kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۵۱
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۱

نماز جمعه تاریخی با سؤالات تاریخی

روز دوشنبه نوزدهم خرداد ماه مطلبی با عنوان «ناگفته‌هایی از آخرین نماز جمعه‌‌ هاشمی رفسنجانی» به قلم مسعود مرادی مسئول سابق ستاد نماز جمعه تهران به نقل از سایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی روی خروجی خبرگزاری دولت (ایرنا) قرار گرفت که تأمل روی آن خالی از لطف نخواهد بود. مایه اصلی و پیام مطلب فوق‌الذکر را می‌توان به شرح ذیل تلخیص کرد:

  دکتر عباس محمودزاده

- پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری افراد مختلف و گروه‌هایی درصدد حذف هاشمی رفسنجانی برآمدند.
- بعضی افراد با تحریکات فراوان فشارهایی مختلف می‌آوردند که نماز جمعه‌ای را که به امامت ایشان برگزار می‌شود ناتمام بگذارند. آن قدر اجتماع را مسموم کردند که خود آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یک نوبت در نماز جمعه غیبت کردند تا اینکه در نوبت بعدی که همان روز 26 تیر بود با تدبیر مقام معظم رهبری ایشان پس از غیبت در نماز جمعه قبلی به نماز آمدند...
- یک گروه قلیلی سعی داشتند ساحت نماز، امام جمعه و مردم را بشکنند و توهین کنند، انگار اصلا قرار نبود با این عده برخورد شود.
نویسنده در پایان مطلب که به نظر می‌رسد تمام متن بهانه‌ای برای ذکر آن است می‌آورد «چند روز قبل، از ایشان (هاشمی رفسنجانی) برای اقامه نماز جمعه سؤال کردم. ایشان با قاطعیت گفتند هرگز به نماز جمعه باز نمی‌گردم و این پاسخ را به خیلی از دوستان دیگر و علما و فرهیختگان و نخبگان و مردم که از ایشان درخواست داشتند گفتند. آیت‌الله هاشمی اعتقاد داشته و دارند که من اگر بیایم و نماز جمعه بخوانم باید خیلی چیزها را بگویم. اگر بخواهم خیلی از مسائل را بگویم ممکن است وضعیت به هم بخورد، اگر هم نگویم این نگفتن باعث ساقط شدن عدالتم خواهد شد.
نویسنده مطلب با نقل قول مذکور از آقای هاشمی رفسنجانی با این عبارات یادداشت خود را پایان می‌دهد «البته این نظر ایشان است و نظرشان بسیار محترم است اما آقای هاشمی مربوط به خودشان نیستند مربوط به جامعه اسلامی و همه مردم و نظام هستند. جامعه که نباید از نظرات ایشان محروم شود. بزرگان جامعه، مسئولان عالی‌رتبه، مراجع تقلید و... همه باید از ایشان بخواهند و این بار مسئولیت و تکلیف را برعهده وی بگذارند تا جامعه بیش از این در محرومیت سخنان ایشان نباشد، به یقین اگر به این سمت برویم، برای ایشان چاره‌ای نیست که بپذیرد و انشاءالله این‌گونه شود.
اجازه بدهید نقد یادداشت جناب آقای مرادی را از این بخش مطلب که عنوان کرده‌اند «آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یکی از شخصیت‌های برجسته و از ستون‌های اصلی و شناسنامه‌دار انقلاب اسلامی است. ایشان از کسانی بود که با حضرت امام ارتباط مستمر داشت و علمای کشور و فرهیختگان حاکم را برای مبارزه با نظام ستم‌شاهی سازماندهی می‌کردند...» آغاز کنم.
نگارنده هم با همین قسمت یادداشت درخصوص سوابق موثر و درخشان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی موافق بوده و امید داریم ان‌شاءالله به فضل الهی پیوسته ظرفیت‌های ایشان در راستای اهداف متعالی انقلاب اسلامی مصروف گردد و البته اعتقاد واثق هم داریم تا زمانی که در معیت و کنار رهبری معظم انقلاب اسلامی و ولایت امر مسلمین قرار دارند و بحمدالله جهت‌گیری‌های خود را با اشاره معظم‌له تنظیم می‌کنند حرکت‌شان در صراط مستقیم تضمین می‌شود و صد البته که ملت ما همیشه به هاشمی رفسنجانی در خدمت اسلام و انقلاب و یاور رهبری، ارزش درخوری قائل بوده است و پیوسته در این مسیر دعاگوی ایشان بوده‌اند، برخلاف افراد و جریاناتی که همیشه خواسته‌اند از این بزرگوار به عنوان پلی برای رسیدن به مقاصد سیاسی، حزبی، گروهی و باندی استفاده نموده و به موقع از ایشان عبور کنند!
