kayhan.ir

کد خبر: ۹۵۲۶۴
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۶
بازخوانی دیدگاه‌های مرحوم حسن شایانفر درباره نفوذ فرهنگی

تشکیلات مافیایی هواپیمایی ایران


رابط خوب سيا در تدارك بنياد محوي
اسلام كاظميه مبادلات فرهنگي واعزام گروههاي هنري و فرهنگي و تئاتر و موسيقي به خارج از كشور را گامي درجهت شكوفايي فرهنگ انقلاب اسلامي ايران نمي داند، بلكه فعاليتهايي از اين دست را تلاشي در راستاي به بارنشستن آمال و آرزوهاي ضدانقلاب ارزيابي مي كند و توفيق اين اقدامات را تجلي مقاومت فرهنگي ضدانقلاب در برابر فرهنگ اسلام مي‌داند و در پايان اين مقاله از ايرانيان مقيم خارج از كشوردرخواست مي كند تا ساعتهاي خود را با نصف النهار ايران كوك كنند:  
«بد نيست هموطنان دور از وطن در هرگوشه دنيا ببينند آيا در اين كاروان كه رو به مقصد دارد، هستند يا نه؟ اگر هستند در كجاي آنندو در هر حال ساعتهاي خود را با نصف النهار ايران كوك كنند كه گفته‌اند جلوي ضرر را از هرجا كه بگيري منفعت است... »(1)  
در طي اين سالهاست كه شاهد رشد چشمگير فعاليت ديگرمجامع و سازمانهاي ضدانقلابي و وابسته به قدرتهاي صهيونيستي و امپرياليستي، در پوشش بنيادهاي فرهنگي وانجمن ها و كانونهاي سياسي واجتماعي هستيم و مي بينيم كه محافل مشكوكي چون بنياد مطالعات ايران، بنياد محوي، بنيادپر، بنيادكيان، بنياد پژوهشهاي زنان ايران ومركزمطالعات و تحقيقات مسايل ايران، معروف به سيرا و نظاير آنها به فعاليتهايشان شتاب بخشيده‌اند.  
 آشنايي با برخي بنيادها  
تأسيس بنيادها و مراكز ظاهراً غيرسياسي براي پيگيري و تحقق اهداف سياسي، از سياست هاي شناخته شده استكبار جهاني به شمار مي رود. اين روش، بويژه در يكصدساله اخير، آثاراساسي خود را در تحقق اهداف مورد نظر جريان جهاني سلطه به خوبي نشان داده است و به همين سبب، در برخورد با انقلاب اسلامي، استفاده از اين روش، به طور جدي مورد توجه نظريه پردازان امپرياليستي قرارگرفته است.  
به شهادت اسناد و مدارك موجود، اين مراكز ظاهراً غيرسياسي با سازماندهي خاص و با استفاده از خلل ساختاري يا نيازهاي كشورهاي مختلف، به مثابه اهرم خزنده قطب هاي قدرت در درون ساختار اجتماعي، اقتصادي، آموزشي و فرهنگي ملت هاي گوناگون رخنه مي كنند و آنها را به گونه اي خزنده به سوي معيارهاي مورد نظر غرب سوق مي دهند.  
بررسي ساختار، عناصر اصلي، كادرها و روش هاي اين بنيادها نشان مي‌دهد كه آنها با حمايت قدرت هاي غربي براي تضعيف نظام اسلامي و ضربه زدن به فرهنگ اصيل ملت مسلمان ايران، از روشنفكران غرب زده كه داعيه دفاع از فرهنگ و تمدن ايران را دارند، به موازات عناصر بدنام و بسيار فاسد و منفور رژيم پهلوي، به عنوان «ابزاركار» سود مي برند.  
 بنياد محوي  
اين بنياد توسط ابوالفتح محوي فرزند ابتهاج السلطنه محوي و با سرمايه‌اي كه در روزگار پهلوي از رهگذر دزدي و اختلاس و رشوه و باندبازي و غارت بيت‌المال ملت مسلمان ايران فراهم آورده، اداره مي شود.  
ابوالفتح محوي افزون بر نسبت فاميلي با خاندان پهلوي صاحب عنوان «پيشخدمت مخصوص» محمدرضا پهلوي بود و به عنوان «دلال محبت»، وسايل عيش و نوش و خوشگذراني هاي شاه رافراهم مي آورد. (2)  
محوي در سالهاي قبل از انقلاب مالك شركت «ايران هلي كوپتر» و رييس سازمان هواپيمايي پارس و سهامدار عمده صنايع هواپيماسازي ايران بود و نمايندگي انحصاري شركت هواپيماسازي «بوئينگ» و شركت «آليسون اينجين» در ايران را برعهده داشت. (3)  
مسأله سوءاستفاده هاي ابوالفتح محوي از موقعيتش در دربار و نزديكي با محمدرضا پهلوي موضوعي نبودكه تنها در محدوده جوامع ايراني مطرح باشد. اين امر بسيار فراتر از محدوده جغرافيايي ايران رفته و به مجامع بين المللي نيز راه يافته بود. تاجايي كه روزنامه «لس آنجلس تايمز» دريكي از شماره‌هاي خود ابوالفتح محوي را اينگونه معرفي مي كند:  
«از ميان ايرانياني كه ثروت زيادي به دست آوردند و تحت حمايت شاه سوءاستفاده‌هاي فراواني كرده‌اند، ابوالفتح محوي از بالاترين درجه برخوردار است. او به عنوان دوست نزديك شاه، دلال فروش كامپيوترهاي ارتش، اسلحه و هواپيما و راكتور اتمي است... ابوالفتح محوي با تشكيل شركتهايي در پاناما و برمودا سرمايه‌گذاريهاي زيادي كرده... او قبلاً در معامله شركت پان آمريكن با شركت ملي نفت ايران و شركت «استاندارد اويل اينديانا» براي نفت فلات قاره اقداماتي كرده بود و همچنين بعدها وارد معامله هواپيماهاي نظامي به وسيله شركت «نورتروپ» شد و حق دلالي زيادي بابت فروش هواپيماهاي «F5» به دست آورد... درسال 1975 كميسيون فرعي سناي آمريكا به تحقيق درباره پرداخت رشوه و حق كميسيون و دلالي توسط شركت هاي آمريكايي به كشورهاي خارجي پرداخت كه در اين تحقيق مشخص شد كه مبلغ چهل و پنج ميليون دلار رشوه نصيب ابوالفتح محوي شده است.»(4)
