نقد دیدگاه فروید در نفی اصالت دین و تضاد آن با عقلانیت
پویایی عقل و دانش در پرتو دین
تا آنجا که ذهن تاریخ به یاد دارد، دین یکی از مهمترین، بلکه مهمترین مسئله حیات انسانی به شمار میرفته است. حتی ابتداییترین قبائل انسانی هم به پرستش و عبادت، در قالب دینداری توجه ویژه داشتهاند؛ هرچند چگونگی، عناصر دینی و نوع نگاه انسانها به دین، معبود و عبادت در ادوار تاریخ متفاوت بوده است. شواهد نیرومندی نشان میدهد که بشر از ابتدا یگانهپرست بوده و دینداری های خرافهآمیز نوعی انحراف از دین یگانه الهی است. از دوران شکلگیری نوزایی علمی و رشد علوم طبیعی و تجربی در برابر فلسفه، الهیات و دین، انواع نظریههای جامعهشناختی و روانشناختی برای تبیین تجربی دین، عناصر دینی و آثار دینداری یکی پس از دیگری به وجود آمد. نقطه مشترک همه این نظریهها تلاش برای توضیح و تبیین دین و دینداری به عنوان پدیدهای زمینی و انسانی بوده و هست. از این رو هرنظریه با طرح مبانی و مسائل خاصی، به تبیین خاستگاه دین و آثار مثبت و منفی دینداری (از نگاه نظریهپرداز) پرداخته است. نظریه فروید درباره خاستگاه دین و دینداری از معروفترین نظریههای علمی در این عرصه است. فروید با مطالعه و تحلیل ویژگیهای فکری، فرهنگی و رفتاری قبائل ابتدایی و بر اساس دو مفهوم توتم و تابو، نظریهای در باب منشأ پیدایش دین، دینداری و آثار دین در زندگی بشر مطرح کرد. پس از فروید نظریه او دستاویز منکران خدا و دین برای توجیه بیدینی و نفی اصالت دین و دینداری قرار گرفت. در نوشتار حاضریکی از استدلالهای فروید در نفی اصالت و سودمندی دین مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
***
چکيده شبهه
قوه عقل و خرد انسان عامل حرکت به سوی پیشرفت و شکوفایی مادی و موجب پدیدآمدن تمدنهای بشری است؛ در حالی که دین و مذهب باعث تعطیلی و عقیمشدن نیروی خرد در وجود انسان است؛ زیرا برخورداری دین از ماهیتی توهمی و خیالی ایجاب میکند که از یک سو با هرنوع تعقل و تفکر مقابله کند تا مبادا ماهیت دروغین آن با کشف حقایق افشا شود و از سوی دیگر مردم را در مواجهه با مشکلات و سختیها، به جای تفکر و پیدا کردن راه حل مناسب، به توسل و توجه به اصول و منابع دینی ترغیب کند. روشن است که این گونه تفکرات، سبب عقب ماندگی و بازماندن از پیشرفت و تمدنسازی خواهد شد. از این رو برای اینکه جوامع بشری به پیشرفت، تمدن و شکوفایی استعدادهای مادی برسند، چارهای جز طرد دین از جامعه نخواهند داشت!
مقدمه
رابطه عقل و دین و نسبت میان آنها از دیرینهترین و عمیقترین مباحث تاریخ تفکر بشری است.(1) این بحث در جهان مسیحیت در قرون نخستین مطرح بوده است؛ چنانکه در جهان اسلام نیز از قرن دوم هجری درباره نسبت میان عقل و وحی و جایگاه عقل در تفکر دینی دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است.(2) فروید با پیشفرض غیرمنطقی و غیرعقلانیبودن دین و اعتقاد به اینکه دین، امری توهمی و برخاسته از ناتوانیها و نواقص بشری است، و نیز با نگرش سکولاریستی و اومانیستی، که عناصر ذاتی فرهنگ و تمدن مدرن غرب را تشکیل میدهند(3) و با مطالعه در ادیان ابتدائی و تعمیم ویژگیهای آنها به تمام ادیان، دین را امری متعارض با عقل و موجب عقیم کردن قوه عقلانی بشر معرفی میکند.
درادامه این نوشتار با توجه به دلایل محکمی که بر واقعی و فطری بودن دین وجود دارد و با استفاده از منابع اصلی دین مقدس اسلام، نقش و منزلت والای عقل را در هندسه تفکر اسلامی روشن کرده و اثبات میکنیم که دین نه تنها در تعارض با عقل نیست، بلکه بزرگترین حامی عقل ورزی بشر در تمامی زمینهها به شمار میآید. اگر احیانا تعارضی میان دین و عقل وجود دارد، مربوط به ادیان غیرالهی و ابتدائی یا به ادیان تحریف شده است.
