یک غفلت بزرگ و خطر نابودی تالابی ارزشمند
آیا تالاب انزلی محل مناسبی برای ساخت استادیوم ورزشی است؟!
دریک تقسیم بندی کلی تالاب انزلی به پنج ناحیه تقسیم میشود: سیاه درویشان، میان پشته، چراغ پشتان، سنگاچین وناحیه آبکنار. تالاب بزرگ انزلی در حقیقت ترکیبی است از این پنج ناحیه. در حاشیه این نواحی نیزروستاهایی وجود دارد که بدون سازماندهی از طرف دولت یا ارگانی خاص، دهها سال است به طور سنتی جزو نگهبانان وحافظان حریم تالاب محسوب میشوند بدون این که تاکنون کسی به اهمیت ونقش آنها توجهی کرده باشد. کوچکترین نقشی که میتوان به آن اشاره کرد این است که این روستاها سد و حریم امنی هستند دربرابر تخریب و دست درازی دیگران به تالاب. آب شیرین تالاب مهمترین منبعی است برای آبیاری مزارع وشالیزارها، درعوض فصول سردسال شالیزارها یکی از مهمترین پناهگاهها هم برای پرندگان مهاجر است وهم برای ماهیان تالابی.
این همزیستی مسالمت آمیز دهها سال است که ادامه دارد، اما اکنون به بهانه توسعه و ایجاد طرحهای گوناگون، نواحی تالابی شدیداً در معرض تخریب ونابودی قرار گرفته است. این امر در نهایت میتواند منجر به نابودی کامل تالاب به عنوان یک فاجعه زیست محیطی و از دست رفتن هزاران فرصت شغلی شود. در ادامه این مطلب به یک نمونه از تصمیمات وسیاستهای غلط که در حال شکل گیری است اشاره میکنم امید آنکه مسئولین امر سریعاً جلوی این اتفاق تلخ را گرفته و تالاب انزلی را از آینده ناگواری که عنقریب گرفتارش خواهد شد نجات دهند.
هنوز از ساخت جاده کنار گذر انزلی آن هم به شکل ناقص و ناتمام که اراضی تالابی را به نواحی مخروبهای تبدیل کرده مدت زمان زیادی نمیگذرد که مسئولین محترم شهرستان به سراغ پروژه دیگری رفتهاند که به قول یکی از بزرگان فعال در حوزه محیط زیست شلیک آخری است بر پیکر تالاب انزلی.
تقریباً در اوایل دولت قبل بحث احداث ورزشگاهی جدید در انزلی کلید خورد. محل احداث آن نیز در خارج از انزلی در مکانی به نام «بشم» مشخص شد. هنوز این طرح در مراحل اولیه بود که زمینهای اختصاص داده شده مدعی خصوصی پیدا کرد لذا با حکم صادره قرار شد مکان دیگری برای این طرح اختصاص پیدا کند.
مکان جدید دقیقاً بدترین انتخابی بود که توسط مسئولین شهرستان انزلی به سازمان تربیت بدنی پیشنهاد شد. یک ناحیه تالابی دقیقاً در عمق اراضی تالاب انزلی به نام «چراغ پشتان». ناحیهای بکر با آبگیرها و رودخانههای کوچک و بزرگ که جزء زیستگاههای پرندگان تالابی ومحل تخم ریزی ماهیان در فصول تخمریزی است. مکانی که با احداث جاده کنار گذر و عبور آن از این منطقه و تبدیل اراضی آن به معادن شن و ماسه توسط شرکتهای راهسازی، نیمی از مرحله نیستی را پیموده و با طرح احداث استادیوم انزلی میرود که کاملاً نابود شود.
اواخر دولت قبل با استدلال کارشناسان محیط زیست و آگاهی بخشی فعالان محیط زیست این پروژه به دستور رئیس وقت سازمان محیطزیست کاملاً متوقف شد، اما با وجودی که قبلاً ثابت شد که احداث این استادیوم صدمات جبران ناپذیری بر اکوسیستم تالاب انزلی خواهد داشت، اکنون بار دیگر توسط عدهای سودجو این پروژه با وجود اعتراض گسترده کارشناسان وخبرگان محیط زیست به بهانه طرح توسعه تفضیلی شهرستان بندر انزلی در دستور کار و احداث قرار گرفته است. احداث استادیوم در این ناحیه تالابی یعنی عملاً نابودی کامل یک پنجم از تالاب بزرگ انزلی، طرحی که بخشهای دیگر تالاب را نیز درگیر کرده و صدمه جبران ناپذیری را بر کل تالاب خواهد داشت.
سؤال این جاست، رئیسمحترم سازمان محیط زیست بر اساس کدام مطالعات علمی و کارشناسی اجازه ادامه این طرح را صادر نموده است. اگر بدون اجازه سازمان محیط زیست بوده چرا کسی جرأت برداشتن تابلوی احداث آن را از این منطقه ندارد. در ثانی اراضی این محل جز اراضی منابع طبیعی است، شما با کدام مجوز این اراضی را در اختیار وزارت خانه دیگر قرار دادهاید. اگر این کار به وسیله سازمان شما صورت گرفته باشد یا هر فرد سودجو و رانت خوار دیگر، عملاً در مخالفت با توصیه مقام معظم رهبری است. مگر ایشان نفرمودند هیچ کس حق ندارد به بهانههای مختلف منابع طبیعی وجنگلی را تخریب کند. کافی است به یکی از آخرین توصیههای ایشان در ملاقات با مسئولان محیط زیست مراجعه کنید، ایشان در این دیدار از دستاندازی افراد سودجو به جنگلها و منابع طبیعی بخصوص در شمال کشور ابراز تأسف شدید کردند و فرمودند: «دستگاههای مسئول باید قاطعانه با تعدی به جنگلها به هر بهانهای اعم از هتلسازی و جذب گردشگر و ساخت حوزه علمیه و برخی توجیهات به ظاهر قابل قبول، مقابله کنند.»
باید پرسید از این پروژه چه کسی سود میبرد. این پروژه جز تخریب اراضی ملی وطبیعی و به دنبال آن نابودی مزارع وشالیزارها و باغهای همجوار آن چه فرصت شغلی پایداری را فراهم میکند؟ جز آن که عدهای سودجو و منافع طلب که برای اهالی شهرستان بندر انزلی شناخته شده هستند در این میان منتفع شده، در پایان گناه را به گردن دیگری انداخته خود را مبرا از هر پاسخگویی میدانند.
در پایان باید گفت اگر نمیتوان به جنگ ریزگردهایی رفت که از آن سوی کشور بر سر این مردم آوار شده است، آیا نمیتوان جلوی طرحهای مخربی را گرفت که جلوی چشممان ممکن است به زودی به یک معضل ملی تبدیل شود؟
یکی از دوستداران محیط زیست انزلی