سلوك الهي(درآمدي بر عرفان عملي)-7
بهترین صدقه اجتماعی (خوان حکمت)
خليفه خدا وقتي موفقتر است كه سلوك الهي داشته باشد؛ كه هم ستون شريعت را با دست مردم حفظ میكند، نماز جمعه و جماعات عيدين و مسئله حج و منا را داشته باشد؛ هم ستون سياست را با دست مردم حفظ میكند. نه ستون شريعت تنها به دست يك نفر اقامه میشود؛ زيرا كاري كه از نماز جمعه و جماعت ساخته است، از نماز فُرادي ساخته نيست! نه ستون سياست با سخنراني و سخنخواني حل میشود، مقالهاي بنويسد و بخواند؛ هيچكدام از اينها آن توان را ندارد كه ستون سياست را اقامه كند!
اَفضَلُ الصَّدَقِه اِصلاحِ ذاتِ البِين
اگر فرمود: دستي كه میگيرد، دست الهي است؛ اين تنها صدقه نيست! صدقه را اگر چنانچه به نيازمند میدهند؛ اگر كسي نيازمند به وحدت باشد، كسي بتواند دست برادران مؤمن را بگيرد، اينها را به هم مرتبط كند؛ اولين بار اين خدمت به دست بي دستي ذات أقدس إله میرسد، بعد به دست ديگران! خدا صدقات را شخصاً قبول میكند. اينكه فرمود: يَقبَلُ التُّوبَهَ عَنْ عِبادِه (1)، اينكه فرمود: يَأخُذُ الصَّدَقات (2)، او آخِذ است، او قبول میكند. اينكه وجود مبارك امام سجاد(ع) دردادن صدقات به فقير، اول دست خود را میبوئيد و میبوسيد و بر بالاي سر میگذاشت؛ میگفت: دستم به دست بي دستي الهي رسيد، همين طور است! اگر يك مسئولي از جامعه دستگيري كند، همين طور است. اين صدقه است؛ بهترين صدقه، اصلاح عمومیاست، اَفضَلُ الصَّدَقِه اِصلاحِ ذاتِ البِين است. غرض آن است كه سلوك الهي هم در شريعت اسلامیاست، هم در سياست اسلامیاست. اينطور نيست كه اگر يك دولتمردي مشكل جامعه را حل كند، او كار سلوكي نداشته است؛ منتها اِخلاصُ العَمَلِ لِلّه. هم حُسن فعلي، هم حُسن فاعلي، هماهنگ هم؛ از فاعل حَسن، فعل حَسن تجلّي كند و فعل حَسن حاكي حُسن فاعليِ فاعل حَسن باشد؛ اين بهترين صدقه است.
همه ما وقتي در سلوك الهي موفّقيم كه اين ستونها را به خوبي با دست مردم نگه بداريم، با هم سفر كنيم. اينكه فرمودند: اُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ اَنعَمَ اللهُ عَلِيهِمْ مِنَ النَبييّنَ وَ الصّديقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحينْ وََ حَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً (3)؛ يعني با اين كاروان حركت كنيد، با اين قافله حركت كنيد؛ با قافله نبوّت، با قافله صَلاح، با قافله صداقت، با قافله شهادت؛ حالا خواه، شهادت شهيدان در معركه جهاد باشد؛ يا شهادت شاهدان اعمال بشر باشد، مثل ملائكه. به هر تقدير با اينها انسان بخواهد همسفر بشود، بهترين راه براي سلوك الهي است.
تبيين گستره سلوك اخلاقي و عرفاني
در جريان «سلوك الهي» گاهي از منظر (اخلاق) سخن گفته میشود، گاهي از منظر (عرفان). در سلوك اخلاقي سخن از «جهاد اُوسط» است، در سلوك عرفاني سخن از «جهاد اكبر» است. در سلوك اخلاقي، سير و سلوك و حركت از كفر به ايمان، از اخلاق بد به اخلاق خوب و بالأخره از ظلم به عدل، از قبيح به حَسن، از شرّ به خير، از باطل به حق و از كذب به صدق و مانند آن مطرح است؛ كه انسان اين معارف را بفهمد و باور كند و متخلّق بشود و بر اساس آنها عمل كند، اين يك سلوك اخلاقي است.
