ضرورت مشارکتهای مردمی در حمایت از کودکان کار - بخش نخست
مردان کوچک با آرزوهای بزرگ
گروه گزارش
برای شنیدن و نوشتن دغدغههای بچههایی که به هر دلیلی مجبور به کار شدهاند رفته بودیم و خودمان را برای شنیدن دردهایی که یک جا در تن یک خانواده جمع شده، آماده کرده بودیم.
از همان ابتدا تمام قامت ایستادیم و تشویق کردیم به پاس دستان کودکانی که هر چند با کار آغشته است، اما شاهکار خلق میکنند و اگر حمایت شوند و میدان کار و فعالیت برایشان مهیا گردد قطعا آیندهای درخشان خواهند داشت.
خیابان مولوی، انتهای بازار پارچهفروشهای محله پیرمرادی مشهور به دروازه غار جایی است که کارهای بزرگ را از دستان کوچک میتوان دید. بچههای این محله ممکن است بعضا دو سال آرزوی مدرسه رفتن را برای 150 هزار تومان پول، جایی میان کوچههای پر درد محلهشان خاک کنند، اما نمیگذارند اشک فقر روی گونه مادر بماند و با دستهای کوچک دست به کار میشوند.
با صدای گاریهایی که درد را پشت به پشت چند مرد میکشند به راهمان ادامه میدهیم و میان آن حجم از دردهای روزمره چند کودک که با نگاههای جست وجوگرشان به ما خیره میشوند و در پس کوچهها میدوند از سویی میآیند. خانهای کوچک است و قدیمی که در حیاطش بچهها مشغول بازی هستند.
«کودکان کار» امروز یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه ما هستند که باید برای رفع مشکلات آنان به فکر چارهای اساسی باشیم و مراکز مردمی و خودجوش بیشتر از مراکز دولتی میتواند در این زمینه نقشآفرینی کند.
در گزارش پیش رو به واکاوی این موضوع و مشکلات کودکان کار و فعالیت مراکز کاریابی برای کودکان کار پرداختهایم.
مهارت آموزی به جای کار اجباری
پای گفتوگو با مهدی صدری مدیرمسئول یک موسسه مردمی کمک به کودکان کار و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان مینشینیم. وی در آغاز از اجرای یک طرح که توسط آنان به یونیسف ارائه و در نهایت پذیرفته و اجرا شد، میگوید: «طرح حرفه آموزی دختران محله دروازه غار. با آموزش خیاطی و با در اختیار قرار دادن چرخهای خیاطی به آنان سبب ایجاد شغل برایشان شدیم.»
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان کار پیرامون کارگاههای کاراجباری کودکان میگوید:«در سال 82 که از سوی انجمن حمایت از حقوق کودکان برای بازدید رفته بودیم با کارگاههای تولید کفش مواجه شدیم که در آنها کودکان زیادی از سنین 7 تا 15 سال در فضای واقعا وحشتناکی مشغول کار بودند.»
وی در ادامه میگوید: «حتی همین حالا هم خانههایی که در محدوده مولوی درهایشان بسته است کارگاههایی هستند که کودکان زیادی در آنها مشغول کار هستند، اما متاسفانه دیده نمیشوند و صاحبان کار به این علت که باید برای کار کودکان پاسخگو باشند اقدام به تعلق دادن بیمه یا مزایا به آنها نمیکنند و به آسانی از نیروی ارزان کودکان کار بهره میبرند.»
وی ضمن اشاره به آنکه جمعیت زیادی از ساکنین این منطقه را دختران زیر 30 سال تشکیل میدهند، میگوید: «این دختران اغلب در سنین پایین نوجوانی ناگزیر به ازدواج میشوند یا پیشتر از آن مجبور به کسب درآمد میشوند که کار ممکن است بهترین حالت آن باشد، اما اگر به آنان مهارت آموخته شود علاوه بر آنکه احساس میکنند جایگاه اجتماعی متفاوت از قبل دارند؛ اعتماد به نفس پیدا میکنند و میتوانند با مهارت خود کسب درآمد داشته باشند.»