1. نقد روششناسی نظریه فروید
روش صحیح ایجاب میکند که انسان با مطالعه در متون اصلی ادیان مختلف و با نگاهی بیطرفانه جایگاه عقل و مخالفت یا موافقت و همراهی آنها با عقل را مورد بررسی قرار دهد. سپس برداشت خود را در اینباره مطرح کند. تعمیم ویژگیهای برخی از مذاهب و ادیان ابتدائی و تحریف شده یا برداشتها و عملکرد دینداران در برخی از ادیان، به همه ادیان از لحاظ روش علمی، امری نادرست واز لحاظ اخلاقی ناپسند است. فروید با اعتقاد به اصالت طبیعت(4) و مطالعه در ادیان ابتدائی و رشد و نمو در فرهنگ غرب، که اربابان کلیسا به جای اجرای فرامین الهی، خودسرانه محاکم تفتیش عقاید تشکیل داده و به شدت با هرگونه تفکر عقلانی و آزاداندیشی مقابله میکردند که نتیجه آن کشتن و سوزاندن هزاران دانشمند آزاداندیش بود،(5)مدعی است که تفکر عقلی با پایبندی به آموزههای دین، عقیم میشود. فروید نتیجه گرفته است که بشر برای پیشرفت علمی چارهای جز کنار گذاشتن دین ندارد! در حالی که هرانسان منصفی که با آموزههای اسلامی آشنا باشد، این ادعای فروید را که (دین باعث عقیم شدن خرد میشود) نادرست مییابد؛ زیرا دین اسلام چنان منزلتی برای عقل و استفاده از آن قائل است که هرگز مدعیان عقلگرای مخالف دین، چنین توانمندی و جایگاهی را برای عقل قائل نیستند. در ادامه همین نوشتار به پارهای از نصوص دینی که نشانگر جایگاه عقلورزی در دینشناسی و دینداری اسلامی است اشاره خواهد شد.
2. عقلانیت دینی و عقلانیت ابزاری
عقلانیتی که فروید مدعی آن است، عقلانیت ابزاری و مدرن است. این نوع نگاه به عقل و کارکرد آن از دوران رنسانس آغاز شد.(6) نگرش غرب مدرن به عقلانیت، بر مبالغه درباره توانمندی عقل بشر در فهم حقایق و حل مشکلات، تقدم بیقید و شرط خرد آدمی بر همهچیز،(7) توجه بیش از حد به سود و زیان و نیازهای دنیوی و خوشبینی افراطی به علم و دانش جدید در فراهم ساختن سعادت بشر مبتنی است. ابتدا این گونه تصویر میشد که انسان میتواند بهشت را برای خود بر روی زمین بسازد.(8) رویگردانی از دین، معنویت و اخلاق، تحلیل و توجیه جهان، بدون حضور خداوند و سپردن زمام امور به دست علوم تجربی،(9) ازمهمترین شاخصههای عقلانیت مورد نظر فروید محسوب میشود. عقلانیتی که لازمه بیچونوچرای آن، نسبیگرایی، شکاکیت، و مکاتب تفکری سکولاریستی و اومانیستی است.(10)
عقلانیت مدرن، با ویژگیهایی که توصیف شد، نه اصل عقلانیت، مورد قبول ادیان الهی، بخصوص دین مقدس اسلام نیست؛(11)زیرا چنین عقلانیتی دید انسان را به عالم ماده و لذایذ زودگذر دنیا محدود کرده و نه تنها باعث از میانرفتن فضائل اخلاقی میشود؛ بلکه موجب رشد روز افزون رذائل اخلاقی، همچون تجملگرایی، عدمگذشت، آزمندی و ... در انسان میگردد و ابزاری برای مبارزه با فرهنگ دینی، معنویت و خداپرستی و نیز تقویت شیطنتورزی قدرتهای استکباری و دینستیزی روشنفکران و سیاستمداران وابسته میشود.(12)
این نوع عقلانیت نه تنها مورد مخالفت آموزههای اسلامی قرار گرفته، بلکه در غرب نیز دانشمندان، روانشناسان، روشنفکران و جامعهشناسان فراوانی آن را به چالش کشیده و نقد کردهاند.(13)
3. جایگاه عقل در تفکر اسلامی
دین اسلام نه تنها جلوی عقل و شکوفایی تفکرات عقلانی را نگرفته است، بلکه با استفاده از جایگاهی که در قلوب مردم با ایمان دارد، آنها را به تفکر و تعقل عقلانی در همه زمینهها دعوت میکند. در متون دینی، هم به جنبههای شناختی عقل ورزی توجه شده و هم زمینههای انگیزشی فراوانی برای تقویت آن در زندگی بشر به کار گرفته شده و هم از لحاظ رفتاری الگوها و ملزومات آن توصیف و تبیین شده است.
در آیات قرآن کریم، عقل و تفکر عقلانی جایگاه بسیار والایی دارد تا آنجا که در بیش از سیصد آیه، به گونههای مختلف به مسئله عقلورزی پرداخته شده است.(14)
قرآن در تبیین جایگاه عقل در ساحت دینداری میفرماید: «ان شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ »(انفال/22) بدترين جنبندگان نزد خدا، كردلان و گنگدلانی هستند كه انديشه نمىكنند!
