kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۹۲۸۵
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۸
از هراره تا تهران -۴۸ آیت‌الله خامنه‌ای در بازگشت از هراره:

خشنودی امام و مردم بزرگ‌ترین دستاورد است


موگابه براي خداحافظي و بدرقة آقاي خامنه‌اي مي‌آيد. او چندبار ديگر هم در بين ديدارها و جلسات، وقت گرفته و با ايشان صحبت ‌کرده بود.
موگابه قبول کرده بود که صدام متجاوز است و بايد تنبيه شود، اما توان آوردن اين واقعيت را در بيانيه نداشت. با بدرقة او، آقاي خامنه‌اي راهي فرودگاه مي‌‌شوند و به سمتِ تهران پرواز مي‌کنند.
در اين يک هفتة پرکار و شلوغ، حسابي دلشان براي ايران، مردم و امام تنگ شده و دوست دارند به‌محض ورود، خدمت امام برسند.
خبرهاي اجلاس، هر روز در ايران پخش مي‌شده و فعاليت انقلابي آقاي خامنه‌اي، همه را مسرور کرده است. موقع برگشت، تعداد زيادي از مسئولان کشور به فرودگاه آمده‌اند تا از ايشان استقبال کنند و خسته نباشيد و دست مريزاد بگويند.
آقاي خامنه‌اي در همان صحبت‌هاي اولشان در ايران مي‌گويند:
لازم است سپاس و شکر عميق خودم را از پروردگار متعال که توفيقات بى‌پايانش در همة مسائل ما، از اول انقلاب تابه‌حال، شامل حال ما بوده و ما را در همة مراحل کمک کرده و در اين مرحله هم يقيناً توفيقات پروردگار بود که به ما اين امکان را داد که بتوانيم براى سربلندى اسلام و جمهورى اسلامى گامى برداريم، ابراز کنم. و همچنين سپاسگزارى عميق خودم را از ملت مقاوم و قهرمانمان، و مخصوصاً فرزندان عزيز اين ملت که در جبهه‌هاى نبرد، در همة روزها و در همة مراحل، حضورشان، تصميمشان، اراده‌شان، در همة مسائل جهانى اثر مى‌گذارد، سپاسگزارى عميق خودم را ابراز کنم. بايد بدانيم که آنچه در اين اجلاس، براى جمهورى اسلامى و براى مواضع ما بحمدالله به‌دست آمد ـ که دستاورد مهمى هم هست ـ اين مربوط به ابهت انقلاب و عظمت اسلام و فداکارى مردم و به‌خصوص وجاهت عميق و نفوذ وسيع امام عزيزمان در همة مجامع جهانى و بين‌المللى و در دل رهبران ـ چه برسد به ملت‌ها ـ بود.
جمعه، 21 شهريور 1365
چهار روز از بازگشت آقاي خامنه‌اي مي‌گذرد. نماز جمعه به‌خاطر ايام محرم، کمي شلوغ‌تر است. برخي با دسته‌هاي عزاداري به دانشگاه تهران مي‌آيند. سخنران پيش از خطبه‌ها، حاج‌آقاي فلسفي است، با آن کلام گرم و گيرا. صحبت‌هايش از نهضت عاشوراست و شعار بزرگ سيدالشهدا، يعني «هيهات منّـا الذلـه».
روز هفتم محرم است و روز عطش. حاج‌آقا فلسفي روضة طفل شيرخوار امام حسين را مي‌خواند و بعد هم مداح دنبالة روضه را مي‌گيرد و نوحه مي‌خواند.
مردم عزادارِ سيه‌پوش، منتظرند تا امام جمعة شهرشان را بعد از سفر به جنوب آفريقا، از نزديک ببينند؛ آقاي خامنه‌اي پشت تريبون مي‌آيند و صداي شعار مردم بلند مي‌شود:
صل علي محمد   يار امام خوش آمد
صل علي محمد   بوي بهشتي آمد
رئيس‌جمهور ما   خدا نگهدارِ تو
جنگ جنگ    تا پيروزي
حسين حسين شعار ماست   شهادت افتخار ماست
ما اهل کوفه نيستيم    امام تنها بماند
وقتي با تشکر آقاي خامنه‌اي شعارهاي مردم تمام مي‌شود، گروهي از عراقي‌هاي حاضر در نماز، شروع مي‌کنند به شعار دادن به زبان عربي:
خامنه‌اي خامنه‌اي    نُريدُ أن نُقاتِل
حِزب فَقَط حِزب‌الله    قائد فَقَط روح‌الله
جَهادُنا حسيني    قائدنا خميني
آقاي خامنه‌اي به زبان عربي، از اين برادران عرب‌زبان هم تشکري مي‌کنند: «شکراً شکراً؛ سَتُقاتلونَ ان شاءالله». بعد دست به اسلحه، خطبة اول را با موضوع نهضت امام حسين آغاز مي‌کنند. (خطبة اول به عنوان مقدمة کتاب آمده)
* * *
پايان خطبة اول، بازهم روضة حضرت علي‌اصغر است، با نگاهي لطيف و جان سوز. امام جمعه و نمازگزاران باهم اشک مي‌ريزند. آقاي خامنه‌اي با بغض، سورة عصر را مي‌خوانند و چند لحظه روي صندلي مي‌نشينند.
محور خطبة اول ترسيم مثلثي است که موجب ايجاد ظلم مي‌شود: ظالم، مظلومي که ظلم مي‌پذيرد و آن‌که بر اين ظلم شاهد است و مخالفتي نمي‌کند.
