kayhan.ir

کد خبر: ۵۷۳۵
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۰

چرا قطار ژنو به سوریه نمی‌رسد؟ (یادداشت روز)


مذاکرات ژنو سوریه با تأکید غرب و در پوشش سازمان ملل در تلاش است تا راهی را برای تغییر شرایط سوریه و انتقال از وضعیتی که در آن دولت و ارتش سرسختانه به مقاومت در برابر محور غربی عربی پرداخته و معارضه سوریه با در بسته مواجه شده، پیدا کند. در این میان ناظران سیاسی معتقدند راه کنونی ژنو با سنگلاخ زیاد مواجه بوده و احتمال به سرانجام رسیدن آن نزدیک به محال است.
دولت سوریه در این مذاکرات روی موضوع مبارزه با تروریزم تمرکز دارد و گروههای معارض سوری بر تشکیل دولت انتقالی و مشارکت در قدرت تأکید می‌ورزند. منطق دولت سوریه کاملاً مشخص است. تروریزم یک مقوله اثبات شده در سوریه است و در تعریف حقوقی به اقداماتی اطلاق می‌شود که یک گروه با استفاده از زور و با اهداف سیاسی شهروندان و نیروهای نظامی و غیر نظامی یک کشور را هدف قرار دهد. از سوی دیگر تروریزم اقدام متقابل را توجیه می‌کند چرا که هر دولتی حق دارد با سلاح از شهروندان خود در برابر گروه تروریست دفاع کند. بنابراین دولت سوریه با یک منطق قوی وارد گفتگو شده است. یک وجه دیگر این است که دولت علاوه بر صلاحیت، توانایی مقابله با تروریزم را نیز دارد. ارتش سوریه به خصوص در فاصله خرداد تا بهمن ماه سال جاری موفقیت‌های بزرگی در عرصه مهار تروریسم داشته است. جداسازی صفوف معارضه مسلحانه سوری و استفاده از شکاف‌های گروه‌های تروریستی بخشی از موفقیت دولت در این راه بوده است. امروز ارتش سوریه ضمن توسعه مناطق تحت کنترل خود، سبب درگیری داعش و النصره با یکدیگر از یک طرف و این دو با ارتش آزاد از طرف دیگر شده است.
اما از آن طرف معارضه مسلحانه سوریه- تروریست‌ها- روی تغییر دولت و مشارکت جدی در قدرت حرف می‌زنند و برای آنکه گمان شود از اقتدار کافی برخوردار هستند از لزوم کناره‌گیری بشار اسد از قدرت هم حرف می‌زنند. سؤال این است که آیا چنین خواسته‌هایی با قواعد و حقوق شناخته شده بین‌المللی انطباق دارد؟ براساس حقوق بین‌الملل معارضه مسلحانه برای تغییر دولت محکوم است و در مذاکره نیز درخواست کناره‌گیری دولت از سوی یک گروه مسلح پذیرفتنی نیست اما در عین حال یک سؤال مهمتر هم وجود دارد و آن این است که جدای از مشروع و یا غیرمشروع بودن چنین خواسته‌ای، آیا معارضه سوریه توانایی لازم برای به کرسی نشاندن چنین خواسته‌ای را دارد یا خیر؟ معارضه سوریه تا اوایل خرداد ماه در بخش‌های شمالی سوریه به مدد کمک‌های ویژه تسلیحاتی ترکیه، عربستان، قطر، آمریکا، فرانسه، انگلیس و... سیطره داشت و دامنه اختلافات معارضه مسلحانه بسیار کمتر از امروز بود. این در حالی است که هم اینک بخش‌های وسیعی از مناطق تحت سیطره آنان به تسخیر ارتش درآمده است، مناطق شمالی حمص و مناطق جنوبی طرطوس پاکسازی شده‌اند، بیش از نیمی از مناطق تحت سیطره آنان در حلب بدست ارتش افتاده و در دیرالزور به محاصره ارتش درآمده‌اند با این وصف، این معارضه مسلح چگونه می‌خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند. در مذاکرات دور دوم که 10 روز پیش در ژنو برگزار شد، معاون وزیر خارجه سوریه خطاب به «احمد الجربا» رئیس گروه معارضین گفت؛ شما در این جلسه روی لزوم کناره‌گیری بشار اسد از قدرت حرف می‌زنید و حال آنکه اگر قرار بر پذیرش این موضوع بود، این اتفاق باید در اجلاس قبلی می‌افتاد که شما وضع بهتری داشتید نه امروز که در هیچ جای سوریه قادر به اقدام مؤثری نیستید!