از این مدیر درخصوص احساسی که از یاری این کودکان دارد، سؤال میکنم، در پاسخ میگوید: «نمی توان گفت که خوشحال هستم، چرا که وجود این معضلات و کار بچهها اصلا چیزی نیست که باعث خوشحالی باشد. ضمن آنکه ما توانایی کمک و یاری همه خانوادهها و تمام کودکان کار را نداریم و این خود موضوعی است که سبب اندوه میشود، اما به هر حال رشد این کودکان در فضایی به دور از مشکلات و معضلات حس خوشایندی است.»
وی در پایان ضمناشاره به حضور نیروهایی که بیمنت و توقع در این فضا مشغول آموزش هستند، میگوید:«تنها چیزی که از راههای دور این عده از مردم یاریگر را بیهیچ توقعی با احساس رضایت در کنارهم برای یاری و آموزش کودکان این منطقه گردهم آورده است، عشق به این کودکان است.»
کار همراه با تحصیل
تراکم جمعیت در مناطق جنوبی شهرها که معمولا اقشار مستضعف و پایین شهری محسوب میشوند سبب پرجمعیت شدن کلاسهای درس مدارس این مناطق میشود، حتی تصورش هم سبب مکدر شدن خاطر است. اینکه خانوادههایی در شرایط سخت تمام تلاششان را میکنند تا فرزندانشان به مدرسه بروند و بتوانند تحصیل کنند یا دانشآموزانی که توانستهاند در این کلاسها حضور پیدا کنند بعضا کودکان کار هستند و ساعاتی از روز را مشغول کار برای فراهم آوردن هزینه خانواده و تحصیل خودشان میشوند و باقی آن را به مدرسه میروند.
با توجه به وضعیت نامساعد برای تحصیل دانشآموزان این مناطق برخی همت کردهاند و با بنای مدارس و یا موسسات آموزشی که به طور رایگان به آموزش بهتر و مطلوبتر در جهت تحقق رویاهای کودکان میپردازند، گامهای موثری برداشتهاند.
معصومه رضایی یکی از فعالان موسسهای که برای حفظ حقوق کودکان کار فعالیت میکند در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «علاوهبر برگزاری کلاسهای تقویتی رایگان برای بچهها، کلاسهای مهارتی هنری نیز در موسسه برگزار میشود.»
رضایی در ادامه میگوید :«شرایط خانوادهها به گونهای سخت است که برخی بچهها مجبور به کار هستند و اگر کار نکنند، شرایط از آنچه که هست برایشان سختتر خواهد شد. با این وجود ما ناگزیر هستیم که با کار کردن بچهها کنار بیاییم، اما همواره آنها را تشویق به تحصیل کنیم.»
در ادامه گفتوگو با معصومه رضایی به آن پی بردیم که هر چند بچهها ناگزیر به کار هستند، اما با شرایط فراهم شده توسط خیرین و کنار آمدن خانوادهها با حضور بچهها درموسسات مربوط به کار کودکان، این کودکان هم در کمک به خانواده و هم در تحصیل و مهارت آموزیشان بسیار موفق هستند.
وی در مورد یکی از بچههای موسسهای کاریابی در جنوب تهران میگوید:« ابتدا کنار آمدن با اینکه یک بچه بخواهد بعد از مدرسه سر کار برود، برایمان خیلی سخت بود، اما با توجه به شرایط خود او نیز تمایل داشت تا کار کند. حالا با خبر شدیم که علاوهبر کسب معدل مطلوب در تحصیل توانست اجاره خانه این ماهشان را به تنهایی پرداخت کند.»
رضایی ضمناشاره به اینکه در مراکز کاریابی برای کودکان سعی میشود ماهیگیری را یاد بدهیم تا آنکه ماهی به دستشان بدهیم، میگوید:«تا جای ممکن کمکهای مالی به خانوادهها نمیشود و در عوض کلاسهای مهارت آموزی هم برای بچهها و هم برای مادرانشان برگزارمیشود و همچنین آموزش اینکه چگونه بتوانند در حال یا آینده از آن مهارت کسب درآمد کنند.»
