کمينهاي شيطان در مسير قرب به خدا (1)(زلال بصیرت)
براي تحقق پديدهها در عالم، يك سلسله اسباب و مقتضيات و شرايط و معِدات وجود دارد. در مقابل موانعي نيز وجود دارد كه پيش از تحقق، آنها را بايد دفع و از بروز موانع پيشگيري کرد و اگر تحقق پيدا نمود، بايد آنها را رفع كرد. در اينجا هنگامي كه از خداي متعال توفيق گام نهادن در راه رضاي او و بهترين اعمال و عبادات را ميخواهيم. سزاست كه درخواست كنيم تا موانع رسيدن به قرب و رضاي الهي را دفع و رفع فرمايد.
نخستين مانع قرب خداي متعال «الحاد در توحيد» است. منظور از الحاد تنها نفي خدا نيست؛ بلكه هرگونه انحراف در عقيده صحيح را الحاد، ميگويند. «الحاد»، گاهي به صورت انكار مبدأ ـ العياذ بالله ـ و گاهي به عنوان شريك قرار دادن براي خدا و گاهي به عنوان نسبت دادن صفات نامناسب به خداي متعال، بروز و ظهور مييابد. الحاد يعني انحراف از مسير حق.
توحيد، ريشه همه اعتقادات
موانع پيش روي انسان، براي رسيدن به قرب الهي سه دسته هستند. يك دسته از موانع، انحراف در اعتقادات اصولي و امور مربوط به آن است. اعتقاداتي كه پايه سعادت انسان است. در هر ديني بويژه در دين مقدس اسلام، يك سلسله اعتقادات اصلي وجود دارد. اعتقاداتي كه ريشهايترين مطالب، در ساختمان روحي و ايماني انسان به شمار ميرود. اين اعتقادات همچون ريشه درخت هستند كه اصول دين ناميده ميشوند. اصول يعني ريشهها. اگر ريشه درختي سالم باشد هرچند شاخ و برگ آن خشك شده و سوخته باشد اما اميد آن هست كه باز دوباره سبز گردد و بار و برگي بياورد. اما اگر ريشه درخت پوسيده و از بين رفته باشد، ديگر نميتوان هيچ اميدي به سبز شدن و بار و برگ دادن آن درخت داشت.
توحيد، خلاصه دين
اعتقادات اصلي شامل توحيد، نبوت، معاد، درك صفات الهي و اثبات عدل خدا و اعتقاد به امامت است. مجموعه اين اعتقادات ريشههاي دين يك انسان است. ريشهايترين اصل در ميان اين پنج اصل اعتقادي، توحيد است كه اساس دين به شمار ميآيد. مرحوم علامه طباطبايي ـ رضوان الله تعالي عليه ـ ميفرمودند: «اگر همه دين را در يك كلمه خلاصه كنيم ميشود «توحيد»، و اگر «توحيد» را بگسترانيم، ميشود همه دين». بر همين اساس در درجه نخست انسان بايد تلاش كند تا اصليترين اعتقاد، يعني توحيد ،سالم و زنده مانده و حيات داشته باشد. چرا كه توحيد ريشه اعتقادات است. اگر ريشه ضربه ببيند و بخشكد، ديگر عقايد، كه شاخ و برگ درخت هستند، از بين خواهند رفت.
انحرافاتي كه در اعتقاد به توحيد پيدا ميشود، معرفت صحيح نسبت به خداي متعال را از بين ميبرد، خواه اين انحراف ،شرك در خالقيت و ربوبيت باشد، خواه نسبت دادن صفات نادرست به خداي متعال باشد و خواه وجود هر نوع انحراف ديگر در عقايد. ما معتقديم خدا داراي قدرت بي نهايت است؛ اگر انسان قائل به تقسيم قدرت خداوند شود و بخشي از قدرت او را در دست ديگران بدانيم، ديگر قدرت خدا بي نهايت نخواهد بود و در حقيقت صفت خدايي از او سلب ميشود. خداي متعال بر همه چيز قاهر و قادر است. همه امورتحت سيطره، هيمنه و تسلط اوست و همه امور با اراده او موجود است. اگر انسان، در كنار خدا، قدرتهاي ديگري را قرار داده و براي آن قدرتها استقلال و تأثيري را پذيرفته، يا در ايجاد، تدبير، روزي دادن و امور فردي و اجتماعي، به نيروها و قدرتهايي غير از خدا تكيه نمايد، با چنين ديدگاهي، ديگر انسان به قدرت نامحدود خدا نميتواند اعتقاد داشته باشد. در نظر چنين انساني قدرتها شكسته و تقسيم شده است. هنگامي كه قدرت خداوند محدود شود، طبيعي است كه قابل شكست و مغلوب نيز باشد. چرا كه وقتي امري محدود باشد، ممكن است كاملتر از آن فرض شود. ممكن است چيزي فرض شود كه از آن قدرت محدود، قدرت بيشتري داشته باشد. با چنين ديدگاهي ديگر قدرت خدا، قاهر و بينهايت نخواهد بود.
