نگاهی مستند به بزرگترین جنایتجنگی انگلستان در ایران- ۷
قتل عام اهالی سوسنگرد به دست انگلیسیها
در 20 فوریه 1915، عدهای آلمانی به سرپرستی واسموس کنسول آلمان در بوشهر، از راه فارس به خوزستان آمدند. ورود آلمانیها و خبر استقرار قوای ترک همراه با 15000 تن از افراد عشایر در ساحل رود کرخه، دیگر عشایر را به مقاومت علیه انگلیسیها تشویق کرد. انگلیسیها نیز کشتیهای توپدار بیشتری روانه کارون کردند. در 3 مارس 1915 انگلیسیها به گروهی از افراد عشایر که در غدیر نزدیک اهواز اردو زده بودند حمله برده و تلفات سنگینی بر آنها وارد ساختند و اجازه ندادند که آنها به ترکها بپیوندند. بلافاصله پس از این برخورد، انگلیسیها دستگیری همه مقامهای کنسولی و افراد آلمانی در جنوب ایران را آغاز کردند. این اقدام اعتراضهای متعدد دولت ایران و خشم شدید مطبوعات را در پی داشت.
با موفقیت روسیه در آذربایجان و دستاوردهای انگلیس در خوزستان، صحنه برای تقسیم دوباره ایران میان انگلیس و روسیه آماده شد. همان طور که پیشتر گفته شد، طبق قرارداد انگلیس و روسیه در 13 اوت 1907، ایران به دو «حوزه نفوذ» روسیه و انگلیس و یک منطقه «بیطرف» تقسیم شد. اندکی بعد، در منطقه «بیطرف» نفت کشف شد. در 4 مارس 1915، دولت روسیه به بریتانیا و فرانسه اطلاع داد که روسیه اصرار دارد قسطنطنیه و داردانل پس از جنگ به امپراتوری روسیه ملحق شود و این قدرتها را آگاه ساخت که در عوض با نقشۀ انگلیس و فرانسه برای منطقه خاور نزدیک همراهی خواهد کرد. پس از مذاکرات مفصل، لندن و پاریس به طور اصولی با خواستههای روسیه درباره قسطنطنیه و تنگهها کنار آمدند. در مقابل در 12 مارس 1915، انگلیسیها رسماً خواستار بازنگری در قرارداد اوت 1907 و الحاق «منطقه بیطرف» ایران به حوزه نفوذ انگلیس شدند. در 20 مارس 1915، یزد به حوزه روسیه افزوده شد. اندکی بعد، در قرارداد جدید انگلیس و روسیه در مارس 1915، تمام جنوب ایران به انگلیسیها واگذار شد و بخش شمالی در حوزه نفوذ روسیه باقی ماند. تاریخنگاران روس گلایه میکنند انگلیسیها صرفاً در برابر وعده دادن قسطنطنیه به روسیه، منافع چشمگیری در جنوب ایران به دست آوردند، حال آن که دست روسها را چیز چندانی نگرفت. اما، همان طور که در ادامه توضیح داده میشود، انگلیسیها برای به دست گرفتن کنترل جنوب ایران باید با ایلات منطقه میجنگیدند. بلافاصله بعد از توافق، دو قدرت آماده به دست گرفتن کنترل مناطق تحت نفوذ خود شدند.
در 20 فوریه 1915، کابینه مستوفیالممالک دوباره تشکیل شد. در 13 مارس 1915، این کابینه استعفاء کرد و کابینه جدید به ریاست مشیرالدوله آغاز به کار کرد. طولی نکشید که انگلیسیها و روسها دریافتند مشیرالدوله در امر برخورد با فعالیت آلمانیها امتیاز بیشتری ندارد. وزرای مختار انگلیس و روسیه در تهران با ناخشنودی عمیق از مشیرالدوله، تلاش کردند وی را مجبور به استعفاء کنند که منجر به بحران سیاسی 24-23 آوریل 1915 شد. با ادامه فشار، مشیرالدوله در 1 می 1915 مستعفی و عینالدوله به جای او منصوب شد.
