kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۷۵۵
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۴
به مناسبت بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی الکاظم (ع) - توشه‌ای از خوان معارف امام هفتم(ع)

خطر ریاست‌طلبی

امام موسی‌الکاظم(ع) فرمود: من طلب الرئاسه هلک- هر کس ریاست‌طلب شد هلاک شود. (تحف‌العقول ص 432) ریاست‌طلبی یکی از صفات ناپسند است که گاهی از آن به جاه‌طلبی و مقام‌پرستی نیز تعبیر می‌شود.
محمدمهدی رشادتی

ریاست به منظور کسب مال و ثروت، شهرت، جلب توجه مردم، دیکتاتوری و انحصار قدرت امری ناپسند است. لذا ممکن است شخص برای ریاست و تداوم آن دست به هر کاری از جمله نفاق، دروغ و ریاکاری بزند. اما اگر به منظور خدمت به مردم با اذن ولایت و زیر لوای حاکمیت اسلامی از بابت قبول مسئولیت و تعهد به انجام تکالیف و با رعایت شئونات اسلامی باشد، امری پسندیده و البته بسیار خطیر به شمار می‌رود. رسول اکرم(ص) فرمود: ریاست‌طلبی و مال‌دوستی باعث رویش نفاق و دورویی در قلب انسان می‌شود همان‌طور که آب باعث رویش گیاه و سبزه از زمین می‌گردد. (فرهنگ سخنان پیامبر اکرم(ص) ص513) ریاست‌طلبی از مصادیق دنیاست و دوستی آن از دوستی دنیا سرچشمه می‌گیرد. (درس‌هایی از اخلاق ص211)
امام کاظم(ع) در خطاب به هشام‌بن حکم فرمود: ای هشام قطعا باارزش‌ترین مردم شخصی است که دنیا را برای خود مقامی به حساب نیاورد. آگاه باش که بهای تن شما جز بهشت چیزی نیست. (تحف‌العقول ص410)
ریاست طلبی، آفت دین
ریاست‌طلبی آفتی خطرناک برای دینداری است تا حدی که شیخ کلینی از امام رضا(ع) نقل می‌کند: اگر دو گرگ درنده بر یک رمه بی‌شبان حمله کنند، خسارتی که می‌زنند کمتر از خسارتی است که جاه‌طلبی به دین مسلمان وارد می‌سازد. (اصول کافی ج3 ص405)
امام صادق(ع) فرمود: ملعون است کسی که ریاست طلب باشد. ملعون است کسی که در اندیشه ریاست باشد. (درس‌هایی از اخلاق ص214)
اسکندر ذوالقرنین در هنگام مرگ وصیت کرد تا دو دست او را از تابوت بیرون گذارند تا مردم بالعیان ببینند که با آن همه ملک و مال با دست خالی از دنیا به منزلگاه آخرت رفت. (معراج السعاده ص497) نقل می‌کنند که حضرت سلیمان نبی(ع) به خاطر ریاست پانصد سال بعد از سایر پیامبران قدم به بهشت خواهد گذاشت. البته پانصد سالی که هر سال آن به اندازه هزار سال دنیاست. که در جمع می‌شود پانصد هزار سال. (همان ص500)
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط از آیه‌الله سید محمد حجت تقلید می‌کرد و درباره علت انتخاب او می‌گفت: دیدم سینه‌اش از حب جاه و ریاست خالی است. (کیمیای محبت ص36)
برخی از علمای بزرگ برای اینکه از این خطر مصون بمانند، مرگ خود را از خدا خواسته‌اند. آیه‌الله بهجت نقل می‌کنند: مرحوم آیه‌الله حاج آقا حسین قمی پس از رسیدن به ریاست و مرجعیت به کسی گفته بود، برو و از جانب من به حضرت امیرالمؤمنین(ع) بگو: اگر ریاست برای دین من ضرر دارد مرا ببر. طولی نکشید که از دنیا رفت. مبارزه با روحیه ریاست‌طلبی آن‌قدر دشوار است که درباره آن برخی از عرفا به استناد سخن پیامبر (ص) گفته‌اند: آخرین چیزی که از دل صدیقان بیرون می‌رود حب ریاست است. (زمزم عرفان ص 89-90)
کبوتر مسجد!
عبدالملک‌بن مروان (پنجمین خلیفه اموی) قبل از آنکه بر مسند خلافت بنشیند، همواره در مسجد بود و با قرآن و دعا سر و کار داشت. به‌گونه‌ای که او را «حمامه‌المسجد» (کبوتر مسجد) می‌نامیدند. وقتی که پس از مرگ پدرش، خلافت به او رسید، در مسجد مشغول قرائت قرآن بود، خبر مقام خلافت را به او دادند. وی قرآن را به دست گرفت و به آن خطاب کرد و گفت: سلام علیک هذا فراق بینی و بینک- خداحافظ، اکنون زمان جدایی بین من و تو است. غرور سلطنت آنچنان او را مسخ و غافل کرد که شراب می‌خورد. یکی از استاندارانش به نام «حجاج» بود که ده‌ها هزار نفر مسلمان را کشت. خودش می‌گفت: من قبل از حکومت از کشتن مورچه‌ای مضایقه داشتم ولی اکنون حجاج برای من نوشته که صدها نفر را کشته‌ام، اما این خبر در من هیچ اثر نمی‌کند. روزی یکی از دانشمندان زمان به نام زهری به او گفت: شنیده‌ام شراب می‌نوشی. گفت: آری، خون مردم را نیز می‌نوشم. (داستان دوستان ج1 ص36)
