آسیب شناسی حادثه پلاسکو در ابعاد مختلف -بخش دوم
آتش نشانی شغل نیست، عشق است
شکل کانال عوض شده است، روی بیسیم و بیسیم چی غبار خاکریز دیگر نیست اما تا دلتان بخواهدبر آن خاکستر و دود نشسته و جهاد ادامه دارد!
جان بر کفان میدان نبرد امروز به شکل دیگری دل به آتش میزنند و شهید میشوند، جانشان کف دستشان است و با حرفه خود وارد حادثه میشوند هم حواسشان به هم سنگریشان است و هم حواسشان به مال و جان مردم!
شعلههای سرکش و خشمگین و سوزان را فرو مینشانند با دنیایی از دلهره. همه روز و شبشان را با آتش، پنجه میافکنند تا هیچ خانواده ای، شبی را بیسرپناه به صبح نرساند.
جانِ بر کفِ دست گرفته ات را حالا همه باور کرده اند؛ برج بلند مرکز شهر، شجاعتتان را فریاد زده است؛ روی خاک گرفته رفقایتان گواه است؛ چشم هایگریان خانواده هایتان گواه است؛ اشکهای پدری که دنبال پسر آتشنشانش در سرما یک لنگه پا ایستاده گواه است؛ گواه است که «ایستادهام چو شمع مترسان ز آتشم» برای شعر و شاعری نیست.
آواری روی قلب مردم
صبح اول وقت آتش به جان برجی افتاده بود که هر روز از مقابلش رد میشدیم و خیلی ها برای خرید سری به آن زده بودیم؛ تا دو سه ساعت اول همه چیز عادی بود؛ آتش نشانها میرفتند و میآمدند و بالای نردبانها آب روی آتش میریختند؛ هیچ چیز ماجرا عجیب نبود تا وقتی که جلوی چشم بهت زده همه، ساختمان پلاسکو فرو ریخت!
ساختمان 54 ساله پلاسکو در تهران بزرگ فرو ریخت و تعدادی از فرزندان از جان گذشته و شجاع این مرز و بوم اینبار با ردای آتشنشان برای نجات هموطنان خود، تن و جان به آتش سپردند و در میان دود و بهت مردم گرفتار در ساختمان پلاسکو را یکی پس از دیگری نجات دادند و غافل از اینکه تا ساعاتی دیگر این ساختمان پیرو فرتوت تاب و توان از کف میدهد و بر روی دنیایی از آرزوهای قشنگ و رنگارنگ آوار میشود.
آنهایی که بوی خطر به مشامشان خورده بود، موبایل به دست، صدها متر آن طرفتر بودند؛ آتش نشانها اما با اینکه مطمئن بودند ساختمان 5۴ ساله طاقت این همه گداختگی را ندارد، ولی باز هم هرطور شده میخواستند مطمئن شوند که مردم از ساختمان خارج شدهاند.
یکی از عکاسهای خبری با چشمانی اشکبار به گزارشگر روزنامه کیهان میگفتکهمامور آتشنشانی از ساختمان بیرونش کرده بود و دو دقیقه بعد ساختمان فرو ریخته و هنوز مامور آتش نشانی آنجاست... اینها را با اشک و حسرت میگفت.
ضرورت آموزش پیشگیری از آتش
حسن خالقی یکی از جوانان آتشنشان در ایستگاه اسلامشهر به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «متاسفانه مردم شرایط پیشگیری از آتش را رعایت نمیکنند. در همین حادثه پلاسکو اگر هر کدام از مغازهها دارای یک کپسول شارژ شده ضد آتش بود قطعا این فاجعه رخ نمیداد اما متاسفانه اغلب مغازهها یا فاقد کپسول آتشنشانی بودند و یا اگر هم داشتند سالها بلااستفاده بوده و آن را شارژ نکرده بودند.»
وی میگوید: «متاسفانه ما قشر آتشنشان تا قبل از این حادثه تلخ پلاسکو تریبونی نداشتیم ولی در این چند روزه فعالیت ما و بحث مقابله با آتش، خیلی مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفته و این را باید فرصتی بدانیم برای آموزش و آگاهی دادن به مردم،یعنی باید به این فرهنگ برسیم که وقتی صدای آژیر یک ماشین آتشنشانی شنیده میشود در هر شرایطی که هستیم راه را برای او باز کنیم و این را بدانیم که برای یک ماشین آتشنشانی حتی یک ثانیه هم اهمیت دارد و مرگ و زندگی افرادی به همین زود رسیدنهای ما بر سر صحنه حادثه بستگی دارد.»
