kayhan.ir

کد خبر: ۹۹۹۸
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۰

دست‌های دراز شده از حاشیه به متن! (نگاه)


سید محمد عماد اعرابی
یکی از مشاوران مهدی کروبی که پس از رسوایی سال 88 از کشور گریخت درباره مقطعی از حال و هوای آن روزهای شیخ اصلاحات می‌گوید: «کروبی را در خلاء قرار دادند و نهایتاً ایشان در آن خلاء خبری، بصورت نامحسوس مدیریت شد تا نامه‌ای ]علیه نظام[ را انتشار عمومی کند و عملاً اسباب اشتعال بیشتر شهرآشوبی‌های سال 88 را فراهم کند.» (داریوش سجادی؛ 19 اسفند 1392) «مدیریت افراد» به هیچ عنوان پدیده تازه‌ای نبوده و البته نافی اشتباهات اشخاص نیز نمی‌شود؛ برای مثال خطای کروبی در میدان دادن و پیوند خوردن به افراد و جریانات بیمار کار را به جایی رساند که وزارت امور خارجه آمریکا برای آزادی‌اش بیانیه صادر کرد و ایالات متحده منافع خود را در آزادی او دنبال می‌کند.
با این توضیحات هرگز قصد واکاوی فتنه مرده سبز را نداشته بلکه بیشتر قصد داریم بر دو وجه «مدیریت پذیری اشخاص» و «میدان دادن به افراد و جریانات بیمار» تمرکز کنیم. دو فرآیندی که می‌توان نمونه‌های زیادی از آن در تاریخ 35 ساله انقلاب اسلامی مشاهده کرد و هیچ دولت و فردی را نمی‌توان از گرفتار شدن در این دام مصون دانست بنابراین امیدواریم با این هشدار کمکی به رئیس جمهور محترم در پیشبرد برنامه‌ها و خدمت‌رسانی به محرومان و مستضعفان کرده باشیم.
با رصد برخی رویدادها و اتفاقات در رسانه‌ها و خارج از آنها به نظر می‌رسد فرآیند مدیریت مسئولان دولتی چندان دور از انتظار نیست و طیف مشخصی از افراد با نزدیکی به مراکز تصمیم‌گیری دولت سبب ایجاد حاشیه‌ای امن و آسوده برای برخی گروه‌های فرهنگی و سیاسی شده‌اند؛ شاید بتوان برای اولین بار نشانه این اتفاق را در روزنامه بهار جستجو کرد. جایی که علی اصغر غروی از اعضای شاخه اصفهان نهضت آزادی آنقدر دست خود را باز دید که در آستانه عید غدیر مقاله‌ای با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی و یا الگوی ایمانی؟» منتشر کرد و با صراحت سعی در القای جدایی دین از سیاست نمود؛ مقاله‌ای که منجر به توقیف روزنامه بهار شد. لازم است تذکر دهم که وزیر ارشاد از توقیف روزنامه بهار ابراز تأسف کرد. (علی جنتی؛ 8 آبان 1392).
کمتر از چهار ماه بعد روزنامه آسمان با حمایت جریان رسانه‌ای دولت به عنوان اولین روزنامه دولت اعتدال مجوز انتشار گرفت و راهبرد خود را حمایت از دولت حسن روحانی اعلام کرد. (کدام روزنامه؟ کدام اعتدال؟؛ روزنامه آسمان؛ شماره 1) روزنامه آسمان حسن روحانی را با مهندس مهدی بازرگان رهبر نهضت آزادی مقایسه می‌کرد (شباهت بازرگان و روحانی؛ روزنامه آسمان؛ شماره 3) و خود را نیز پیرو راه بازرگان می‌دانست. (کدام روزنامه؟ کدام اعتدال؟؛ روزنامه آسمان؛ شماره 1) این روزنامه پس از 6 شماره به علت «غیر انسانی» خواندن حکم قصاص توقیف شد. (علم سیاست در زمانه سخت؛ روزنامه آسمان؛ شماره 4) شاید جالب باشد اگر بدانیم «غیر انسانی» خواندن حکم قصاص دقیقاً همان تعبیری بود که دوستان نهضت آزادی در گروهک جبهه ملی در سال‌های اول انقلاب به کار بردند. برای بار دوم تذکر این نکته را لازم می‌دانیم که مسئولان دولتی واکنشی به این مقالات و یادداشت‌ها نشان ندادند و روزنامه آسمان با حکم قوه قضائیه توقیف گشت. همچنین باید به خاطر داشته باشیم که رئیس جمهور محترم در اختتامیه جشنواره مطبوعات تلویحاً از توقیف این روزنامه ابراز ناخرسندی نمود.
