kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۸۷۳
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰
نگاهی مستند به بزرگ‌ترین جنایت‌جنگی انگلستان در ایران- ۸

تکمیل اشغال جنوب ایران به دست انگلیسی‌ها


با شکست ارتش انگلیس در 21 و 22 نوامبر 1915، 13000 نیروی انگلیسی باقیمانده به کوت‏العماره عقب‎نشینی کرده و در محاصره ترک‏ها ‏‏بودند. از ژانویه تا آوریل 1916، انگلیسی‏ها ‏‏چندین بار برای برداشتن محاصره کوت‌العماره تلاش کردند که پرهزینه و بی‏ثمر بود. نهایتاً در پی روبرو شدن با گرسنگی و بیماری دولت انگلیس به تسلیم شدن نیروهای در محاصره افتادۀ خود رضایت داد. این شکستی پرهزینه بود: 41000 نفر تلفات کشته و زخمی در عرصه نبرد و تسلیم 13000 نفر. انگلیسی‏ها ‏‏به سبب عملیات‏های ‏‏خود در عراق، در طول ماه سپتامبر 1915 تا مارس 1916 از نظر نظامی در جنوب ایران فعالیتی نداشتند. همان طور که در بالا گفته شد، در همین دوره بی‏فعالیتی انگلیس، روس‏ها ‏‏به موفقیت چشمگیر دست یافته و تمام نیمه شمالی کشور را اشغال کرده بودند که همان منطقه تعیین‏شده در قرارداد مارس 1915 انگلیس و روسیه برای تقسیم‏بندی ایران بود. انگلیس‌ها با وجود مشکلاتی که در عراق داشتند، ‏‏مشتاق بودند که تمام سهم خود را از ایران تصاحب کنند. از این رو سرتیپ سر پرسی ام. سایکس2 را به ایران فرستادند. سایکس در اواسط مارس 1916 به بندرعباس رسید؛ تقریباً در همان زمانی که روسیه اصفهان را تصرف کرده بود. مأموریت ظاهری او سامان دادن «نیروی ایران» برای برقراری «نظم و قانون» در جنوب ایران بود. «نیروی ایران» که بعداً به «پلیس جنوب»معروف شد، توسط انگلیسی‏ها ‏‏تأمین مالی و فرماندهی می‏‏شد. اما این نکته که او به جای بوشهر یا دیگر پایگاه‏های ‏‏انگلیسی در بندرعباس پیاده شد نشان می‏‏دهد که مأموریت فوری او به دست گرفتن کنترل کرمان، همانند دیگر نقاط جنوب شرق ایران بود.
اندکی بعد از ورود سایکس به بندرعباس در مارس 1916، حاکم پیشین فارس، قوام‏الملک، با کمک تسلیحات و توپخانه انگلیسی از بوشهر به مقصد شیراز خارج شد. در نبردی در نزدیکی شهر لار، قوای قوام‏الملک، ژاندارم‏های ‏‏کم ساز و برگ را شکست سختی دادند و سپس شیراز به روی آنها گشوده شد. اندکی بعد از این پیروزی، قوام‏الملک در یک حادثه شکار کشته شد و پسر 28 ساله‏اش، ابراهیم قوام جانشین او گردید. او به شیراز وارد شد و از کسانی که پدرش را در نوامبر 1915 از شیراز اخراج کرده بودند، انتقام گرفت. اندکی بعد از ورود سایکس به بندرعباس، در کرمان نیز همین اوضاع به وجود آمد. جناح طرفدار انگلیس در کرمان جسارت یافته و ژاندارم‏ها ‏‏و ملیون را خلع سلاح کردند. قوام‏الملک به زودی حدود 60 آلمانی و اتریشی را که از کرمان گریخته بودند، دستگیر کرد و به زندان افکند. با «آزاد» شدن شیراز و کرمان، قوای کمکی هم برای سایکس رسید؛ از جمله توپخانه هندی که در آوریل 1916 وارد بندرعباس شد.
در 17 می‌‏‏1916، سایکس و قوای تازه‌واردش عازم کرمان شدند و در 12 ژوئن 1916 وارد شهر شدند. سایکس با ورود به کرمان، سفیر سابق عثمانی در افغانستان را که در شهر مانده بود، یافته و دستگیر کرد. سفیر بازداشت‌شده پیشین و یک تبعه سوئیس به بندرعباس فرستاده شدند تا برای حبس به هندوستان فرستاده شوند. همان طور که در ادامه توضیح داده می‏‏شود، در می‌‏‏1916 انگلیسی‏ها ‏‏قوایی را از هند به گوشه جنوب شرقی ایران به منظور مهار کردن ایلات منطقه اعزام کردند. جنگاوران این ایلات در مسیر خود زندانیان را آزاد کرده بودند. انگلیسی‏ها ‏‏بلافاصله قوای کمکی از هندوستان فرستادند، اما نتوانستند زندانیان فراری را یافته و دستگیر کنند. همان طور که در ادامه توضیح داده شده، آنها «تنبیه» ایلات نگون‌بخت را در تابستان 1916 آغاز کردند.
