kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۰۳۸
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۰

هر شب به هوای دیدنت از خوابی آسیمه پریده‌ام به خوابی دیگر(چشم به راه سپیده)



حرف بی‌‌تاب‌ترینی

حسرت ناب‌ترینی آری
حرف بی‌تاب‌ترینی آری
پاک و بی‌شائبه‌ جاری هستی
تو زلال، آب‌ترینی آری
قبله خواهش هر روز دلی
آه! محراب‌ترینی آری
تو به هر چهره تماشا داری
یعنی آن قاب‌ترینی آری
در کدام آه شبی یاد تو نیست
تو که مهتاب‌ترینی آری
می‌توان مثل گلت هی بویید
مثل گل باب‌ترینی آری
نتوان از تو- تو ای ژرف- گذشت
بس که گرداب‌ترینی آری
باور سبز شقایق با توست
روح عناب‌ترینی آری
مرغکان همه آوازی را
شوق تالاب‌ترینی آری
قدم خسته شبگردان را
دامن خواب‌ترینی آری
شیر مرغی تو و جان... اما نه
باز، نایاب‌ترینی آری
شب اندوه تو هرچند بلند
صبح شاداب‌ترینی آری
این همه گفته دل بود نه من
حرف بی‌تاب‌ترینی آری
آی، یک نکته دیگر آقا!
این که: ارباب‌ترینی آری
حجت‌الله منیری
خوابی دیگر
یک عمر به دنبال جوابی دیگر
هر روز کشیده‌ام عذابی دیگر
هر شب به هوای دیدنت از خوابی
آسیمه دویده‌ام به خوابی دیگر
جلیل صفربیگی

خانه گفتار بسته است
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
کی عید می‌رسد که تکانی دهم به خویش؟
هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است
شب‌ها به دور شمع کسی چرخ می‌خورد
پروانه‌ای که دل به دل یار بسته است
از تو همیشه حرف زدن کار مشکلی است
در می‌زنیم و خانه گفتار بسته است
باید به دست شعر نمی‌دادم عشق را
حتی زبان ساده اشعار بسته است
وقتی غروب جمعه رسد بی‌تو آفتاب
انگار به گلوی خودش دار بسته است
می‌ترسم آخرش تو نیایی و پر کنند
در شعر شاعری، ز جهان بار بسته است
مرحومه نجمه‌زارع

پشت سر آفتاب
ای شب زدگان به مرگ عادت نکنید
فردای ظهور را ملامت نکنید
یک روز ز پشت ابرها می‌آید
پشت سر آفتاب غیبت نکنید
مهدی صفی‌یاری

آرزوی باران
در کوچه‌های یخ‌زده تاریخ، چشم انتظار دیدن خورشیدیم
ما عابران کوچه تنهایی، در منجلاب حادثه پوسیدیم
مولا میان پنجه تاریکی، در امتداد این شب طوفانی
با آرزوی آمدن باران، در انتظار روی تو خشکیدیم
امروز خون عاطفه می‌بارد، از آسمان زخمی دل‌هامان
ما مرگ شعر آینه‌ها را باز، در انقباض ثانیه‌ها دیدیم
پشت نگاه شهر عروجی نیست، یعنی هبوط، عادت مردم شد
دیشب طنین غم زده‌ای می‌گفت: سمت بلوغ فاجعه تبعیدیم
حالا اگر چه نبض غزل کندست، اما نگاه ملتمسش جاری‌ست:
در کوچه‌های یخ‌زده تاریخ، چشم انتظار دیدن خورشیدیم
فرزانه سعادتمند