نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
گام چهارم آنقدر جدی نبود که تأثیری بگذارد
ارگان حزب کارگزاران طی یادداشتی در واکنش به گام چهارم کاهش تعهدات برجام از سوی ایران نوشت: «تلنگر این گام به حدی جدی نیست که خواب زمستانی حاکم بر برجام را بر هم زند و شرایط تازهای ایجاد کند.»
سرویس سیاسی ـ
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم حشمتالله فلاحت پیشه، نماینده حامی دولت با عنوان «گام چهارم و خواب زمستانی برجام» نوشت: «گام چهارم، گامی بود که ایران وارد قلمروی تنش نشد؛ تلنگر این گام به حدی جدی نیست که خواب زمستانی حاکم بر برجام را بر هم زند و شرایط تازهای ایجاد کند.»
سازندگی نوشت: «امروز ایران در شرایطی گام چهارم کاهش تعهدات برجامی را برداشت که از حوزه تحقیقات خارج نشد و سعی کرد تنش زایی انجام ندهد. تنها درباره نسل جدید سانتریفیوژها تزریق گاز صورت گرفت که این هم به معنای خارج نشدن ایران از مرحله تحقیقات و نوعی تلاش برای کاهش تنش است. این رویه محتاطانه نشان میدهد ایران تنها طرف از این معاهده است که در انتظار عمل به تعهدات طرف غربی آهسته گام بر میدارد و هزینههای حفظ این توافق را میدهد.»
دولتیها سرگرم آمارسازی هستند
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی در شماره شنبه به موضوع سفر حسن روحانی در آینده به شهر یزد پرداخته است. در این گزارش قید شده که «درحالی که دولتیها سرگرم آمارسازی هستند مردم - با طعنه و کنایه- از یکدیگر میپرسند وقتی مصوبات سفرهای قبلی به سرانجام نرسیده؛ هدف روحانی از سفر به یزد چیست؟»
در متن این گزارش میخوانیم: «حسن روحانی با احتساب سفر 19 آبان ماه 1398، برای چهارمین بار راهی یزد میشود. نخستین بار و سومین بار اما سفرها صرفاً تبلیغاتی و برای تهییج مردم به شرکت در انتخابات و رای دادن به شعارها و وعدههای دولت تدبیر و امید بود و دو سفر دیگر، یکی کاری و این یکی هنوز مشخص نیست! اما از قرائن و شواهد و احتمالات چنین برمیآید که در سخنرانی حسن روحانی میجایی[؟! جایی] برای شکستن بسیاری از بُغضها و عیان کردن بسیاری از گلایهها باشد خاصه آنکه این روزها حسین فریدون همان جایی است که بابک زنجانی که بقایی که خیلیهای دیگر...!»
این گزارش در ادامه آورده: «93 روز بعد [از سفر انتخاباتی به یزد] که روحانی رسماً رئیسجمهوری اسلامی ایران شد، یزد و یزدیها و شعارها و وعدههایی که در یزد داده بود را به کلی فراموش کرد...»
آفتاب یزد چندی پیش نیز نوشته بود: «تأکید دولت بر بهبود وضعیت اقتصادی مردم مبتنی بر فکتهایی است که کلی بهنظر میرسد. نسیم شریفی کارشناس اقتصاد درخصوص اظهار خوشبینی دولتیها نسبت به وضعیت اقتصادی میگوید: البته دولت پسوند امید را عنوان دولت خود به همراه دارد و طبعا باید در آمارها و تبیین شرایط سخن از امید و بهبود باشد و از این لحاظ اقدام دولتیها خوب و امیدبخش است اما وقتی سخن از شاخصهای واقعی در حوزه اقتصاد باشد باید گفت که وضعیت آنگونه که مطرح میشود دلگرمکننده نیست. وی ادامه داد: بر اساس اعلام مرکز آمار، تورم سالیانه در کشور همچنان در حدود همان عدد42 درصد است، گرچه تورم نقطه به نقطه تا حدودی کاهش پیدا کرده است اما این کاهش خیلی قابل توجه نبوده است.»