پیشتر به تأسیس نیروی به اصطلاح اشغالی شرق ایران در تابستان 1915 اشاره شد. در تابستان 1916 اوضاع در جنوب شرق ایران رو به وخامت گذاشت. اخبار شکست سخت انگلیسی‏ها ‏‏در 29 آوریل 1916 در کوت‏العماره در عراق، تنگستانی‏ها ‏‏را جسارت بخشید که دوباره به انگلیسی‏ها ‏‏در بوشهر حمله کرده و چندین تن از نفرات و فرماندهان آنها را بکشند. علاوه بر این ایلات سرحدی که نزدیک مرز هندوستان مستقر بودند به خطوط ارتباطی انگلیسی‏ها ‏‏که هندوستان را به بیرجند وصل می‏‏کرد، حمله کردند. انگلیسی‏ها ‏‏به سرعت پاسخ دادند. در می‌‏‏1916، انگلیسی‏ها ‏‏مکرراً به سرحدی‏ها ‏‏حمله کرده، روستای خاش و مقر ایلات را تسخیر کردند، محصولات ‏‏آنها را از میان بردند، حیواناتشان را ضبط کردند و آنها را مجبور به تسلیم کردند. در ژوئن 1916، همان طور که گفته شد، ایلات مبارز سفیر پیشین عثمانی در افغانستان را که در بازداشت انگلیسی‏ها ‏‏و در راه بندرعباس بود، آزاد کردند. در پاسخ، انگلیسی‏ها ‏‏در نزدیکی بندر گواتر در بلوچستان ایران، در 12 تا 19 ژوئیه 1916 نیرو پیاده کردند و به ایلات دمّانی و یارمحمدزی حمله کردند. انگلیسی‏ها ‏‏تلفات سنگینی بر ایلات وارد کرده، حیواناتشان را گرفتند و مجبورشان کردند به آنها خسارت بدهند. ایلاتی که پیشتر سفیر عثمانی در افغانستان را رهانیده بودند، در سپتامبر 1916، شهر سعیدآباد در شرق کرمان را تصرف کردند. انگلیسی‏ها ‏‏به این شهر در اکتبر 1916 یورش برده و آن را اشغال کردند، اما سفیر آزاد ماند. به این ترتیب تا پاییز 1916، جنوب شرق ایران در اشغال مؤثر انگلیسی‏ها ‏‏و نیروی اشغالی شرق بود که از دریای عمان تا مرز روسیه را اداره می‏‏کردند.
سایکس پس از آغاز فعالیت برای ایجاد یک تیپ از «پلیس جنوب» در کرمان، همراه با قوای خود در 28 ژوئیه 1916 عازم یزد شد و در 14 اوت 1916 وارد آن شد. اقامت سایکس در یزد بسیار کوتاه بود؛ زیرا پیشتر در آنجا کمبود جدی ‏‏ارزاق به وجود آمده بود و سایکس مدعی است اخباری به وی رسیده بود که ترک‏ها ‏‏و هواداران ایرانی‏‏شان قصد داشتند به اصفهان حمله کنند و روس‏ها ‏‏را بیرون کنند. سایکس در 11 سپتامبر 1916 وارد اصفهان شد و چند روز بعد به مناسبت سالگرد بیرون راندن نیروهای متحدین از اصفهان، روس‌ها و انگلیسی‌ها جشن بزرگی گرفتند. شلیک گلوله‏ها ‏‏در جریان جشن ساکنان اصفهان را که نمی‏‏دانستند چه خبر است، هراساند. با وجود برپایی جشن‏های ‏‏انگلیس و روسیه و علیرغم مودتی که میانشان بود، روس‌ها برای سایکس روشن کردند که اصفهان و یزد را بخشی از منطقه روسیه در ایران می‏‏دانند. سایکس و قوایش پس از استقبال و یک اقامت نسبتاً طولانی، اصفهان را در اواخر 1916 ترک گفته و پیروزمندانه در 11 نوامبر 1916 وارد شیراز شدند. والی جدید، فرمانفرما، که در اکتبر 1916 به آنجا رسیده بود از او استقبال کرد. تقریباً یک سال قبل در همان روز، کنسول انگلیسی و اتباعش در شیراز بازداشت و زندانی شده بودند. تا زمان ورود سایکس به شیراز در نوامبر 1916، انگلیسی‏ها ‏‏اشغال نیمه جنوبی کشور را کامل کرده و بر منطقه وسیعی از هندوستان تا عراق تسلط داشتند. رویدادهای بعدی تنها برای تحکیم‏کننده این تسلط بود.