اکنون به آخرین مصاحبه آقای ابراهیم یزدی یکی دیگر از اعضای شناخته شده نهضت آزادی مورخ 20 فروردین ماه 1393 با روزنامه آرمان مراجعه می‌کنیم؛ جایی که ایشان با صراحت اذعان می‌کنند: «بقای همه ما در ماندن روحانی است» (روزنامه آرمان؛ شماره 2440) نگاهی کوتاه به آراء و نظرات آقای یزدی و نهضت آزادی ما را بیشتر با نحوه نگرش ایشان به انقلاب اسلامی آشنا می‌کند. آقای یزدی درباره شرکت در انتخابات دوره سوم مجلس و نقش نهضت‌آزادی در صورت ورود به مجلس می‌گوید:
«نخواهیم گذاشت این فتاوی را به زور بر مردم تحمیل کنند ]..[ اگر قرار باشد مملکت را با «فتوا» اداره کنند، بنده پیشنهاد می‌کنم که، مجلس را ببندند و خوابگاه دانشجویان کنند.» (ابراهیم یزدی؛ 5 دی 1366) نهضت آزادی همچنین در بحبوحه تجاوز صدام به خاک ایران و دفاع مقدس رزمندگان اسلام از کشور در بیانیه‌ای تحت عنوان «جنگ بی‌پایان» می‌نویسد: «آنچه فعلا دیده می‌شود جنگی است بی‌پایان که می‌تواند پایان دنیا باشد، پایان ایران و مردم ایران باشد ]...[ آیا این مترادف با چیزی جز «جنگ جنگ تا نابودی» هست؟» (صحیفه امام؛ ج20؛ ص480) آنها همچنین با کج‌فهمی در واکنش به تبیین نظریه ولایت‌فقیه توسط حضرت امام(ره) با صدور اطلاعیه‌ای بیان کردند: «این چه فرمانی است و چه انقلابی در ایران و اسلام، که حکومت را در موضع بالاتر از فرستاده خدا قرار داده» (صحیفه امام؛ ج20؛ ص480)
در پی این فهم ناقص از اسلام و به دنبال انحرافات عملی نهضت آزادی بود که حضرت امام(ره)‌ آنان را فاقد هرگونه صلاحیتی ارزیابی کردند: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند.» (صحیفه امام؛ ج20؛ ص 481) و ضرر آنها را بیشتر از «منافقین» بیان نمودند: «ضرر آنها ]...[ از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است» (صحیفه امام؛ ج 20؛ ص481)
حال دوباره به اظهارنظر ابراهیم یزدی به عنوان یکی از اعضای سرشناس نهضت آزادی رجوع می‌کنیم که در دولت یازدهم خود را در حاشیه‌ای امن می‌بیند و می‌گوید: «بقای همه ما در ماندن روحانی است» و بلافاصله باید به جواب سوالی بیندیشیم که ناگزیر در ذهن نقش می‌بندد و آن اینکه: چه اتفاقی افتاده است که جریانی مانند نهضت آزادی و به تبع آن ابراهیم یزدی با چنین سوابقی، بقای خود را در ماندن حسن روحانی می‌دانند؟
پاسخ این سوال هر چه باشد خللی در حسن ظن ما به رئیس‌جمهور محترم وارد نخواهد کرد چرا که ایشان را خواستار اهداف و آرمان‌های انقلاب و امام راحل(ره) می‌دانیم پس به ناچار باید جواب را در اطرافیان جستجو کرد. از طرفی میانگین سنی سرکردگان نهضت آزادی به خوبی گواهی می‌دهد که این جریان فرسوده‌تر از آن است که توان نفوذ و مدیریت مسئولان را داشته باشد؛ با این حساب باید پای جریان دیگری را پیش کشید. افرادی که به لحاظ نظری اشتراکات زیادی با مشرب‌الیبرالی نهضت آزادی دارند و در عین حال خود را به ظاهری کاملا موجه و اسلامی آراسته‌اند. افرادی که گاهی اوقات باکی از آن ندارند که خود را به صورت رسمی یک «لیبرال دموکرات مسلمان» بنامند (ما لیبرال دموکرات مسلمان هستیم؛ خبرگزاری فارس؛ 1‍6اردیبهشت 1388) و ما را هر چه بیشتر به یاد تعبیر «اسلام آمریکایی» امام راحلمان بیندازند. چنین افرادی مسلما اگر با کوتاهی مسئولان به میدان‌داری و نفوذ خود ادامه دهند؛ در نهایت موفق به «مدیریت فکری دولتمردان» خواهند شد و به علت اشتراکات نظری فراوان‌شان با نهضت آزادی سرانجامی تیره برای‌مان به ارمغان خواهند آورد؛ سرنوشتی که امام عزیزمان نیز نسبت به آن هشدار داد:
«اعضای نهضت ]آزادی[... اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که قرنها سر بلند نمی‌کرد» (صحیفه امام؛ ج20؛ ص 480)