لزوم آسیبشناسی در حوزه رسانه و ورزش
راز موفقیت رشتههای گمنام و بیادعا در بازیهای آسیایی چه بود؟!
یکی از رموز پیشرفت وموفقیت رشتههای ورزشی ما در اینچئون و همچنین ناکامی آنها را در این نکته باید دید که کدام رشتهها بیشتر در معرض پوشش، پردازش، توجه و تحلیلهای رسانهای قرار دارند و کدام نیستند؟! پاسخ به این سؤال ما رابه نتیجهای عجیب میرساند.
سرویس ورزشی -
یکی از دلایلی که رشتههای گمنام و بیادعا و کم سروصدا در همین بازیهای آسیایی افتخارآفرینی کردند و یکی از دلایلی که ورزش بانوان و بانوان ورزشکار در این دوره از رقابتها فراتر از انتظار ظاهر شدند و... بدون تردید این است که این رشتهها مورد توجه رسانهها و تحلیلگران! و کارشناسان! و... قرار ندارند و یکی از دلایلی که فوتبال بخت برگشته در همین رقابتهای آسیایی، هنوز بازیها رسما شروع و افتتاح نشده با نتایجی ضعیف و رفتار و کرداری ضعیفتر از دور مسابقات حذف میشود، حتما به این خاطر است که فوتبال بسیار مورد توجه رسانهها و لاجرم تحلیلها و بررسیهای کارشناسی! آنها قرار دارد. نگارنده چند سال پیش، همان شبی که هادی ساعی تک مدال طلای کاروان ورزشی ایران را در المپیک 2008-پکن، با شایستگی به دست آورد، به برنامهای تلویزیونی که از استودیوی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مستقر در کشور میزبان پخش میشود، دعوت شد، برنامهای مفصل بود، در بخشی از آن، مجری برنامه سؤال کرد، «چرا ورزشی مثل تکواندو و ورزشکاری مثل ساعی میآیند و در المپیک نام ایران را مطرح میکنند، اما ورزشی مثل فوتبال و... اصلا به المپیک راه پیدا نمیکند؟» همانجا آنچه را بالاتر آمد در یک جمله پاسخ دادیم و آن این که: «برای اینکه تکواندو و ساعی از مرحمت و توجه رسانهها برخوردار نیستند، برای اینکه رسانههای ما به اصطلاح به این رشتهها و ورزشکاران نمیپردازند! برای اینکه این رشتهها از برنامههای اختصاصی و چندساعته و جنجالی و جذاب! که برای فوتبال تدارک میبینند، خوشبختانه! بیبهره هستند و...»
پیام بزرگ بازیهای آسیایی
و امروز بعد از گذشت چند سال، باید بگوئیم، یکی از رموز پیشرفت و موفقیت رشتههای ورزشی ما در اینچئون و همچنین ناکامی آنها را در این نکته باید دید که کدام رشتهها بیشتر در معرض پوشش و «پردازش»! و توجه رسانهها و تحلیلهای رسانهای قراردارند و کدام نیستند؟ پاسخ به این سوال ما را به این نتیجه عجیب میرساند که:
به میزانی که رشتههای ورزشی از توجه رسانهای و تحلیلهای کارشناسی دور هستند، موفقترند! و...
...و این نکته چیزی است که نه فقط مسئولان ورزشی بلکه مسئولان دولتی و فرهنگی به ویژه آنهایی که درباره عملکرد مطبوعات و کاروبار رسانهها و دادن مجوز و نظارت در این حوزه و... وظیفه دارند و اصولا این طور کارها فلسفه وجودی این دستگاهها را توجیه میکند، نباید از کنار آن سرسری و بیتوجه عبور کنند. باید بررسی شود این همه هزینه و وقت و انرژی و... که صرف ساخته و پرداخته کردن برنامههای متنوع و انتشار نشریات قد و نیم قد ورزشی میشود، چه حاصلی، چه نتایج مثبت و درخور توجهی و چه تاثیر سازندهای بر کاروبار ورزش دارد. باید آسیبشناسی دقیقی صورت بگیرد که چرا کارکرد رسانهها در حوزه ورزش ما، بیشتر کارکرد منفی است، نه کارکرد مثبت و بایسته؟ اینطور کارها و بررسیها اگر امروز هم انجام نشود، روزی بالاخره بدون تردید انجام خواهد شد. آن روزی که بخواهیم واقعا درباره ورزش و مهمتر از آن فرهنگ جامعه و کسانی که در این حوزهها مسئولیت و اختیار دارند و... تصمیم جدی اخذ کنیم و چاره اساسی بیندیشیم و برنامهای هدفمند و مبتنی بر سیاستهای کلان نظام و مبنی بر آرمانهای انقلاب بزرگ و فرهنگی مردم ایران داشته باشیم و... در هر حال بحث ارزیابی، بررسی یا همان محاسبهای که در علم اخلاق و حوزه عرفان مطرح است، یکی از نخستین و حیاتیترین اقداماتی است که باید پس از پایان بازیهای آسیایی صورت بگیرد. این بررسیها، هر چقدر علمیتر، هر چقدر منصفانهتر و حقجویانهتر، بدون شک، آثار مثبت بیشتری بر آینده ورزش ما خواهد داشت.