این آتشنشان جوان کشورمان با گلایه از برخی مردم در روز حادثه پلاسکو میگوید: « متاسفانه در روزی که ساختمان پلاسکو فروریخت مردم به هشدارهای ما توجهی نداشتند و سیل جمعیتی که وارد خیابان جمهوری شده بود کار امداد رسانی را برای نیروهای امدادی و آتشنشان بسیار دشوار کرده بود و حرکت ماشینهای آتشنشانی در طول مسیر به کندی انجام میگرفت.»
خالقی به پیام مقام معظم رهبری درباره حادثه پلاسکو اشاره میکند و میگوید: «حقیقتا پیام حضرت آقا برای حادثه دیدگان و کلا خانواده آتشنشانی و امداد گران خیلی دلگرمکننده بود و در این وانفسای داغ و حسرت از دست دادن همکاران عزیزمان این پیام تسکین بزرگی برای ما بود.»
آمدم چون آتشنشانی شغلم نبود
عشقم بود
عباس فتحی رئیسپیشین ایستگاه 57 سازمان آتشنشانی تهران در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «من چند ماهی است که بازنشسته شده ام اما به خاطر حادثه پیش آمده در ساختمان پلاسکو ، داوطلبانه به محل آمدم و در کنار دیگر همکارانم به برشکاری پرداختم، بنابراین میتوان گفت آتشنشانی یک شغل نیست بلکه عشق است. به همین جهت کسانی که در این شغل میمانند دیگر فقط به فکر این نیستند که منبع درآمدی داشته باشند بلکه نجات جان مردم حرف اول را میزند.»
رئیس پیشین ایستگاه 57 سازمان آتشنشانی تهران اضافه میکند: « یک آتشنشان همیشه در حین عملیات خودش را جای کسانی میگذارد که برایشان حادثه پیش آمده، خاطرم هست که در یک حادثه چاه به ترکمن ده رفته بودیم بچهای 3 یا 4 ساله به چاه افتاده بود و ما تلاش میکردیم تا پیکر بیجان این کودک را از چاه دربیاوریم. یکی از همکاران آتشنشان که اکنون یکی از فرماندهان خوب کشورمان در این عرصه است آن قدرگریه میکرد که آرام شدنش غیر ممکن بود . میگفت که این بچه شکل فرزند خودم است! ما مدام خودمان را جای افراد میگذاریم و در زمان حادثه به تنها چیزی که فکر نمیکنیم مسائل مادی است.»
وی با اشاره به اینکه حتی آتشنشانان قسم نامهای هم مانند پزشکان ندارند، میگوید: «چون برای آموزش آتشنشانان هزینه میشود اگر قبل از رسمی شدن استخدام آنها بخواهند از مجموعه خارج شوند از آنها این تعهد گرفته میشود که هزینه را پرداخت کنند وگرنه مانند پزشکان و دیگر شغلها قسمنامه خاصی ندارند بلکه برای آتشنشان آن عرق کار و وجدانش مهم است.»
آتشنشان بازنشسته کشورمان تاکید میکند: «آتشنشانان که واقعا افراد مظلومی هستند فقط تاوان ندانم کاری مردم را میدهند، همین ساختمان پلاسکو را که میبینید 14 سال است اخطار دریافت میکند اما چون آتشنشانان قدرت اجرایی ندارند نمیتوانند پیش از حادثه اقدامات لازم را انجام دهند. به عنوان مثال شما میبینید اگر مسائل بهداشتی در جایی رعایت نشده باشد به راحتی پلمب میشود اما برای تمهیدات ایمنی چنین چیزی وجود ندارد.»
تاوان برج سازیهای ناامن را
آتشنشان میدهد
رئیسپیشین ایستگاه 57 سازمان آتشنشانی تهران میگوید: «برجسازی و ساخت ساختمانهای مرتفع که در کلانشهرها به شدت باب شده است قوانین مربوط به خود را دارد، از جمله اینکه ساختمانهای بلند و تجاری باید به نحوی ساخته شود که آتشنشان با تجهیزاتی که دارد از همه طرف بتواند بر آن اشراف داشته باشد، درحالی که متأسفانه ما چنین چیزی نداریم و میبینید که در یک کوچه 6 متری ساختمان 20 طبقهای ساختهاند.»
