاج مردم از ترس نرسيدن روزي اين خلاف توكّل و جوانمرديست و در لسان اهل بيت(ع) از آن نهي شده است.
معتب از امام صادق (ع) روايت مي كند: زماني در مدينه سختي فراگير شد امام(ع) مرا صدا زد و فرمود چه مقدار از طعام در منزل داريم؟ عرض كردم آن مقداري كه ماههاي زيادي ما را كفايت كند، حضرت فرمودند آنها را به بازار ببر و بفروش؛ عرض كردم در مدينه غذا گير نميآيد حضرت فرمودند: بفروش! وقتي فروختم و بازگشتم، حضرت فرمودند هر روز به ميزان نيازمان تهيه كن و بعد فرمودند قوت خانه مرا نيمي جو و نيمي گندم قرار بده؛ در حالي كه خدا ميداند من ميتوانم همه را گندم قرار بدهم؛ ولي دوست دارم خدا مرا در حالي ببيند كه به نيكويي تدبير منزل ميكنم.(9)
همانگونه كه از روايت فوق مشخص شد، حضرت آيندهنگري را از احتكار و زالو صفتي جدا كردند و هر كدام را در جايگاه خود معرفي نمودند.
امور معنوي
خانواده اسلامي بخشي از در آمد خود را صرف امور معنوي خود ميكند؛ به عنوان مثال، انفاق يكي از نكاتيست كه انسان مسلمان در هنگام برنامه ريزي اقتصادي براي خانواده خود بايد آن را لحاظ كند. در سبك زندگي اسلامي انسان نسبت به اطرافيان خود مسئول است و بايد به ترتيب قرابت و نزديكي، نسبت به وضعت اقتصادي آنها توجه داشته باشد. البته در اينجا هم تدبير نياز است و نبايد زياده روي كرد بهگونهاي كه تكليف انسان در مورد خانواده خود مورد خلل قرار گيرد؛ به روايت تكاندهنده زير توجه كنيد:
رسول خدا (ص) فرمود: پنج خرما، يا پنج گرده نان، يا چند دينار، يا درهم كه آدمى بدست مىآورد و ميخواهد آنها را خرج كند، شايستهترين افراد [بترتيب] پدر و مادرند، و گروه دوم خود و عائلهاش مىباشد، و سوم خويشان و برادران (همكيشان) مؤمن او مىباشند، و چهارم بر همسايگان فقير، و پنجم در راه خدا (جهاد) خرج كند؛ كه اجرش از همه كمتر است. و پيامبر(ص) به آن مرد انصارى- كه هنگام مرگ تمام دارائى خود را كه پنج يا شش برده بوده آزاد نمود، در حالى كه فرزندانى كوچك داشت، فرمود: اگر پيش از دفن مرا از كارش باخبر ساخته بوديد، اجازه نميدادم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنيد! كودكانى خردسال را وانهاده تا از مردم گدائى كنند!(10)
در روايت فوق هم اولويتها بيان شده است و هم جلوگيري از اسراف در بخشش؛ پس در اين بخش نيز نبايد دقت در عمل را فراموش نمود.
از مجموع نكات گذشته اينگونه بر ميآيد، كه خانوادهاي را ميتوان به مثابه خانوادههاي اسلامي دانست كه مرد خانواده امر معاش خود را از حلال كسب ميكند و با در نظر گرفتن اولويتها، بدون بخل و اسراف، براي خانواده خود خرج ميكند و با لحاظ آينده نگريبخشي را در امور معنوي همچون انفاق صرف مينمايد.