به بهانه پخش مستند «شلمچه» از برنامه «به اضافه مستند»
قاسم سلیمانی، هاشمی رفسنجانی/ کربلای 5، غواصها و ... در یک فیلم
آرش فهیم
فیلم مستند «شلمچه» به کارگردانی محمدعلی فارسی برای نخستین بار از تصاویر، روایتها و اطلاعاتی ناب و تکاندهنده از عملیاتهای کربلای 4 و 5 رونمایی میکند. این مستند که هفته گذشته در برنامه «به اضافه مستند» شبکه مستند سیما پخش شد نمونه یک مستند تاریخی یا تاریخنگارانه است که به روایت بخشهایی مغفول مانده از جنگ تحمیلی هشت ساله میپردازد. مستندی که گذشته را نمایش میدهد اما مسائل مبتلابه حال و آینده را هدف قرار داده است.
نام فیلم، یادآور جغرافیایی در جنوب غربی و نقطه صفر مرزی است و موضوع آن به 30 سال قبل بر میگردد، اما فیلم با مرور تصاویری از یک حادثه شگفتانگیز که سال 94 در تهران به وقوع پیوست آغاز میشود؛ تشییع 175 شهید تازه تفحص شده که با استقبال بیش از انتظار و حیراتانگیز مردم و به ویژه جوانان مواجه شد. این برای اولین بار نبود که پیکرهای مقدس شهدای دوران دفاع مقدس، در خیابانهای شهرها و روستاهای ما تشییع میشدند. اما آنچه این مراسم تشییع را متفاوت کرد، حضور تعداد زیادی از غواصهای شهیدی بود که به شکلی تکاندهنده و مظلومانه به شهادت رسیده بودند. غواصهایی که یادگار و احیاکننده همان بخش مهم و مغفول تاریخ جنگ تحمیلی، یعنی عملیات کربلای چهار و در پی آن، عملیات کربلای پنج هستند.سال 1374 گروه تلویزیونی «روایت فتح» مجموعه تصاویر و گفت وگوهایی راجع به آن دو عملیات را جمعآوری کرده بود، اما همان طور که ناصر طهماسب، گوینده نریشن مستند میگوید، این تصاویر بنا به دلایلی هیچ گاه به طور کامل نمایش داده نشده بود. مستند «شلمچه» در اصل، بازتولید همان تصاویر ضبط شده است که پس از 20 سال، غبارهای گذشت زمان را درباره دو عملیات و سرنوشت و تأثیر آنها میزداید.
اتخاذ رویکرد واقعگرا و استقرایی، به مستند «شلمچه» شکل و شمایلی اسنادی و پژوهشی بخشیده است. بیشتر فیلمهای مستند دفاع مقدسی، ازجمله بسیاری از مستندهای همین گروه روایت فتح، مطابق انتظار، در فضایی تبلیغی و با گرایش رمانتیک و گاه حماسی ساختار یافتهاند. چراکه جبهه دفاعی ایران در برابر هجوم ارتش بعث عراق، از یک سازمان متداول و مرسوم نظامی فراتر رفت و تبدیل به یک آئین و فرهنگ انسانی بیهمتا شد. به طور طبیعی، کار هنری برای این جبهه نیز باید همسان و مطابق با آن باشد. یک هنرمند برای پرداختن به تسلیحات یا تاکتیکهای جنگی فرماندهان و رزمندگان جبهه دفاع مقدس، باید از مباحث خشک و آهنین نظامی عبور کند و به عالم، ذهنیات و روحیات نیروهای این جبهه بپردازد. همچنان که غالب آثار شهید آوینی به همین سبک و سیاق بودند؛ مستندهایی که آدم را ترسیم میکردند، نه آهن را. اما مستند «شلمچه» ضمن وفاداری به حقیقت قدسی دفاع مقدس، به اصول کلاسیک مستند جنگی نزدیکتر است. در این مستند، هیچ خبری از شعر و شعار و حماسه نیست. بلکه آنچه اهمیت یافته، واقعیت، استراتژی و تاکتیک است. عقلانیت و استدلال و سند، ابزارهای اصلی به کار رفته در این مستند هستند. سازندگان این فیلم از به کارگیری شگردهای عاطفی و احساسی پرهیز کردهاند. تصاویر، روایات و مصاحبههای این فیلم، تحقیقی برای تکمیل قطعات ناقص یک پازل هستند. این فیلم بیش از هر چیز دیگری در پی ارائه سند درباره دو عملیات مهم جنگ تحمیلی است.
زیبایی شناسی مستند «شلمچه» نیز مطابق با ساختار کلی آن، متکی بر اطلاعات، اسناد و تصاویر بکر و همچنین، مصاحبه با شخصیتهای مطرح سیاسی و نظامی است. همان طور که گفته شد، مصاحبههای این فیلم، در سال 74 ضبط شده بودند. یکی از جذابترین ویژگیهای این مستند، نمایش چهرههای شاخص لشکری و کشوری در 20 سال قبل است. یکی از این شخصیتها، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی است که در آن موقع، فرمانده لشکر ثارالله بود و امروز یکی از مردان تأثیرگذار و تاریخساز عرصه بینالملل است. دیدن چهره جوانتر افرادی چونحجت الاسلامالله هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) و محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) در این مستند خالی از لطف نیست. اما بیان بیپرده برخی از مسائل مرتبط با جنگ توسط این افراد، قابل تأمل است. بخش زیادی از تصاویر فیلم مستند «شلمچه» را هم صحنههای واقعی و از نزدیک عملیاتهای کربلای چهار و پنج تشکیل میدهد. این مستند به مخاطب خود این اجازه را داده که لحظات پرالتهاب و اضطراب عملیاتهایی که قرار بود سرنوشت تاریخ را تغییر دهند را از فاصله بسیار نزدیک ببیند. حتی لحظه غوطهور شدن غواصهایی که 30 سال بعد، به خانه برگشتند نیز در این مستند به تصویر کشیده شده است.
اما ورای بازخوانی دقیق و مستند دو عملیات «کربلای چهار» و «کربلای پنج» در «شلمچه»، این مستند، برای برخی مسائل مبتلابه امروز جامعه ما نیز سند و راهکار نشان میدهد. در بخشهایی از فیلم، تأثیر منفی مذاکره با آمریکا در ماجرای مک فارلین در شکست عملیات کربلای چهار و به شهادت رسیدن غواصها، افشا میشود. صریحترین بخش فیلم، دو سکانس پایانی آن است. جایی که محسن رضایی درباره اهمیت پیروزی عملیات کربلای پنج صحبت میکند و میگوید: «چیزی که ما پای میزهای دیپلماسی نتوانسته بودیم به دست بیاوریم، در مقاومت شلمچه به دست آوردیم.» و بلافاصله این حرف محسن رضایی در سال 74، متصل میشود به تصویری در تشییع جنازه غواصها در سال 94 و شهروندی که پلاکاردی در دست دارد که روی آن نوشته شده «با قاتل فرزندانمان پای میز مذاکره نمینشینیم.» و این یعنی رستاخیز تاریخ در یک فیلم مستند.