آغاز خصومت روس و انگلیس علیه ایران بهار-تابستان 1915
در 6 آوریل 1915، وزیران مختار آلمان و اتریش در ایران، همراه با حدود 150 آلمانی از خانقین در عراق وارد ایران شدند. در طول ۹ماه بعد این آلمانیها و همراهان و هواداران ایرانیشان مایه دردسر و نگرانی فراوان روسها و انگلیسیها شدند. در اواخر آوریل 1915، یک نیروی کوچک ترک که وارد خاک ایران شده بود، پس از روبرو شدن با مقاومت سخت عشایر کرد سنجابی از منطقه خارج شد. در می 1915، نیروی دیگر ترک به فرماندهی آلمانیها و همراهی هواداران ایرانی خود، از جمله ژاندارمری تحت فرمان سوئدیهای ایران، کنترل کرمانشاه را به دست گرفتند و خواستار خروج کنسولهای روسیه و انگلیس از کرمانشاه شدند. آلمانیها نخست به سمت تهران پیش رفتند و پس از پیشروی روسیه در پاییز 1915، به سمت اصفهان، یزد و کرمان رفتند. اما موفقیت ترکها در کرمانشاه، برای جبران شکست سختی که در آوریل 1915 در شعیبه در جنوب عراق خورده بودند، کافی نبود.
در بهار 1915، ترکها پس از تلاش ناموفق برای به دست گرفتن کنترل کانال سوئز از دست انگلیسیها، سعی کردند بصره را پس گرفته و آنها را از جنوب عراق بیرون کنند. این به نبرد شعیبه در بیرون بصره انجامید (12 تا 14 آوریل 1915). در این نبرد انگلیسیها پیروزی سرنوشتسازی به دست آوردند. انگلیسیها با تثبیت موضع خود در عراق بار دیگر متوجه خوزستان شدند و تا 21 آوریل 1915، حدود 13000 نیرو و 3000 اسب و قاطر به اهواز آوردند. در 29 آوریل 1915، یک گروه 1500 نفره از عشایر ایرانی به یک گشتی انگلیسی در نزدیکی روستای علی بن حسین در کنار رود کرخه حمله کرده و شماری از نیروهای انگلیسی را کشتند. از آن پس انگلیسیها موضع هجومی گرفتند. در16-14 می1915، انگلیسیها به شهر خفاجیه (سوسنگرد امروز) حمله کرده و شمار زیادی از سکنه آن را که بیشتر از قبیله بنیطرف بودند، کشتند، بسیاری از ساختمانها را آتش زدند، بسیاری از محصولات را از بین برده و حیواناتشان را ضبط کردند. به نظر میرسد قتلعام خفاجیه پشت مقاومت علیه انگلیسیها را در خوزستان شکست. خط نفتی به سرعت در طول ژوئن تعمیر شد و جریان نفت به سمت پالایشگاه در 3 ژوئیه 1915 از سر گرفته شد. با تکمیل اشغال خوزستان، انگلیسیها بلافاصله پیشروی خود را در طول دجله در عراق از سر گرفتند. در 31 می 1915، انگلیسیها به شهر عماره در کنار دجله حمله بردند و در روزهای دوم و سوم ژوئن 1915 شهر را کاملاً تصرف کردند. با تصرف عماره، میدانهای نفتی و موضع انگلیسیها در خوزستان امن شد. در پی تسخیر عماره، انگلیسیها به سمت شرق و در طول فرات پیشروی کردند و شهرهای سوقالشیوخ را در 6 ژوئیه 1915، و ناصریه را در 25 ژوئیه 1915 گرفتند. با تسخیر این شهرهای حاشیۀ فرات، انگلیسیها اشغال ولایت بصره، یعنی بخش جنوبی عراق، را تکمیل کردند. از آن پس، انگلیسیها برای یورش به بغداد آماده شدند.
