kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۹۸۲
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۳

دنيا از منظر قرآن و روايات


  موسی الرضا خداشاهی
  آدمي با قبول مسئوليّت امانت خداوندي و به امر الهي قدم به عالم خاكي نهاده است. او از دارالكرامه‌ الهي و بعد از توقّفي كوتاه در‌دار دنيوي به سوي دارالجزاي اخروي در سفر است، و (إنَّا للهِ وَ إنَّا إلَيهِ رَّ اجِعُونَ) (بقره ـ 156) بر اين سفر او گواهي روشن است.
خوشا به حال عارفان اين سفر كه مي‌دانند از كجايند و در كجايند و به چه سوئي رهسپارند.
چنانكه امام علي(ع) فرمود:
رَحِمَ اللَّه إمرء أعَدَّ لِنَفسِه  و استَعَدَّ لِرَمسِه و عَلِمَ مِن‏ أين‏ و في‏ أين‏ و إلى أين)‏
رحمت کند خداوند کسی را که مقدمات تعالی نفس خود را آماده سازد و خود را برای عالم قبر آماده کند و بداند که از کجا آمده است و در کجاست و به کجا می‌رود. (الوافی ج 1 ص 116)
آدمي با نفخه‌ روح الهي بدين جهان خاكي به مأموريتي بزرگ و برای خلافت از طرف خدا آمده است. او آمده تا زمين را تجلّي‌گاه اسماء خداوند متعال نمايد و به دنيا رنگ و بوي خدایي بدهد.
در اين حال او بايد دنيا را در راستاي اَوامر و نواهي خداوند سبحان بسازد، بيارايد و ببيند. در اين صورت زندگي برايش دلربا است و ادامه‌ سفرش شيرين و نهايت كارش دلنشين مي‌شود، و الاّ سفري مشكل و طاقت فرسا خواهد داشت.
در بينش الهي و جهان بيني اسلامي دنيا في‌نَفسه مذموم نيست، بلكه عنصر آدمي و عملكردش، به دنيا هويت مي‌بخشد و دنيا را زشت يا زيبا مي‌كند.
مطلبي كه در پيش رو داريد، حقيقت دنيا را از ديدگاه قرآن و روايات اهل‌البيت (عليهم‌السلام) معرفی می‌نمايد.
 1. ثروت فتنه انگيز
گاهي ثروت در دست افرادي مايه سعادت آنان مي‌شود، و مراقب خود هستند كه هيچ‌گاه وقتِ عبادت و كارهاي واجب خود را صرف حرص دنيا نكنند و براي كار دنيا، كار آخرت را زمين نمي‌گذارند و به موقع امور دنيوي خود را هم اداره مي‌كنند. اين افراد مورد مدح و ستايش قرآن و روايات هستند.
امّا گاهي انسان اگر ثروتمند شود آخرت خود را فداي دنيايش مي‌نمايد و از پرداخت واجبات كوتاهی مي‌کند، وقت نماز و عبادت را هم صرف كار دنيا مي‌كند. قرآن كريم اين چنين ثروت و دنيايي كه موجب فراموشي آخرت باشد را نكوهش مي‌كند و مي‌فرمايد:
«كَلاّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ  وَ تَذَرُونَ الآخِرَةَ» (هرگز، بلكه تمام دنياي نقد عاجل را دوست داريد  ‌و به كلّي كار آخرت و نشانه‌ قيامت را رها کرديد. (قيامهًْ  ـ 20-21)
آري! كسي كه همّ و غمش فقط دنيا باشد از رحمت خداوند متعال دور، و بنده‌ دنيا مي‌شود، و از چنين دنيايي كه موجب فراموشي آخرت است بايد برحذر بود.
جناب لقمان حكيم به فرزندش مي‌فرمايد:
(يَا بُنَيَّ لَا تَدْخُلْ فِي الدُّنْيَا دُخُولاً يَضُرُّ بِآخِرَتِكَ وَلَا تَتْرُكْ تَرْكَاً كَلّاً عَلَي النَّاسِ) (فرزندم آنچنان به دنيا مشغول مشو كه به آخرت تو زيان رساند و همين طور آنگونه هم دنيا را رها مكن كه براي مخارج و نياز خود، محتاج ديگران شوي و بار زحمتت بر دوش ديگران باشد، كه اين هم مذموم است. (بحارالانوار: ج70 ص 124)
بنابراين ثروتي كه باعث شود انسان به ديگران محتاج نشود و از امور اخروي غافل نكند، نه تنها مذموم نيست بلكه مَمدوح است.