در روایات اسلامی هم تأکید فراوانی بر استفاده از عقل شده که طرح آن مجال وسیعی را میطلبد. در اینجا به چند نمونه از این دست روایات توجه میکنیم:
امام باقر(ع)میفرمايد: «چون خداوند عقل را آفريد از او خواست که پيش آید؛ عقل پیش پيش آمد. سپس از او خواست که بازگردد. عقل بازگشت؛ آنگاه خداوند فرمود به عزت و جلالم سوگند! كه آفریدهای محبوبتر از تو نیافریدم و تو را جز در کسی که دوستش دارم، کامل نمیکنم؛ به سبب تو عقوبت میکنم و به سبب تو پاداش میدهم!(15) این سخن کنایه از اطاعتپذیری عقل انسان از ربوبیت تکوینی وتشریعی خداوند است؛ به عبارت دیگر انسان با بهرهجستن از عقل خود به شناخت خداوند و لزوم اطاعت از او پی میبرد و معیار عقوبت و پاداش اخروی هم به میزان عقلی است که خداوند به بنده خود عطا کرده است. آن حضرت در روایت دیگری میفرماید: «دقت در حسابرسی اعمال مکلفان در قیامت متناسب با میزان عقل آنهاست».(16)
امام علي (ع) در خطبه نخست نهجالبلاغه یکی از اهداف بعثت پیامبران (ع) را شکوفاکردن عقل میداند: «پس خداوند فرستادگان خود را در میان مردم برانگیخت و پیامبرانش را یکی پس از دیگری به سوی آنان گسیل داشت؛ تا پیمان فطرت را از آنان مطالبه کنند و نعمتهای فراموششده او را به ایشان یادآوری کنند و با تبلیغ احکام و معارف دین، برای آنان حجت آورند و دفینههای خرد را در آنها برانگیزند!»(17)
بنابراین دین مقدس اسلام نه تنها تعارضی با عقل ندارد و از شکوفایی و تقویت آن جلوگیری نمیکند، بلکه با معرفی عقل به عنوان یکی از بازوان توانمند دین خود(18) و تشویق فراوان مردم به تفکر و تعقل و انگیزش آنان به سوی عقلورزی(19) زمینه شکوفایی عقل را فراهم آورده است. پس چگونه میتوان ادعا کرد که دین، عقیمکننده قوه عقل در آدمی است؟!
عقلانیت مقبول دین که در آیات و روایات به آن اشاره شده و مردم به استفاده آن تشویق شدهاند عقلانیتی عام است و تمامی عرصههای زندگانی انسان، اعم از نظری و عملی، دنیایی و آخرتی را شامل میشود.(20) بنابر این آنچه از لذتها، آسودگیها و رفاههای دنیوی، که فروید با نفی دین به دنبال آن میگشت، در آموزههای دینی با روش صحیح و انسانی دنبال شده است.
4. دین در خدمت تمدن بشری
بر خلاف ادعای فروید که دین را عامل عقبماندگی و انحطاط جوامع معرفی میکند، تاریخ نشانگر این است که عمل به دین الهی حق، همیشه باعث رشد و پیشرفت جوامع انسانی و تقویت تمدن انسانها بوده است. به اعتراف دانشمندان غربی، پیشرفت کنونی جهان مدرن، مدیون خدمات دین اسلام و دانشمندان متخصص و متعهد مسلمان بوده است. «ویل دورانت» پس از بیان این نکته که اسلام طی پنج قرن، از لحاظ نظم و بسط قلمرو اخلاق نیک، تکامل سطح زندگانی، قوانین منصفانه انسانی و ادبیات و تحقیق علمی و مانند آن، پیشاهنگ جهان بود،(21) مینویسد: «تنها به دورانهای طلایی تاریخ، یک جامعه (جامعه اسلامی) میتوانسته است در مدتی کوتاه این همه مردان معروف در زمینه سیاست، تعلیم و تعلم، ادبیات، لغت، جغرافیا، تاریخ، ریاضیات و هیئت، شیمی، فلسفه، طبّ و غیره به وجود آورد!»(22).
«ولز» دانشمند و مورّخ بزرگ انگلیسی مینویسد: «هرکس بخواهد این معنا را درک کند که تنها دین اسلام است که با سیر تمدّن، هماهنگ و همسو است، به قرآن رو کند؛ قرآن از نظر علمی، قانونی و نظام اجتماعی، کتابی است جامع و بسیاری از قوانین انتظامات، احکام و اخلاقیاتش در دنیای امروز، معمول و بعدها هم تا روز قیامت باقی خواهند ماند. وی سپس میگوید: اگر کسی به من بگوید اسلام را توصیف کن، میگویم: اسلام یعنی تمدن!».(23)
«دوری»، از وزرای دانشمند فرانسه، میگوید: «در تاریکی و نادانی قرون وسطی که سرتاسر قطعه اروپا را فراگرفته بود، پیروان آئین اسلام پرچمهای تمدن را در اقطار عالم بر روی منارههای بلند برافراشتند و ابرهای جهالت، که فضای ممالک غرب را تیره کرده بود، به وسیله آنان، که بین سایر امتها به علوم و فنون اختصاص داشتند، برطرف و زائل گردید.»(24)
آیات قرآن کریم نشانگر این مطلب است که برخی از صنايع و فنوني كه از عقل بشر پوشيده بوده است به وسیله وحی الهی و توسط پیامبران به مردم آموخته شده است! چنانكه خداوند به نوح (ع) صنعت كشتيسازی،(25) به داوود(ع) صنعت زرهبافي(26) و به ذیالقرنین نحوه ساختن سد(27) را آموخت و آنان نيز آن را به بشر آموختند. چنانکه پیشرفت در غالب علوم، مانند ریاضیات، هندسه، نجوم، طب، جغرافیا، جبر، فیزیک، شیمی، جامعهشناسی و دهها علم دیگر مدیون تلاشهای ائمه اطهار علیهم السلام، شاگردان و پیروان راستین آنها است.(28)
سخن فروید مبنی بر اینکه دین، موجب دورشدن بشر از تشکیل تمدنها و جلوگیری از پیشرفت جوامع میشود، سخنی بیپایه و بر خلاف واقعیات قطعی تاریخ است.