دومین مقدمه‌ای که برای نقد یادداشت جناب آقای مرادی لازم می‌بینم توجه و تأمل در فلسفه و آثار نمازجمعه و جایگاه نماز جمعه است. نمازجمعه معروفی عبادی-سیاسی است و جزو اعمالی است که در آموزه‌های اسلامی بسیار روی آن تاکید شده و حتی ارزش و ثواب آن در ردیف یک حج کامل هم عنوان شده است. بدیهی است که این تاکید و اهمیت به دلیل اثار فردی و اجتماعی مترتب بر آن است، آن هم آثار مثبت! و صدالبته تقویت وحدت و همدلی بین امت یکی از آثار مثبت بارز نمازجمه است، خطبه‌های نمازجمعه رسانه و تریبون جامعه اسلامی است و قرار نیست از این تریبون موضوعات و مسائلی نشر بشود که خدای ناکرده وضعیت کشور به هم بخورد موضوعی که آقای مرادی هم در همین یادداشت از قول جناب آقای هاشمی رفسنجانی روی آن تاکید کرده است: «من اگر بیایم و نمازجمعه بخوانم باید خیلی چیزها را بگویم، اگر بخواهم خیلی از مسائل را بگویم ممکن است وضعیت به هم بخورد» بنابراین به نظر می‌رسد نویسنده محترم یادداشت پاسخ خود را از خود ایشان دریافت کرده است!
از طرف دیگر به نظر می‌رسد فراز پایانی استدلال جناب آقای مرادی نیز که در آن برای محرومیت جامعه از نظرات آقای هاشمی‌رفسنجانی ابراز نگرانی کرده است نمی‌تواند چندان جدی باشد چون آقای هاشمی در جایگاه ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و دسترسی داشتن به تریبونهای مختلف و رسانه‌های بی‌شمار دولتی و غیردولتی و امکان چاپ کتاب و خاطره و غیره قطعا محدودیتی برای انتقال نظرات خودشان به جامعه ندارند.
و اما برادر عزیزم جناب آقای مرادی! آن روز یعنی جمعه 26 تیر سال 88 نگارنده نیز در نمازجمعه تهران شرکت داشته و دقیقا در اول خیابان طالقانی در شرق دانشگاه تهران در صف نمازگزاران برای استماع خطبه‌های نمازجمعه نشسته بودم و اگر اجازه بدهید بنده هم مشاهدات خود را (البته از زاویه دید نمازگزاری که در بیرون در شرقی دانشگاه نشسته بود) روی کاغذ بیاورم باشد که واقعیت‌ها آن‌گونه که هست در تاریخ ثبت و ضبط شود.
آن نمازجمعه با نمازجمعه‌های معمولی تهران تفاوت داشت، برخلاف نمازجمعه‌های معمولی که نمازگزاران به عنوان برادران دینی به همدیگر محبت نموده و لبخند می‌زنند یا همدیگر را برای استفاده مشترک از زیراندازها دعوت می‌کنند چهره‌ها نگران بود نمازگزاران از احتمال شکسته شدن حرمت نمازجمعه نگران بودند، چرا؟ چون آن روز تعداد زیادی برای اولین بار در خیابانهای اطراف تهران روز جمعه حضور پیدا کرده بودند و برخلاف نمازگزاران که پایبند به رعایت آداب و اخلاق و مقدمات و واجبات و مستحبات و قاعده نماز جمعه هستند به همه این قواعد بی‌توجه بودند زیراندازی با خود نیاورده بودند، با کفش و کتانی در صف نماز ایستاده بودند، زن و مرد و دختر و پسر در کنار هم می‌ایستادند مرتب بین صفوف در رفت و آمد و حرکت بودند و آن تعدادی که در پیاده‌روها پشت به قبله و کنجکاو ایستاده بودند مانند کسانی که انگار منتظر اتفاق خاصی هستند کمتر از دوستانشان که در لابلای صفوف نماز با کفش قرار گرفته بودند نبود اما نمازگزاران مومن کاری به کار آنها نداشتند و حتی اگر همین‌ها فضا می‌دادند نمازگزاران به همین‌ها نیز محبت می‌کردند برای نشستن آنها روی زیراندازهای خود تعارف می‌کردند چون واقعاً نگران شکسته شدن حریم نمازجمعه بودند.
