kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۲۶۵۴
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۴
اشارات (3)

این مطالب مخاطب خاص دارداین مطالب مخاطب خاص ندارد




  علیرضا چخماقی
* این روز‌ها بر مبنای پاره‌ای اظهارات از طرف مسئولان امر ، بحث فیلتر کردن اینستاگرام دوباره بالا گرفته است و موافقان و مخالفان هم به اظهارنظر مشغول...
 اینکه فضای مجازی و ابزار و امکانات آن همچون اینستاگرام‌، چه سود و زیان‌هایی را می‌تواند به همراه داشته باشد‌، موضوع تازه و ناگفته‌ای نیست و هر فرد آگاه و مرتبط با این‌گونه امور‌، خوب می‌داند خوب و بد و نتایج منفی یا دستاوردهای مثبت این عرصه‌، حاصل نگرش و چگونگی عملکرد کاربران آن است.
آنچه که در این زمینه می‌بایست گفت این است که فیلتر کردن امثال اینستا‌گرام ، چاره‌کار نیست و در نهایت مشکلی را حل نخواهد کرد‌، چرا که مبتذل‌نویسان و هرزه‌نگاران و دروغ‌نویسان و آنان که به ‌اشاره عوامل خارجی‌، امنیت داخلی را خدشه‌دار می‌کنند؛ در هر حال‌، استفاده از فیلتر‌شکن برایشان ممکن و مقدور است و در این میان تنها سر کاربرانی بی‌کلاه می‌ماند که دل در گرو اسلام و انقلاب و سلامت جامعه دارند و هر یک به فراخور توان خویش‌، در برابر هجوم لجام گسیخته اراذل و اوباش اینترنتی‌، سدی ایجاد کرده و حضورشان در عرصه‌های مجازی‌، مغتنم و مفید و مؤثر است‌.
آقایان اگر قصد خدمت و اصلاح امور را دارند‌، نظارات قانونمند‌، روزآمد و مستمر بر فضای مجازی را وجهۀ همت خود قرار دهند و به جای خشک و‌تر را با هم سوزاندن ، با خاطیان برخورد جدی به عمل آورند. و خلاصه اینکه فضای مجازی نیازمند مدیریت است و نه فیلتر.
* به نظر می‌رسد فرهنگستان زبان و ادب فارسی‌، دوره فترت را می‌گذراند و یا اگر هم فعالیتی دارد‌، آن چنان نیست که به نظر بیاید و تأثیر گذار باشد؛ همزمان با این خواب زمستانی فرهنگستانی‌ها، بی‌عملی و لاقیدی وزارت ارشاد و کم توجهی صدا و سیما و بسیاری از مطبوعات و بی‌در و پیکری فضای مجازی‌، دست به دست هم داده‌اند تا روز‌به‌روز‌، شمار اصطلاحات من در آوردی و واژه ناهمگون با زبان فارسی‌، در رسانه‌ها فزونی گیرد و بد‌تر از این‌ها‌، شکل درست کلمات و اصطلاحات قدیمی نیز با تحریف و تغییر به صورت نادرست نوشته و گفته شوند.
 و البته به سینمای سال‌های اخیر که زیرسلطه سرمایه‌داران بی‌هنر‌، با ساختن فیلم‌های نازل و شبه کمدی‌، گذشته از زبان‌، تیشه به ریشه فرهنگ و هویت ملی‌- اسلامی ما نیز می‌زند کاری نداریم چرا که این همه ولنگاری و بی‌فرهنگی به اسم سینما‌، در قاب فرهنگ و ادب و هنر نمی‌گنجد و حدیث مفصل آن را‌، این‌ اشارات کافی نیست...  فعلا صحبت از این است که دست‌اندرکاران وزارت ارشاد از مطبوعات و صدا و سیما هم از برنامه سازانش‌، به جد بخواهند نکات بسیار اولیه‌ای را رعایت کنند؛ به عنوان مثال‌:
- به جای «‌شایع شد‌» ننویسند و نگویند‌: «‌شایعه شد‌»
- به جای «‌درد دل » ننویسند و نگویند‌: «‌درد و دل‌»
- به‌جای «‌تکیه‌کلام‌» ننویسند و نگویند‌: «‌تکه کلام »
- به‌جای « ممنوع‌الفعالیت » ننویسند و نگویند‌: «‌ممنوع‌الکار‌» و مانند این‌ها....  
