سایه سیاست مارکسیستی بر تشکلهای کارگری
جنبشهای کارگری در تاریخ اروپا از دهه ی 1830 به بعد در بین کارگران مزد بگیر در صنعت و تجارت و به منظور دستیابی به اهداف اقتصادی و آزادی سیاسی واجتماعی شکل گرفت. پیدایش طبقه ی کارگر صنعتی جدید حاصل انقلاب صنعتی بود. جنبش کارگری به تدریج در قالب اتحادیه ها و احزاب کارگری مختلف تشکل یافت. از آغاز میزان قابل توجهی از تشکل و خود آگاهی در جنبشهای کارگری مشهود بود.
در اوایل عصر انقلاب صنعتی طبقه ی کارگر تحت محدودیت های قانونی عمده ای قرار داشت؛ از آن جمله باید به ممنوعیت برپایی اجتماع و انجمن، محدودیت در تغییر محل سکونت و حتی منع ازدواج به علت فقر نام برد ! اصل آزادی عقد قرارداد اشتغال کارگران در آن دوران وسیله ای در دست کارفرمایان و صاحبان سرمایه برای سرکوب حرکت های کارگری بود.
احساس وحدت و همبستگی و آگاهی از موقعیت اجتماعی از همان آغاز به طبقه ی کارگر گرایش های انقلابی بخشید. برخی از جنبشهای اولیه ی کارگران در نظام صنفی نیز خصلتی ضد صنعتی و گذشته گرا داشتند. از آن جمله شورش لودیت ها در انگلستان در سال 1811 بر ضد گسترش شیوه ی مکانیکی تولید و شورش ابریشمبافان لیون در فرانسه در سال 1834 واکنشی در مقابل نظام جدید کارخانه ها بود.
در اروپا از دهه ی 1860 به بعد سوسیالیست ها و مارکسیست ها در پی ایجاد آگاهی انقلابی در بین طبقات کارگر بر آمدند و در نهایت جنبش سوسیالیسم جدید و مارکسیسم برحول جنبش کارگری شکل گرفت.
البته جنبش طبقه ی کارگر تنها دارای گرایش سوسیالیستی نبود و گرایش های سوسیال – دموکراتیک لیبرالی و مذهبی نیز در آن گسترش یافت. با این حال اغلب رادیکال ها تنها جنبه ی سوسیالیستی این جنبش را به رسمیت می شناختند و دیگر اشکال آن جنبش را گرایش های خرده بورژوایی و توطئه ای برای سلب توجه کارگران از مبارزه ی طبقاتی به شمار می آوردند.
با یک نگاه مارکسیستی، جنبش کارگری جنبش طبقه ای است که از نقش تاریخ ساز خود در ایجاد سوسیالیسم آگاهی دارد؛ به این معنی طبقه ی کارگر نه تنها دارای آگاهی صنفی و سیاسی و اقتصادی ست، بلکه تنها طبقه ای است که می تواند آگاهی تاریخی نیز داشته باشد و به موجب کار خلاق خود جهان بورژوایی را در هم نوردد.
به تدریج مارکسیسم به ایدئولوژی غالب در درون جنبش های کارگری درآمد. مارکس و انگلس اتحادیههای کارگری انگلستان را نوعی سازمان پرولتاریایی می دانستند. به نظر آنها اتحادیه های کارگری « مرکز سازماندهی طبقه ی کارگر» بودند و کوشش برای افزایش دستمزد ها به وسیله ی آنها اقدامی مثبت بهشمار می رفت.
تشکیلات سوسیالیستی یا اتحادیه های کارگری ؟
اتحادیه های کارگری سازمان های اصلی جنبش کارگری بودند که عمداتا تحت تاثیر سوسیالیسم، نخست در اروپای غربی و سپس در دیگر کشور های صنعتی یا نیمه صنعتی گسترش یافتند. هدف اولیه آنها مبارزه با فقر ناشی از شرایط تکوین سرمایه داری، بی عدالتی اجتماعی و سرکوب سیاسی بود. بویژه اصلاح نظام دست مزدها که مهم ترین ویژگی ساخت نظام سرمایه داری است، از اهداف عمده ی این سازمان ها بود. نخستین مشاجرات سازمان یافته ی کارگران در درون اتحادیه ها بر سر مسائل مربوط به کار، دستمزد و شرایط کار بروز کرد. جلوگیری از کالایی شدن کامل کار در نظام سرمایه داری در واقع هدف اصلی تشکیل اتحادیه های کارگری بود.
در آغاز اتحادیه های کارگری بر اساس حرفه و شغل تشکیل می شدند، لیکن بعد ها با تحول در ساخت جامعه و اقتصاد تمایل به مرکز در آنها گسترش یافت. با تمرکز فزاینده در سرمایه صنعتی و مالی، تمرکز در سازمان اتحادیه های کارگری نیز ضرورت می یافت. طبقه ی کارگر صنعتی بدون وحدت سازمانی نمیتوانست در مقابل قدرت سازمان یافته ی کارفرمایان ویا قدرت و دولت باستد.
اهداف داخلی اتحادیه های کارگری بهبود وضع اقتصادی اعضا، تامین معاش، افزایش دستمزدها، پیشگیری از بیکاری و مساعدت در زمان نیاز و اضطرار بود. در برخی موارد افزایش سطح آموزشی و فرهنگی کارگران نیز از اهداف اتحادیه ها به شمار میرفت. تامینآزادیهای سیاسی و شرکت در فعالیت های حزبی از اهداف عمده ی این اتحادیه ها بود. سیاسیت دست مزدها خود به نحو فزاینده ای به مسئله ی سیاسی در سطح ملی تبدیل گردید.