جناب آقای مرادی عزیز! این جماعت درحین ایراد خطبه اول و مقدمات خطبه دوم که امام‌جمعه (هاشمی رفسنجانی) به کلیات پرداخته بودند وقتی از جملات و تعابیری خوششان نمی‌آمد هو می‌کردند یادم است آنگاه که آقای هاشمی در شروع خطبه فرمودند: «دشمنان اسلام درصددند حقانیت اسلام را و صلاحیت مدیریت اسلام را در زمان ما زیر سؤال ببرند که البته موفق نمی‌شوند» این جماعت شروع به درآوردن صدای هو کردند، آنجایی که آقای هاشمی از تاریخ صدر اسلام و توطئه یهود صحبت می‌کرد بخشی از این جماعت هو می‌کردند و بخشی نیز از دوستانشان می‌خواستند که شعار «هاشمی هاشمی افشا کن افشا کن» بدهند.
جناب آقای مرادی! خطبه اول بدین منوال تمام شد ولی کاملاً مشخص بود که همین مهمانان جدید نماز جمعه از محتوای خطبه اول چندان راضی نیستند، بالاخره آقای هاشمی خطبه دوم را شروع کردند. به سالروز شهادت امام موسی‌کاظم(ع) اشاره کردند و از ستم خلیفه‌ها و هارون‌الرشید به امام گفتند بعد به کشتار مسلمانان در چین اشاره کردند که در این بخش این جماعت با حرارت خاصی شعار «مرگ بر چین» دادند و صد البته معلوم بود که حرارت این جماعت درحین فریاد مرگ بر چین صرفاُ به خاطر ظلمی که به مردم مسلمان یکی از ایالت‌های چین شده نیست برخی‌ها این شعار را پرحرارت اداء می‌کردند تا شعار «مرگ بر آمریکا» کمی تحت‌الشعاع قرار بگیرد، که البته در این قسمت آقای هاشمی خواست که شعار نگویند. جناب آقای مرادی عزیز! از این قسمت خطبه به بعد آقای هاشمی با شیبی وارد مباحث انتخابات ریاست‌جمهوری و اتفاقات بعد از آن شدند. در این قسمت بود که انتظار نمازگزاران همیشگی شروع شد همه ما در انتظار این بودیم که از تریبون نماز جمعه مردم دعوت شوند به حفظ وحدت، مبنا قرار دادن قانون، در اختلافات پذیرش داوری قانون، توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری به عنوان فصل‌الخطاب، اجازه ندادن به دشمن برای سوءاستفاده از انتخابات و اختلافات، اجازه ندادن به دشمن بر اینکه انتخابات را به تهدیدی برای امنیت ملی و ثبات نظام و منافع ملت نکند. دعوت همه به آرامش و پذیرش قانون دعوت به رعایت قاعده انتخابات اخلاق پیروزی و شکست در انتخابات و این‌گونه مباحث!
نفس‌ها در سینه‌ها حبس بود، مؤمنین و نیروهای انقلاب و دوستداران نظام همه انتظار داشتند جناب آقای هاشمی با اتخاذ همین مواضع آبی را روی آتش فتنه بعد از انتخابات بریزد و البته همین نماز جمعه فرصت تاریخی بی‌بدیلی برای خود آقای هاشمی رفسنجانی نیز بود. لیکن انگار تنگی وقت و هوای داغ تیرماه تهران و ترکیب غیرعادی نمازگزاران تهران یا هر مصلحتی که احتمالاً جناب آقای هاشمی رفسنجانی درنظر داشتند و از توان تحلیل نگارنده خارج است به مباحث مورد انتظار اشاره شده پرداخته نشد!
جناب آقای مرادی! در قسمت پایانی خطبه دوم آقای هاشمی عنوان فرمودند که برای جلوگیری از مخدوش شدن اعتماد مردم باید؛
1- ما باید همه چه نظام حکومت دولت، مجلس، نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی و مردم یعنی معترضان همه باید در چارچوب قانون حرکت کنیم. ما اگر از قانون تجاوز کنیم دیگر هیچ مرزی ندارد و باید با قانون مسائلمان را حل کنیم و همه قانع باشیم. حالا هر چه شد با این قانون حالا اگر کسانی از بعضی قوانین دل خوش ندارند باید بعداً سعی کنند که قوانین اصلاح شود... ولی بیاییم چارچوب را قانون قرار دهیم و همه آن را بپذیرند.