این کارشناس اقتصاد با اشاره به این واقعیت که تورم نقطه به نقطه در عمل واقعاً کاهش پیدا کرده، گفت: بله این کاهش درست است اما وقتی منطق اقتصاد را در نظر بگیریم متوجه میشویم که در مبنای محاسبه اشتباهاتی صورت گرفته از جمله اینکه سبد کالایی که نرخ تورم بر اساس آن محاسبه میشود، عمدتاً با سبد کالای اقشار کم درآمد جامعه همخوانی قابل قبولی ندارد، با این وصف، نمیتوان زیاد بر روی کاهش نرخ تورم نقطه به نقطه که احتمالا منظور دولتیهاست حساب باز کرد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: مهمترین شاخص بهبود شرایط، بالابردن قدرت خرید مردم است که واقعیت بازار و معیشت دهکهای درآمدی خلاف آن را نشان میدهد به این معنی که این قدرت خرید نه تنها بالا نرفته بلکه لاغرتر هم شده، در نتیجه بهنظر من «امیددرمانی» نشاطبخش و خوب است به شرطی که برای افزایش قدرت خرید مردم تلاش شود.
علاوه بر آفتاب یزد، روزنامه حامی دولت ابتکار نیز چندی پیش نوشته بود: «آقای روحانی در نشست خبری اخیر از کاهش نرخ تورم و افزایش ارزش پول ملی سخن گفت. آماری که البته به ظاهر درست است، اما چند نکته مغفول در بررسی آن وجود دارد. نخست آنکه اگر مبنای ارزش پول ملی را مقطع کوتاه دلار 18 هزار تومانی در نظر بگیریم به طور قطع افزایش 40 درصدی ارزش پول ملی آمار درستی است. اما اگر مبنا را ارز حدود 4000 تومانی قرار دهیم بیتردید این آمار معکوس خواهد شد. در حالی که باید از رئیسجمهوری محترم پرسید که آیا افت ارزش پول ملی نسبت به سال 96 برای مردم جبران و در سبد مدیریت معیشت آنها دیده شده است که حالا با افتخار از افزایش قدرت آن نسبت به دلار 18 هزار تومانی سخن گفته میشود؟ این سؤال البته باید درخصوص کاهش روند افزایشی نرخ تورم هم پرسیده شود که آیا قدرت خرید و توان اقتصادی مردم به تورم 35 درصدی میرسد که حال از نبود تورم 50 درصدی خوشحال باشند؟ سخن گفتن با مردم در حضور اصحاب رسانه بعد از وقفهای طولانی نیازمند آن است که واقعیت عینی اعداد و ارقام برای مردم تشریح شود و صد البته مردم در این شرایط سخت، راحتتر بتوانند با مشکلات خود کنار بیایند.»
ناکارآمدیها ناشی از نظارت استصوابی است!
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «برخي سختگيريها در بررسي صلاحيت چهرههاي سياسي که در گذشته اعمال شده، يکي از مهمترين دلايل ناکارآمدي بخشهاي مختلف مديريتي کشور است.»
مدعیان اصلاحات به طرق مختلف در پی سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی خود هستند. یکی از روشهای پرتکرار این طیف در فرافکنی، انداختن قصور و تقصیرهای خود بر گردن نظارت استصوابی است.
در رد این ادعا باید گفت، در پروسه انتخابات شوراهای شهر، نظارت استصوابی شورای نگهبان وجود ندارد اما به اذعان فعالین اصلاحطلب و همچنین بر اساس مستندات متعدد، شوراهای شهر در سراسر کشور با حواشی بسیار زیادی همراه بوده است که علت اصلی این حواشی نیز فقدان نظارت استصوابی در انتخاب نمایندگان شورا میباشد.
علاوه بر این، در انتخابات مجلس شورای اسلامی، کاندیداهای اصلاحطلب قبل از عبور از فیلتر شورای نگهبان از فیلتر شورای سیاستگذاری اصلاحات عبور میکنند. در سالهای اخیر فعالین اصلاحطلب بارها اذعان کردهاند که لیست امید با رانت بسته شده است. این مسئله هیچگاه از سوی اصلاحطلبان تکذیب نشده است.
توافق با امارات و عربستان بهتر از شراکت با اروپاست
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم محمد علی وکیلی، عضو فراکسیون امید نوشت: «معتقدم ما باید یارگیریهای جدیدی را شروع کنیم و در آرایش جدید، موقعیت خود را ارتقا دهیم. معتقدم در شرایط کنونی توافق با امارات و عربستان، بسیار بیشتر از شراکت با اروپا میتواند گره از سیاست خارجی ما باز کند و کارآیی بیشتری دارد. بنابراین برداشتن گامهای معقول در کم کردن تعهدات برجامی(و افزایش کارتهای بازی ایران) بهگونهای که اجماع سیاسی علیه ایران شکل نگیرد و ساختن روابط مستحکم جدید با همسایگان و توافقات جدی با امارات و عربستان و یارگیریهای جدید در منطقه میتواند سیاستی باشد که بهرغم تبلیغات شدید علیه دولت، حقوق ملت در آن تأمین میشود و بهترین استفاده از موقعیت جدید باشد.»