آری! آنچه که در غرب همواره در برابر عقلانیت بوده، در حقیقت خودکامگیهای اربابان کلیسا بوده است. آنها دین را مطابق هوس خود تفسیر و اجرا میکردند. خیزش جهان غرب، نخست بر علیه یکهتازی و سودجویی اربابان کلیسا بود ولی متأسفانه بعدها به انحراف کشیده شد و به جای تقویت بنیادین عقلورزی، به تضعیف باورهای دینی و اخلاقی و ستیز با معنویت و ایمان مذهبی منتهی شد.(29)
نتيجه سخن اینکه اولا: تعمیم ویژگیهای ادیان ابتدائی و ساختگی یا ادیان تحریف شده و انحرافی به تمام ادیان، که از سوی فروید صورت گرفته است، روشی نادرست و دور از طریق عقلاء است. ثانیا: عقلانیت مورد ادعای فروید، عقلانیت ابزاری است که با نادیده گرفتن حقیقت وجود انسانی، در پی محدود کردن دید انسان به لذتهای زودگذر دنیایی است. در حالی که عقلانیت مطرح در ادیان الهی عقلانیتی است که دنبال سعادت و سیادت انسان در تمام جوانب مادی و معنوی است. ثالثا: دین حق نه تنها تعارض و تضادی با تفکر عقلانی ندارد و جلوی پیشرفت آن را نمیگیرد؛ بلکه آن را بازوی قدرتمند خود در رساندن انسان به کمال واقعی مادی و معنوی میداند. به همین سبب، دین مبین اسلام، که تنها دین مصون از انحراف و تحریف است، مملو از آیات و روایاتی است که بشر را به عقل ورزی و تعقل و تفکر در همه زمینهها دعوت و تشویق کرده است. رابعا: به اعتراف دانشمندان غربی، دین اسلام و مسلمانان در شکلگیری تمدن جدید و پیشرفت علوم، فنون و صنایع نقش ارزندهای را ایفا کردهاند.
به عبارت دیگر دین نه تنها ماهیت توهمی و خیالی ندارد؛ بلکه امری فطری و درونی و همراه همیشگی انسان است. دین نه تنها باعث عقب ماندگی نیست؛ بلکه مهمترین مشوق عقلورزی و خردگرایی است که موجب رشد و شکوفایی جوامع بشری در همه زمینههای مادی و معنوی میشود. شکلگیری اغلب تمدنها و ایجاد صنایع و کشف علوم، توسط انبیا و شاگردان آنها دلیل روشنی بر این مدعا است. بله ممکن است که بین عقل و آموزههای ادیان غیرالهی و یا ادیان تحریف شده به دست بشر، تعارضهای واضحی وجود داشته باشد، ولی نباید ویژگیها این گونه ادیان را به همه ادیان، خصوصا دین مبین اسلام، که یگانه دین الهی بدون تحریف است، تعمیم داد. همچنانکه نباید انحرافات و برداشتهای شخصی برخی از افراد را بر گردن دین نهاد!
