سیب زمینی نباشید!
بابک نیکپندار
اخیرا شاهد این هستیم که دستاندرکاران امضا و اجرای برجام، با لحنی آشکارتر به بینتیجه بودن برجام اعتراف میکنند. البته این اعتراف ایشان اعتراف صادقانهای است. از دیگر سو، جریانهای دلسوز نظام نیز از بابت بروز این اعترافات بسیار خوشنود میشوند؛ چرا که میبینند آن هیاهوی بسیار پرحجم در دفاع از آفتاب تابان برجام کمی سبک شده و امکان نقد آن را فراهم آورده است. اما متاسفانه جای خالی توجه دلسوزان نظام به یک موضوع کاملا هویدا میباشد.
نکته اینجا است که طرفداران سینه چاک برجام که بارها و بارها از اقتصاد لیبرال و حتی اخلاق سکولار نیز به کنایه و حتی آشکارا دفاع نمودهاند را دیگر نمیتوان جوانمردانی صادق فرض کرد که اگر جایی اشتباه کردند، با شهامت آن را بپذیرند. ایشان از آغاز دولت یازدهم در پازل دشمن بازی کردند و اکنون نیز پازل دشمن را کامل میکنند. آن هنگام که باید به عنوان قدم اول، برجام را در افکار عمومی کشور یک ضرورت حیاتی قلمداد مینمودند، از آفتاب تابان و فتحالفتوح خواندن آن خودداری نکردند و امروز نیز که باید اعتماد به نفس و عزت نفس ملی ایرانیان را تضعیف کنند، لب به اعترافاتی گشودهاند و جملههای دو پهلو و ناقصی تحویل ملت رنج کشیده و شهید داده ایران میدهند که فحوای آن این است که: «درست است که ما در برجام امتیازاتی دادیم و طرف مقابل نیز بد عهدی کرد؛ اما چارهای نیست؛ امتیازات کافی نبوده و اگر میخواهیم مشکلات حل بشود باز باید امتیازاتی بدهیم؛ ولو اینکه این امتیازات در خصوص برنامههای موشکی و یا مسایل منطقهای باشد». متاسفانه باید گفت که این اعترافات و رفت و آمدهای پی در پی به اروپا و قبول سفر وزیر گستاخ فرانسه آن هم در شرایطی که هرچه به موعد سفرش نزدیکتر میشد، گستاخیهایش نیز بیشتر میگردید، دوباره و دوباره بازی در زمین دشمن است و تکمیل پازل وی.
انگلیسیها ضربالمثلی دارند که میگویند: «سیبزمینیها را باید یکی یکی پوست کند». اروپاییها مذاکرهکنندگان قوی و صبوری هستند. آنها سیبزمینیهایشان را یکی یکی پوست میکنند. در موضوع برجام از ابتدا نیز نیتی برای عمل به آن وجود نداشت. بلکه کافی بود تا باب گفتوگو یا مذاکره یا هرچه که ما نامش را بگذاریم با ایران باز بشود که شد. کافی بود تا کارگران رنو و پژو از کار بیکار نشوند که نشدند. قرار بود ایرانیان باور کنند مجبور به مذاکره هستند که کردند. اکنون می خواهند سیبزمینی بعدی را پوست بکنند. تازه اینجا است که گرفتن امتیازات جدی و تضعیف اصلی اعتماد به نفس ملت غیور ایران شروع خواهد شد.
در کمال شرمساری باید گفت که این اعترافات مزورانه که همانگونه که عرض شد، بیشترین کاربرد آن زمینهچینی برای قبولاندن امتیازدهی بیشتر به مردم شریف ایران است، تکمیل پازل دشمن است و لا غیر.
این جماعت امتحان خود را پس دادهاند و در این امتحان نیز به هیچ وجه نمره خوبی کسب نکردند. اما جای تعجب اینجا است که در این میان مجلس شورای اسلامی در کدام عالم است و چه میکند؟ چرا هرگونه بازخواهی وعدهها از دولت فعلی و دولت یازدهم، با سستی و رخوت کامل پیش میرود و در اکثر موارد بسیار حیاتی نیز به طور کامل انجام نمیشود. چرا لاریجانی، ریاست محترم مجلس، به گونهای عمل میکنند که انگار هرگونه سوال و بازخواستی از وزارت امور خارجه در هر مورد خواه برجام و خواه سفرهای مشکوک اروپاییهایی بینام و نشان و خواه عدم عکسالعمل مناسب در برابر گستاخیهای دیپلماتیک و یا حتی جاسوس از آب در آمدن بالاترین ردههای مذاکرهکنندگان در تیم مذاکراتی برجام را خط قرمز میدانند؟
وزارت امور خارجه یک کشور باید به دنبال ارتقای اقتدار و حافظ منافع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آن کشور در خارج از آن کشور باشد. تمام دنیا را تبدیل کردند به 1+5 و تمام مسایل را محدود کردند به برجام و کل ظرفیت وزارت خارجه را وقف آن کردند. آیا وقت آن نرسیده است که تحقیق و تفحصی جدی از وزارت امور خارجه به عمل بیاید؟ اگر نمایندگان محترم سوالی برای پرسیدن از این وزارتخانه به ذهنشان نمیرسد، به لبو فروشها و راننده تاکسیها و باربران شریف کف بازار و سایر مردمی که با بیشرمی در همین دولت رعیت خطاب شدهاند مراجعه کنند. بدون شک دست خالی به دفتر کار شیک خود در بهارستان باز نخواهند گشت.