نگاهی به عوامل فتنه از صدر اسلام تا فتنه 88
علیرضا مستشاری
سنت خداوند در نظام خلقت چنین است که تا حجت بر بهشتی یا جهنمی شدن انسانها تمام نشود آنان را صاحب جایگاه خاصی در دوزخ یا جنت ننماید.
از طرف دیگر عدالت خداوند اقتضاء میکند جهت امتحان و آزمایش بندگان خود در زمانها و مکانهای مختلف شرائط نسبتا یکسانی فراهم سازد، این جمله مشهور که گفته میشود: «تاریخ تکرار میشود» اشاره به همین نکته مهم است.
در نتیجه اسباب و عوامل آزمایش انسانها در طول تاریخ تفاوتی نمیکند و فقط شکل و آب و رنگ و مقیاسهای آن با توجه به شرائط زمان ومکان دچار تغییراتی میشود به همین دلیل قرآن کریم اسباب آزمایش بندگان را به صورت مطلق بیان میکند و آنها را مقید به قید زمانی و یا مکانی خاص نمینماید.
اگر عوام و مردم صدر اسلام با گرسنگی و خوف از حادثههای گوناگون و ناامنیهای مختلف مواجه بودند و مقام و منزلت نهایی آنان بستگی به میزان سربلندی از آن آزمایشها بود عدالت خداوند اقتضاء میکند که در این زمان هم مسلمانان با چنین عواملی دست و پنجه نرم کنند بلکه شکل آن ممکن است متفاوت باشد آن زمان درهم و دینار بوده و این زمان دلار و تومان است.
همچنین اگر خواص صدر اسلام با حب جاه و حب فرزند و دلبستن به وعدههای دشمنانی مثل معاویه مورد ارزیابی خداوند قرار میگرفتند اقتضای عدل خداوند این است که با خواص زمان ما نیز اینگونه رفتار شود و برای همه گروهها در همه زمانها صحنهها و شرائطی حاصل گردد که اجرای آن آزمایشها ممکن باشد.
اول باید فرق فتنه با آزمایش و امتحان الهی معلوم شود، فتنه از مصادیق امتحان است، آزمایش الهی در همه زمانها برای همه مردم است و کیفیت آن سهلتر و آسانتر از فتنه است.
مانند امتحان به:
1- خوف و ترسهای فردی و اجتماعی
2- جوع و گرسنگی
3- نقض اموال و ورشکستگی اقتصادی
4- به خطر افتادن جان
5- به خطر افتادن داراییهای زندگی
به طوری که قرآن میفرماید:
ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال والأنفس و الثمرات و بشر الصابرین
و قطعا شما را به چیزی از (قبیل) ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات میآزماییم، و مژده ده شکیبایان را ولی فتنه واقعه و آزمایش سختی است که همراه با درآمیختن حق و باطل باشد یعنی حق و باطل به حدی به یکدیگر شبیه میشوند که یا باطل شناخته نمی شود یا قابل توجیه میگردد.
عبرت از شخصیتهای مهم صدر اسلام
عقل اقتضاء میکند نسبت به زندگی و شرح حال و عاقبت انسانهای گوناگون درتاریخ مطالعه کنیم و عبرت بگیریم ما بدین جهت به ذکر چند تن از شخصیتهای مهم صدر اسلام میپردازیم.
1- زبیر:
- زبیر چهار یا پنجمین مردی بود که مسلمان شد
- زبیر سیفالاسلام زمان پیامبر(ص) بود و در جنگهای هرکجا گرد
و غباری از غم بر چهره پیامبر(ص) مینشست شمشیر دو نفر آن را میزدود، علیابنابیطالب و زبیر بن عوام
- زبیر کسی بود که در خانه علی علیهالسلام به نفع ولایت حضرت تحصن کرد.
- زبیر کسی بود که در شورای شش نفره خلیفه دوم به حضرت علی علیهالسلام رأی داد و خود از مسئولیت خلافت کنار کشید.