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک (گلستان سعدی ص25)
گناه جدید، بلای جدید
امام هفتم(ع) فرمود: کلما احدث الناس من الذنوب مالم یکونوا یعملون احدث الله لهم من البلاء مالم یکونوا یعدون- هر گاه مردم مرتکب گناه جدیدی شوند که قبلا آن را انجام نمی‌دادند، خداوند بلاهای تازه‌ای به آنها می‌دهد که روی آن حساب نمی‌کردند. (تحف العقول ص 434)
مرحوم شیخ عباس قمی می‌نویسد: در عصر ما (یعنی حدود صد سال پیش) این کلام نورانی امام(ع) مصداق پیدا کرد. مردم با بدعت‌های گوناگون و بی‌توجهی به فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر و از بین رفتن قبح برخی معاصی و... گرفتار مصیبت‌هایی شدند که به خاطرشان خطور نمی‌کرد. و در واقع مصداق آیه 112 سوره نحل گردیدند. - ضرب الله مثلا قریه- یعنی خدا شهری را مثال زده است که آرام و امن بود و روزی‌شان فراوان به آنان می‌رسید. اما کفران نعمت کردند و خدا هم به سزای کردارشان گرسنگی و ترس را نصیب ایشان کرد. (منتهی الامال ج 2 ص 324)
در روایت آمده که این آیه درباره قومی نازل شده است که نهری داشتند به نام «ثرثار». و سرزمین آنها به خاطر آن نهر سبز و خرم و آباد بود. در عین حال مردم با خمیر نان، خود را تطهیر و پاک می‌کردند و استدلال می‌نمودند: خمیر، نرم‌تر است و بدن را اذیت نمی‌کند. همین کفران نعمت باعث شد که خداوند نهر ثرثار را خشکانید و خشکسالی کارشان را به جای رساند که همان خمیرهای خشکیده و کثیف را جمع کرده و آن را می‌خوردند و حتی بر سر تقسیم آن با یکدیگر دعوا می‌کردند.
(تفسیر المیزان ج 12 ص 539)
قرآن می‌فرماید: و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر- آنچه از مصیبت و بلا به شما می‌رسد به خاطر گناهان و دستاورد خودتان است و البته خدا از بسیاری از گناهان در می‌گذرد.(شوری 30)
این آیه در مقام اثبات ارتباط واقعی میان بلاها و گناهان است. به عبارت دیگر گرفتاریها و ناگواریهای کل جامعه و یا تک تک افراد به نوعی نتیجه و اثر وضعی تخلفاتی است که در زندگی مرتکب می‌شوند. در عین حال خدای کریم به خاطر بعضی از اعمال خوب مانند: صله رحم، صدقه، دعای مومنان، توبه، استغفار، تضرع و... بسیاری از گناهان را مورد عفو قرار داده و مواخذه نمی‌کند. (همان ج 18 ص 103)
انحراف جنسی قوم لوط
قوم حضرت لوط نبی(ع) نخستین مردمی بودند که گرفتار انحراف جنسی (همجنس‌گرایی) شدند. پس از اینکه دعوت پیامبر(ع) در آنان اثر نکرد و بر اعمال زشت خود اصرار ورزیدند، خدا مردم آن سرزمین را آن چنان سنگ باران کرد که به کلی شهرشان زیر و رو گردید. (نسیم حیات ج 3 ص 146-144)
این گناه پلید امروز در برخی کشورهای غربی شکل قانونی هم پیدا کرده است. دکتر استنلی کرتز پژوهشگر موسسه هوور دانشگاه استانفورد می‌نویسد: همجنس‌بازی موجب شد ازدواج در اسکاندیناوی منسوخ و در حال مرگ باشد. اکثر کودکان در نروژ و سوئد نامشروع متولد می‌شوند. شصت درصد فرزندان اول در دانمارک والدین ازدواج نکرده دارند. گو اینکه دولت دانمارک در سال 1989 (م) و نروژ در سال 1993 (م) و سوئد در سال 1994(م) ازدواج همجنس‌گرایان را قانونی کرده‌اند. (هفته‌نامه 9 دی شماره 132 تاریخ 92/10/14)
فلسفه بلا و امتحان
البته سنت‌ها و امتحانات و بلاهای خداوند برای اشخاص وجوامع گوناگون، متفاوت است. در حدیث داریم: بلاها برای ظالم وسیله ادب و هشدار و اتمام حجت است و برای مومنان وسیله آزمایش و رشد و گاه آمرزش گناه است. برای انبیاء الهی وسیله ارتقاء مقام و درجه و کمالات است و برای اولیاء خدا وسیله دریافت کرامت و بزرگواری و قرب است. البلاء للظالم ادب و للمومن امتحان و للانبیاء درجه و للاولیاء کرامه (تفسیر نور ج 11 ص 480) شخصی به امام صادق(ع) گفت: هر شب می‌خواهم نماز شب بخوانم نمی‌شود. حضرت فرمود: قیدتک ذنوبک- گناهانت تو را زنجیر کرده است. یکی از علما فرمود: یک مکروه از من سرزد، شش ماه موفق به نماز شب نشدم. (طریق وصل ص 32)