kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۲۱۶۲
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۷

عوامل و موانع شکرگزاری


جمال ربانی
قرآن در آیات متعدد به تبیین و تحلیل علل و عوامل شکرگزاری و موانع آن می‌پردازد تا روشن سازد که چرا بیشتر مردم از سپاس و شکر‌گزاری اعراض می‌کنند و به ناسپاسی و کفران نعمت روی می‌آورند.
نویسنده در نوشتار زیر به تحلیل قرآن در این باره پرداخته است.
چیستی شکر
شکر، به معنای شناخت احسان و نشر آن (لسان‌العرب، ج7، ص170) و یا تصور نعمتی و اظهار آن (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 461) یکی از حالات طبیعی آدمی است. هنگامی‌که انسان از کسی نعمتی دریافت می‌کند و احساس محبت و مهری را می‌بیند و آن را احساس می‌کند، به طور طبیعی، عواطف وی برانگیخته می‌شود و نسبت به طرف مقابل واکنش مثبت و سازنده‌ای نشان می‌دهد و با قلب و زبان به ستایش احسان‌کننده و صاحب نعمت می‌پردازد.
گاه مراد از شکرگزاری نسبت به نعمتی، ستایش قلبی و یا زبانی نیست، بلکه مراد از آن، تنها به کارگیری درست نعمتی در مسیر درست و محل مناسب آن است. از این دست شکرگزاری می‌توان به شکر نعمت اعضا و جوارح اشاره کرد که وقتی کسی می‌گوید شکر نعمت چشم و یا گوش را به جا آورید منظور وی از این عبارت بهره‌گیری درست از آنها و صرف آن در جای خود می‌باشد.
چنانکه هنگامی که شکر را به خداوند نسبت می‌دهیم و می‌گوییم خداوند نسبت به چیزی یا کسی شکرگزار می‌باشد، منظور آن است که خداوند به بندگان خویش که از نعمتی به درستی بهره گرفته و در مصرف به جای آن کوشیده‌اند، پاداش می‌دهد و یا در رشد اعمال نیک و افزایش پاداش‌های مضاعف توجه خاص و عنایت ویژه‌ای مبذول می‌دارد. (مفردات، ص 461 و لسان‌العرب، ج 7، ص 170).
شکرگزاری انسان نسبت به هرکسی از جمله خداوند هرچند که امری طبیعی است ولی امری اختیاری نیز می‌باشد؛ از این رو خداوند در آیاتی چون 62 سوره فرقان و 40 سوره نمل و 12 سوره لقمان و 3 سوره انسان سخن از اختیاری بودن شکر و سپاسگزاری به میان می‌آورد و در آیات بسیاری چون 243 سوره بقره و 10 و 17 سوره اعراف از ترک سپاسگزاری به درگاه الهی ازسوی اکثریت مردم سخن می‌گوید.
شکرگزاری، سفارش خداوند
خداوند به علل مختلفی در مقام ربوبیت از مردمان می‌خواهد که با شیوه‌های گوناگون شکرگزار نعمت‌های بی‌شمار الهی باشند و برای تشویق مردم به شکرگزاری به فواید و آثاری چون ارزشمندی شکرگزاری به عنوان یک فضیلت انسانی و اخلاقی (ابراهیم آیه 5 و لقمان آیه 31 و سبا آیه 19) و نشانه ارزشمندی وی (انعام آیات 52 و 53) افزایش نعمت (رعد آیه 11، ابراهیم آیه 7) دستیابی به بصیرت و بیداری دل‌ها (اعراف آیه 58) تداوم نعمت و بقای آن (نحل آیه 112 و سباء آیات 15 و 16) مایه راهیابی به صراط مستقیم و هدایت الهی (نحل آیات 120 و 121) برخورداری از نعمت‌ها و نیکی‌ها و خیر دنیوی (همان) و رهایی از عذاب الهی (قمر آیات 34 و 35) و رضایت خداوند (زمر آیه 7) و رشد اقتصادی فردی و اجتماعی (ابراهیم آیه 7 و نحل آیه 112 سبا آیات 15 و 16) و مانند آن اشاره می‌کند.
درضمن به مردمان هشدار می‌دهد که سپاسگزاری و شکر نعمت‌های خداوندی را ترک نکنند؛ زیرا ترک آن موجب سلب نعمت می‌شود و خداوند مردمانی را که شکرگزار نعمتی نباشند به سختی می‌گیرد. (رعد آیه 11 و سباء آیات 15 تا 17)
آیات 35 و 71 و 73 سوره یس و آیه 70 سوره واقعه ترک شکرگزاری دربرابر نعمت‌های الهی را کاری زشت می‌شمارد و افرادی که ترک شکر نمایند را سرزنش می‌کند. آیه 172 سوره بقره و 114 سوره نحل بر وجوب شکر خدا همانند دیگر عبادات واجب تاکید کرده است.