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
پانوشتها
1. جوادی آملی، عبدالله، دينشناسي، ص120. 2. همان، ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص127، 3.دین و عقلانیت ارتباطی، رحیمی، سلمان علی، ص88. 4. علم و دین، ص295. 5. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 18، ص360؛ همان ج 5، ص607؛ سیر حکمت در اروپا، ج 1 ص88 – 89 . 6 . درآمدی بر کلام جدید، ص139، مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص48- 49. 7. درآمدی بر کلام جدید، ص141 ؛ علم و دین ص70- 71. 8. علم و دین، ص79، 9. درآمدی بر کلام جدید، ص139-142؛ جامعهشناسی ادیان، ص131، مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص49- 50 و 52 و 54 ؛ 10. مجله: مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص59-60؛ 11. درآمدی بر کلام جدید، ص145. 12. مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص55، جامعهشناسی ماکس وبر، ص188-196. 13. مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص56-57؛ علم و دین ص80-81، معمای مدرنیته، ص236-237. 14. درآمدی بر کلام جدید، ص129، مدخل مسائل جدید در علم کلام ،ج1،ص15، 15. كافي، ج1، ص: 10 . 16. همان، ص11 . 17. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص43، جوادی آملی، عبد الله، تسنيم، جلد 10 ص479. 18. كافي، ج1، ص: 16 . 19. رک: كافي، ج2، ص54، باب التفکر. 20. مجله: علوم سیاسی - دانشگاه باقرالعلوم(ع)، زمستان 1384، شماره 32، ص261-266. 21. تاریخ تمدّن، ویل دورانت، ج۱۱، ص۳۱۷. 22 همان، ص322. 23. تمدّن چیست، متمدّن کیست، گلپایگانی قرنی، ص۴۰ . 24. مجله مکتب اسلام، سال ۱۵، شماره ۹، ص۱۸ . 25. انبیا، 80 . 26. هود، 37 . 27. کهف، 96 . 28. جامعه در قرآن، ص198- 202 . 29. مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص56.
***
چکيده شبهه
قوه عقل و خرد انسان عامل حرکت به سوی پیشرفت و شکوفایی مادی و موجب پدیدآمدن تمدنهای بشری است؛ در حالی که دین و مذهب باعث تعطیلی و عقیمشدن نیروی خرد در وجود انسان است؛ زیرا برخورداری دین از ماهیتی توهمی و خیالی ایجاب میکند که از یک سو با هرنوع تعقل و تفکر مقابله کند تا مبادا ماهیت دروغین آن با کشف حقایق افشا شود و از سوی دیگر مردم را در مواجهه با مشکلات و سختیها، به جای تفکر و پیدا کردن راه حل مناسب، به توسل و توجه به اصول و منابع دینی ترغیب کند. روشن است که این گونه تفکرات، سبب عقب ماندگی و بازماندن از پیشرفت و تمدنسازی خواهد شد. از این رو برای اینکه جوامع بشری به پیشرفت، تمدن و شکوفایی استعدادهای مادی برسند، چارهای جز طرد دین از جامعه نخواهند داشت!
مقدمه
رابطه عقل و دین و نسبت میان آنها از دیرینهترین و عمیقترین مباحث تاریخ تفکر بشری است.(1) این بحث در جهان مسیحیت در قرون نخستین مطرح بوده است؛ چنانکه در جهان اسلام نیز از قرن دوم هجری درباره نسبت میان عقل و وحی و جایگاه عقل در تفکر دینی دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است.(2) فروید با پیشفرض غیرمنطقی و غیرعقلانیبودن دین و اعتقاد به اینکه دین، امری توهمی و برخاسته از ناتوانیها و نواقص بشری است، و نیز با نگرش سکولاریستی و اومانیستی، که عناصر ذاتی فرهنگ و تمدن مدرن غرب را تشکیل میدهند(3) و با مطالعه در ادیان ابتدائی و تعمیم ویژگیهای آنها به تمام ادیان، دین را امری متعارض با عقل و موجب عقیم کردن قوه عقلانی بشر معرفی میکند.
درادامه این نوشتار با توجه به دلایل محکمی که بر واقعی و فطری بودن دین وجود دارد و با استفاده از منابع اصلی دین مقدس اسلام، نقش و منزلت والای عقل را در هندسه تفکر اسلامی روشن کرده و اثبات میکنیم که دین نه تنها در تعارض با عقل نیست، بلکه بزرگترین حامی عقل ورزی بشر در تمامی زمینهها به شمار میآید. اگر احیانا تعارضی میان دین و عقل وجود دارد، مربوط به ادیان غیرالهی و ابتدائی یا به ادیان تحریف شده است.
1. نقد روششناسی نظریه فروید
روش صحیح ایجاب میکند که انسان با مطالعه در متون اصلی ادیان مختلف و با نگاهی بیطرفانه جایگاه عقل و مخالفت یا موافقت و همراهی آنها با عقل را مورد بررسی قرار دهد. سپس برداشت خود را در اینباره مطرح کند. تعمیم ویژگیهای برخی از مذاهب و ادیان ابتدائی و تحریف شده یا برداشتها و عملکرد دینداران در برخی از ادیان، به همه ادیان از لحاظ روش علمی، امری نادرست واز لحاظ اخلاقی ناپسند است. فروید با اعتقاد به اصالت طبیعت(4) و مطالعه در ادیان ابتدائی و رشد و نمو در فرهنگ غرب، که اربابان کلیسا به جای اجرای فرامین الهی، خودسرانه محاکم تفتیش عقاید تشکیل داده و به شدت با هرگونه تفکر عقلانی و آزاداندیشی مقابله میکردند که نتیجه آن کشتن و سوزاندن هزاران دانشمند آزاداندیش بود،(5)مدعی است که تفکر عقلی با پایبندی به آموزههای دین، عقیم میشود. فروید نتیجه گرفته است که بشر برای پیشرفت علمی چارهای جز کنار گذاشتن دین ندارد! در حالی که هرانسان منصفی که با آموزههای اسلامی آشنا باشد، این ادعای فروید را که (دین باعث عقیم شدن خرد میشود) نادرست مییابد؛ زیرا دین اسلام چنان منزلتی برای عقل و استفاده از آن قائل است که هرگز مدعیان عقلگرای مخالف دین، چنین توانمندی و جایگاهی را برای عقل قائل نیستند. در ادامه همین نوشتار به پارهای از نصوص دینی که نشانگر جایگاه عقلورزی در دینشناسی و دینداری اسلامی است اشاره خواهد شد.