- زبیر به همراه طلحه از اولین کسانی بودند که با حضرت علی علیهالسلام بیعت کردند.
- شاهد بر وصیتنامه سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام دو نفر بودند، مقداد و زبیر!!
مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در کتاب جنتالعاصمه از قدماء نقل میکند که حضرت زهرا علیهاالسلام خطاب به حضرت علی علیهالسلام عرضه داشت: علیجان اگر محذور داری و نمیتوانی وصیتم را عملی کنی بگو تا به زبیر وصیت کنم!!!
شما این جمله معروف «منا اهل البیت» را تا به حال درباره سلمان شنیده بودید ولی حالا بشنوید که حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه حکمت 453 درباره زبیر فرمود ما زال الزبیر رجلا منا اهل البیت
حال این زبیر کارش به جایی رسید که در جنگ جمل مقابل حضرت علی علیهالسلام ایستاد، آخر هم از لشکر فرار کرد، در راه خوابش برد، شخصی او را دید و شناخت و سر او را از تن جدا کرد و به نزد امیرالمؤمنین آورد.
صحنه سختی برای علی بود او هیچ وقت دوست نداشت چنین روزی و چنین صحنهای را ببیند زبیر با آن سابقه در زمان پیامبر و آن سابقه در زمان حضرت علی علیهالسلام حالا مقابل ولایت ایستاده و سرش را آوردهاند نزد امیرالمؤمنین، واقعا مصداق عاقبت به شری و خسرالدنیا و الأخره است، وقتی سر زبیر را نزد حضرت علی علیهالسلام آوردند حضرت با ناراحتی فرمود: القاتل و المقتول فی النار پس زبیر قطعا جهنمی است. حالا چه چیز زبیر را به این روز انداخت؟ پاسخ این است که زبیر مبتلا به فتنهای شد که در ادامه توضیح خواهیم داد.
2- طلحه
او در زمان پیامبر مشهور به طلحهالخیر شد - هر کجا نیاز به انسان خیری بود طلحه در آنجا حاضر بود.
در هیچ کجای تاریخ دیده نشده که طلحه و زبیر ایمانشان یا خدمتشان به اسلام از روی نفاق بوده باشد واقعا خدمت کردند و شاید ما تا آخر عمر یک هزارم آنها هم نتوانیم به اسلام خدمت کنیم ولی آخر مقابل علیبن ابیطالب ایستاد. وقتی داشت با سپاه علی میجنگید ناگهان تیری از پشت به وی اصابت کرد یعنی از همان لشکر جمل، تعجب کرد به عقب برگشت و نگاه کرد دید مروان او را نشانه رفته است جملهای گفت که در عاقبت به شری او خیلی رسا است گفت خون هیچ مرد بزرگی مانند من ضایع نشده است!!
یعنی چه؟ یعنی اینکه با مروان و آل مروان بیایی مقابل لشکر علی(ع) که پیامبر (ص) فرمود: علی مع الحق و الحق مع علی
بایستی بعد هم آنقدر خونت بیارزش باشد که به دست مروان فاسق ریخته شود!!!
ابتلا به فتنه طلحه را این طور بیچاره کرد.
3- شریح قاضی
حضرت علی علیهالسلام او را بر قضاوت کوفه ابقاء کرد ولی مقابل امام حسین علیهالسلام فرزند پیامبر و علی ایستاد و در کربلا نقشآفرینی نمود.
4- سعدبن ابیالوقاص
او سردار قادسیه و فاتح ایران بود ولی وقتی حضرت علی علیهالسلام فرمود: سلونی قبل ان تفقدونی ایشان را مسخره کرد و گفت یا علی تعداد ریشهای من چند تا است؟
او پول از خزانهدار کوفه قرض گرفت و پس نمیداد. (به بهانه اینکه من به اسلام خدمت کردهام!!!)
