kayhan.ir

کد خبر: ۶۳۷۴۲
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۲

اقتصاد در آینه رسانه‌ها


 توهم نظریه‌پردازی وزیر راه!
جوان
جوان در واکنش به اظهارات وزیر راه درباره نامسلمان خطاب کردن سازمان حمایت و لزوم انحلال آن نوشت:‌ كدام خدا پدر بيامرزي يا دوستي به وزير راه و شهرسازي چنين القا كرده است كه او وزير كابينه نيست و تئوري‌پرداز است و بايد به جاي عمليات اجرايي و برنامه‌ريزي در حيطه فعاليت خود به تئوري پراكني بپردازد و حتي ديگر اعضاي كابينه نيز بايد به حرف‌هاي او گوش كنند، البته شايد اشكال در اتاق بازرگاني دوره‌هاي قبل باشد كه به برخي در مقام مشاور (تأكيد مي‌كنم مشاور و نه وزير) پول مي‌دهند تا در حوزه‌هاي اقتصادي سرگرم باشند.... همين چند وقت پيش بود كه وزير راه و شهرسازي براي بانك مركزي و بازار پولي - بانكي تئوري ارائه داد و اكنون نيز وظيفه خود را براي نهادينه‌سازي اقتصاد ليبرالي در اقتصادي كه 80 درصد آن دولتي است، تعريف كرده است و طنز تلخ اين قضيه هم مقام اجرايي اين مسئول است كه ديگر نه يك مشاور مطالبه‌گر بلكه يك مدير بلند‌پايه اجرايي است! البته واضح و مبرهن است كه حرف زدن هيچ تعهدي براي هيچ مسئول دولتي نياورده، لذا موج‌سازي مكرر براي انحراف افكار عمومي و فراموشي مطالبه‌گري وعده‌هاي داده شده نيز سبكي متداول است اما بالاخره اين تلنبار مطالبات به كجا خواهد انجاميد؟
راستي بازار مسكن چطور است؟ آيا ركود مسكن در امريكا به دخالت دولت نينجاميد؟ افزايش عوارض بزرگراه‌ها، افزايش قيمت بليت هواپيما، قيمت قطار و... آزاد‌سازي اقتصاد است؟5/2 سال از عمر دولت يازدهم گذشته و با شعارهاي اقتصادي به روي كار آمده اما دريغ از يك عمليات و طرح اجرايي در حوزه بازارهاي چهارگانه!براي آينده 8.5 ميليون كارمند دولت و اعضاي مدعي برنامه‌ريزي به غير از خدمات اداري كه براي هر كدام از آنها تعرفه تعيين شده و پول آن را از مردم مي‌گيرند، چه كرده‌اند؟مدعيان اقتصاد ليبرالي در اين 5/2 سال تنها با تصميمات آني در حوزه پولي و بانكي و تعيين نرخ سود بالا به حبس منابع و فربه‌تر كردن سيستم بانكي پرداخته‌ و دائم به جاي اجراي كار به سخنراني و تئوري‌پردازي مشغولند. آيا ورود به بازار تعيين نرخ سود ونگه داشتن آن در نرخ‌هاي بالا چيزي جز تصميم دولتي با پرچم ليبرالي و تضعيف اقتصاد است؟ آيا ورود به فروش قسطي خودرو اقتصاد ليبرالي است يا دخالت‌هاي دولتي؟
اجازه دهيم تئوري‌پردازي در حوزه اقتصاد را اقتصاد‌دانان و البته در تعامل اتاق فكر نظام كه همان مجمع تشخيص مصلحت است انجام دهد كه داده و درست يا غلط سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي را تبيين كرده است و نقد و بسط اين نظريه را به نخبگان متخصص اين حوزه واگذار كنيم و دولت و اعضاي كابينه نيز به دنبال مأموريت تعريف شده‌‌شان براي اجرايي شدن آن برنامه‌ريزي و ورود پيدا كنند.اجازه دهيم هر كسي در جايگاه خود بر مأموريت محوله خود متمركز شود و در آن حيطه كارنامه‌اش را محك بزنيم. بديهي است در پايان عمر دولت كسي از آقاي آخوندي يا ساير اعضا نخواهد پرسيد چند هزار سخنراني در حوزه اقتصاد ليبرالي انجام داده‌ايد بلكه از آنها خواهند پرسيد، براي بيكاري چه كرديد؟ براي افزايش قدرت خريد مردم چه برنامه‌اي داشته‌ايد؟ براي مشكل مسكن و ركود بازار مسكن چه‌ كرده‌ايد؟ چرا توليد به اين روز افتاده و چرا استراتژي توليد منجر به خاك كردن هزاران تن سيب‌زميني شد؟