2. عقلانیت دینی و عقلانیت ابزاری
عقلانیتی که فروید مدعی آن است، عقلانیت ابزاری و مدرن است. این نوع نگاه به عقل و کارکرد آن از دوران رنسانس آغاز شد.(6) نگرش غرب مدرن به عقلانیت، بر مبالغه درباره توانمندی عقل بشر در فهم حقایق و حل مشکلات، تقدم بیقید و شرط خرد آدمی بر همهچیز،(7) توجه بیش از حد به سود و زیان و نیازهای دنیوی و خوشبینی افراطی به علم و دانش جدید در فراهم ساختن سعادت بشر مبتنی است. ابتدا این گونه تصویر میشد که انسان میتواند بهشت را برای خود بر روی زمین بسازد.(8) رویگردانی از دین، معنویت و اخلاق، تحلیل و توجیه جهان، بدون حضور خداوند و سپردن زمام امور به دست علوم تجربی،(9) ازمهمترین شاخصههای عقلانیت مورد نظر فروید محسوب میشود. عقلانیتی که لازمه بیچونوچرای آن، نسبیگرایی، شکاکیت، و مکاتب تفکری سکولاریستی و اومانیستی است.(10)
عقلانیت مدرن، با ویژگیهایی که توصیف شد، نه اصل عقلانیت، مورد قبول ادیان الهی، بخصوص دین مقدس اسلام نیست؛(11)زیرا چنین عقلانیتی دید انسان را به عالم ماده و لذایذ زودگذر دنیا محدود کرده و نه تنها باعث از میانرفتن فضائل اخلاقی میشود؛ بلکه موجب رشد روز افزون رذائل اخلاقی، همچون تجملگرایی، عدمگذشت، آزمندی و ... در انسان میگردد و ابزاری برای مبارزه با فرهنگ دینی، معنویت و خداپرستی و نیز تقویت شیطنتورزی قدرتهای استکباری و دینستیزی روشنفکران و سیاستمداران وابسته میشود.(12)
این نوع عقلانیت نه تنها مورد مخالفت آموزههای اسلامی قرار گرفته، بلکه در غرب نیز دانشمندان، روانشناسان، روشنفکران و جامعهشناسان فراوانی آن را به چالش کشیده و نقد کردهاند.(13)
3. جایگاه عقل در تفکر اسلامی
دین اسلام نه تنها جلوی عقل و شکوفایی تفکرات عقلانی را نگرفته است، بلکه با استفاده از جایگاهی که در قلوب مردم با ایمان دارد، آنها را به تفکر و تعقل عقلانی در همه زمینهها دعوت میکند. در متون دینی، هم به جنبههای شناختی عقل ورزی توجه شده و هم زمینههای انگیزشی فراوانی برای تقویت آن در زندگی بشر به کار گرفته شده و هم از لحاظ رفتاری الگوها و ملزومات آن توصیف و تبیین شده است.
در آیات قرآن کریم، عقل و تفکر عقلانی جایگاه بسیار والایی دارد تا آنجا که در بیش از سیصد آیه، به گونههای مختلف به مسئله عقلورزی پرداخته شده است.(14)
قرآن در تبیین جایگاه عقل در ساحت دینداری میفرماید: «ان شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ »(انفال/22) بدترين جنبندگان نزد خدا، كردلان و گنگدلانی هستند كه انديشه نمىكنند!
در روایات اسلامی هم تأکید فراوانی بر استفاده از عقل شده که طرح آن مجال وسیعی را میطلبد. در اینجا به چند نمونه از این دست روایات توجه میکنیم:
امام باقر(ع)میفرمايد: «چون خداوند عقل را آفريد از او خواست که پيش آید؛ عقل پیش پيش آمد. سپس از او خواست که بازگردد. عقل بازگشت؛ آنگاه خداوند فرمود به عزت و جلالم سوگند! كه آفریدهای محبوبتر از تو نیافریدم و تو را جز در کسی که دوستش دارم، کامل نمیکنم؛ به سبب تو عقوبت میکنم و به سبب تو پاداش میدهم!(15) این سخن کنایه از اطاعتپذیری عقل انسان از ربوبیت تکوینی وتشریعی خداوند است؛ به عبارت دیگر انسان با بهرهجستن از عقل خود به شناخت خداوند و لزوم اطاعت از او پی میبرد و معیار عقوبت و پاداش اخروی هم به میزان عقلی است که خداوند به بنده خود عطا کرده است. آن حضرت در روایت دیگری میفرماید: «دقت در حسابرسی اعمال مکلفان در قیامت متناسب با میزان عقل آنهاست».(16)
امام علي (ع) در خطبه نخست نهجالبلاغه یکی از اهداف بعثت پیامبران (ع) را شکوفاکردن عقل میداند: «پس خداوند فرستادگان خود را در میان مردم برانگیخت و پیامبرانش را یکی پس از دیگری به سوی آنان گسیل داشت؛ تا پیمان فطرت را از آنان مطالبه کنند و نعمتهای فراموششده او را به ایشان یادآوری کنند و با تبلیغ احکام و معارف دین، برای آنان حجت آورند و دفینههای خرد را در آنها برانگیزند!»(17)
بنابراین دین مقدس اسلام نه تنها تعارضی با عقل ندارد و از شکوفایی و تقویت آن جلوگیری نمیکند، بلکه با معرفی عقل به عنوان یکی از بازوان توانمند دین خود(18) و تشویق فراوان مردم به تفکر و تعقل و انگیزش آنان به سوی عقلورزی(19) زمینه شکوفایی عقل را فراهم آورده است. پس چگونه میتوان ادعا کرد که دین، عقیمکننده قوه عقل در آدمی است؟!