پیام بزرگ بازیهای آسیایی کره هم برای ما این بود که ورزش ایران اولا جایگاه خود را پیدا و در نزد برترینهای آسیا (حداقل 5 کشور اول) تثبیت کرده است. ثانیا ورزش ما و ورزشکاران ما در رشتههای مختلف ورزشی (فراتر از دو یا سه رشته) از استعداد و انگیزه کافی برای مطرح شدن و پیشرفت برخوردارند و حتی بانوان ما با حفظ اصول و ارزشهای اخلاقی و شرعی و... میتوانند به سهم خود افتخارآفرینی و در مطرح شدن نام کشورمان در عرصه ورزش بینالملل نقش سازنده و مثبت ایفا کنند و ثالثا ورزش ما علیرغم موفقیتها و پیشرفت غیرقابل انکاری که داشته است، هنوز در آغاز این راه است. نگاهی به سه کشور اول آسیا در جدول ردهبندی مدالها، معنی این حرف را روشنتر میکند. فاصله ما را حداقل از نظر «کمی» با کشورهای صاحب ورزش آسیا (چین، کره جنوبی و ژاپن) به خوبی عیان و آشکار میسازد.
بنابراین ما باید با درک این پیام تکلیف خود را در قبال آینده ورزش بهتر تشخیص بدهیم. منظور از «ما» همه کسانی هستند که ورزش و کشور را دوست دارند و آرزو دارند، ایران عزیزشان در همه عرصهها و صحنهها، از جمله در ورزش مسیر پیشرفت و سربلندی را طی کند، آنهایی که در جایگاههای مختلف از سکانداری و هدایت امر ورزش گرفته تا علاقهمندی صرف و تماشاگر ساده ورزش، قرار دارند و میتوانند هر یک به سهم و حوزه و وظایف و اختیارات خود به ورزش خدمت کنند.
از امروز به فکر «ریو» باشیم
این «پیام» به ما میگوید که ما در آغاز راه هستیم و این راه باید ادامه پیدا کند و موفقیتها در میادین پیش رو هم مداوم باشد. برای این کار نباید لحظهای از انجام وظیفه غافل شد و کار را تمام شده و مسئولیت را پایان یافته تلقی کرد. همان طور که بعد از پایان مسابقه سوم ایران در جام جهانی فوتبال مقابل بوسنی نوشتیم و تیتر زدیم: «از امروز به سوی فردا»، امروز هم مثل آقای هاشمی رئیس محترم کمیته ملی المپیک عرض میکنیم که از همین امروز باید به فکر المپیک ریو و تداوم موفقیتها در آن میدان بزرگ باشیم. ما همان طور که در آسیا جایگاه خود را به عنوان یک کشور صاحب ورزش داریم اثبات و تثبیت میکنیم، باید در ورزش دنیا هم جایگاه خود را پیدا کنیم و به عنوان یک کشور بزرگ که در عرصه ورزش- آن هم در بالاترین سطوح آن- حرف برای گفتن دارد، خود را به جهانیان عرضه کنیم و بباورانیم که البته این کاری سخت و شاید در نگاه اول حتی «غیرممکن» جلوه کند، اما از قدیم گفتهاند: «کار، نشد ندارد».
همه کارها شدنی است. همه اهداف دست یافتنی است. برای آن، همت و اراده و برنامه و همچنین توکل و صبر باید میدانداری کنند.