5- عمر سعد
پسر همان سعدبن ابیالوقاص فاتح ایران است او جزء کسانی بود که امام حسین و خانواده پیامبر(ص) را به خوبی میشناخت و جزء کسانی بود که برای امام حسین نامه نوشت که به کوفه بیاید.
ولی آخر مقابل امام حسین علیهالسلام ایستاد و باعث شهادت پسر پیامبر شد. حتی به لشکر گفت نزد ابن زیاد و یزید شهادت بدهید که من اول کسی بودم که به طرف امام حسین علیهالسلام تیر انداختم!!
به لشکرش میگفت یا خیلالله ارکبی و بالجنه ابشری
یعنی اگر میخواهید به بهشت بروید بشتابید و حسین و اصحاب او را بکشید!!
6- ابوموسی اشعری
مردم کمتر او را میشناسند خیلی از اشخاص گمان میکنند او یک خرمقدس زاهد پستونشین بود در حالی که او به گفته اکثر مورخین از جمله مسعودی در زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله در سالهای هفتم تا دهم هجری پرچمدار سپاه بود و در صحنه حوادث حضور داشته است.
رسول اکرم برای سرکوبی «هوازن» که در «اوطاس» اردو زده بودند وی را همراه برادرش «ابوعامر» با سپاهی اعزام نمود، در این جنگ ابوعامر به شهادت رسید و ابوموسی را جانشین خود کرد.
ابوموسی در زمان خلیفه دوم والی بصره بود و یکی از سرداران جنگ قادسیه و از فرماندهان نواحی شرق جبهه اسلام بود و درخشش کمنظیری داشت، او اول کسی بود که با سپاه ساسانی در جنگ شوشتر نبرد کرد، او اولین فاتح شوشتر، شوش، شیراز، اهواز و مهرگان بود.
این از سمت جنوب ایران، از سمت غرب هم کرمانشاه فعلی که سابقا «دینور» خوانده میشد تا برسد به نهاوند و قم و کاشان و اصفهان به دست ابوموسی فتح و مسلمان شدند.
ولی در جنگ صفین نهتنها به حضرت علی علیهالسلام یاری نرساند بلکه وقتی امام حسن و عمار به کوفه رفتند تا سپاه جمع کنند ابوموسی مانع کار آنها شد و مردم را نیز از رفتن به سپاه امیرالمؤمنین منع میکرد!! البته در سابقه ابوموسی نفاق فراوان است . او با طلحه و زبیر قابل مقایسه نیست ولی در هر حال او هم کسی بود که دچار فتنه شد.
عوامل فتنه:
1- دل بستن به مال دنیا
2- دل بستن به فرزند و مطیع فرزند منحرف شدن.
3- حب ریاست و جاهطلبی
4- وسوسههای دشمن و اعتماد و دل بستن به دشمن
این چهار مسئله از مهمترین عوامل فتنه است.
زبیر که سردار سپاه خاتمالانبیاء بود و زندگی سادهای داشت و یازده سال همراه با امیرالمؤمنین خانهنشینی را انتخاب کرد اما توانستند با مال دنیا او را آلوده کنند. او در زمان عثمان یکی از ملاکین مهم شد و در مصر، اسکندریه، کوفه و بصره ملک و خانه و زمین خرید.
طلحه فقط هدایایی که از عثمان به صورت نقدی گرفته بود 200 هزار مثقال طلا (دینار) بود.
این دو نفر حب ریاست بر کوفه و بصره را داشتند، به امیرالمؤمنین گفتند چرا از مدینه به کوفه آمدهای؟ تو مدینه بمان و آقا و خلیفه باش، استانداری کوفه و بصره را هم به ما دو نفر واگذار نما!!
این هم حب ریاست
نسبت به حب فرزند هم، همین بس که حضرت امیرالمؤمنین در حکمت 453 نهجالبلاغه وقتی درباره زبیر فرمود مازال الزبیر رجلا منا اهل البیت در ادامهاش فرمود حتی نشاء ابنه المشئوم عبدالله یعنی عبدالله پسر شوم و نحس زبیر وقتی بزرگ شد پدر را فاسد و خراب کرد، حالا زبیر یکی از این پسرها را داشت و برخی چند تا دارند، باید به خدا پناه برد!!!
