kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۰۱۳
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۲

فلفل و رقابت‌های سیاسی (نگاه)


محمود عباس‌زاده مشکینی
آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور محترم در همایش بیمه سلامت همگانی گلایه کردند که «دعواهای حزبی و جناحی یک حدی از آن بد نیست، من در مورد این مسائل تعبیر نمک را به کار نمی‌برم تعبیر فلفل را به کار می‌برم وجود فلفل یک مقدارش مشکلی ندارد ولی وقتی همه غذا پر از فلفل شود داد آدمی درمی‌آید.» موضوعی که رئیس محترم قوه مجریه مطرح کردند انصافاً یکی از اساسی‌ترین و جدی‌ترین مسائل سیاسی کاربردی کشور است  تند بودن نبض رقابت سیاسی مانند نبض قلب در موجود زنده است که هم حد کمتر از نرمال آن بیماری است و هم بیشتر از نرمال آن، به طوری که حتی اگر سرعت این نبض خیلی بیشتر از نرمال و یا کمتر از نرمال باشد حمایت موجود زنده تهدید شده و مرگ آن را نیز به دنبال دارد و صدالبته در عالم واقعی سیاست ملت ایران تجربه تلخ فتنه 88 را پشت سر دارد که ریشه آن در همین نبض بالای  نرمال رقابت بود که به علت استحکام ساختار نظام (ساختار بدن در موجود زنده) و رهبری بی‌نظیر (مغز کارآمد و روح قوی در موجود زنده) این تهدید جدی، مدیریت و خنثی شد و نظام از این بحران به سلامت عبور کرد.
بنابراین سؤال این است که چرا در کشور ما نبض رقابت تند است و جریانات و گروه‌های سیاسی همدیگر را برنمی‌تابند و صدالبته برای ترمیم این عارضه مردم و نهادهای حاکمیتی و قوای سه‌گانه و نهادهای مردمی و مدنی و رسانه‌ها و گروه‌ها چه نقشی می‌توانند داشته باشند و کدام قوه و نهاد در بهبودی این بیماری می‌تواند نقش موثرتری ایفا نماید؟ سؤال دیگر این است که حد نرمال نبض رقابت سیاسی کجاست یا به تعبیر دیگر، خطوط قرمز رقابت سیاسی کجاست؟
به طور طبیعی هر صاحب‌نظر منصفی می‌پذیرد که رقابت سیاسی باید خطوط قرمز داشته باشد و عملاً در دنیا کشوری وجود ندارد که رقابت سیاسی را پذیرفته باشد ولی هیچ خط قرمز و محدوده‌ای بر آن تعریف و اعمال نکرده باشد.
مخرج مشترک محدوده قرمز رقابت سیاسی در غالب کشورهای دنیا منافع ملی و قانون است، اصول و ارکان نظام سیاسی است، ایستارهای ارزشی و اخلاقی است، قاعده بازی دموکراسی است رعایت اخلاق برد و باخت است و...
بنابراین اگر با همین مؤلفه‌ها تجربه و تاریخ انتخابات بعد از انقلاب اسلامی در ایران را بررسی و ارزیابی کنیم می‌توان گفت که در تمام انتخابات با وجود کمی‌ها و کاستی‌ها و شکوه‌ها و دلخوری‌ها و گلایه‌‌مندی‌های موجود رقابت از چارچوب منافع ملی و قانون خیلی خارج نشده و مسئله اساسی که برای تمامیت ارضی و امنیت ملی تهدید تصور شود رخ نداده بود مگر انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری که به دلیل عدم التزام‌بخشی از طرف‌های رقابت به قانون و اخلاق شکست، با هدایت و مدیریت بیگانگان به فتنه پیچیده‌ای تبدیل شد که همگان اعتقاد دارند که خطرناک‌ترین تهدید امنیت ملی و تمامیت ارضی بعد از انقلاب اسلامی بوده است.
البته هدف این نوشتار بازشکافی فتنه سال88 نیست بلکه نگارنده دنبال پیدا کردن پاسخ این سؤال است که چرا با وجود عنصر اعتقادات دینی و ایستارهای اخلاق اسلامی و آموزه‌های انقلاب و فرهنگ ریشه‌دار به بلندای تاریخ که ملت ایران از آن برخوردار است نبض رقابت در کشور ما تند است بطوری که آقای رئیس‌جمهور محترم هم احساس تهدید نموده و از آن به عنوان فلفل تعبیر می‌کند.