اما آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که خواسته حداکثری معارضه یعنی تغییر دولت در سوریه امکان‌پذیر نیست. در این میان یک سؤال جدی وجود دارد و آن این است که با این وصف چرا آمریکایی‌ها در مواجهه با رسانه‌ها هنوز از برکناری بشار اسد و روی میز بودن همه گزینه‌ها حرف می‌زنند؟ مذاکرات ژنو و اصرار آمریکایی‌ها مبنی بر اینکه حتما باید توافقی در ژنو میان مخالفان و دولت صورت گیرد و پافشاری بر اینکه هیات‌های سوری - اعم از هیات رسمی و هیات معارضه‌- نباید قبل از توافق خاک ژنو را ترک نمایند بیانگر آن است که موضع واقعی آمریکایی‌ها با موضع رسمی آنان تا حدی متفاوت است و در عین حال یک نکته دیگر را نیز بیان می‌کند و آن این است که طرح آمریکایی‌ها درباره سوریه از یک پیچیدگی‌هایی برخوردار می‌باشد.
آمریکایی‌ها در اجلاس سال گذشته ژنو یک اصرار داشتند که برکناری بشار اسد از قدرت در سوریه را در بیانیه پایانی بگنجانند که با مقاومت هیات روسیه از دستور خارج شد بعد از این آمریکایی‌ها تلاش کردند تا با درج واژگانی در بیانیه نهایی به طور تلویحی، برکناری بشار اسد را به تصویب برسانند. آنان در پیش‌نویس بیانیه آورده بودند: «آنان که دستشان در خون مردم سوریه آلوده است حق مشارکت در ساختار آینده سیاسی سوریه ندارند» منظورشان این بود که دولت سوریه را با این عبارت کنار بزنند که این را نیز روسیه نپذیرفت و از متن بیانیه نهایی ژنو یک کنار گذاشته شد. هر چند این عبارات با عملکرد تروریست‌ها انطباق کامل داشت ولی معلوم بود که وقتی تروریست‌ها در ژنو یک به عنوان بخشی از جریان مذاکره پذیرفته شده بودند، این واژگان آنان را در بر نمی‌گرفت بنابراین هیات روسی، هوشمندانه اجازه درج این عبارت در بیانیه پایانی را نداد.
آمریکایی‌ها پس از این کار را رها نکرده و سعی کردند موضوع را به گونه دیگری دنبال نمایند. آنان از یک طرف در بیانیه بحث درباره آینده سوریه بدون اسد را کنار گذاشتند ولی در عرصه رسانه‌ و عمل، حذف بشار اسد از قدرت را مورد تاکید قرار دادند. در همین اجلاس ژنو 2، «جان کری» روز اول اجلاس - سوم بهمن ماه - در یک اظهارنظر فرامتنی گفت: «به خیال هیچکس نمی‌گنجد که بشار که دست به وحشیانه‌ترین اقدامات علیه ملت خود زده، در آینده سیاسی سوریه حاضر باشد» کما اینکه بعد از کری وزرای خارجه فرانسه و انگلیس نیز این موضع را با یک مقداری پوشیدگی و پرهیز از تصریح تکرار کردند. این البته یک سبک شناخته شده آمریکایی است آنان در سایر موارد نیز آنجا که نتوانند در یک متن بین‌المللی نظر خود را بگنجانند، با تبلیغات رسانه‌ای و مباحث دیپلماتیک سعی می‌کنند یک باور عمومی را بر مبنای آنچه مد نظر دارند، شکل بدهند. در بحث هسته‌ای ایران نیز ما شاهد چنین چیزی بودیم. آمریکایی‌ها از یک طرف نتوانستند با صراحت، مستثنی شدن ایران از حق غنی‌سازی را در متن بگنجانند یک بسته پر حجم مباحث رسمی و رسانه‌ای را شکل دادند تا مخاطب باور کند که ایران از حق خود چشم‌پوشی کرده و یا ما چنین حقی را از ایران منع کرده‌ایم. این اقدام آمریکایی‌ها اگرچه از منظر حقوقی فاقد ارزش و اعتبار است ولی از منظر سیاسی می‌تواند اهمیت زیادی داشته باشد. آمریکایی‌ها نتوانسته‌اند عزل بشار یا عدم حق کاندیداتوری او را در متن بگنجانند اما با مباحث سنگین و شکل دادن به ژنو2، و بین‌المللی خواندن آن سعی کرده‌اند که وانمود کنند سوریه در مسیر جدایی از بشار و دولت او قرار گرفته است از این منظر مذاکرات ژنو سوریه در عین استحکام مواضع هیات رسمی سوریه می‌تواند تا حدی خطرناک باشد.