قرآن میفرماید: واغلموا انما اموالکم و اولادکم فتنه و ان الله عنده اجر عظیم
پس:
1- مال
2- محبت اولاد
3- ریاست و حب جاه
زبیر گرفتار هر سه مورد شده بود.
شریح قاضی مشکل مال و ریاست داشت.
عمر سعد هم مشهور است قول ولایت و استانداری ری را به او داده بودند ری هم مالیات کشاورزی گندمش زیاد بوده لذا گفت دنیا نقد است و آخرت نسیه!!
ابوموسی اشعری قبل از آمدن حضرت علی از مدینه به کوفه حاکم کوفه بود با نقل مکان امیرالمؤمنین او از کار بیکار شد و حب جاه باعث شد سر ناسازگاری با حضرت بگذارد.
4- اما دل بستن به وسوسههای دشمن:
این عامل یکی از مهمترین عوامل فتنه است قرآن در سوره مجادله آیه عجیبی دارد این آیه یکی از مهمترین درسهای عاقبت به خیری را به انسان میآموزد، در آیه 22 این سوره میخوانیم: لا تجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الآخر یو ادون من حاد الله و رسوله ولو کانوا آباءهم او أبناءهم أو اخوانهم أو عشیرتهم أولئک کتب فی قلوبهم الایمان و أیدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها رضیالله عنهم و رضوا عنه أولئک حزب الله ألا ان حزبالله هم المفلحون.
ای پیامبر نمیتوانی قومی را پیدا کنی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند (و) کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت و دشمنی کردهاند دوست داشته باشند- هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند- خداوند چنین کسانی را که با دشمنان خدا مودت نمیکنند مهر ایمان بر دلهایشان خواهد زد و آنها را به بهشتهایی که از زیر (درختان) آنها جویهایی روان است درمیآورد؛ همیشه در آنجا ماندگارند؛ خدا از ایشان خوشنود و آنها از او خوشنودند؛ اینانند حزب خدا، آری، حزب خداست که رستگار و عاقبت به خیرند.
اگر کسی بتواند محبت و اعتماد به دشمن را از دل خود خارج کند حتی اگر آنها پدر، فرزند، برادر و یا فامیلهای او باشند این شخص عاقبت به خیر است.
قرآن میفرماید مزد چنین شخص بصیری چند چیز است:
1- کتب فی قلوبهم الایمان (مهر ایمان بر دل آنها زده میشود)
2- ایدهم بروح منه (خداوند آنها را با روح خود تأیید میکند)
3- یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار (آنها را داخل در بهشت میکند)
4- خالدین فیها (در بهشت ابدی و همیشگی هستند)
5- رضیالله عنهم (خدا از آنها راضی است)
6- و رضو عنه (آنها نیز از خداوند راضی هستند)
7- اولئک حزب الله (آنان حزب الله هستند)
و در نهایت میفرماید این گروه عاقبت به خیرند ألا ان حزب الله هم المفلحون
امام علی(ع) میفرماید:
( و اعلموا أنکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکو به حتی تعرفوا الذی نبذه)
آگه باشید هیچگاه راه حق را نخواهید شناخت مگر اینکه آنها که آن را ترک گفتهاند بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود مگر اینکه از کسی که آن پیمان را شکسته است آگاه باشید و هرگز به آن تمسک نخواهید جست مگر اینکه به کسی که آن را دور انداخته پی ببرید.
آری یکی از مهمترین راههای عاقبت به خیری مخالفت با دشمن است.
هر چه دشمن گفت برعکس آن عمل کنید.