خداي يكتا يا خدايگان؟
حضرت يوسف (ع) در زندان به زندانياني كه خواب ديده و براي تعبير خواب به نزد ايشان آمده بودند، فرمود: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ»(1)، اگر خداي انسان، «ارباب»، «ربها» و خدايان متعدد شد، هر كدام قدرت محدودي خواهند داشت. در اين صورت قدرت خدا محدود و شكستپذير خواهد بود و قدرت محدود و مغلوب، ديگر نميتواند خدا باشد. خدا بايد داراي قدرتي باشد كه بر همه غالب و مسلّط بوده و قدرتي بالاتر از آن فرض نشود. يك فرض آن است كه يك خدا وجود داشته باشد، خداي «واحد» و «قهار»، كه بر همه امور غالب است و همه چيز تحت سيطره اوست. در مقابل اين ديدگاه، ديدگاهي وجود دارد كه ميگويد بايد چند خدا وجود داشته باشد. قدرت چنين خدايي همچون ساير موجودات، تقسيم ميشود و قدرت او نامحدود نيست: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ، اگر اللّه «واحد» و «قهار» است، همه ماسويالله، با اراده او موجود است. اگر اراده خدا نباشد، هيچ چيز وجود نخواهد داشت. همه چيز نابود است؛ «اگر نازي كند از هم فرو ريزند قالبها».
اگر الحاد و انحراف در توحيد وارد شود، ديگر نميتوان صفات الهي را درك نموده و آنها را شناخت. همه صفات جلاليه و جماليه كه به خداي متعال نسبت داده ميشوند، فرع صفت واحد و قهار است. خدا علم بينهايت، قدرت بينهايت، جمال بينهايت، كمال بينهايت است - و همه خوبيها را بينهايت دارد. اگر خداوند واحد نبود و قدرت و هستي او تقسيم ميشد، صفت قاهريّت او نيز از بين رفته و اين صفات نيز براي او ديگر به صورت بينهايت و نامحدود نبودند. هرگاه توحيد انسان نقص و انحراف داشته باشد، ديگر نميتواند خدا را با صفات عليا شناسايي نموده و او را تمجيد كند. با يافتن اهميت اين موضوع ميتوان فهميد كه چرا امام سجاد (ع) ميفرمايند: «وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِي تَوْحِيدِكَ وَ الْتَّقْصِيرَ فِي تَمْجِيدِكَ»؛ اگر الحاد در توحيد وارد شود، ديگر نميتوان خدا را درست تمجيد و ستايش کرد.
ناسزا به رب النّوع باران!
چندين سال پيش جهت تبليغ، به هندوستان سفري داشتيم. در يكي از شهرهاي هند به همراه بعضي از دوستان و با يكي از فضلاي هندي در حال پيادهروي بوديم كه ناگهان هوا ابري شد و باران شروع به باريدن كرد. هند از جمله مناطق استوايي است كه در تابستان، باران فراواني در آن ميبارد. همچنان كه در زير باران شديد در حال حركت بوديم يک هندو كه با ما هم مسير بود، ناگهان با عصبانيت رو به آسمان کرد و به زبان هندي، سخناني گفت. از عالم هندي كه همراه ما بود پرسيدم او چه ميگويد؟ خنديد و گفت: او به رب النوع و خداي باران ناسزا نثار ميكند و ميگويد: «آن هنگام كه بايد باران ميفرستادي، نفرستادي؛ اكنون باران ميفرستي!؟»؛ هنگامي كه خداي انسان، خدايگان و ربّ النوعها شدند، آن وقت اعتقاد به خدا نيز اين گونه ميشود كه به جاي تحميد و تمجيد و خضوع، به خداي خود ناسزا گفته و به او اعتراض نيز ميكند ـ العياذ بالله. اگر كسي به یک اله يا ربي حقيقي اعتقاد داشته باشد، آن اعتقاد، ايجاب ميكند تا انسان، در برابر آن ربّ و اله خضوع داشته و هر گونه احتمال نقص و قصور و كمبود را از ساحت مقدس او دور بداند. از همين روست كه نخستين چيزي كه انسان در مقابل خداي متعال به زبان آورده يا در دل ميگذراند، تسبيح خدا است: «يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»(2)؛ نخستين لازمه اعتقاد انسان به خدا اين است كه انسان خدا را از هر عيب و زشتي و كوتاهي منزّه و دور بداند. اما البته لازمه «أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ» و «مُتَشاكِسُون» كه با يكديگر ميتوانند نزاع و درگيري داشته و نسبت به همديگر بد خلقي كنند اين است كه پرستش كنندگان اين خدايان نيزنسبت به آنها ميتوانند گاهي بدخلقي كنند.
سخنرانی آيت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته)
در دفتر مقام معظم رهبرى، قم، 31/06/87.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. يوسف / 39. 2. جمعه / 1.
زلال بصیرت درماه مبارک رمضان روزهای فرد منتشر میشود.