فتحی میافزاید: « تا زمانی که آتش خاموش نشود آتشنشان نباید به داخل مجموعه برود اما خاطرم هست ساختمانی آتش گرفته بود و فرزند یک خانمی داخل آتش گیر کرده بود، این خانم فریاد میزد و میگفت: من بچه ام را از شما میخواهم! خب شما جای من باشید چکار میکنید؟ اصلا میتوانید به حقوقتان فکر کنید؟ آتشنشانها بین احساسات و عواطف و ناامنی ساختمانها ماندهاند، همه از آتش فرار میکنند اما آتشنشان به سمت آتش میدود تنها به خاطر اینکه تعهد اخلاقی دارد.»
وی اضافه میکند: «اگر آتشنشانان داخل ساختمان آتش گرفته نروند کسی نمیگوید چرا؛ اما ما به خاطر عواطف و انسانیت وارد ساختمان میشویم.»
چهارشنبه سوزی با چاشنی دلهره قهرمانان
آتشنشان بازنشسته کشورمان ضمن اشاره به حال و هوای آتشنشانان در چهارشنبه سوری خاطرنشان میکند: «من حدود 10 سال است که چهارشنبه سوریها در کنار خانواده نبودم و در مرکز در حال آماده باش کامل به سر میبردیم البته همه بچههای آتشنشانی اینگونه هستند باید توجه کنیم چهارشنبهسوری آن هم به این نحو که ترقه بازی کنند نیست و این اصلا جایی در فرهنگ ما ندارد.»
رئیسپیشین ایستگاه 57 سازمان آتشنشانی تهران اضافه میکند: «حدود 40 درصد از آتشسوزیهای ما از الان تا عید نوروز به خاطر کارگاههایی است که برای چهارشنبه سوری ترقه درست میکنند و جالب است بدانید وقتی هم ما به محل حادثه اعزام میشویم به ما درست هم اطلاعرسانی نمیکنند که اینجا کارگاه مواد محترقه است و فقط میگویند آتشسوزی رخ داده و به همین خاطر آتشنشان که وارد کارگاه میشود آسیب میبیند.»
فتحی با اشاره به شیوه اعزام آتشنشانان به محل حادثه ادامه میدهد: «وقتی شخصی با تلفن 125 تماس میگیرد ستاد فرماندهی کد نزدیکترین ایستگاه آتشنشانی را وارد میکند و زنگ آن ایستگاه به صدا در میآید و از زمانی که زنگ ایستگاه به صدا در میآید تا زمانی که نیرو از هر جای ساختمان و در هر حالتی (خوابیده، در حمام، در حال غذا خوردن و...) باشد با تمام تجهیزات حداکثر تا 45 ثانیه! سوار ماشین شود، من خودم زمانی که فرمانده بودم برایم نامه آمده بود که تایم خارج شدن شما 46 ثانیه شده است و این یک ثانیه را شخصا توضیح بدهید چرا دیرتر اعزام شدهاید! یعنی در کار ما حتی یک ثانیه هم مهم است.»
آتش نشان و احساس فداکاری
یکی از آتشنشانان کشورمان که در قسمت عملیاتی حادثه پلاسکو حضور داشته است در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «آتشنشانی یک شغل نیست بلکه تماما احساس و فداکاری است و اگر فردی بخواهد اینگونه نگاه کند که بخواهد شغلی و درآمدی داشته باشد نمیتواند در شغل آتشنشانی دوام بیاورد.»
وی ادامه میدهد: «چند نفر از این عزیزانی که در حادثه پلاسکو شهید شدند از دوستان و همکاران من بودند و ما سالها با هم زندگی کردیم و اصلا نمیتوان گفت که با هم کار میکردیم بلکه با هم زندگی میکنیم و هنگامی هم که ستاد فرماندهی اعلام میکند که در جایی حادثهای رخ داده است همگی به طور جدی به مسئولیت خود میپردازند و روحیه همکاری و هماهنگی بسیاری بین آتشنشانان وجود دارد.»
این آتشنشان جوان کشورمان میافزاید: «هماهنگی بچهها بسیار قابل توجه است و دیدید چگونه با عشق کارشان را انجام میدهند و ما اصلا در حین عملیات به این موضوع فکر نمیکنیم که رفیقمان به داخل ساختمان برود و نتواند بیرون بیاید و همه با یکدیگر کمک میکنند تا حادثه پایان یابد.»