قرآن در آیه 63 سوره انعام از عهد مردمان نسبت به شکرگزاری از نعمت‌های خداوندی در هنگام گرفتاری‌ها و سختی‌ها سخن می‌گوید که نشان می‌دهد که آنان در حالت آسایش و آرامش به سوی ناسپاسی کشیده می‌شوند، درحالی‌که در حالت گرفتاری و سختی، خود را سپاسگزار نشان می‌دهند. این بدان معناست که انسان‌ها هم موجوداتی ناسپاس هستند و هم به عهد خویش وفا نمی‌کنند.
آیه 12 سوره لقمان تبیین می‌کند که سپاسگزاری به درگاه خداوند ریشه در حکمت دارد و انسان‌هایی که از نعمت حکمت برخوردارند شاکر نعمت‌های خداوندی می‌باشند. این بدان معناست که شناخت و آگاهی از فلسفه سپاس و نعمت و نیز جایگاه خود و خدا موجب می‌شود تا انسان واکنش‌های مناسب و درست نشان دهد و کسانی که از شکرگزاری سر باز می‌زنند در حقیقت انسان‌هایی هستند که از حکمت بهره‌ای نبرده‌اند.
هر کسی که دارای شناخت و آگاهی بیشتری به هستی و خدا و خود است نسبت به نعمت‌های الهی واکنش مثبت‌تر و بهتری نشان می‌دهد که این خود بیانگر درجات مختلف سپاس نیز می‌باشد. از این رو خداوند در آیات 5 سوره ابراهیم و 3 اسراء و 30 فاطر و آیات دیگر از وجود درجات و مراتب در شکرگزاری سخن می‌گوید و شکر فراوان مردمان دربرابر افزایش کمی و کیفی شکرگزاری ازسوی خداوند را مورد تاکید قرار می‌دهد. (فاطر آیه 34 و شورا آیه 23 و تغابن آیه 17)
البته انسان‌ها هرچه در شکرگزاری خداوند بکوشند و درنهایت آن قرار گیرند نمی‌توانند مدعی شوند که شکر نعمت‌های الهی را به جا آورده‌اند؛ زیرا از شکر نعمت‌های بی‌حد و حصر الهی ناتوان هستند. (ابراهیم آیه 34 و نحل آیه 18)
سعدی در گلستان خویش براساس این آیات می‌نویسد: منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برون می‌رود مفرح ذات. پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب.
از دست و زبان که برآید / کز عهده شکرش به درآید.
بنده همان به که ز تقصیر خویش
                                                 عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
                                             کس نتواند که بجای آورد
عوامل و موانع شکر
چنانکه گفته شد خاستگاه شکر در شناخت نعمت و ارزش و کاربرد آن برای انسان است؛ زیرا هر چه انسان به چیزی و آثار و فواید آن آگاه‌تر باشد واکنش مثبت و سازنده‌تری از خود بروز می‌دهد. از این‌رو خداوند سپاسگزاران را انسان‌هایی می‌شمارد که براساس حکمت عمل می‌کنند. در حقیقت شناخت فلسفه آفرینش و اهداف وجودی خود و نعمت‌هایی که ارزانی می‌شود موجب می‌شود تا مردمان به سوی شکرگزاری متمایل شوند. (واقعه آیات 68 تا 70 و نحل آیه 78 و مومنون آیه 78 و سجده آیه9)
از این‌رو خداوند در آیات قرآن می‌کوشد تا به تشریح و تبیین نعمت‌‌ها و فواید آن در زندگی بشر بپردازد و آن را عاملی برای شکرگزاری آنها قرار دهد. خداوند در آیات 89 سوره مائده و 58 سوره اعراف و 50 سوره فرقان در تحلیل علل و عوامل شکرگزاری به نقش تبیین و تشریح وضعیت بشر و نعمت‌ها و آیات الهی توجه می‌دهد تا معلوم کند که تا چه اندازه شناخت امری در شکرگزاری می‌تواند نقش داشته باشد.
از دیگر علل و عوامل اساسی در شکرگزاری می‌توان به ایمان انسان‌ها اشاره کرد؛ زیرا بسیاری از کسانی که نسبت به همه چیز شناخت دارند، از نظر عاطفی و احساسی متأثر نمی‌شوند و قلب و جانشان گرایش به آن پیدا نمی‌کند. از این‌رو خداوند از کسانی یاد می‌کند که شناخت کاملی دارند و در مقام یقین هستند ولی با این همه دل و جانشان منکر آن چیز می‌شود.
بر این اساس پس از شناخت، باید عنصر ایمان را نیز افزود تا شکرگزاری در شخص تحقق یابد. آیه 172 سوره بقره و نیز 53 سوره انعام به ایمان به عنوان یکی از عناصر و عوامل اساسی در شکرگزاری انسان تأکید می‌ورزد.
