kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۷۲۹۲
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۸
نگاهی به آینده روبه زوال آل سعود و نقش آن در منطقه غرب آسیا- بخش نخست

رقص شمشیر ترامپ با هژمونی آل سقوط



 هدیه آقاپور
پشت درهای بسته یک نفر از خود را در منطقه غرب آسیا طعمه کردند و با ذهن‌های آلوده خود حمله مضحک تروریستی تهران را پی ریختند و قرارداد تسلیحاتیشان را در بوق و کرنا کردند درحالی که بسیج و نیروی مردمی، انقلاب و استکبارستیزی در جلوی چشمشان بدون نیاز داشتن به در بسته‌ای به پیش می‌رود.
«قدم به رنجشِ آمریکایی» استراتژی و سیاستی است که از زمان پیدایش دولت واشنگتن، در طول تاریخ شاهد آن بودیم، به این ترتیب که با ورود آمریکایی‌ها به هر نقطه‌ای از جهان به صورت فیزیکی و غیره، رنجش و توطئه‌ای جدید پدید می‌آید.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران ورژن بدون روتوشی از سیاست‌های استکباری آمریکایی است، چندی پیش به منطقه غرب آسیا می‌آید و دوشادوش ملک سلمان، رقص شمشیر به کمر مبارک می‌زند تا با آمادگی کامل پای سفره جنایت بنشیند!
با توجه به گستردگی حضور میلیونی مردم در روز جهانی قدس در ایران و سیلی مقتدرانه سپاه پاسداران در آستانه این روز مهم به داعش به عنوان دست‌پرورده صهیونیسم و آل سعود، گزارش امروز و فردای کیهان را به بررسی نقش عربستان و آل سعود در ناامنی منطقه و دست برتر جمهوری اسلامی ایران اختصاص داده‌ایم. همراه ما باشید.
قطر اولین نقشه شوم ریاض و واشنگتن
بلاشک ماجرا به اینجا ختم نخواهد شد و پشت پرده‌های مهمی نیز اتفاق می‌افتد که یا بوی خون می‌دهد و یا بوی توطئه، به ویژه آنکه اگر بحث نوکری و امنیت برای رژیم صهیونیستی درمیان باشد.
از طرفی هم کودتا در حاکمیت سعودی و انتخاب محمد بن سلمان به ولیعهدی نشان می‌دهد رژیم آل‌سعود از درون دچار کودتا و دگرگونی شدیدی شده است.
 اینبار اتاق‌های بسته شاهد نقشه‌های شومی چون تقویت آشوب‌ها و یارکشی‌های منطقه‌ای بودند تا علاوه بر تامین امنیت رژِیم کودک‌کش صهیونیستی بتوانند ضربه‌ای به محور مقاومت و ایران وارد کنند.
اولین نقشه‌ای که عملیاتی طعمه کردن قطر در تحولات منطقه‌ای و حمله گروه تکفیری تروریستی داعش به تهران بود.
حسن هانی‌زاده کارشناس سیاست خارجی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «در واقع اختلافات عربستان با قطر، اختلافات ریشه‌ای است و از زمان شکل‌گیری شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 هر دو کشور به عنوان رقیب یکدیگر روبه‌روی هم قرار گرفتند.»
وی ادامه می‌دهد: «شکل‌گیری شورای همکاری خلیج‌فارس برای هماهنگی کشورها در جنگ تحمیلی بود که در آن زمان قطر تلاش کرد رفتار پرخاشگرانه عربستان علیه ایران را تغییر دهد و این اختلافات از آن زمان شروع شد.»
این کارشناس سیاست خارجی می‌افزاید: «اکنون نیز پس از سفر دونالد ترامپ به عربستان و قرارداد تسلیحاتی 500 میلیارد دلاری و شکل‌گیری ائتلاف عربی علیه محور مقاومت قطر به انتقاد از سیاست‌های تخریبی آل‌سعود پرداخت که خشم ریاض را در پی داشت و شاهد هستیم که نوعی صف‌بندی در شورای خلیج فارس به وجود آمده است.»
هانی‌زاده تصریح می‌کند: «‌این بحران کنونی ممکن است منجر به فروپاشی شورای خلیج فارس تبدیل شود و قطر تحت فشار عربستان و نیروهای فرا منطقه‌ای قرار خواهد گرفت که در این صورت یا مجبور است زیر این فشارها سر فرود آورده و یا به محور مقاومت بپیوندد.»
اوضاع نا‌به‌سامان عربستان
عربستان سعودی در سال 1395 با چالش‌های گوناگونی روبه‌رو بود. جنگ یمن، بحران سوریه و مشکلات اقتصادی بخشی از بحران‌های سال گذشته سعودی‌ها بود.