جهاد اُوسط بودن سلوك اخلاقي نسبت به سلوك عرفاني
امّا (سلوك عرفاني) كه از ادعيه و مناجات اهل بيت (عليهم السَّلام) به دست میآيد و پشتوانه آيات قرآني دارد؛ اين است كه اگر كسي سلوك اخلاقي كرد، يعني عادل و وارسته شد، از قبيح رهيد و به حَسن رسيد، از شرّ رهيد و به خير رسيد، از باطل رهائي يافت و به حق بار يافت، از كذب هجرت كرد و به صدق واصل شد؛ اين شخص كه واجد اين اوصاف هست، تمام تلاشش در جهاد اكبر است، زيرا آن مرحله نسبت به مسائل اخلاقي جهاد اكبر است؛ و اگردرباره اخلاق گفته شد: جهاد اكبر، چون نسبت به جهاد با دشمن بيروني اكبر است، از اين جهت گفتند اكبر؛ وگرنه اين (جهاد اوسط) است، نه جهاد اكبر!
« جهاد اكبر» اين است كه انسان برطبق مناجات شعبانيّه تمام حجابهاي نوراني را برابر حجاب ظلماني بدرد، چيزي براي او حاجب نباشد تا بتواند به لقاي اسماي الهي بار يابد، بهشت را ببيند، جهنّم را ببيند، دوزخيان را بنگرد، بهشتيان را مشاهده كند، فرشتگان را مشاهده كند، لوح و قلم را مشاهده كند، محو و اثبات و همچنين اُمّ الكتاب را تا آنجا كه ميسور بشر است مشاهده كند؛ نه بفهمد! چون فهميد و ايمان آورد و متخلّق شد و عمل كرد. همه اينها نردبان خوبي است براي اينكه او از علم حصولي به علم حضوري بار يابد، از فهم به شهود برسد، از عقل به قلب برسد. كار عقل انديشيدن و فهميدن است، كار قلب مشاهده كردن است.
در قرآن كريم فرمود: اگر علمُ اليقين داشتيد، از نظر عقل به نصاب كامل رسيديد: كَلّا لُو تَعلَمُونَ عِلمَ اليَقينْ. لِتَرَوُنَّ الجَحيم(4)؛ نه بعد از مرگ جهنّم را میبينيد! زيرا بعد از مرگ كافران هم جهنّم را میبينند، میگويند: رَبَّنَا اَبصَرنَا وَ سَمِعنَا (5). خداي سبحان به كافران هم نشان میدهد: اَفَسِحرٌ هذَا اَمْ اَنتُمْ لا تُبصِرُون (6). آنچه كه در اين آيه مطرح است، شهود در دنياست؛ كَلّا لُو تَعلَمُونَ عِلمَ اليَقينِ. لِتَرَوُنَّ الجَحيم، هم اكنون جهنّم را میبيند.در خطبه نوراني امير مؤمنان، علي بن أبيطالب(ع)، در خطبه همّام در وصف اين گروه آمده است كه: هُمْ وَ الجَنَّه كَمَنْ قَدْ رَآهَا، هُمْ وَ النّارْ كَمَنْ قَدْ رَآهَا (7)؛ اينها گويا دوزخ و اهل دوزخ را ديدند، گويا بهشت و اهل بهشت را ديدهاند و خود را متنعّم در بهشت يافته اند؛ پس سلوك يك وقتي سلوك اخلاقي است كه انسان بكوشد عادل و وارسته شود كه يك راه خاص خودش را دارد، كه بر همه ما لازم است. البتّه براي اُوساط اهل ايمان همين سلوك اخلاقي معيار است، عدهای از مردان با تقوا به آن مقام میرسند.
بنابراين ما يك سلوك الهي در فن اخلاق داريم كه سخن از آدم خوب شدن، بهشتي شدن، وارسته و با تقوا شدن است؛ يك سلوك الهي در جهاد اكبر داريم كه فوق جهاد اُوسط است، آن شهود حق است، لُو تَعلَمُونَ عِلمَ اليَقينِ. لِتَرَوُنَّ الجَحيم است، رؤيت بهشت است، رؤيت جهنّم است، رؤيت فرشتههاست، رؤيت اسماي حُسناي الهي است؛ اين همان است كه خدا فرمود: جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاس(8)؛ در زمين و در بين مردم با نور دارد حركت میكند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته)
در برنامه تلويزيوني «سلوك الهي»، دماوند - مرداد 1392
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) شوري/ 25 (2) توبه/ 104 (3) نساء/ 69
(4) تكاثر/ 5 و 6 (5) سجده/ 12 (6) طور/ 15
(7) نهج البلاغه/ خ 193 (8) انعام/ 122
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.