عمدة خطبة دوم، شرح سفر رئيس‌جمهور ملت انقلابي ايران است به هراره، براي شرکت در اجلاس سران عدم‌تعهد. جنبشي که اساسِ تشکيل‌شدنش همين بود که درمقابلِ ظالمان بايستد، ظلم نپذيرد و درمقابلِ ظلم‌ها ساکت نباشد. هدفي که ديگر حتي در حد شعار هم مطرح نبود. اما در اجلاس هشتمِ سران، مردي از نسل سيدالشهدا، از طرف انقلاب اسلامي ايران، دوباره اين شعار را احيا کرد و بر سر اين ظلم‌پذيريِ کشورهاي جهان سوم فرياد کشيد.
خطبة دوم، شرح تأثيرگذاريِ نمايندة اين مردم انقلابي است در ميان صدويك عضو جنبش عدم تعهد:
بسم‌ الله ‌الرحمن ‌الرحيم
الحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمينَ وَ الصَّلاهًْ وَ السَّلامُ عَلي سَيِّدِنا و نَبيِّنا اَبِي‌القاسِمِ مُحَمَّد وَ عَلِيٍ اَميرالمُؤمِنينَ وَ عَلَي الصِدّيقَـهًْ الطّاهِرَهِ وَ عَلَي الحَسَنِ وَ الحُسَينِ سَيِّدَي شَبابِ اَهلِ الجَنَّـهًِْ وَ عَلي عَليِّ‌بن‌الحُسَينِ وَ مُحَمَّدِبن‌ِعَلِيّ وَ جَعفَرَبنِ‌مُحَمَّدٍ وَ مُوسَي‌بنِ‌جَعفَرِ وَ عَلِيِّ‌بنِ‌موسي وَ مُحَمَّدِبنِ‌عَليٍّ وَ عَليِّ‌بنِ‌مُحَمَّد ٍوَ الحَسَنِ‌بنِ‌عَليٍّ ‌وَ‌ الحُجَّـهًًِْ‌بنِ‌الحَسَنِ
‌القائِم؛ حُجَجِکَ عَلَي عِبادِکَ وَ اُمَنائِکَ في بِلادِکَ. وَ صَلِّ عَلي اَئِمَّـهًِْ المُسلِمينَ وَ حُماهًْ المُستَضعَفينَ وَ هُداهًِْ المُؤمِنينَ. اُوصيکُم عِبادَ اللهِ بِتَقوَي اللهِ وَ نَظمِ اَمرِکُم.
بحث کوتاهي امروز مايلم عرض بکنم، در پيرامون سفر به اجلاس غيرمتعهدها و تشريح مختصري از دستاوردهاي اين سفر، در ابعاد جهاني و در زمينة تأثيرگذاري بر روي ذهنيت‌هاي عالم.
...خوشبختانه ما اين سفر را در حالي انجام داديم که چشمِ نگران دنيا به مسائل ايران خيره شده بود. البته استکبار کوشش کرد که اين حرکت را از ديدهاي جهانيان پوشيده نگه دارد، بحمدالله نتوانست. هم خود سفر و حضور هيئت و حضور قدرتمند هيئت ما در اجلاس چشمگير بود، آن‌طوري‌که حتي تبليغات جهاني هم علي‌رغم دشمني‌شان و عنادشان با ما، نتوانستند از اقرار به اين حقيقت که حضور هيئت ايراني چشمگير بود، خودداري کنند و مجبور شدند اعتراف کنند به اينکه هيئت ايراني در آنجا فعال بود و حضور چشمگير و جذابي داشت؛ و هم مسائل کنوني کشور ما، پيروزي رزمندگان، اعزام عظيم جوانان ما به جبهه، خودش کشور را در زير دوربين‌هاي دقيق محافل سياسي جهاني قرار داده بود و در اين موقعيت بود که ما رفتيم. خوشبختانه توقعات ما از اين سفر، آن مقداري که ما انتظار داشتيم برآورده شد، بلکه بيش از آن برآورده شد و من بيشتر خوشحال شدم، هنگامي که بعد از مراجعت، خدمت امام که رسيدم؛ تقريباً بلافاصله بعد از آمدن، رفتم خدمت ايشان و گزارش را عرض کردم، حتي قبل از آني‌که من به امام گزارش بدهم، بر اثر خبرهايي که آمده بود، آثار خشنودي را در چهرة ايشان و در بيان ايشان احساس کردم. بعد هم که گزارش دادم، ايشان دعا فرمودند و اظهار خشنودي کردند؛ که خشنودي امام و خشنودي شما مردم، براي ما، بزرگ ترين ره‌آورد و دستاورد هر حرکتي است. آن کاري که دلِ عزيزِ اماممان را شاد کند و مردم را خشنود کند، آن، همان کار موفقي است که ما احساس مي‌کنيم که در آن توفيق پيدا کرديم.
و آنچه هم که انجام گرفت، آنچه گفته شد، آنچه تلاش شد، در حقيقت کار شما بود و از فيض گل سرخ شهادت بود که در سرتاسر اين مملکت و در خانه‌هاي مردم حزب‌الله روييده، و اثر تلاش عزيزان ما در جبهه‌ها و همچنين اثر آن روح و دل باصفا و عطر سرمست‌کنندة معنويتِ وجودِ عزيزِ امام و بهار پرطراوت و زنده‌کنندة انقلاب که همه چيز را جان مي‌دهد و زنده مي‌کند و هر حرکتي را معنا مي‌دهد و جهت مي‌دهد. هر چه بود، ناشي از اينها بود و کساني که دست‌اندرکار بودند، چه بندة حقير و کوچک و چه بقية برادراني که در هيئت بودند و زحمت کشيدند، همه وسايل و ابزار عادي و طبيعي قضيه بودند، و روح مطلب، همان معنويت امام و معنويت مردم و شجاعت رزمندگان بود.