خوب تأکید آقای هاشمی بر چارچوب قانون و داوری قانون مقدمه خوبی برای نتیجه‌گیری بود که البته این قسمت چندان به مذاق مهمانان نماز جمعه خوش نیامد و در این جا هم بخشی از این جماعت به نشانه اعتراض هو کردند لیکن برخی‌ها دوستانشان را به آرامش دعوت می‌کردند و انگار منتظر شنیدن پیام‌های مطلوب‌تری (به زعم خود) بودند. هر چند در همین قسمت تأکید بر قانون عبارت («مردم یعنی معترضان» همه باید در چارچوب قانون حرکت کنیم) اگر سهولسان نبوده تأمل‌برانگیز بود!
اما جناب آقای هاشمی پیشنهاد دوم را این‌گونه مطرح فرمودند؛ اینکه به‌گونه‌ای عمل کنیم که اعتماد را البته یک روز و یک شب نمی‌شود و یک جریان نسبتا طولانی است و باید انجام بدهیم باید یک فضایی به‌وجود بیاوریم که همه اطراف بتوانند آنجا حرفشان را بزنند و هر طرف منطقی و بدون دعوا و بدون مشاجره و منطق حاکم باشد البته عمده این کار مال صدا و سیماست که باید انجام بدهد برادرانه خواهرانه بنشینند با هم حرف بزنند و دلیلش را بگوید و آن هم دلیلش را بگوید و بالاخره مردم در این بین خودشان می‌فهمند و آخرش هم می‌توان از مردم پرسید!...
نمازگزاران نتیجه‌ای که از پیشنهاد اول گرفتند غالبا همین رفتار در چارچوب قانون و پذیرش داور قانونی یعنی شورای محترم نگهبان بود. اما پیشنهاد دوم به‌ویژه فراز پایانی آن یعنی «می‌توان از مردم پرسید» چندان روشن و گویا نبود البته در همین قسمت مهمانان نمازجمعه که از اول تا همین قسمت ناراضی بوده و عنداللزوم صدای هو درمی‌آوردند در این قسمت به نفع آقای هاشمی شعار داده و مجددا هاشمی افشاکن دادند یک عده هم شعار یا حسین میرحسین و... دادند و نهایتا این مهمانان غالبا بعد از خطبه‌ها به محض شروع نماز به طرف خیابان‌های اطراف حرکت کردند...!
اما همین عبارت کوتاه خطیب محترم جمعه سؤالاتی در جامعه ایجاد کرد که هنوز هم پاسخ آن داده نشده است آیا منظور خطیب محترم جمعه از عبارت «می‌توان از مردم پرسید» برگزاری یک انتخابات دیگر و اخذ نظر مردم در مورد نتیجه انتخابات است؟ برگزاری این انتخابات بر چه اساسی؟ بر چه مبنایی؟ براساس چه قانونی؟ با چه مکانیزمی؟ اگر روی همین انتخابات هم یک عده معترض بود آن را چگونه می‌شود جمع کرد و الی ماشاءالله.
جناب آقای مرادی! خوشبختانه هندسه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به لطف الهی به‌گونه‌ای ترسیم شده است که بحمدالله با وجود رکن رکین ولایت فقیه و رهبری هوشمند مقام معظم رهبری هیچ بن‌بست و توقفی قابل تصور نبوده و هیچ مسئله بی‌پاسخی در حرکت کلی نظام وجود نخواهد داشت به نظر نگارنده در حوادث واقعه رجوع امت به امام و ولایت و رهبری و همچنین رجوع خواص جامعه به همین محور و فصل‌الخطاب بن‌بست‌ها را می‌شکند و تبدیل به گشایش می‌کند و بحمدالله بزرگان انقلاب از جمله جناب آقای هاشمی هم اثبات کرده‌اند که همیشه پیرو و یاور رهبر معظم انقلاب بوده و در مسیری که معظم‌له ترسیم فرموده‌اند حرکت می‌کند. بنابراین نگارنده نگران حرکت انقلاب در سیر آرمانی خود نیست و در این مسیر همه مسائل با درایت رهبری معظم انقلاب و هوشیاری انقلابی مردم به نفع نظام و انقلاب و مردم حل‌شدنی است حتی اگر در مورد نمازجمعه و ائمه محترم جمعه باشد.