 در سال گذشته سعودی‌ها شکایت‌های متعددی علیه جمهوری اسلامی در سازمان‌های بین‌المللی برای تکمیل راهبردی اصلی‌شان در منطقه یعنی ایجاد یک پیمان منطقه‌ای علیه تهران انجام دادند. به‌طور خلاصه می‌توان گفت تلاش برای اجماع‌سازی علیه ایران و محور مقاومت اصلی‌ترین راهبرد سیاست خارجی سعودی در سال گذشته بود که متاسفانه با چشمانی بسته همچنان بر این سیاست کور خود تاکید می‌ورزند و هر روز ناکام‌تر از قبل در حال طی همین مسیر هستند.
محمد ایمانی‌زاده کارشناس مسایل بین‌الملل به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «مرگ ملک عبدالله و آغاز پادشاهی ملک سلمان همراه با تغییر و تحولات بزرگ در عرصه داخلی و منطقه‌ای بود که منجر به عبور عربستان از سیاست محافظه‌کارانه سابق به سمت یک سیاست تهاجمی منطقه‌ای شد و اینک با ولیعهدی محمد بن سلمان این فضای تهاجمی در سیاست‌های عربستان پررنگ‌تر به نظر می‌رسد، گرچه عربستان بچه‌تر و به قول سیدحسن نصرالله، عربستان ترسوتر از آن است که بتواند علیه جمهوری اسلامی یا محور مقاومت اقدامی انجام دهد.»
وی ادامه می‌دهد: «‌با آغاز سال ۹۴، عربستان به بهانه سرکوب انصارالله در فروردین ماه، رسماً حمله به یمن را آغاز نمود. حملات ائتلاف استیجاری آل سعود به یمن که قرار بود نتیجه سریع در پی داشته و با قاطعیت همراه باشد، بعد از گذشت دو سال، بدون هیچ دستاوردی به شکست رسید. از طرفی جنگ یمن، مخاطرات و تهدیدات پیش‌بینی نشده‌ای را پیش روی رژیم آل سعود قرار داد. اصابت موشک‌های انصارالله به ۳ استان جنوبی و محیط امنیتی عربستان (عسیر، نجران و جیزان)‌، شکل‌گیری خلأ امنیتی در جنوب عربستان و تسهیل تحرک انقلابیِ شیعیان ساکن در این مناطق، زیان شدید اقتصادی و تجلی آن در بحران و ریاضت اقتصادی و درنتیجه پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت اجتماعی و سیاسی این بحران بر امنیت خاندان آل سعود است.»
ایمانی‌زاده می‌گوید: «‌وضعیت اقتصادی عربستان در شرایط بغرنجی نیز قرار دارد. شرکت سرمایه‌گذاری آرامکو در سال ۹۵ گزارشی منتشر کرده و از کسری بودجه‌ ۸۴ میلیارد دلاری عربستان در سال ۲۰۱۶ خبر داده است. به نظر می‌رسد سه متغیر مهم در شکل‌گیری کسری بودجه‌ نقش اساسی ایفا کرده‌اند، خرید جنون‌آمیز تسلیحات و عقد قراردادهای متعدد با دولت‌های غربی، دخالت‌های ریاض در یمن، سوریه، عراق و سایر تحولات منطقه و کمک مستقیم و غیرمستقیم مالی به دولت‌های مختلف در چارچوب «دیپلماسی دلار»، مانند مصر، سودان و کاهش قیمت نفت در ۲ سال اخیر، سه متغیر مهم مذکور هستند.»
سه‌گانه‌ مذکور، آل سعود را با بحران مالی مواجه کرده که نمود و مصادیق این بحران در حوزه‌های مختلفی خود را به نمایش گذاشته است.
این کارشناس بین‌الملل در ادامه می‌افزاید: «مقامات آل سعود برای جبران کسری بودجه و فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی، سیاست ریاضت اقتصادی را نقشه‌راه خود قرار داده‌اند. سیاست ریاضت اقتصادی نیز در حوزه‌های مختلف خود را به نمایش گذاشته است. توقف یک سوم پروژه‌های عمرانی در زمینه‌های حمل و نقل، بهداشت و مسکن، منحل یا ادغام وزراتخانه‌ها در یکدیگر و اخراج هزاران کارگر خارجی مصادیق بحران اقتصادی و اتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی هستند. از سویی یکی از پایه‌های دوام و قوام آل سعود بر توزیع پول در میان شهروندان استوار بوده است.‌»
سیاست شکست‌‌خورده ریاضت اقتصادی
اتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی می‌تواند یکی از اصلی‌ترین پایه‌های امنیت رژیم آل سعود را تهدید کند. نشانه‌های اعتراض در جامعه‌ عربستان در حال نمایان شدن است.
در همین رابطه روزنامه مستقل عربی رای‌الیوم نیز به همین موضوع اشاره کرده است: «اوضاع در جامعه‌ سعودی دیگر مانند گذشته نیست و رفاه از جامعه‌ سعودی رخت بربسته و شهروندان سعودی به خوبی به این اوضاع واقفند؛ اما در برابر سختی‌ها و سخت‌گیری‌ها منتظر فرصت مناسبی برای اعتراض هستند.»