شایان ذکر است که مدعیان اصلاحات بعد از خروج آمریکا از برجام بهویژه زمانی که منتقدان برجام میگفتند نباید به اروپاییها هم دل خوش کرد، تأکید میکردند که اروپا، آمریکا نیست! حالا که با گذشت زمان، متوجه شدهاند اروپاییها، یار غار قدیمی آمریکاییها هستند و بدون موافقت یانکیها، آب هم نمیخورند! و تمام وعدههای آنها در برجام و اینستکس و... دروغ و توخالی است، میگویند باید یارگیریهای جدیدی را شروع کنیم و توافق با امارات و عربستان، بهتر از شراکت با اروپاست!
اگر به سمت یک توافق جدید با غرب نرویم اوضاع خطرناکتر میشود!
روزنامه اعتماد روز گذشته گفتوگویی با عضو ایرانی گروه بینالمللی بحران منتشر کرد که پیش از این رسانهها مستنداتی از نقش جدی او و گروه بحران در نگارش و تنظیم متن برجام ارائه کرده بودند، نکته قابل تأمل اینکه وی در این گفتوگو توصیه میکند که برای حفظ برجام ایران باید به سمت یک توافق جدید با غرب برود!
وی در این گفتوگو مدعی شده است: «شرايط براي تهران در حال سختتر شدن است، از يك سو كارگروه اقدام مالي (FATF) تهديد كرده است كه اقدامات تقابلي عليه ايران را مجدداً احيا كند، احتمال تيرگي در روابط تهران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي و ادعاهاي جديد در مورد برنامه هستهاي ايران قوت گرفته است و همزمان با همه اين مسائل سه كشور اروپايي شريك برجام، هنوز از اهرم برجامي خود براي اجراي روند حل اختلاف كه نهايتا بعد از چندماه در صورت حل نشدن به شوراي امنيت و احياي قطعنامههاي شوراي امنيت عليه ايران منتهي ميشود، استفاده نكردهاند و احتمال زيادي وجود دارد كه در ادامه مسير به اين اهرم متوسل شوند. همه اين مسائل در مجموع نشان ميدهد كه اگر به سمت يك توافق محدود ميان تهران و طرفهاي ديگر براي حفظ برجام پيش نرويم، احتمال آن وجود دارد كه كل برجام از هم بپاشد و وضعيت به مراتب از وضعيت فعلي پيچيدهتر و خطرناكتر شود.»
گفتنی است، هدفی که ایالات متحده از تشدید خصومتورزی علیه ایران برای خود ترسیم کرده بود، اجبار ایران برای مذاکره مجدد و پذیرفتن محدودیتهای بیشتر در حوزه توانمندی هستهای و نیز سایر حوزهها مانند توان دفاعی موشکی خود بود اما امروز و با گذشت بیش از یک سال از آن تحلیلگران و رسانههای غربی اذعان میدارند تشدید تحریمها از سوی دونالد ترامپ با هدف وادار کردن تهران به عقبنشینی موثر واقع نشده و در مقابل، ایران رویکرد فشار حداکثری خود را علیه کاخ سفید به اجرا در آورده است.
در چنین شرایطی متأسفانه رسانههای منتسب به یک جریان خاص سیاسی در داخل کشور درست در زمانی که آمریکا و اروپا با همدستی و تقسیم کار، سیاستهای خصمانه خود علیه کشورمان را ادامه داده و باید گریبان این عهدشکنان را گرفت، توپ را به زمین خودی شوت کرده و عصا زیر بغل آمریکا و اروپا میگذارند.
بر همین اساس، کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون زمینهسازیهای داخلی عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتی کردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد. هرچند برخی آگاهانه و برخی از روی ناآگاهی در زمین دشمن بازی میکنند اما در هر حال نتیجه هر دو یکسان است.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانهای همکار غرب در داخل کشور از آنجاست که این جریان که تا دیروز با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در تعامل گسترده با غرب نشان میدادند، اکنون پس از قربانی شدن صنعت هستهای و نقض عهدهای مکرر آمریکا و اروپا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام به دنبال زمینهچینی برای مذاکرات مجدد با آمریکا هستند تا اینبار قدرت منطقهای و موشکی ایران قربانی شود.
به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را تحمیل و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن را دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای ترامپ در ایرانند.