عقلانیت مقبول دین که در آیات و روایات به آن اشاره شده و مردم به استفاده آن تشویق شدهاند عقلانیتی عام است و تمامی عرصههای زندگانی انسان، اعم از نظری و عملی، دنیایی و آخرتی را شامل میشود.(20) بنابر این آنچه از لذتها، آسودگیها و رفاههای دنیوی، که فروید با نفی دین به دنبال آن میگشت، در آموزههای دینی با روش صحیح و انسانی دنبال شده است.
4. دین در خدمت تمدن بشری
بر خلاف ادعای فروید که دین را عامل عقبماندگی و انحطاط جوامع معرفی میکند، تاریخ نشانگر این است که عمل به دین الهی حق، همیشه باعث رشد و پیشرفت جوامع انسانی و تقویت تمدن انسانها بوده است. به اعتراف دانشمندان غربی، پیشرفت کنونی جهان مدرن، مدیون خدمات دین اسلام و دانشمندان متخصص و متعهد مسلمان بوده است. «ویل دورانت» پس از بیان این نکته که اسلام طی پنج قرن، از لحاظ نظم و بسط قلمرو اخلاق نیک، تکامل سطح زندگانی، قوانین منصفانه انسانی و ادبیات و تحقیق علمی و مانند آن، پیشاهنگ جهان بود،(21) مینویسد: «تنها به دورانهای طلایی تاریخ، یک جامعه (جامعه اسلامی) میتوانسته است در مدتی کوتاه این همه مردان معروف در زمینه سیاست، تعلیم و تعلم، ادبیات، لغت، جغرافیا، تاریخ، ریاضیات و هیئت، شیمی، فلسفه، طبّ و غیره به وجود آورد!»(22).
«ولز» دانشمند و مورّخ بزرگ انگلیسی مینویسد: «هرکس بخواهد این معنا را درک کند که تنها دین اسلام است که با سیر تمدّن، هماهنگ و همسو است، به قرآن رو کند؛ قرآن از نظر علمی، قانونی و نظام اجتماعی، کتابی است جامع و بسیاری از قوانین انتظامات، احکام و اخلاقیاتش در دنیای امروز، معمول و بعدها هم تا روز قیامت باقی خواهند ماند. وی سپس میگوید: اگر کسی به من بگوید اسلام را توصیف کن، میگویم: اسلام یعنی تمدن!».(23)
«دوری»، از وزرای دانشمند فرانسه، میگوید: «در تاریکی و نادانی قرون وسطی که سرتاسر قطعه اروپا را فراگرفته بود، پیروان آئین اسلام پرچمهای تمدن را در اقطار عالم بر روی منارههای بلند برافراشتند و ابرهای جهالت، که فضای ممالک غرب را تیره کرده بود، به وسیله آنان، که بین سایر امتها به علوم و فنون اختصاص داشتند، برطرف و زائل گردید.»(24)
آیات قرآن کریم نشانگر این مطلب است که برخی از صنايع و فنوني كه از عقل بشر پوشيده بوده است به وسیله وحی الهی و توسط پیامبران به مردم آموخته شده است! چنانكه خداوند به نوح (ع) صنعت كشتيسازی،(25) به داوود(ع) صنعت زرهبافي(26) و به ذیالقرنین نحوه ساختن سد(27) را آموخت و آنان نيز آن را به بشر آموختند. چنانکه پیشرفت در غالب علوم، مانند ریاضیات، هندسه، نجوم، طب، جغرافیا، جبر، فیزیک، شیمی، جامعهشناسی و دهها علم دیگر مدیون تلاشهای ائمه اطهار علیهم السلام، شاگردان و پیروان راستین آنها است.(28)
سخن فروید مبنی بر اینکه دین، موجب دورشدن بشر از تشکیل تمدنها و جلوگیری از پیشرفت جوامع میشود، سخنی بیپایه و بر خلاف واقعیات قطعی تاریخ است.