محمدحسن قدیری ابیانه کارشناس مسائل استراتژیک در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «‌سرمایه‌گذاری‌های عظیم آمریکا، انگلیس، رژیم‌صهیونیستی‌، آل سعود و همپیمانانشان در تشکیل داعش و اهدافشان در سوریه و عراق مراحل شکست نهایی را طی می‌کند.»
وی ادامه می‌دهد: «دو سال بمباران یمن نتوانسته مردم این کشور را تسلیم کند در حالی که یمنی‌ها در زیر این بمباران‌های مکرر از حالت دفاعی به تهاجمی روی آورده احساس امنیت را از آل سعود گرفتند.»
این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به دخالت‌های مستقیم عربستان در بحرین می‌افزاید: «سرکوب مردم بحرین نتوانسته صدای آزادیخواهی مردم این کشور را از بین ببرد تحرکات آل سعود علیه همسایگانش از جمله ایران و قطر نشان‌دهنده استیصال این حکومت است و چون حکومت این کشور یک حکومت دایناسوری است با جسه‌ای پر پول و مغزی کوچک با اقدامات احمقانه خودش به اضمهلال نزدیک‌تر می‌شود.»
قدیری ابیانه تصریح می‌کند: «‌اگر رشوه‌ای را که عربستان به آمریکا و رژیم صهیونیستی داده و می‌دهد را صرف توسعه و پیشرفت و رفاه مردم خودش می‌کرد نتایج بهتری را به دست می‌آورد، همچنین اگر سیاست حسن همجواری را با همسایگانش در پیش می‌گرفت و به تروریسم متوسل نمی‌شد می‌توانست بین همسایگان محبوبیت به دست آورد.» وی تاکید می‌کند: «عربستان امروز کاری کرده که در منطقه غرب آسیا لعن بر آل سعود به یک شعار همگانی تبدیل شده است.»
تیری در تاریکی
عربستان سعودی مدتهاست که چشم‌هایش را به روی واقعیات منطقه بسته و در تلاش است تا به نحوی جمهوری اسلامی ایران را منزوی کرده و یا از اقتدار آن بکاهد.
نوکری آمریکا و اسرائیل و مادرخواندگی تروریست‌ها در منطقه، کشتار مردم مظلوم یمن اقداماتی است که آل سعود آن را چاره کشور خود دیده و از واقعیات داخلی و خارجی غافل شده است.
قریب به 4 سال است که خطرناک‌ترین گروه تروریستی تاریخ در منطقه غرب آسیا ظهور می‌کند تا در یک فرآیند سلسله مراتبی بتوانند در نهایت ایران را قلع و قمع کرده و خاور‌میانه جدید را در منطقه ایجاد کنند.
این در حالی است که در این 4 سال با آن همه حمایت‌های لجستیکی و اطلاعاتی که سرویس‌های جاسوسی غرب و عربستان از داعش کرده‌اند به قولی نتوانستند حتی نگاه چپ به جمهوری اسلامی ایران بیاندازند.
به این ترتیب شاید بتوان گفت حملات کور تروریستی تهران که کاملا از روی استیصال صورت گرفت یکی دیگر از نقشه‌های شومی بود که در سفر ترامپ به ریاض پی‌ریزی شد.
جواد العطار عضو سابق پارلمان عراق در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «پیروزى‌ها و پيشروى نيروهاى مقاومت در سوريه و عراق و تلاقى ارتش سوريه و نيروهاى حشد‌الشعبى در سرحدات مرزى دو كشور كه موجب اتصال محور مقاومت از جمهورى اسلامى تا لبنان و مرز سرزمين‌هاى اشغالى شده است.»
وی ادامه می‌دهد: «‌از طرفى ناكارآمدى و هزينه‌هاى گزاف جنگ از پيش شكست‌خورده سعودى‌ها در يمن موجب تشديد تنش در جبهه مقابل شده است، همچنین اتهام‌هاى متبادل در خصوص حمايت از تروريسم ميان سعودى و قطر و شكست پروژه ناتوى عربى لاجرم محور شرارت را بر آن خواهد داشت تا اقداماتى جهت اخلال در موازنه قواى تثبيت شده در منطقه انجام دهد.»
عضو سابق پارلمان عراق خاطرنشان می‌کند:  «از اين رو حمله تروريستى در تهران به عنوان قلب جبهه  مقاومت را مي‌توان در اين راستا تفسير نمود.»
برای آمریکا و همپیمانانش همین کافی است که پس از 4 سال رفت و آمد و جنایت و به هم ریختن امنیت جهانی در وصف عملیاتی که شاید با اینکه تیری در تاریکی بود و به آن چشم دوخته بودند رهبر معظم انقلاب کشورمان از آن به عنوان ترقه‌بازی یاد کند.»