ابوالفتح محوي يكي از پدرخوانده هاي پرقدرت سازمان «مافيا» در ايران بود. او به اتفاق ارتشبد خاتم فرمانده نيروي هوايي و شوهر فاطمه پهلوي خواهرشاه، سپهبد علي محمدخادمي رييس سازمان هواپيمايي ملي ايران «هما» سرتيپ علي رفعت رييس باشگاه هواپيمايي كشور و اميرحسين زنگنه رييس شركت هواپيمايي «ايرتاكسي»، تشكيلات «مافياي هواپيمايي ايران» را اداره مي كرد.(5)  
دادن عنوان «پدرخوانده» به ابوالفتح محوي محصول تخيل روزنامه نگاران و يا شايعات افواهي نيست. زيرا در ميان اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي آمريكا در ايران، مدارك متعددي در اين مورد به چشم مي خورد. پايگاه سازمان جاسوسي C. I. A مستقر در تهران، ابوالفتح محوي را در شمار «رابطين خوب» و افرادي كه مي كوشند تابه هر صورت منشأ خدماتي براي دولت آمريكاباشند، دسته بندي مي كند و گزارشهايي درباره نقش و جايگاه او در هرم حاكميت پهلوي به دفتر مركزي «سيا» ارسال داشته است.(6)
براساس اين گزارش تمام فعاليت هاي هواپيمايي ايران بويژه «هما» از قبيل خريد هواپيماها و لوازم يدكي و تجهيزات گرانقيمت ناوبري و فرودگاهي و حتي مسائل جنبي صنعت هواپيمايي تجاري، مانند ايجاد و تجهيز هتل هاومتل ها و كازينوها وقمارخانه ها و عشرتكده ها و ديگر امور مربوط به صنعت توريسم در سطح كلان با صلاحديد، تاييد و تصويب «مافياي هواپيمايي ايران» انجام مي‌گرفت(7) به‌طور مثال رهبران «مافياي هواپيمايي ايران» ده درصد خالص از درآمد هر هواپيما را كه در فرودگاههاي ايران مي نشست از شركت مربوطه مطالبه مي‌كردند و به حساب شخصي خود مي ريختند.(8)
در ميان اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي مدارك متعددي درباره ابوالفتح محوي و دلالي او براي كارتل ها وتراست هاي آمريكايي و فرامليتي به چشم مي خورد. در ميان اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي آمريكا درتهران، گزارش مفصلي با طبقه بندي «خيلي محرمانه» در پيرامون «مافياي هواپيمايي ايران» و افراد پشت پرده و قدرتمند آن به چشم مي خورد كه در خور تأمل است:  
«...مرد شماره دو در اين مافيا عبارت است از ابوالفتح محوي وابسته نزديك شاه. . . محوي با شركت نفت پان آمريكن وابسته است و قسمت اعظم پول او از آنجا مي آيد. او نماينده شركت هواپيماسازي بوئينگ در ايران است (اخيراً) چهار بوئينگ 727 و دو بوئينگ 707 و سه بوئينگ 737 به مبلغ كل 65 ميليون دلار به ايران فروخت او درهمين اواخر به عنوان عامل جنرال الكتريك در ايران تعيين شده است. او اخيراً به سمت نماينده موتورهاي آليسون در ايران تعيين شده است. او مالك شركت هلي كوپتر ايران است. او سهمي در «ايرتاكسي» دارد و يكي از سهامداران عمده صنايع هواپيماسازي ايران است و در بسياري جاهاي ديگر دست دارد.»(9)  
اين تنها بخش كوچكي از دارايي و اموال وشركت هاي ابوالفتح محوي است. او بخش اعظم شركتها ودارايي خود را به صورت ظاهري به نام ديگران به ثبت رسانده بود. مخصوصاً درايام اوج گيري انقلاب براي اينكه اموال و دارايي هاي خود را از دسترس خارج سازد، آنهارا به صورت صوري به افراد مختلف واگذار كرده بود كه شركت هاي «فديح» و «هيل ساير»، «پترا» و «ويك جان» و «ماتي» در اين شمار بودند، اين نكته را بخشي از سهامداران درمحضردادگاه اعتراف كرده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- نشريه رويدادها، دفترسياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، شماره 347، مورخه 1370/5/10  
2- احمدعلي مسعود انصاري، پس از سقوط، انتشارات اطلاعات، صص 58-57 .
3- اسناد لانه جاسوسي امريكا در ايران، جلد17، ص 83 .
4- روزنامه لس آنجلس تايمز، چاپ آمريكا، دوم آوريل 1980 .
5- اسناد لانه جاسوسي آمريكا، رابطين خوب آمريكا، جلد 17، ص 83 .
6- اسنادلانه جاسوسي امريكا، جلد17، رابطين خوب آمريكا، ص 82 .
7- اسنادلانه جاسوسي امريكا، جلد17، رابطين خوب آمريكا، ص 82 .
8- همان، ص 83 .
9- اسنادلانه جاسوسي امريكادر ايران، جلد17، سند شماره 2 .