نویسنده کتاب پرفروش «جنگهای ترکیبی» در مصاحبه با کیهان:
ایران در منطقه حرف آخر را میزند
عدم وتوی قطعنامه علیه شهرکسازی رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل دنیا را متعجب کرد و این سؤال را در اذهان متواتر ساخت که آیا رابطه کهن و گسستناپذیر آمریکا و رژیم صهیونیستی شکسته شده است؟ و یا علتهای حزبی، همچون درگیری شخصی باعث این اتفاق شده است. همدردی جان کری با فلسطینیها در نادیده گرفته شدن حقوق اولیه انسانی آنها در اولین نشست خبری بعد از تصویب این قطعنامه نیز شک دنیا را برانگیخت که چگونه آمریکایی که تا همین دیروز نسبت به کشته شده انسانها در منطقه غرب آسیا از یمن تا سوریه بیتفاوت بودند ناگهان برای فلسطینیها اهمیت قائل شده است؟ برخی کارشناسان معتقدند این رای، تسویه حساب شخصی اوباما و نتانیاهو بوده و نیت واقعی اوباما کمک به فلسطینیها نبوده است. برای یافتن پاسخی برای این مسئله و کاوش درباره آینده رابطه آمریکا و رژیم صهیونیستی با یکی از متخصصین حوزه «روابط آمریکا و اسراییل» مصاحبهای ترتیب دادهایم. «آندرو کوریبکو» کارشناس روسی و تحلیلگر ارشد «راشا تی. وی» و «اسپوتنیک» و نویسنده تعداد زیادی مقاله و تحلیل در حوزه بینالمللی است. وی همچنین کارشناس «انقلابهای مخملی و رنگی» است، و نام آخرین اثر پرفروش وی، «جنگهای ترکیبی» بوده است که در آن به آخرین ترفندهای جنگ ترکیبی میپردازد. مصاحبه کیهان با وی را در ادامه خواهید خواند.
شما اخیرا طی مقالهای اشاره کردید که «نتانیاهو رقیبی نفرتانگیز برای اوباما محسوب میشود.» ریشه ناسازگاری این دو علیرغم روابط تنگاتنگ آمریکا و اسراییل را چه میدانید؟
علت اصلی رقابت این دو به ارتباط سیاه آنها با یکدیگر بازمیگردد که به خاطر حس برتریجویی هر دوی آنها به وجود آمده و از قضا اکنون نیز در تفکرات اشتباه خود به سر میبرند. اوباما نماد استثناگرایی آمریکاییهاست (حس برتربینی و تلاش برای تنظیم تمام مردم جهان و کشورها برای پیروی از سیاستهای خود) و نتانیاهو هم به خاطر آن که تنها رژیم یهودی دنیا را رهبری میکند احساس برتری دارد. در واقع باید به این نکته توجه کرد که هر دوی آنها شرایط سختی را سپری کرده و میکنند. ناراحتی اوباما در رهبری آمریکا عمدتا این بود که وی از اقلیت سیاهپوستانی از این کشور است که در آمریکا دید خوبی نسبت به آنها وجود ندارد و وی برای 8 سال بر اکثریت مردم آمریکا حکومت کرد. نتانیاهو هم آرامش ندارد به خاطر آنکه دنیا به رغم چند ده سال رژیم او را به عنوان کشوری مستقل نپذیرفته است. بنابراین ریشه اختلافات آنها ارتباطی به روابط نزدیک و گرم آمریکا و اسراییل ندارد. این اختلاف به خاطر خودبرتربینی هر دوی آنهاست. ویژگیای که در هر دوی آنها مشترک است.
از سوی دیگر علت اختلافات کنونی ظاهری آنها را باید در روابط بسیار نزدیک آنها دانست. آنها در طول هفت دهه گذشته آنقدر به هم نزدیک شدهاند که هویت آنها در حال یکسان شدن است، همین امر ناخودآگاه باعث اختلاف میشود چراکه همه نخبگان آمریکایی زیر بار سیطره کامل صهیونیستها قرار نمیگیرند. «آیپک» بزرگترین لابی اسراییلیها در آمریکا در همه جا نفوذ دارد و تمام ظرفیتهای خود را به کار گرفتند تا نظر آمریکا را جلب کند. از طرفی، آنها بعضا از رابطه گرم آمریکا با اعراب احساس حسادت میکنند و علاقهای به آن نشان نمیدهند.
به نظر میرسد که سازوکار قدرتمندی وجود نداشته باشد، تا قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه اسراییل عملی شود، شورای امنیت چگونه میتواند از توسعه رژیم صهیونیستی جلوگیری کند؟
حالت ایدهآل آن بود که صلحبانان سازمان ملل محکومیت اسراییل به خاطر شهرکسازی را با نوشتن قانون اساسی به دور از نژادپرستی و برتری یهودیها در سرزمینهای اشغالی و فلسطین بنویسند. که البته در دنیای امروز که غرب حامی اسراییل است، چنین چیزی عملا ناممکن است.راه حل دیگر این است که سازوکاری تعریف شود که در آن اسراییل را متحمل تحریمهای سخت در صورت تبعیت نکردن از قطعنامه کند، که این هم با توجه به حضور آمریکا و انگلیس در سازمان ملل غیر ممکن است. بنابراین با درنظر گرفت واقعیتهای تلخ پیرامون و مقاومت بالای قدرتهای جهانی در برابر جنایات اسراییل شانس محدود کردن اسراییل را تقریبا به صفر میرساند.