پاسخ این سؤال می‌تواند ما را به اقدامات کاربردی و ورود به عرصه عمل و عملگرایی و باز کردن گره‌های اصلی و به تعبیر دیگر سربندها و به عبارت کاملاً رساتر اصلاحات حقیقی (و نه دروغین و شعاری) هدایت نماید.
جناب آقای دکتر روحانی؛ به نظر نگارنده یکی از عمده‌ترین دلایل تند بودن نبض رقابت در کشور ما وابستگی بیشتر حیات و ممات گروه‌های ذینفع با نتیجه انتخابات است. وقتی طرفین رقابت چشم‌انداز پیروزی و برد در رقابت را بهشت تصور کنند و رأی نیاوردن و شکست در انتخابات را جهنم خود ببینند طبیعی است که نبض رقابت تند می‌شود.
مسکن نبض تند این است که طرف برنده فضا را برطرف بازنده جهنم نکند! و طرف بازنده هم از فردای انتخابات مترصد فرصت برای متوقف کردن حریف پیروز نباشد.
یکی از عمده‌ترین دلایل تند بودن نبض رقابت سیاسی در کشور ما برمی‌گردد به ساختار اقتصادی کشور، واقعیت این است که ما مردم‌سالاری و دموکراسی را در عرصه سیاست پذیرفته ایم ولی در عرصه اقتصاد نپذیرفته‌ایم در کشوری که شاکله اقتصاد و شریان و جریان اقتصاد در قبضه قدرت سیاسی و به تعبیر دقیق‌تر در قبضه دولت است. مفهومش این است که هر جناحی بر قدرت- دولت سوار باشد منابع اقتصادی کشور را در اختیار دارد و قطعا یکی از عمده‌ترین دلایل کندی اجرای اصل44 قانون اساسی و مردمی کردن اقتصاد کشور همین است چون اگر جناح سوار بر قدرت که کلید دولت را در اختیار دارد بخواهد اصل 44 را به درستی اجرا کند و اقتصاد را مردمی کند احساس می‌کند سیطره بر منابع اقتصادی را از دست می‌دهد. به همین خاطر در کشور ما دولت‌ها بخش خصوصی را رقیب و یا هووی خود می‌پندارند و شاید به همین دلیل سامانه قوانین و مقررات کشور تقویت بخش خصوصی را نقطه هدف خود قرار نداده است و از ناکارآمدی رنج می‌برد.
آفات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اقتصاد تک‌محصولی در نظام‌های سیاسی که مردم‌سالاری را در عرصه سیاست قبول کرده‌اند همین است و به همین‌خاطر در فصل رقابت ملاحظه می‌شود که کمتر حریفی از نقش مشارکت مردم در توسعه کشور صحبت می کند بلکه غالبا به مردم در باغ سبز نشان می‌دهند یکی قول ایجاد معجزه اقتصادی در 200 روز می‌دهد آن یکی در صد روز و قس علی‌هذا و صد البته آنکه بیشتر رگ خواب افکار عمومی را پیدا می‌کند و راحت‌تر رأی می‌گیرد.
جناب آقای رئیس‌جمهور! واقعیت تلخ این است که هنجار‌های واقعی رقابت سیاسی در کشور ما با هنجار‌های حقیقی مردم‌سالاری دینی که از روح اسلام و مکتب اهل بیت و آموزه‌های حضرت امام و رهبری معظم انقلاب نشأت می‌گیرد کماکان فاصله دارد و این فاصله دقیقا به اندازه مشکلات کشور ماست یعنی هرچه این فاصله را کم کنیم همین قدر از مشکلات کشور کاسته می‌شود ولی سؤال این است که آیا دولتی که از روز اول استقرار در اندیشه همراه کردن مجلس آتی با تفکر دولت و بعد از آن تکرار پیروزی در دور بعدی انتخابات ریاست‌جمهوری است چقدر می‌تواند به اصلاحات اساسی و ریشه‌ای در کشور بپردازد هر چند می‌داند هر جراحی و اصلاح اساسی تحمل درد و ناشکیبایی و تب و لرزهای سهمگین نیز به دنبال دارد.