روس‌ها در این مذاکرات تاکید دارند که ما اجازه نمی‌دهیم آمریکایی‌ها اصول و آرزوهای خود را بر ژنو و هیات‌های نمایندگی تحمیل کنند و هر جا لازم باشد در برابر آنان می‌ایستیم ولی واقعیت این است که طرح آمریکایی‌ها پیچیده‌تر از آن است که «لاوروف» فکر می‌کند آمریکایی‌ها امیدوارند در هر دور مذاکرات روسیه و سوریه را وادار به چند سانتی‌متر عقب‌نشینی کنند و در یک فرایند یکی- دو ساله به نقطه‌ای برسانند که پذیرش سوریه بدون بشار پذیرفتنی باشد. مذاکرات ژنو باید با اندازه‌ای بالاتر از هوشمندی لاوروف دنبال شود. مذاکرات ژنو قطعا برای سوریه خیر ندارد چه شکست بخورد و چه پیروز بشود چرا که یک دام و موقعیت پرخطر به حساب می‌آید. بعضی در ایران گمان کرده‌اند که کاش ایران حضور می‌یافت و به اندازه خود در به شکست کشاندن برنامه آمریکا مشارکت می‌ورزید! و حال آن که حضور ایران به این معنا بود که همه راه‌ها به «ژنو» و فرمول آمریکایی‌ها بازمی‌گردد در این شرایط سوریه یک گزینه‌ای می‌شد و در نهایت نجات سوریه از بحران کنونی به پیروز شدن آن گزینه منوط می‌شد آن موقع همه باید دعا می‌کردند که این مذاکرات به نتیجه برسد و حال آن که اینک یک گزینه دیگر یعنی مقاومت حول محور جبهه مقاومت و حل موضوع در سوریه هم مطرح است که از قضا از جایگاه برتر و برجسته‌تری هم برخوردار است. حالا وقتی گزینه ژنو شکست می‌خورد، این طرح آمریکا که شکست خورده و نه همه موضوع و همه طرف‌های موضوع.
مذاکرات جاری ژنو که طی 48 ساعت گذشته روند کند و در واقع متوقفی پیدا کرده است برای آن نیست که بحران در سوریه را حل کند چرا که بحران را همین متولیان ژنو2 به پا کرده و در طول این سه سال هم همین‌ها مانع خاتمه بحران شده‌اند مگر نه این است که در نیمه اسفند سال 90 دولت و ارتش سوریه کاملا این کشور را از وجود تروریست‌ها پاکسازی کردند و غرب با اعزام کوفی عنان در 16 اسفند 90 به سوریه و به نام آتش‌بس، ارتش سوریه را به پادگان‌ها فرستاد و دوباره تروریست‌ها پیدا شدند و مناطق حمص و حلب و ریف دمشق را تصرف کردند و مگر نه این است که اخضر ابراهیمی در مردادماه 91 و در پی شکست ماموریت عنان به سوریه عزیمت کرد و طرح دولت مشترک را مطرح کرد و دوباره معارضین جان گرفتند و سر و کله گروه‌های جدید تروریستی نیز پیدا شد. با این وصف، باید دانست که ژنو 2 اگرچه روی آتش‌بس تاکید می‌کند ولی منظور آن توقف تعقیب تروریست‌های سوری توسط ارتش این کشور است و این یعنی کمک به بازسازی موقعیت فروپاشیده تروریست‌ها در سوریه، با این وصف چگونه می‌توان در چنین روندی مشارکت کرد و یا امید فلاح داشت؟

سعدالله زارعی