آیات دیگری این دو عنصر و مولفه اصلی را باز کرده و تبیین می‌کنند که چگونه ایمان و شناخت در درجات مختلف می‌تواند شیوه شکرگزاری را تغییر دهد چنانکه می‌تواند عاملی مهم در شدت و ضعف یافتن شکرگزاری باشد.
انسانی که اهل توحید محض است و از هرگونه شرک خفی و اخفی در امان است به‌گونه‌ای دیگر شکر می‌گذارد که انسان مشرک به شرک خفی و یا خفی آن را انجام می‌دهد. در حقیقت رهایی از هرگونه شرک و دستیابی به مراتب عالی‌تر در کمیت و کیفیت شکرگزاری بشر تأثیر شگرفی به جا می‌گذارد که آیات 63 و 64 سوره انعام و 38 سوره یوسف به آن توجه می‌دهد.
بر این اساس می‌توان گفت که تزکیه نفس و جدایی انسان از پلیدی در سایه رسالت پیامبر حرکت کردن، خود عاملی مهم د ر شکرگزاری بهتر بشر می‌باشد که آیات 151 و 152 سوره بقره بر آن تأکید می‌ورزد.
رعایت تقوا که در آیه 123 سوره آل‌عمران به عنوان زمینه‌ساز شکر بهتر بشر معرفی شده است براساس این تحلیل معنا و مفهوم درست می‌یابد.
توجه به ربوبیت و نیز معاد و رستاخیز عامل مهمی در انگیزش سپاسگزاری در بشر است که آیات 17 سوره عنکبوت و نیز 14 سوره لقمان به آن اشاره می‌کند. این بدان معناست که انسان هرچه بیشتر به خود و جهان و اهداف و فلسفه آفرینش توجه یابد در ارزیابی محیط و نعمت‌هایی که در اختیار او گذاشته شده است رفتار و کنش و واکنش درست‌تری بروز می‌دهد و رشد و تعالی خویش را سبب می‌شود.
خداوند در آیه 78 سوره نحل و نیز 78 سوره مومنون در یک جمع‌بندی بیان می‌کند که بهره‌مندی انسان از قلب و قدرت درک و تعقل در کنار ایمان و تزکیه موجب می‌شود تا در مقام درست‌تری قرار گرفته و تحلیل واقع‌بینانه‌ای از خود و هستی داشته باشد و ضمن شناخت جایگاه خود و خدا به شکرگزاری بپردازد و هم به زبان و هم به قلب شکرگزار خداوند و نعمت‌هایش بوده و در عمل نیز با به کارگیری درست نعمت در جای مناسب آن شکرگزار واقعی نعمت باشد.
خداوند در آیه 15 سوره احقاف رشد و کمال عقلی بشر را مایه توجه افزون‌تر آدمی برای سپاسگزاری به درگاه ربوبی برمی‌شمارد که این تأکیدی بر معنای پیش گفته است. آیات 151 و 152 سوره بقره و نیز 79 و 80 سوره انبیاء و 15 و 19 سوره نمل نیز همین معنا را مورد توجه قرار می‌دهد و بر مقام علم و دانش و نقش آن در سپاسگزاری تأکید می‌کند.
به هر حال در علل و عوامل شکرگزاری می‌توان به شناخت و ایمان و تقوا به عنوان علل اصلی توجه کرد هرچند که علل و عواملی دیگر نیز در ایجاد انگیزه و زمینه‌های شکرگزاری تأثیر دارد ولی همه آن در چارچوب همین معنا تحلیل و تبیین می‌شوند. بر این اساس امور دیگر تنها به عنوان مصادیق و موارد جزیی همین کلی می‌باشد.
در بخش موانع شکر می‌توان به مسائلی چون فقدان شناخت، عقل، علم، ایمان، تزکیه، شرک و مانند آن اشاره کرد؛ زیرا فقدان هر یک خود مانع جدی در شکرگزاری انسان تلقی می‌شود.
البته قرآن آسایش و رفاه بیش از اندازه و رسیدن به مقام استغنای تخیلی و توهمی (انعام آیات 63 و 64 و یونس آیات 22 و 23) را از جمله موانع سپاسگزاری معرفی می‌کند که خود امری مهم و حساس است که می‌بایست بدان توجه ویژه‌ای مبذول داشت. چنانکه توجه به مسئله دشمن بیرونی یعنی ابلیس به عنوان مانع نیز یکی از مسائل مهم و اساسی در بخش موانع است، زیرا ابلیس دشمن سوگند خورده‌ای است که بر جنبه ناسپاس‌سازی بشر تأکید داشته است. (اعراف آیات 11 تا 17)
به هر حال مواردی چون کفر (سجده آیات 7 و 9) و شرک (زمر آیات 7 و 8 و زخرف آیات 12 تا 15) از موانع ناسپاسی بشر است که می‌بایست همواره مورد توجه قرار گیرد.