امام خمینی قدسسرهالشریف.بعد از رفتن شاه از ایران فرمودند: من باید بروم ایران، هر چه اصرار کردند که فعلاً بختیار سرکار است و صلاح نیست شما بروید، فرمودند: من باید بروم، 12 بهمن آمدند و 22 بهمن هم بختیار سقوط کرد. سوال کردند چرا شما اصرار داشتید؟ آیا ارتباط با امام زمان(عج) داشتند یا خوابی دیده بودید؟ فرمودند: هیچکدام نیست فقط دشمن و نمایندگان آمریکا و انگلیس مدام میآمدند و میگفتند حالا صلاح نیست شما بروید ایران، من فهمیدم صلاح هست دشمن خیر ما را نمیخواهد!!
دشمنشناسی امام خمینی قدسسره:
سخنرانی امام در روز عاشورا 13 خرداد 1342 ش. در فیضیه
ساواک در اطلاعیهای به وعاظ در محرم سال 42 (چهارم خرداد) هشدار داده بود که علیه سه چیز حرف نزنید، شاه، اسرائيل، اسلام در خطر است ولی موضوع سخنرانی امام را همین سه مسئله تشکیل داد.
امام: اسرائيل نمیخواهد در این مملکت علمای اسلام باشند.... اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد....
اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه فیضیه را کوبید...
اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد.
برای اینکه اسرائیل به منافع خود برسد، دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشههای اسرائیل به ما اهانت کرده و میکند....
- تمام گرفتاریهای ما بر سر این موضوع نهفته است:
اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟
اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آنطور نیست؟
اگر ما نگوییم اسرائيل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟
و اصولا چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نکنید؟ از اسرائیل صحبت نکنید؟
آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائيلی است؟
امام ده بار با صلابت نام اسرائیل را میبرند در حالی که ساواک و دشمن گفته بودند هر چه میخواهید بگویید ولی نام اسرائيل را نبرید.
2. سخنرانی امام در 4 آبان بعد از تصویب کاپیتولاسیون:
ماموران به سید مصطفی خمینی(ره) گفته بودند: الان جو به اندازهای حساس است که آمریکا دارد میلیونها تومان خرج میکند در این مملکت که وجهه کسب کند و الان حمله و انتقاد به آمریکا به مراتب از حمله به شاه خطرناکتر است اگر امام برنامهای دارد که سخنرانی بکند مواظب باشد به آمریکا چیزی نگوید حتی به شاه هم حمله کند مهم نیست!!!
امام در سخنرانی خود فرمودند: رئیسجمهور آمریکا بداند که امروز از منفورترین افراد بشر است در این کشور، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است.
- رژیم ایران استقلال کشور را فروخت و در عمل دست نشاندگی خود را به آمریکا اعلام داشت چنین روزی عزای ملت ایران است...
- آمریکا از انگلیس بدتر انگلیس از آمریکا بدتر شوروی از هر دو بدتر همه از هم بدتر همه از هم پلیدتر، لکن امروز سر و کار ما با آمریکاست.
قرآن میفرماید:
«و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون»
و به کسانی که ستم کردهاند متمایل مشوید که آتش (دوزخ) به شما میرسد و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.
آیه مهم دیگر این است که خداوند در قرآن خطاب به پیامبر اکرم میفرماید.
«و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» «هرگز یهودیها و مسیحیها از تو راضی نمیشوند، مگر اینکه تابع راه آنها شوی»
نه اینکه با آنها رفیق شویم، بلکه باید تابع و نوکر آنها شویم خلاصه آل سعود و آل خلیفه شویم تا آنها از ما راضی گردند.