2. دنيا، سرگرمي كودكانه
بدرستي كه دل خوش كردن به لذّتها و نعمتهاي دنيا در مقابل لذّتها و نعمتهاي بي‌پايان و متنوّع آخرت، كاري كودكانه است. كودك از لذّتهاي اين دنيا چيزي غير از شكلات و شيريني نمي‌فهمد، و ما به اين تصور كودكانه‌ او مي‌خنديم؛ اولياي خدا نيز به اينكه ما در مقابل بهشت بي‌انتهاي خداوند به دنياي پر مرارت و محدود دل‌خوش كرده‌ايم، خنده‌شان مي‌گيرد. و براستي كه ترجيح دنيا بر آخرت، نهايت جهل و بي‌خردي است.
به همين دليل كه زندگي دنيا در مقايسه با آخرت كاري كودكانه و نابخردانه است، قرآن‌كريم در آيات متعددي آن را بازيچه، و زندگي آن را شِبه واقعي دانسته و زندگي واقعي را زندگي آخرت معرفي مي‌كند.
«وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاهًْ الدُّنيَا إلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنَّ ألدَّارَ ألآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» (اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازيچه نيست، و زندگي حقيقي همانا سراي آخرت است؛ اي كاش مي‌دانستند) (عنكبوت ـ 64)                                           
آري! زندگي واقعي تنها در آخرت است. آنجائي كه زندگي از نظر طول مدّت، نوع و شمار برخورداري از نعمتها و لذائذ، حدّ و حصري وجود ندارد. جایي كه هيچ غم و غصّه و درد و رنجي در آن راه ندارد. آيا در مقابل چنين زندگي، مي‌توان اين زندگي دنيا را جز سرگرمي و بازيچه‌اي بيش دانست؟! و آيا انسان عاقل به چنين دنيائي اعتماد مي‌نمايد؟!
امام علي (ع) می‌فرمایند: (ألرُّكُونُ إلَي الدُّنْيَا مَعَ مَا يُعَايَنُ مِنْ غِيَرِهَا جَهْلٌ) (اعتماد كردن به دنيا، با وجود مشاهده‌ تغييرات و دگرگوني‌هاي آن، ناداني است.( محمد محمدی ری شهری، ميزان الحكمه ج 4، حديث 6114)
بنابراين اگر انسان به دنيايي كه پس‌مانده‌ دهان گذشتگان است و از او هم بايد بماند تا به آيندگان برسد، خود را دلخوش و سر گرم نمايد، كاري بس جاهلانه است.                                                                  
امام علي(ع)  به عمّار فرمود: اي عمار! بر دنيا غم مخور كه تمام لذّات آن شش چيز است: خوردني، آشاميدني، پوشيدني، آميزشي، سوارشدني و بوييدني.
امّا لذيذترين خوردني‌‌ها عسل است كه آن شيره گياهي آميخته به بُزاق زنبور است؛ گواراترين آشاميدني‌ها آب است كه تمام حيوانات از آن مي‌نوشند؛ و بهترين پوشيدني‌ها ابريشم است كه از آب دهان كرمي باشد؛... بهترين سوار شدني‌ها اسب است و آن كُشنده است و مردان بي‌شماري را بر پشت خود به‌هلاكت مي‌رساند، ارزشمندترين بویيدني‌ها مُشك است و آن خون ناف حيوان ( آهو) است. پس دنيا چه زيبایي دارد؟ و چگونه مي‌شود به آن دلبستگي داشت و تفاخر نمود!
3. چه كنيم تا در دنيا راحت باشيم؟
اگر هنگام رفت و آمد به بانك، به كارمند آن توجّه نمایيم، مي‌بينيم كه او يك روز مسئول دريافت پول مردم، و روز ديگر مسئول پرداخت پول به مردم مي‌شود، او نه آن روزي كه پول مي‌گيرد خوشحال است و نه آن روزي كه مي‌پردازد. زيرا او مي‌داند هر دو روز، امانتداري بيش نبوده‌ است.