جوانههای تاک، به دور از خشم
مهری محمدپور از دیگر کسانی است که در سایه یکی از مراکز کاریابی کودکان به رشد بچههای دروازه غار و حوالی آن پرداخته است. وی در آغاز پیرامون دغدغه اجتماعی برای این بچهها میگوید: «من خود ساکن منطقه 12 هستم. منطقه 12 بزرگترین منطقه تهران است و شاید بتوان گفت با وجود بازار و رفت و آمد زیاد در آن اجتماعیترین منطقه تهران است و قاعدتا با این وجود مشکلات موجود در آن نیز بیشتر است.»
محمدپور وجود اختلاف طبقاتی در این منطقه و معضلات مختلف را عاملی برای ایجاد چراییها و دغدغه و مسبب ورود به وادی یاری این قشر دانسته و میگوید: «بیشترین تعداد بچههای کار ساکن منطقه 12 هستند.»
وی ضمناشاره به آنکه جلب اعتماد خانوادهها به سرعت انجام شد، میگوید:« وقتی که برای آغاز کار به اینجا آمدیم با خود فکر کردیم که چگونه میتوانیم به مردم بگوییم که قرار است چه کاری انجام دهیم؟ و مهمترین کمک ما بچههای این محله بودند که در کوچه بازی میکردند و توانستیم با معرفی خود به آنها کاغذهای مربوط به معرفی موسسه را بین خانهها پخش کنیم و بعد از آن شاهد استقبال مردم بودیم.»
وی همچنین ادامه میدهد: «البته در ابتدا به علت معضلات موجود در خانوادههای محله شاهد رفتارهایی مثل لگد زدن به در و بعد فرار کردن، اذیت کردن بچههایی که داخل حیاط بودند و... از سمت بچهها بودیم، اما کمکم با ایجاد رابطهای صمیمانه این بچهها تبدیل به بهترینهای ما شدند و از همین طریق متوجه شدیم که میزان زیادی از بچههای کار ساکن این منطقه هستند.» اهالی این موسسه میگویند: «بچههایی که به موسسه میآمدند را مدتی بعد وقتی برای خرید به بازار میرفتیم در حال کار میدیدیم و وقتی از آنها سؤال میکردیم به دلیل صمیمیتی که بین ما و بچهها ایجاد شده بود، میگفتند که کار میکنند یا گاهی که برای نیامدن به کلاسهای مدرسه بهانه میآوردند، متوجه میشدیم که مجبور هستند ساعتی را مشغول کار باشند.» کار برای کودکان کار و شرایطی از قبیل اعتیاد و طلاق در بین والدین آنها موجب رفتارهای خشونتآمیز این کودکان شده است، ولی با شرکت در کارهای گروهی در موسسات کاریابی و پیدا کردن میدان رشد و پیشرفت و همکاری و تعامل با هم توانستهاند به خود باوری برسند و رفتار گذشته را ترک کنند.
از کار تا گردآوری مجله
حالا پس از گفتوگو با تعدادی از اهالی موسسه که در اینجا مشغول به فعالیت هستند، وقت آن رسید که به گفتوگو با آنان که از ابتدا مشتاق دیدارشان بودیم، بنشینیم. اینجا سعیده، سحر،فریما، زهرا، محمد، محمد امین، علیرضا و امیرعلی تعدادی از بچههای حاضر هستند. کودکان و نوجوانانی که رسیدن به رویاها برایشان از هر مشکل بزرگی بزرگتر است. این بچهها آن قدر بااشتیاق از آرزوهای بزرگ، اما نزدیکشان میگویند که نمیتوان گفت:«کار، اعتیاد، فقر، درد و...» پیشتر شنیده بودیم و امروز نیز در دفتر لوح افتخارشان را دیدیم؛ جشنوارهای به نام سپیدار که بچههای این موسسه در زمینه داستاننویسی در آن رتبه نخست کشوری را کسب کردهاند. این خود گواهی است بر آنکه بچهها در راه آرزوهایشان بهدرستی گام برداشتهاند و با همت و پشتکاری که دارند، در صورت حمایت قطعا میتوانند آیندهای درخشان داشته باشند.
هر کدام برایمان متنهایی را که به قلم خود روی کاغذ آوردهاند، میخوانند و میگویند: « قرار است این مطالب در ویژه نامهای منتشر شود.»