در فتنه 88 همه رسانههای آمریکا و انگلیس از اصل فتنه و حوادث آن که به همه ارزشهای اسلام و انقلاب حمله شد حمایت کردند، بیبیسی حمایت کرد، رئیس جمهور شیطان بزرگ یعنی آمریکا حمایت کرد، از همه بدتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی صریحاً حمایت کرد، رقاصههای معلومالحال فراری از کشور حمایت کردند به طوری که بسیاری از عوام فتنهزده به اشتباه بودن حرکت خود پی بردند حتی به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین بیاحترامی شد نسبت به امام راحل جسارت شد اما برخی از خواص بیدار نشدند؟
واقعاً انسان متحیر میشود، دلیل این همه لجبازی چیست؟ از بحث ما معلوم شد که ریشه آن در عدم تهذیب نفس و بیبصیرتی و حب مال و جاه و مقام و حسادت است، رذائل اخلاقی نهفته و پنهان در وجود آنها است، که کمر سیفالاسلام پیامبر را نه تنها خم کرد بلکه شکست، طلحهًْ الخیر پیامبر را به مصاف علی و عمار برد و نه تنها زحمات گذشته او را از بین برد بلکه خونش را ضایع کرد و این یک درس و پند بزرگ برای همه انسانهایی است که آرزو دارند عاقبت به خیر شوند مگر، معقول است انسان خون بیش از دویست و پنجاه هزار شهید مظلوم جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی را به این راحتی با رضایت انگلیس و آمریکا مبادله کند؟! شما تاریخ را مطالعه کنید در کجای تاریخ میتوانیدپیدا کنید که حتی در یک مسئله، آمریکا و انگلیس و اسرائيل یعنی همان یهود و نصاری، خیر مسلمانان را خواسته باشند؟
اعتماد و دلخوش کردن به دشمن از بزرگترین مصادیق بیبصیرتی است که بارها امیرالمومنین علیهالسلام و به تبع ایشان رهبر فرزانه انقلاب نسبت به آن هشدار دادند و در مقابل بصیرت را از فتنهگرها مخصوصا سران فتنه مطالبه مینمودند.
بصیرت و توبه نسبت به اشتباه و جرمی که کمترین مفسده آن امیدوار شدن دشمنان قسمخورده اسلام و انقلاب جهت براندازی انقلاب بود که ثمره مجاهدتها و خون دل خوردنهای امام و یاران مبارز امام و خون پاک شهیدان والامقام بود.
آنهایی که به بیبیسی و شبکههای ماهوارهای آمریکا دل خوش کردند عاقبت آنها این شد که پناهنده لندن شوند و انکار امام زمان کنند، در خیابانهای لندن شلوارک بپوشند و سگ دست بگیرند همفکران آنها هم در ایران بگویند نه غزه نه لبنان، عکس امام راحل را نیز پاره کنند و به ساحت اباعبدالله الحسین در روز عاشورا جسارت کنند.
این عاقبت کسی است که در مقابل فتنه وسوسههای غرب کمرش خم شود.
خصوصیات انسان بصیر: (راههای برونرفت از فتنه)
1. میتواند از وقایع گذشته درس و عبرت بگیرد و این هنگامی ممکن است که قدرت تطبیق حادثه موجود با واقعه گذشته را داشته باشد.
- در گذشته مسعود رجوی ادعای وفاداری به انقلاب و امام و مردم را میکرد و سپس به قانون اساسی ایراد گرفت و گفت وحی منزل نیست، سپس به انتخابات دور اول اشکال گرفت سپس کشور را متهم به دیکتاتوری کرد. سپس دست به اسلحه برد و جنگ مسلحانه را شروع کرد و در نهایت حدود دوازه هزار جوان را منحرف کرد.
2. میتواند جنس اصلی و تقلبی را تشخیص دهد مثل صراف و ناقد که طلای ناخالص را از طلای خالص میتواند تشخیص دهد.
فرق بین الله اکبر گفتنهای اول انقلاب با الله اکبرهای سلطنتطلبها و تودهایها و حامیان بنیصدر و منحرفین در فتنه 88 برای انسان بصیر باید قابل تشخیص باشد.
3. زودتر از وقوع واقعه به وسیله شواهد و قرائن بتواند آن را حدس بزند.
4. خیرالشرین را بتواند تشخیص دهد.
در روایت آمده که «عاقل آن نیست که خیر و شر را بتواند از هم تشخیص دهد بلکه عاقل کسی است که خیرالشرین را بفهمند.»