آری! آنچه که در غرب همواره در برابر عقلانیت بوده، در حقیقت خودکامگیهای اربابان کلیسا بوده است. آنها دین را مطابق هوس خود تفسیر و اجرا میکردند. خیزش جهان غرب، نخست بر علیه یکهتازی و سودجویی اربابان کلیسا بود ولی متأسفانه بعدها به انحراف کشیده شد و به جای تقویت بنیادین عقلورزی، به تضعیف باورهای دینی و اخلاقی و ستیز با معنویت و ایمان مذهبی منتهی شد.(29)
نتيجه سخن اینکه اولا: تعمیم ویژگیهای ادیان ابتدائی و ساختگی یا ادیان تحریف شده و انحرافی به تمام ادیان، که از سوی فروید صورت گرفته است، روشی نادرست و دور از طریق عقلاء است. ثانیا: عقلانیت مورد ادعای فروید، عقلانیت ابزاری است که با نادیده گرفتن حقیقت وجود انسانی، در پی محدود کردن دید انسان به لذتهای زودگذر دنیایی است. در حالی که عقلانیت مطرح در ادیان الهی عقلانیتی است که دنبال سعادت و سیادت انسان در تمام جوانب مادی و معنوی است. ثالثا: دین حق نه تنها تعارض و تضادی با تفکر عقلانی ندارد و جلوی پیشرفت آن را نمیگیرد؛ بلکه آن را بازوی قدرتمند خود در رساندن انسان به کمال واقعی مادی و معنوی میداند. به همین سبب، دین مبین اسلام، که تنها دین مصون از انحراف و تحریف است، مملو از آیات و روایاتی است که بشر را به عقل ورزی و تعقل و تفکر در همه زمینهها دعوت و تشویق کرده است. رابعا: به اعتراف دانشمندان غربی، دین اسلام و مسلمانان در شکلگیری تمدن جدید و پیشرفت علوم، فنون و صنایع نقش ارزندهای را ایفا کردهاند.
به عبارت دیگر دین نه تنها ماهیت توهمی و خیالی ندارد؛ بلکه امری فطری و درونی و همراه همیشگی انسان است. دین نه تنها باعث عقب ماندگی نیست؛ بلکه مهمترین مشوق عقلورزی و خردگرایی است که موجب رشد و شکوفایی جوامع بشری در همه زمینههای مادی و معنوی میشود. شکلگیری اغلب تمدنها و ایجاد صنایع و کشف علوم، توسط انبیا و شاگردان آنها دلیل روشنی بر این مدعا است. بله ممکن است که بین عقل و آموزههای ادیان غیرالهی و یا ادیان تحریف شده به دست بشر، تعارضهای واضحی وجود داشته باشد، ولی نباید ویژگیها این گونه ادیان را به همه ادیان، خصوصا دین مبین اسلام، که یگانه دین الهی بدون تحریف است، تعمیم داد. همچنانکه نباید انحرافات و برداشتهای شخصی برخی از افراد را بر گردن دین نهاد!
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
پانوشتها
1. جوادی آملی، عبدالله، دينشناسي، ص120. 2. همان، ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص127، 3.دین و عقلانیت ارتباطی، رحیمی، سلمان علی، ص88. 4. علم و دین، ص295. 5. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 18، ص360؛ همان ج 5، ص607؛ سیر حکمت در اروپا، ج 1 ص88 – 89 . 6 . درآمدی بر کلام جدید، ص139، مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص48- 49. 7. درآمدی بر کلام جدید، ص141 ؛ علم و دین ص70- 71. 8. علم و دین، ص79، 9. درآمدی بر کلام جدید، ص139-142؛ جامعهشناسی ادیان، ص131، مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص49- 50 و 52 و 54 ؛ 10. مجله: مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص59-60؛ 11. درآمدی بر کلام جدید، ص145. 12. مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص55، جامعهشناسی ماکس وبر، ص188-196. 13. مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص56-57؛ علم و دین ص80-81، معمای مدرنیته، ص236-237. 14. درآمدی بر کلام جدید، ص129، مدخل مسائل جدید در علم کلام ،ج1،ص15، 15. كافي، ج1، ص: 10 . 16. همان، ص11 . 17. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص43، جوادی آملی، عبد الله، تسنيم، جلد 10 ص479. 18. كافي، ج1، ص: 16 . 19. رک: كافي، ج2، ص54، باب التفکر. 20. مجله: علوم سیاسی - دانشگاه باقرالعلوم(ع)، زمستان 1384، شماره 32، ص261-266. 21. تاریخ تمدّن، ویل دورانت، ج۱۱، ص۳۱۷. 22 همان، ص322. 23. تمدّن چیست، متمدّن کیست، گلپایگانی قرنی، ص۴۰ . 24. مجله مکتب اسلام، سال ۱۵، شماره ۹، ص۱۸ . 25. انبیا، 80 . 26. هود، 37 . 27. کهف، 96 . 28. جامعه در قرآن، ص198- 202 . 29. مجله مربیان، تابستان 1381، شماره 4، ص56.