صنعت نفت در چنبره تفکر شکست خورده قجری!
اقتصاد نیوز
پایگاه خبری اقتصاددانان نئوکلاسیک در نقد قراردادهای نفتی رونمایی شده در دولت یازدهم نوشت: اخیرا بعد از نزدیک دوسال تبلیغات و وعده، از IPC یا مدل جدید قراردادی ایران برای توسعه میادین هیدروکربنی‌ کشور، رونمایی شد. این قرارداد جایگزین بیع‌متقابل خواهدبود. اینک IPC به یکی از مهم‌ترین مباحث روز تبدیل شده است و همه در مورد خوب بودن و بد بودن آن صحبت می‌کنند و ارائه‌کنندگان آن بر جذاب بودن آن برای سرمایه‌گذاران خارجی (بخوانید شرکت‌های بزرگ نفتی) تاکید دارند. اما کمتر کسی به تفکر حاکم بر آنکه‌‌ همان تفکر حاکم بر بیع‌متقابل است توجه دارد و گوئی همه (به قول جوان‌های امروز) سرکار رفته‌اند یا سرکار گذاشته‌شده‌اند! و کسی توجه ندارد که اصولا جذب سرمایه‌ خارجی و از جمله عقد قرارداد برای جذب سرمایه و فناوری در بخش بالادستی صنعت نفت، علی‌القاعده ابزار و وسیله‌ای برای تحقق اهداف اقتصادی و اهداف نفتی کشور است و علی‌الاصول ابزار باید متناسب با هدف انتخاب شود. ..قاجار‌ها نخواستند بدانند که نفت از کجا می‌آید و چندجور نفت داریم و میادین نفتی چه تعداد هستند و چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند ولذا به‌صورت فله‌ای همه را در چارچوب یک قرارداد امتیازی منطقه‌ای به شرکت خارجی دادند و امروز هم بعد از یک قرن و یک دهه، کم و بیش‌‌ همان برخورد فله‌ای با میادین هیدروکربنی انجام می‌شود...
جالب و در عین حال شاید طبیعی است که اگر بعد از یکصد و هفت سال تولید و استخراج میلیارد‌ها بشکه نفت‌خام و میلیارد‌ها مترمکعب گازطبیعی، از قرارداد امتیازی به قرارداد خدماتی (بیع‌متقابل) رسیده‌ایم و حالا با این دیدگاه «جعبه‌سیاهی» سیر قهقرائی طی می‌کنیم بعد از تجربه بیع‌متقابل (و البته بدون بررسی و آسیب‌شناسی دقیق عملکردمان در آن)، امروز به این نتیجه رسیده‌ایم که کفایت نمی‌کند که خارجی تنها میدان را توسعه بدهد و تحویل بدهد و برود بلکه باید در بهره‌برداری هم حضور داشته باشد ولذا داریم به قرارداد تجدید نظر شده کنسرسیوم در سال ۱۳۵۳ بازگشت می‌کنیم و شاید در این مسیر اگر فرصتی برای ایشان باشد، بعدا هم به این نتیجه رسیده شود که باید اختیار بیشتری به خارجی داده شود و به‌‌ همان قرارداد مشارکت در تولید بعد از شکست نهضت ملی شدن نفت برگردیم و در ادامه آن هم شاید نهایتا به‌‌ همان قرارداد امتیازی برسیم و زیاد خودمان را خسته نکنیم!
گرچه در IPC شاید برای پاسخ دادن به‌ منتقدین و یا به هر دلیل دیگری حرف‌هائی هم از انتقال تکنولوژی و دانش و مشارکت دادن شرکت‌های داخلی برای این منظور، گفته شده‌ است اما با حاکمیت چنین نگرش و با وجود باور «جعبه‌سیاهی» ‌، چگونه می‌توان اطمینان داشت که در عمل اتفاق جدی‌ای در این زمینه‌ها رخ دهد؟...در میدانی که سال‌هاست در حال تولید است و تولید صیانتی و افزایش تولید از آن نیازمند تزریق گاز کافی به آن است و هیچگاه گاز کافی تزریق نکرده‌ایم، شرکت‌های خارجی چه معجزه‌ای خواهند کرد؟ دنیای امروز دنیای انفجار اطلاعات است با گشتی در اینترنت می‌توان دریافت که فناوری‌های روز چیست و چه می‌کند...
فهرست میادین عرضه شده برای توسعه در جریان همایش IPC هم منعکس‌کننده مشخص نبودن نقشه راه توسعه میادین هیدروکربنی و مشخص نبودن اولویت‌ها است. جالب است که بعضی از میادینی که تجربه توسعه از طریق بیع‌متقابل را دارند نیز مجددا در این فهرست قرار گرفته‌اند! میادینی که بعضا از هیچ‌ جهت نیز اولویتی برای توسعه ندارند. لابد قرار است شرکت‌های خارجی با انتخاب خود از میان دوغ و دوشاب این فهرست، اولویت‌های ما را مشخص نمایند در غیراین‌صورت چرا تا میادین مشترک تعیین تکلیف نشده‌اند، میادین دیگر در این فهرست قرار گرفته است؟  به‌نظر می‌رسد که دست‌اندرکاران محترم IPC از تحولات صنایع نفت و گاز جهان نیز شناخت روزآمدی ندارند و هنوز در دوران حاکمیت شرکت‌های بزرگ نفتی موسوم به هفت‌خواهران، سیر می‌کنند، که یکی از این هفت‌خواهر باید بیایند و همه چیز را بعهده بگیرند...