شما در یکی از مقالات خود ذکر کردهاید که «نیت اصلی اوباما از وتو نکردن رای علیه اسراییل، حمایت از فلسطینیها نبوده است.» اگر این طور است هدف اصلی اوباما از این اقدام چه بوده است؟
من در پاسخ به سؤال اول توضیح دادم که چرا و چگونه رابطه اوباما و نتانیاهو به سردی گراییده است، و این را هم گفتم که پیوند اسراییل و آمریکا جداییناپذیر است و رابطه این دو شبیه به یک کشور است. با این مقدمه باید بگویم که آمریکا ذرهای به فلسطینیها فکر نمیکند، چون وجود فلسطین در هیچ یک از منافع آمریکا تعریف نمیشود. بنابراین باید بگویم که رای اوباما در واقع تسویه حساب شخصی بود و آخرین اقدامی بود برای ضایع کردن شخص نتانیاهو و انتقام گرفتن به خاطر تمام سردیها و ناملایمات او.
اخبار شنیده شده حاکی از آن است که دونالد ترامپ انتقال پایتخت اسراییل از تل آویو به قدس را به رسمیت خواهد شناخت؟
شواهد به طور کلی نشان میدهد که رابطه راهبردی آمریکا و اسراییل تا به حال به این اندازه گرم و عمیق نبوده است، اگر ترامپ به وعده خود عمل کند و انتقال پایتخت اسراییل را به رسمیت بشناسد، حقیقت برملا خواهد شد و همه خواهند فهمید که آمریکا بزرگترین و قویترین حامی ایدئولوژی صهیونیستها هستند. اما این اقدام قطعا تا اندازه زیادی خشم فلسطینیها را برخواهد انگیخت تا به آنجا که احتمال آغاز انتفاضه سوم وجود خواهد داشت. آغاز انتفاضه سوم یعنی از بین رفتن کامل و ابدی روند صلح در فلسطین. چراکه اسراییلیها به هیچ وجه قدس را ترک نخواهند کرد و از طرفی فلسطینیها در صورت آغاز انتفاضه به هیچ چیز جز تصاحب کامل قدس رضایت نخواهند داد. در این صورت ملتهای حامی فلسطین همچون ترکها، مصریها و اردنیها که دولتهایشان با اسراییل رابطه دارند و آن را به رسمیت شناختهاند از دولتهایشان خواهند خواست تا رابطه با رژیم صهیونیستی را قطع کند. اتفاقی که قطعا نخواهد افتاد.
به عنوان آخرین سؤال، شما اغلب در مقالههای خود از ایران به عنوان یک قدرت بزرگ در کنار ابرقدرتهایی همچون چین و آمریکا یاد کردهاید، چه خصوصیاتی در نظام و کشور جمهوری اسلامی ایران میبینید که آن را در رده قدرتهای بزرگ جهانی طبقهبندی میکنید؟
کارشناسان مختلف دیدگاههای مختلفی برای ارزیابی یک کشور به عنوان ابرقدرت دارند. به عقیده من یک ابرقدرت باید یک سری از شرایط را داشته باشد و بتواند بعضی از فعالیتهای ویژه را انجام دهد. که یکی از مهمترین آنها تاثیرگذاری منطقهای است، که ایران به طور وسیعی در منطقه غرب آسیا تاثیرگذار است و حرف آخر را میزند. اما این خصوصیت به تنهایی فقط یک کشور را به قدرت منطقهای تبدیل میکند و نه یک ابرقدرت. به راستی چه خصوصیات دیگری باعث میشود که ایران در میان ابرقدرتها ظاهر شود. ایران در کنار خصوصیت تاثیرگذاری منطقهای دارای تاریخ بسیار طولانی و جغرافیای بسیار متمایز است. ایران تاثیرگذاری جهانی خود را با حمایت از تمام گروههای آزادیخواه شیعی در سراسر دنیا از نیجریه و لبنان تا پاکستان حفظ میکند. علاوه بر آن در بند 154 قانون اساسی ایران ذکر شده که ایران باید از هر مظلومی که برای عدالت میجنگد در هر نقطهای از جهان دفاع کند برای همین است که قانون اساسی به ایران اجازه میدهد که از غیر شیعیان که آزادیخواه هستند و برای عدالت مبارزه میکنند دفاع و حمایت کند، همچون حماس و دیگر گروهکهای مبارز فلسطینی و دیگر تحرکات ضد امپریالیستی و ضد استثماری. یک قدرت بزرگ نیاز به حمایت داخلی و داشتن جایگاه در بین مردم هم دارد، که جمهوری اسلامی نزد ملت ایران هم محبوب است، ایران پیشرفت قابل ملاحظه علمی در این سالها داشته از ارتش بسیار پیشرفته برخوردار است. ایران همچنین جایگاه خاصی در ارتباط بین آسیا و اروپا از طریق جاده راه ابریشم دارد.