اگر نگاه ما هم به دنيا اين گونه باشد، ديگر نه آن روزي كه مالي از دنيا نصيبمان مي‌شود، خوشحاليم؛ و نه آن روزي كه چيزي از دست مي‌دهيم، ناراحتيم.
خداوند در قرآن‌كريم مي‌فرمايد:
«لِكَيلا تَأسَوْا عَلَي مَا فَاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» (تا هرگز، بر آنچه از دست شما رود، دلتنگ نشويد و به آنچه به شما رسد، دلشاد نگرديد) (حديد 23)
انسان اگر محبّت به دنيا و متاع آن نداشته باشد، ديگر هيچ وابستگي به آن ندارد كه هنگام از دست دادن آن بخواهد ناراحت شود. امّا اگر شيفته‌ دنيا باشد تمام تلاشش را مي‌كند كه از دست ندهد و هنگام جدایي حسرت فراوان مي‌خورد.
حضرت علي(ع)   مي‌فرمايد:
(مَنْ كَانَتِ الدُّنْيا هِمَّتَهُ إشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِندَ فِرَاقِهَا) (كسي كه دنيا همت او باشد، بهنگام مرگ زياد حسرت مي‌خورد) (بحارالأنوار، ج74، ص 378)
علاوه بر آن مرگ براي چنين افرادي ترس‌آور مي‌شود چون مرگ جدایي بين او و معشوق و محبوبش، دنياست. و اين جدایي بر او سخت مي‌آيد به حدّي كه موجب تزلزل ايمانش مي‌گردد و فرصتي مناسب براي نفوذ شيطان، تا در آخرين لحظات ضربه‌ كاري خود را وارد نمايد.
4. زهد، ترك دنيا نيست
بعضي مي‌پندارند كه براي بهره‌مندي از زندگي آخرت، بايد زندگي دنيا و لذائذ آن را به كلّي كنار گذاشت و ترك نمود. تاريخ، افراد متعددي را سراغ دارد كه گوشه‌ عزلت گزيده‌اند و زندگي خود را به دور از مردم و جامعه، در غاري يا صومعه و ديري با كمترين بهره از مواهب و لذائذ دنيا سپري كرده‌اند. البته عدّه‌اي به دروغ و براي جلب نظر مردم اين كار را كردند، امّا همان‌‌هایي هم كه به قصد واقعي سير و سلوك و پيمودن مسير تكامل و قرب الي الله چنين مسلكي را پيشه مي‌كنند، قطعاً كاري نادرست انجام داده و اشتباه كرده و مي‌كنند.
خداوند هيچ‌گاه نفرموده كه دنيا را رها كنيد، بلكه فرموده‌اند: دل به آن مبنديد و فريفته‌ آن نشويد. و هدف اين بوده، كه ما را متوجّه كنند كه لذّتهايي بسيار بالاتر و بيشتر در پيشِ روي انسانها وجود دارد كه قابل مقايسه با لذّتهاي دنيا نيست.
اگر معناي بهتر بودن آخرت از دنيا، اين است كه بطور كلّي دنيا را رها كنيم، پس خداوند‌متعال اين همه نعمتها را براي چه كسي آفريده است؟!
 «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ ألطَّيبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ» (بگو، زيورهايي را كه خدا براي بندگانش پديد آورده، و روزي‌هاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده است؟) (اعراف ـ 32)
خداوند خود مي‌فرمايد: اين نعمت‌ها را براي استفاده شما آفريده‌ام؛ آن گاه ما از کجای قرآن ِخدا، استفاده می‌توانیم كنيم كه بايد تارك دنيا شد و گوشه‌ي عزلت گزيد و نعمتهاي دنيا را بر خود حرام كرد؟!
پيامبر عظيم الشأن اسلام حضرت محمّد مصطفي(ص) مي‌فرمايد:
دنيا شيرين و دوست داشتني است، هر كه در دنيا مالي از حلال بدست آورد و به حق خرج كند، خدايش پاداش دهد و به بهشت درآورد و هر كه مالي از غير حلال به دست آورد و به ناحقّ خرج كند، خدا او را به جهنّم در آورد. (نهج‌الفصاحه، ص 487،حديث 1596)
بنابراين، بحث حرام كردن نعمتهاي دنيا بر خود نيست، بلكه صحبت از درست استفاده كردن است.