در همین زمان، انگلیسی‏ها ‏‏علاوه بر اشغال شیراز، کرمان و جنوب شرق ایران، در اوت 1916 نیروهای بیشتری به خوزستان اعزام کردند و در اکتبر 1916، ژنرال سر اف. اس. مود5، فرمانده قوای انگلیسی در بین‌النهرین، از اهواز و میدان‏های ‏‏نفتی بازدید کرد و در نوامبر 1916 قوای بیشتری به خوزستان اعزام نمود. در دسامبر 1916، این نیروها یک «گردش دایره‌وار» در این ولایت زدند. روشن است که انگلیسی‏ها ‏‏پیش از از سر گرفتن پیشروی به سمت بغداد در دسامبر 1916، هیچ خطری را از نظر دور نمی‏‏داشتند.
شکست حمله ترک‏ها ‏‏در غرب ایران
همان طور که اشاره شد، در 3 مارس 1916، روس‏ها ‏‏کرمانشاه و در 12 مارس 1916 کرند را تصرف کرده بودند. آنها حملات خود را در اوایل می‌از سر گرفتند و قصرشیرین را در 7 می‌‏‏1916 تصرف کرده و به عراق یورش بردند. آنها در 16 می‌‏‏1916 رواندوز را تصرف کردند. در اول ژوئن 1916، ارتش روسیه به فرماندهی ژنرال باراتوف به خانقین در عراق حمله کرد. ترک‏ها ‏‏این حمله را پاسخ گفتند و پس از آن روس‏ها ‏‏به سرعت به کرمانشاه عقب‏نشینی کردند. ترک‏ها ‏‏پس از پیروزی خانقین دست به حمله بردند و در اول ژوئیه 1916، نیروهای عثمانی همراه با شمار زیادی از داوطلبان ایرانی کرمانشاه را اشغال کردند. در همین حال، روس‏ها ‏‏به بیستون در 15 مایلی شرق کرمانشاه عقب‌نشینی کردند. پس از تسخیر کرمانشاه، سیاستمداران ایرانی که در نوامبر 1915 از تهران گریخته بودند، در این شهر دولت در تبعید تشکیل دادند. در 11 اوت 1916، ترک‏ها ‏‏همدان را تصرف کردند و روس‏ها ‏‏به آوه در حدود 24 مایلی قزوین عقب‏نشینی کردند.
با پیشروی ترک‏ها ‏‏در غرب ایران، کابینۀ سپهسالار تنکابنی که ظاهراً «همسو با متفقین» بود، پیام‌های ‏‏دیپلماتیک برای قدرت‏های ‏‏محور فرستاد و در نتیجه به شدت مایه ناخرسندی روس‏ها ‏‏و انگلیسی‏ها ‏‏شد و آنها کابینه را مجبور به استعفا کردند. کابینه جدید به ریاست وثوق‏الدوله در 14 اوت 1916 منصوب شد. در همین زمان، سفارتخانه‏های ‏‏روسیه و انگلیس در نظر داشتند، اگر روشن شود که نمی‏‏توان مانع ترک‏ها ‏‏برای تسخیر پایتخت شد، دوباره از تهران خارج شوند. از خوش‌اقبالی متفقین، ترک‏ها ‏‏تلاش دیگری برای پیشروی به شمال فراتر از همدان نکردند. در 30 اوت 1916، روس‏ها ‏‏بار دیگر سلطان‏آباد را گرفتند در 18 سپتامبر 1916، ترک‏ها ‏‏بار دیگر آن را پس گرفتند، و علاوه بر آن نهاوند و دولت‏آباد و مناطقی در اطراف سلطان‏آباد را نیز تصرف کردند. در 20 سپتامبر 1916، روس‏ها ‏‏باز سعی کردند سلطان‏آباد و دولت‏آباد را پیش از تلاش برای تسخیر همدان باز پس بگیرند، اما ترک‏ها ‏‏پاسخ آنها را دادند و روس‏ها ‏‏به ساروق عقب نشستند. تا هفته بعد، جنگ‏های ‏‏جسته و گریخته ادامه پیدا کرد و چندین شهر دست به دست شد. در اوایل اکتبر 1916، ترک‏ها ‏‏بار دیگر نهاوند و خمسه را گرفتند اما نتوانستند آوه و ساوه را بگیرند.