*«‌صدای خنده‌هات هنوز توی گوشمه‌، عطری که میزنی هنوز رو لباسیه که می‌پوشمه‌»
 سطر بالا بدون ذرّه‌ای تغییر از نظر املاء و انشاء‌، سرآغاز به اصطلاح ترانه‌ای است که معلوم نیست کدام آدم با سوادی (! ) در وزارت ارشاد‌، به آن مجوز ضبط و پخش داده است‌؟!  و آیا پخش ترانه‌هایی با این واژه‌های حاکی از جهل و بی‌سوادی‌، بی‌حرمتی به زبان فارسی و حتی خود موسیقی نیست ؟... کدام کتاب دستور زبان فارسی یا فرهنگ واژه‌ها‌، فعل «‌می‌پوشم » را «‌می‌پوشمه‌» ثبت کرده است که وزارت ارشاد بر آن صحه می‌گذارد؟!... این بی‌سوادی آشکار و غلط فاحش‌، البته فقط یکی از ‌اشکالات متعدد متن (مثلاّ شعر و مثلا ترانه !) است که در اینجا پرداختن به آن ، مطلقا مد نظر نیست‌، بلکه تنها صحبت بر سر این است که حد و مرز بازی کردن با زبان فارسی تا کجاست و مرزبانان حریم این گوهر ارزشمند‌، چرا خفته‌اند و یا خود را به خواب زده‌اند ؟!... در این میان‌، صد البته بر جوانک‌های بی‌هنر جویای نام و تشنه شهرت که در عالم توهم‌، خود را شاعر و خواننده می‌پندارند‌، حرجی نیست؛ خیانت اصلی در حق زبان فارسی را کسانی انجام می‌دهند که به هر دلیل ناموجه‌، بر مسندی تکیه زده‌اند که نه تنها سطح فهم و دانش آنها در حد آن جایگاه‌، یعنی تأیید کردن و مجوز دادن نیست‌، بلکه با این میزان از خطا و آشفتگی‌، جواز حضور خود آنان نیز در پست و مقامی که قرار گرفته‌اند و به طریق اولی‌، نصب‌کنندگان ایشان هم زیر سؤال است‌.
* یکی از نویسندگان‌، یعنی جناب آقای امیر حسن چهل‌تن‌، در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با روزنامه شرق (چهاردهم آذر نود و هفت‌) گفته‌اند‌:
«... متأسفانه سانسور توانسته است ادبیات ما را مسخ کند. مثلا در این شرایط به شدت اضطراب‌آلود آنچه به‌عنوان تولیدات ادبی به بازار می‌رسد فاقد عنصر اضطراب است. این ادبیات از روح دوران تهی شده است آن هم وقتی که اساسا بدون جنون و تفکرات دوزخی ادبیات به وجود نمی‌آید.‌»
با عنایت به اینکه آقای چهل تن ، قبلا هم در گفت‌وگويي مفصل دیگری با روزنامه شرق (هشتم خرداد نود و شش‌) تصريح کرده بود‌: حاصل نوشتن «‌سه‌گانه تهران» براي وی نوعي «‌رهايي اخلاقي» بوده است...  و این نگارنده در کیهان ( بیست و پنجم تیر نود و شش ) و در همین صفحه ، حاشیه‌ای بر این اظهار نظر ایشان نوشتم؛ اکنون باید تصور کرد وقتی مبنای دست به قلم شدن  و حاصل نوشتن سه کتاب یک نویسنده از نظر خودش «‌رهایی اخلاقی‌»‌، یعنی قید اخلاقیات را زدن باشد و در ادامه‌اش هم معتقد به اینکه «‌ادبیات بدون جنون و تفکرات دوزخی به وجود نمی‌آید‌»؛ آنگاه باید اندیشید ماحصل کار یک نویسنده با چنین نگرشی (رهایی اخلاقی + جنون + تفکرات دوزخی‌) چه می‌تواند باشد و آثار وی‌، در نهایت بر ذهن و روح و روان خوانندگان ناآگاه آثارش‌، چه تأثیراتی بر جای می‌گذارد‌؟!...