5. دنيا وسيله است يا هدف؟
در اكثر آيات و روايات از دنيا نكوهش شده و در برخي از آنها ستايش گرديده است. جمع ميان اين دو دسته از آيات و روايات اين است كه اگر دنيا ابزار و وسيله‌ رسيدن به آخرت باشد، از آن ستايش، و اگر دنيا هدف و مطلوب بالذّات باشد، از آن نكوهش شده است.
لذا خداوند‌متعال در قرآن‌كريم مي‌فرمايد: «وَابتَغِ فيمَا آتاكَ اللهُ الدّارَ الآخرهًْ وَلا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنيا» (با آنچه كه خدا به تو ارزاني داشته، سراي آخرت را بجوي و بهره‌ خود را از دنيا فراموش مكن) (قصص ـ 77)
بله، اگر دنيا هدف انسان باشد در اين صورت اسباب لهو و لعب مي‌شود، و آدمي را به خود وابسته و از آخرت غافل مي‌نمايد، كه اين نوع توجّه به دنيا مورد مذمّت واقع شده است. ولي اگر دنيا نردبان و مزرعه‌ آخرت باشد، در اين صورت نه تنها منفور نيست، بلكه قابل ستايش است.
 امام محمد باقر (ع)  چنين دنيايي را بهترين ياري كننده، جهت سعادت و ساختن سراي آخرت مي‌داند.
قَالَ إمَامُ البَاقِر(ع): (نِعْمَ العُونُ، اَلدُّنْيا عَلَي ألآخِرَةِ)  (دنيا چه خوب ياري‌كننده‌ای، براي آخرت است. (بحارالانوار، ج 70، ص 127)
چيزي كه در آيات و روايات ما نكوهش شده وابسته شدن به دنيا است نه داشتن دنيا. بسيار افرادي هستند كه سرمايه‌دار مي‌باشند، ولي ذرّه‌اي به آن وابسته نيستند. و چه بسا افراد فقيري كه وابسته به يك لباس خود هستند.
6. دنيا، عامل غفلت
انسان بطور فطري، موحّد و خداجو است؛ امّا كافر آن را فراموش مي‌كند و در زمان حوادث تلخ و ناگوار دنيا و با ظهور حقّ در قيامت، فطرت اصيل او آشكار مي‌شود. (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ) (زماني كه سوار بر كشتي شوند، خدا را با اخلاص مي خوانند) (عنکبوت ـ 65) زيرا هنگام بروز حوادث، عوامل غرور و پايه‌هاي فريب درهم مي‌ريزد و انسان‌ِ فراموش‌كار متوجّه فطرت خود مي‌شود.
با توجّه به اينكه دنيا پست‌ترين عالم است، زيرا خداوند در هيچ عالمي (‌‌‌نه در عوالم قبل از دنيا و نه در عوالم بعد از دنيا) معصيت نمي‌شود و تنها در این دنيا معصيت مي‌شود ( نهج البلاغه، حكمت 185) بنابراين يكي از عواملي كه موجب نسيان و فراموشي خداوند مي‌شود، تعلّق و وابستگي به آن است.
انساني كه وابسته به دنيا شد، ديگر به توحيد و فضائل توحيدي راه نمي‌برد و به همين دليل كه دنيا بزرگترين مانع شكوفائي فطرت اوست، خداوند انبياء و رسولان را فرستاد تا پرده‌ دنيا‌گرايي را از جلو چشم جامعه كنار بزنند و فطرت انسان را بيدار نگه دارند، تا غافل از ياد خدا نباشند.
قرآن‌كريم به انسانهاي با ايمان هشدار مي‌دهد كه مبادا اموال دنيائي موجب غفلت شما از ذكر و ياد خدا شود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (اى اهل ايمان! ثروتهايتان و فرزندانتان باعث نشود كه از ياد خدا باز مانيد و كسانى كه چنين كنند، از گروه زيانكارانند) (منافقون ـ 9)
آري! آنها آمدند تا زرق و برق دنيا، موجب غفلت انسان از ياد خداوند، كه مقتضاي فطرت اوست، نشود. كلام وصيّ بر حقّ پيامبر اكرم(ص)، امام‌علي(ع)   بيانگر آن است، آنجا که می‌فرمایند: (وَ هُوَ الَّذِي أسْكَنَ الدُّنْيَا خَلْقَهُ وَ بَعَثَ إلَي الْجِنِّ وَ الْإنْسِ رُسُلَهُ لِيَكْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا وَ لِيُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا)
(خداوند مخلوقاتش را در دنيا اِسكان داد و رسولش را به سوي جنّ و إنس مبعوث كرده تا پرده از چهره‌ زشت دنيا برگيرند و آنها را از زيانهايش بر حذر دارند) ( نهج البلاغه، خطبه 183)
وقتي انسان با تعليم و تذكّر أنبياء و رسولان پرده‌ تعلّق به دنيا را از جلو چشمش برداشت، با عالَم باطن و ملكوت آشنا شده، در این صورت می‌تواند فضيلت و تقوا را در خود پياده ‌كند.
