kayhan.ir

کد خبر: ۹۷۳
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۴

عارضه‌ها

در جشنواره‌هاي فرهنگي و هنري، بنا به رسم معمول، از يک يا چند هنرمند تجليل مي‌شود. تجليل با چهار هدف است:

پژمان کريمي
در جشنواره‌هاي فرهنگي و هنري، بنا به رسم معمول، از يک يا چند هنرمند تجليل مي‌شود. تجليل با چهار هدف است:
يک- احترام گذاشتن به يک پيشکسوت به عنوان قاعده‌اي حرفه‌اي.
دو- الگوسازي از نخبه‌اي فرهنگي و هنري.
سه- قدرداني از انساني پرتلاش به عنوان اقدامي انساني.
چهار- جهت‌دهي به جريان انديشگي حوزه فرهنگ و هنر.
جشنواره‌هاي فرهنگي و هنري در کشور ما نيز به تقليد از جشنواره‌هاي خارجي، به بخش تجليل به‌صورت جدي اعتنا مي‌کنند. تقليدي که به شرط وجود معيار متقن و مستدل،  بجا و مفيد فايده است. منظور از معيار، سرمشقي است که با  اتکاي بدان، شايستگي فرد و افراد براي «تجليل» سنجيده مي‌شود.
نگارنده از ميان جشنواره‌هاي گوناگون فرهنگي- هنري، تنها جشنواره‌هاي سينمايي را هدف قرار مي‌دهد!
متأسفانه به نظر مي‌رسد فرد يا افرادي که در قالب جشنواره‌هاي سينمايي کشورمان، در مقام تجليل نشانده مي‌شوند، شايستگي فرهنگي و هنري ندارند.
قصد ورود به مصاديق روشن را نداريم! اما اشاره مي‌کنيم به چند فرد تحسين و تجليل شده تا دريابيم برپا دارندگان جشنواره‌هاي سينمايي، هنوز به درک درستي از واژه «تجليل» در سايه سار نظام ديني نرسيده‌اند.
در جشنواره سي‌ام فيلم فجر، از کارگرداني تجليل شد که:
- به خوش‌رفتاري با عوامل سينما شهرت ندارد.
- در حمايت از فتنه88، عنوان‌بندي فيلم خود را طراحي و سامان داد.
- زندگي خانوادگي بساماني نداشت.
- آثار او همچنان رنگ و بوي زمخت فيلم - فارسي مي‌دهد.
فرض کنيم و تنها فرض کنيم فرد هدف اشاره، يک فيلمساز باهوش و قدرتمند است که نيست!
آيا قدرتمندي در فعاليت سينمايي دليل بر الگو بودن است؟
باور و سيرت افراد در آثارشان متجلي است و در واقع، يک هنرمند را نمي‌توان فارغ از اثر يا آثارش داوري کرد.
مي‌گويند و به درستي هم مي‌گويند که انديشه اثر از ساختمان و ساختار اثر جدا نيست!
اگر فيلمساز منتسب به جريان فيلم -فارسي هدف تجليل قرار مي‌گيرد؛ الگو ساختن از او، تنها الگوسازي از يک فيلمساز کاربلد نيست.
تمامي اثر در منظر مخاطب، الگويي قرار مي‌گيرد که از حيث  فکري و البته از نقطه فيلمسازي،صاحب اثر ، هنرمندي ارزشمند معرفي وپنداشته مي‌شود.
حال مي‌توان پرسيد: آيا درست و منطقي است که به بهانه حرفه‌اي بودن فيلمساز، انديشه مسموم او را تقديس کنيم و انديشه و مشي او را در قالب سرمشق بنشانيم؟!
برخي از سياستگذاران فرهنگي بر آنند که تجليل از حرفه‌اي‌ها فارغ از انديشه شان، قدرشناسي و هدايت آنان رو به سياست‌هاي کلان فرهنگي نظام ديني است!
بايد پاسخ داد:
اولا: کدام يک از تجليل شدگان داراي انديشه مسموم، اکنون در مسير سياست‌هاي کلان کشور گام برداشته‌اند؟
دو؛ کدام يک از آنها به قدرشناسي شما، حرمت گذاشته‌اند؟
مگر در جشنواره سي و يکم، يکي از همين فيلمسازان منسوب به اردوگاه فيلم- فارسي، در اختتاميه و پس از گرفتن سيمرغ، شروع به سخنراني مشعشع سياسي نکرد؟ مگر با متلک‌هاي سياسي، نمک نخورد و نمکدان نشکست؟!
تجليل از نااهلان، چهار عارضه عمده دارد:
يک- تأييد و به رسميت شناختن جريان فکري نقطه مقابل آرمان‌هاي فرهنگي نظام.
دو- ايجاد مجال خودنمايي براي معارضان.
سه- تقويت جريان‌هاي معارض و نوسازي تشکيلاتي آنها.
چهار- به حاشيه رفتن نخبگان متعهد در سايه‌سار دميدن به نام معارضان!
متأسفانه چه در دولت دهم و چه در دولت يازدهم، پرتو خطر برآمدن چهار عارضه ياد شده، کاملا هويدا ارزيابي مي شود. اشتباه در تحليل سياستگذاران فرهنگي و مرعوب بودن آنها، دام بزرگي است که عرصه فرهنگ اين سرزمين را آسيب‌زا کرده است!