واکنشهای سهگانه در برابر بدیهای دیگران
انسان هر از گاهی با بدی دیگران مواجه میشود. گاهی شخصی به او تندی و عتاب میکند و گاهی دیگر ، رهگذری تنهای به او میزند و گاهی سخن و رفتار تندی علیه خود مشاهده میکند. انسان وقتی با این امور مواجه میشود، میتواند سه نوع واکنش داشته باشد:
1- آن را عمل بد شخص بداند و بخواهد واکنشی در قالب مقابله به مثل یا احسان و عفو یا اکرام انجام دهد؛
2- آن را بلایی و امتحانی بداند که در قالب سنتهای الهی، هر انسانی با آن مواجه میشود و به طورطبیعی باید به حکمت و فلسفه بلایا و ابتلائات توجه یابد؛
3- آن را عذاب و کیفری بداند که خداوند به عنوان مجازات و تنبیه و بیداری او، فرستاده تا از راه باطل و نادرست بازگردد و توبه کند و پشیمان شود و در مسیر درست قرار گیرد؛
در این سه نوع برخورد که هر کسی ممکن است انجام دهد، میتوان دریافت شخص در کجای معرفت نشسته است. کسی که بخواهد واکنش نخست را داشته باشد، نشان میدهد که اهل توحید فعلی نیست، بلکه هر عملی را به فاعل مستقیم آن نسبت میدهد. این گونه است که یا مقابله به مثل میکند یا عفو کرده و با «قالوا سلاما » میگذرد یا آنکه فراتراز آن، با خوشرویی با شخص برخورد میکند و در مقام اکرام به او کمکهایی نیز میکند تا مسیر کمالیاش را بیابد.
واکنش دوم و سوم نشان میدهد که شخص اهل توحید فعل است و از باب «ما رمیت اذ رمیت» مسائل را تحلیل کرده و واکنش نشان میدهد. او بر این باور است: این همه آوازهها از شه بود/ گر چه از حلقوم عبدالله بود. لذا بر این باور است که این رفتار دیگری از مصادیق ابتلائات و امتحانات یا مجازات است. پس بر آن میشود تا از فرصت آزمون الهی بهره مند شود و بر ظرفیتهای خویش بیفزاید و یا بر این باور است که این امر ، مجازات و کیفر اعمال اوست. از این رو باید استغفار و توبه کرد تا تحت غفران الهی قرار گرفته و در مسیر درست کمالی قرار گیرد. او بر این باور است که این شخص بدزبان و بدکار نسبت به او را ،همان کسی مامور کرده که «الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ؛ هر چیزی را به نطق در میآورد»(فصلت /21). از آنجا که خداوند حکیم، بیحکمت در خلق کاری نمیکند، پس این نطق یا به هدف ابتلاء(امتحان) است یا مجازات. بنابراین دو نوع واکنش اخیر از آن اهل معرفتی است که در مقام قرب نوافل یا قرب فرایض نشسته و به درجات بالای معرفت دست یافتهاند.