روسها هم از انگلیسیها عقب نیفتادند. در 17 می1915، معاون کنسول روسیه در اصفهان ترور و همکار بلژیکی او به شدت مجروح شد. واکنش روسیه تعیینکننده بود. در 22 می1915، سواره نظام بزرگی از روسیه در تبریز به سمت جنوب ساوجبلاغ حرکت کرد و بعد از دنبال کردن مدافعان کرد، شهر را اشغال کرد. سپس عازم شمال شد و بدون برخورد با مقاومت خاصی از سوی ترکها، ارومیه را در اول ژوئن 1915 اشغال کرد. به این ترتیب اشغال آذربایجان کامل شد. با اشغال ارومیه، روسها به سرعت یک نیروی مسلح شبه نظامی هفت هزار نفری از مسیحیان نسطوری معروف به «آسوریان» را سازمان داد. از این نیروی شبه نظامی به عنوان پلیس شمال یاد میشود. این شبه نظامیان، ارتش روسیه را در پیشروی به سمت غرب ایران در بهار 1916 همراهی میکردند و علیه کردها جنایات بسیاری مرتکب شدند. همچنین این شبهنظامیان مسبّب بسیاری از مشکلات دولت ایران در سال پایانی جنگ بودند. همزمان با حملات آنها در آذربایجان، در اواخر می1915، روسها نیروی بزرگی در انزلی و خزر پیاده کرده بودند که به سرعت تا قزوین پیش آمدند و در آنجا ماندند تا تهدیدی دائمی علیه تهران باشند. در ژوئن 1915، روسها در خراسان پیش رفتند و بعد از اشغال مشهد، در جنوب تا بیرجند جلو رفتند. در همین حال انگلیسیها از بلوچستان به سمت شمال پیش آمدند و به روسها در بیرجند پیوستند. نیروی اشغالکننده شرق ایران به دست روسیه و انگلیس با نام نیروی اشغالی شرق ایران شناخته میشود. نیروی انگلیس و روسیه در شرق ایران در اوت 1915 افزایش یافت و در 22 اوت 1915، انگلیسیها تصمیم گرفتند خط راه آهن را از هندوستان تا شرق ایران امتداد دهند.
در همین زمان، در 12 و 13 ژوئیه 1915، ایلات تنگستانی جنوب فارس به قوای انگلیسی در نزدیکی بوشهر حمله کردند. انگلیسیها به سرعت نیرویی از بصره اعزام کردند. این نیرو در 8 اوت 1915 به بوشهر آمد. انگلیسیها بلافاصله کنسول عثمانی در بوشهر را برکنار و اخراج کردند. این کار اعتراض تند دولت عثمانی را خطاب به دولت آمریکا در پی داشت. در 13 اوت 1915، حمله سنگینی به بندرگاه اصلی و روستای دلوار، در حدود بیست مایلی بوشهر، صورت گرفت. از آن پس درگیری متناوب تا 9 سپتامبر 1915 که ایلیاتیها با قدرت حمله کردند، ادامه یافت. این فرصتی بود که انگلیسیها منتظرش بودند: ضدحمله انگلیسیها شکست سنگینی بر تنگستانیها تحمیل کرد و آنها تلفات بسیاری دادند. از آن پس دیگر تنگستانیها تهدیدی جدی برای انگلیسیها محسوب نشدند.
با برقراری آرامش مطلوب در بوشهر، توجه انگلیسیها بار دیگر متوجه عراق شد. در پاییز 1915، انگلیسیها تصمیم گرفتند پیشروی خود را در طول دجله تا بغداد ادامه دهند. نبرد کوتالعماره در روزهای 26 تا 28 سپتامبر 1915 رخ داد و در آن ترکها مجبور به ترک شهر و عقبنشینی تا تیسفون، در نزدیکی جنوب بغداد شدند و در آنجا مواضع دفاعی گرفتند. اگرچه نبرد کوتالعماره پیروزی انگلیسیها دانسته میشود، اما ترکها کمابیش بدون تلفات از کوتالعماره عقب نشستند و توانستند بار دیگر سامان یافته و برای یک روز دیگر بجنگند. برای ترکها روشن بود که اگر بغداد سقوط کند، ایستادگی در تیسفون اجتنابناپذیر بود. در همین زمان، قوای کمکی ترک به بغداد رسیده بودند. با درگیری کامل انگلیسیها در عراق، نوبت روسها بود که به اوضاع خراب ایران بپردازند.