7. روز حسرت
بسياري از انسانها هستند كه تا پايان عمر به جمع آوري مال مشغولند، و سرانجام براي ديگران وا‌ مي‌گذارند، حسابش را خودشان بايد بدهند و بهره‌اش نصيب ديگران است.
اين افراد، فرداي قيامت بسيار حسرت مي‌خورند كه چرا خودمان استفاده نكرديم؛ بطوري كه آرزوي برگشت دوباره به دنيا را دارند ولي آرزو بدل مي‌مانند. «كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ» (اينگونه خدا كردار زشت جاهلانه‌ آنها را مايه‌ حسرت و پشيمانيشان قرار دهد)  (بقرة ـ 167).
امام صادق(ع)  در تفسير اين آيه‌ شريفه مي‌فرمايد: اين آيه درباره‌ كسي است كه مالي را وا گذارد و به خاطر بخل، در راه طاعت الهي انفاق نمي‌كند، پس مي‌ميرد و آن را براي كسي مي‌نهد كه در طاعت الهي يا در معصيتش مصرف كند.
سپس امام افزود: اگر آنها مال او را در طريق اطاعت خدا صرف كنند، آن را در ميزان عمل ديگري مي‌بيند و حسرت مي‌خورد، چرا كه مال، از آن ِاو بوده؛ و اگر در معصيت الهي صرف كنند، سبب تقويت آنها در انجام گناه شده است.(و باز عقوبت و حسرت متوجّه او مي‌شود) (بحار ألانوار، ج73، ص 142)
آري! بيشترين حسرت را افرادي مي‌خورند كه از اموالشان به نفع خود، استفاده نكرده، بلكه يك عمر تلاش نمودند و با حرص و ولع براي ديگران اموال جمع نمودند.
از اميرالمؤمنين علي (ع)  سؤال شد: (مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَسْرَةً؟) (چه كسي حسرتش از همه بيشتر است؟)
حضرت فرمود: (مَنْ رَأَى مَالَهُ فِي مِيزَانِ غَيْرِهِ وَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ النَّارَ وَ أَدْخَلَ وَارِثَهُ بِهِ الْجَنَّةَ) (كسي كه اموال خود را در ترازوي سنجش اعمال ديگران ببيند، و خداوند او را به خاطر اموال وارد دوزخ كند، و وارث او را به خاطر آن وارد بهشت سازد) (بحار الانوار، ج 70،  ص 142)
بنابراين اي برادر بجاست كه نگراني و دلسوزيمان بيشتر نسبت به اموال خود باشد، نه نسبت به اموال ورّاث، چنانكه پيامبر اسلام (ص) به اصحاب خود فرمود: اموالي را كه از آن استفاده نموده و ذخيره‌اي براي عالم قبر و قيامت خود قرار دهيد از آنِ شماست‌، امّا اموالي كه پس از شما باقي مي‌ماند از آنِ ورّاث است.
8. دنيا، انگيزه‌ آرزوهاي دراز
مهم‌ترين عامل و انگيزه‌ طول أمل، و سرچشمه‌ درازي آرزو، محبّت و علاقه‌ به دنياست. چون انسان با دنيا و لذّات آن أنس پيدا كرد، مفارقت و جدایي آن سنگين مي‌گردد و دوست دارد كه دوام داشته باشد. پس هرگز در مورد مرگ فكر نمي‌كند، كه باعث مفارقت و جدائي از دنياست.
«ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» (اي رسول ما؛ رهايشان كن تا بخورند و بهره‌ور شوند، تا آمال و آرزوهاي دنيوي آنان را غافل گرداند، تا نتيجه اين كامراني بيهوده را بزودي بيابند (حجر ـ 3)
فردي كه چيزي را دوست دارد، تفكّر در عوامل زايل‌كننده و تباهگر آن را مكروه مي‌شمرد، پس آرزو مي‌كند كه هميشه در آن باقي بماند و اسباب و شرايطي كه فرض مي‌كند در بقاي آن مؤثر است، مانند: فرزند، مال، وسايل و ابزار زندگي گرد‌آوري مي‌كند و فكر او، غرق در اين مسائل است. هرگز مرگ به فكرش خطور نمي‌كند و اگر هم مرگ و توبه يا توجّه به امور اخروي به قلبش خطور نمايد، آنها را از امروز به فردا و از اين ماه به آن ماه، و از اين سال به آن سال به تأخير مي‌اندازد، و مي‌گويد: بعد از سپري شدن دوران جواني، در كهولتِ سنّ انجام مي‌دهم و هنگامي كه به كهولت رسيد، گويد: آن وقت كه پير شدم. آن وقت هم كه پا به پيري نهاد، مي‌گويد: پس از اتمام اين ساختمان، يا پس از ازدواج فلان فرزندم و... بدين ترتيب توبه را، از امروز به فردا و از اين ماه به آن ماه و از اين سال به آن سال به تأخير مي‌اندازد تا آنكه ناگهان پيك أجل او را در مي‌يابد، در حالي كه او غافل از مرگ شده و حاضر و آماده‌ آن سفر نيست.
بنابراين حبّ دنيا و دلبستگي به آن موجب توليد آرزوهاي دراز مي‌شود و آرزوهاي طولاني، موجب غفلت از مرگ و سراي آخرت مي‌گردد. لذا امام علي(ع) در نهج البلاغه، مردم را از داشتن آرزوي دراز بر حذر مي‌كند.
قال اميرالمؤمنين علي (ع):
(اي مردم وحشتناك‌ترين چيزي كه از آن بر شما مي‌ترسم، دو چيز است: پيروي از هواي نفس و آرزوي دراز؛ امّا پيروي از خواسته‌هاي نامشروع نفس، انسان را از حقّ باز دارد و امّا آرزوي دراز موجب فراموشي آخرت مي‌شود (نهج‌البلاغه، خطبه 42)
آرزوهاي دور و دراز به اين دليل موجب فراموشي آخرت مي‌شود كه تمام نيروهاي انسان را به خود جلب مي‌كند و با توجه به اينكه نيروي انسان به هر حال محدود است، هنگامي كه آن را در مسير آرزوي بي‌پايان سرمايه‌گذاري كند، چيزي براي سرمايه‌گذاري در طريق آخرت نخواهد داشت، بخصوص اينكه دامنه آرزوها هرگز محدود نمي‌شود.
9. اموال ماندگار
طبيعتِ زندگي اين جهان مادّي، فناء و نابودي است، محكمترين بناها و بادوامترين حكومتها و قويترين انسانها، و هر چيز كه از آن مستحكمتر نباشد، سرانجام كهنه و فرسوده، سپس نابود مي‌شود. امّا اگر بتوان اين موجودات را به نحوي با ذات پاك خداوند پيوند داد و براي او و در راه او به كار انداخت، رنگ جاودانگي به خود مي‌گيرد، چون كه ذات پاكش ابدي است.
به همين دليل، قرآن مجيد به ما هشدار مي‌دهد كه بيائيد، سرمايه‌هاي وجود خود را از فناپذيري نجات بخشيد و صندوق پس‌اندازي درست كنيد كه گذشتِ شب و روز، آنرا به فناء و نيستي سوق ندهد.
بيایيد سرمايه‌هاي خود را براي خدا و جلب رضاي او به كار اندازيد تا مصداق عندالله گردد.
«مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (آنچه نزد شما هست، همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خداست، تا ابد باقي خواهد بود) (نحل ـ 96)
وجود نازنين امام علي(ع)   نيز سفارش مي‌كند كه اموالتان را با اموال خدایي كه فناپذير نيست، معاوضه كنيد.
(جُودُوا بِمَا يفْنَي، تَعْتَاضُوا عَنْهُ بِمَا يبْقَي) (آنچه را از بين مي رود، [در راه خدا] ببخشيد تا در عوض، آنچه را ماندني است بدست آوريد. (غرر الحكم و درر الكلم،حديث 8577)