جنبش کارگری اروپا
در اروپا به طور کلی بر خلاف آمریکا جنبش کارگری رو در روی دولت قرار گرفت. حکومت های اروپایی در آغاز کوشیدند از طریق اعمال قدرت این جنبش را سرکوب کنند. در درون این جنبشها دو جناح عمده وجود داشت. یکی جناح هوادار فعالیت قانونی و دیگری انقلابی و هوادار مبارزه.گرچه پیروزی انقلابات اروپا در ظاهر به سود جنبشهای کارگری تمام شد ولی رژیم هایی که پس از این انقلابات بر سر کار آمدند مدافع منافع طبقات مالک و سرمایه دار بودند. ناگفته نباید گذاشت که به طور کلی جنبش کارگری اروپا در مقایسه با آمریکا بیشتر درگیر مشاجرات نظری بود. در نهایت نیز جنگ جهانی اول باعث تضعیف موقتی جنبش کارگری در اروپا گردید چون در آن زمان گرایش های ناسیونالیستی در بسیاری از موارد گرایش های سوسیالیستی را تحت الشعاع قرار میداد و از همین رو وحدت جنبش کارگری اروپا آسیب دید.
وضعیت جنبش کارگری در ایران
این جنبش در ایران تحت تاثیر گسترش روابط با غرب در رژیمهای قجری و شاهنشاهی، پیروزی انقلاب مشروطه و به ویژه پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه پدید آمد. نخستین جلوه های این جنبش را میتوان در سال 1289 مشاهده کرد که در طی آن کارگران چاپخانه های تهران اتحادیه ی کارگری تشکیل دادند و روزنامهای تحت عنوان «اتفاق کارگران» منتشر کردند. پیش از انقلاب اکتبر در روسیه فعالیت سیاسی و فکری حزب سوسیال دموکرات روسیه در تحریک جنبش و آگاهی کارگران در ایران موثر بود. گروه روشنفکری همت در باکو از سال 1283 به بعد تشکلهایی در شهر های بزرگ ایران بوجود آورد و از حق اعتصاب و فعالیت سیاسی کارگران در ایران دفاع کرد و خواستار بهبود شرایط زیست کارگران شد. شعبه های حزب سوسیال-دموکرات به عنوان اجتماعیون- عامیون در تهران و تبریز و مشهد تشکیل شد.
پس از انقلاب اکتبر اندیشه های سوسیالیستی و کمونیستی در بین دسته ای از کارگران که علاقه مند به این گرایش ها در شوروی بودند شیوع یافت. به منظور اجرای عملی این اندیشه ها برخی از ایرانیان باکو در سال 1295 کمیته ی عدالت را تشکیل دادند. رهبران کمیته عبارت بودند از میرزا جعفر پیشه وری، سلطان زاده، حدر خان عمو اغلی، سلام الله جاوید و میرزا اسدالله غفار زاده. این افراد در کنگره ای در سال 1299 در انزلی موجودیت حزب کمونیست ایران را اعلام کردند و کارگران و دهقانان ایران را به تشکیل اتحادیه های کارگری و دهقانی و مبارزه اقتصادی و اجتماعی دعوت کردند. سلطانزاده تئوریسین این حزب بود.
در واکنش به دعوت مذکور اتحادیه کارگران چاپخانه هال تشکیل یافت و دست به فعالیت و اعتصاب زد. همچنین کارگزان نانوایی ها و پارچه فروشی ها نیز اتحادیه هایی تشکیل دادند. در سال 1300 حدود 10 اتحادیه به این شکل تشکیل شده بود ولی فعالیت آنها در زمان قوام السلطنه با محدودیت هایی مواجه شد.
این جنبشها در دهه ی 20 با حمایت حزب توده به اوج خود رسید. طبقه ی کارگری ایران در آن دوره بیشتر در صنعت نفت و نساجی فعال بود. در واکنش به بسیج کارگری توسط حزب توده دولت در سال 1325 وزارت کار را تاسیس کرد تا با ایجاد اتحادیه های کارگری دولتی از نفوذ رو به گسترش اتحادیه های توده ای بکاهد.
بعد از کودتای مرداد 32 وبا سرکوب حزب توده علاقه ی دولت هم به تشکل های رسمی کارگری کاهش یافت. بعد ها تمام اتحادیه های کارگری به کنترل حزب ایران نوین در آمدند. این حزب هم به عنوان داور میان کارگران و کارفرمایان عمل می کرد. در همان سالها رژیم به منظور جلب توجه کارگران جدید کوششهایی کرد از جمله سهیم کردن کارگران در 20 درصد از سود کارگاهها، تعیین حداقل دستمزد و فروش سهام کارخانهها به کارگران انجام داد. بانک دولتی رفاه کارگران هم به همین منظور ایجاد شد. در آستانه ی پیروزی انقلاب در سال 57 کارگزان هم به اعتصابات سیاسی دست زدند. کمیته های اعتصاب کارگری در طی انقلاب سپس به شوراهای کارگری تبدیل شدند و درصدد به دست گرفتن مدیریت کارخانه ها برآمدند و دربرخی موارد عملا اداره ی کارخانه ها را بر عهده گرفتند. شورای کارگران راه آهن از جمله شورا های اولیه بود که در طی انقلاب تشکیل شد.
منابع یادداشتهای این صفحه در سرویس اجتماعی روزنامه موجود است.