یعنی بد را از بدتر بتواند تشخیص دهد. آمریکا بد است - شوروی هم بد است ولی آمریکا بدتر از شوروی است (امروز سر و کار ما با آمریکاست)
یعنی قدرت وزنکشی مصالح و مفاسد را داشته باشد.
روسیه و آمریکا هر دو بدند اما آمریکا بدتر است.
- معنای نقد و نسیه را بفهمد (عمر سعد دنیا را نقد و آخرت را نسیه دید).
امام صادق علیه السلام: «کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره» در زیارتنامه اباالفضل(ع) هست (و انک مضیت علی بصیره من امرک و مقتدیا بالصالحین».
جمله احلی من العسل حضرت قاسم علیه السلام با همین دید است.
- ما رایت الا جمیلا: با همین نگاه و دید است.
5. به دشمن حسن ظن نداشته باشد.
* حضرت علی در بخشی از نامه سرگشادهای که به مالک اشتر مینویسند به او چنین سفارش میکنند: « و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدو قارب لیتغفل فخد بالجزم و اتهم فی ذلک حسن الظن»
لکن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتی کردن، زیرا گاهی دشمن نزدیک میشود تا غافلگیر کند، پس دوراندیش باش و خوشبینی خود را متهم کن.
حضرت امام علی علیه السلام درباره دشمنشناسی میفرماید: «لا تستصغرن عدوا و ان ضعف».
هرگز هیچ دشمنی را کوچک نشمار هرچند ضعیف باشد.
همچنین حضرت امیر فرمود:
من نام عن نصره ولیه انتبه بوطاه عدوه
کسی که هنگام یاری ولی بر حق خود خواب باشد زیر پاهای دشمن بیدار خواهد شد.
همچنین میفرماید: «لا تامن عدوا ان شکر»
«از دشمن در امان نباش هرچند از تو سپاسگزاری کند.»
اصولا عزای ما باید روزی باشد که دشمن از ما تعریف و تمجید کند.
من نام عن عدوه انبهته المکائد.
یعنی کسی که در مقابل دشمن خواب باشد عاقبت حیلههای دشمن او را بیدار خواهد کرد.
6. نسبت به حب مال و اولاد و حب ریاست تهذیب نفس داشته باشد.
و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنه؛ در روایت هست که آخر رذیلهای که از دل مومن خارج میشود حب جاه است.
7. حق و عقل را ملاک قرار دهد و شخصیت محوری و خدمات گذشته افراد ملاک قضاوت او نباشد.
8. دینداری عالمانه داشته باشد.
همین خواجه ربیعی که در مشهد دفن است از زهاد زمان امامحسین علیهالسلام و مدام به ذکر خداوند مشغول بود وقتی به خواجه ربیع خبر دادند که امامحسین را شهید کردند او دست از ذکر برداشت و گفت بد کاری کردند ولی بعد از این سخن خود توبه نمود، توبه از چه؟ توبه خواجه ربیع از این بود که چرا از ذکر خدا غافل شده و گفته یزید بد کاری کرد حسین بن علی را کشت!!این میشود عاقبت خشکه مقدسهای احمق، در این زمان هم برخی به جای پرداختن به مشکلات جوامع اسلامی، به جای بیدار کردن مسلمانان در مقابل فتنه جنگ داخلی بین مسلمانان و حربه تکفیری و خونریزی داخلی مسلمین تنها همشان این شده است که به مسلمانان بگویند در عزای سیدالشهداء قمه بزنید!! آیا امروز مشکل اسلام و مسلمین قمه زدن است - در مقابل داعش سکوت کردن، در مقابل مشکل اصلی مسلمین یعنی صهیونیستها سکوت کردن و پرداختن و دامن زدن به اختلافات داخلی و لعنهای علنی و اعمال سخیف چیزی جز آب بر آسیاب دشمن ریختن نیست باید امروز هم مراقب فتنههای زمان خود باشیم.