با نزدیک شدن به انتخابات
تکلیف مولود رحماجارهای اصلاحطلبان چه میشود؟!
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری مدعیان اصلاحات مرزهای خود را با دولت یازدهم شفافتر از گذشته میکنند و در حالی که پیش از این برخی اصلاحطلبان از دولت به عنوان رحماجارهای یاد کرده بودند این روزها به دنبال آن هستند که سهم خود را از دولت مطالبه کرده و در ازای آن حمایت خود را تداوم ببخشند و در عین حال از پاسخگویی به ناکارآمدیها یعنی فرزند این رحم اجارهای نیز در امان باشند!
موضوع نسبت و رابطه دولت اعتدال با مدعیان اصلاحات از جمله سؤالاتی است که در سه سال و نیم گذشته لااقل از دو طرف هیچ پاسخ و تعریف روشنی از آن ارائه نشده و هرکدام از طرفین بسته به شرایط زمانی و نیز عملکرد دولت این رابطه را تعریف و فاصله آن را کم و زیاد میکنند.
یک روز دولت روحانی را وامدار و مدیون چهرههای شاخص اصلاحطلبی از جمله هاشمی و خاتمی عنوان میکنند و فردای آن روز میگویند که گرچه اصلاحطلبان در پیروزی دولت اعتدال نقش محوری ایفا کردند اما این حسن روحانی و جریان اعتدالش بود که جسم بیجان اصلاحطلبی را حیات دوباره بخشید و از حاشیهنشینی خارج کرد.
روز دیگر کنش سیاسی روحانی از سوی اصلاحطلبان منتهاالیه چپ اصلاحطلبی تعریف میشود که مواضع وی کاملا منطبق بر خواستههای اصلاحطلبی است و روز دیگر میگویند که رئیس دولت را نه تنها اصلاحطلب نمیدانند بلکه معتقدند روحانی یک راست سنتی با پوشش اعتدال است و به دلیل اینکه قافیه بازی را در انتخابات به اصولگرایان نبازند مجبور به حمایت از وی شدهاند.
به عقیده برخی از چهرههای اصلاحطلب این عدم همخوانی و هماهنگی در تعریف نسبت و رابطه اصلاحطلبان با دولت اعتدال به این دلیل است که اصلاحطلبان نه میخواهند هویتی مستقل برای گفتمان اعتدال قائل باشند و نه در چند سال اخیر توانستهاند هویت اصلاحطلبی را بازیابی کنند و گزینهای غیر از روحانی را مطرح کنند چرا که خطای سنگین و ریسک خطرناک قمار آنها در انتخابات ۸۸ و حوادث بعد از آن جریان مدعی اصلاحات را به نقطهای از پراگماتیست حاد رساند و امروز با حمایت از هاشمی و بعد روحانی تقریبا از هویت سیاسی ایدئولوژیک اصلاحطلبان چیزی باقی نمانده است.
جریان مدعی اصلاحات کمتر از 6 ماه مانده به انتخابات در حالی که به موضوع موفقیت در بازیابی هویت خود و فکر کردن به گزینه دیگری به جز حسن روحانی به دیده تردید مینگرد با چالش بزرگ دیگری روبروست و اینکه اگر دولت اعتدال را برآمده از اصلاحطلبی بنامد خود را شریک همه سیاستهای ناکارآمد و خلف وعدههای دولت روحانی هم کرده است.
به عبارتی دقیقتر مدعیان اصلاحات تلاش میکنند هم روحانی را از خود بدانند هم کاندیدای 96 آنان باشد و هم عملکرد روحانی به حساب آنان نوشته نشود. چرا که اگر عملکرد روحانی به پای آنان نوشته شود باید پاسخگوی ناکامیهای دولت هم باشند. آنها برای فاصلهگذاری بین خود و دولت بویژه در عرصه عملکرد اقدامات رسانهای را شروع کردهاند.
محمد رضا تاجیک از فعالان سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه زنجیرهای شرق درباره شرایط اصلاحطلبان و هویت اصلاحطلبی در دوران ریاست جمهوری روحانی میگوید: در دوران قبل از دولت کنونی، شرایطی که برای جریان اصلاحطلبی وجود داشت، شرایط بسیار نامطلوبی بود و این جریان را به حاشیه برده بود و مجالی برای صدا نداشت. این شرایط در فضای بعد از ٩٢ به شکلی تغییر کرد و باعث شد اصلاحطلبان از آن حاشیه خارج شوند. اما اینکه آیا توانستند جایی در متن داشته باشند، این یک بحث جدی است؛ یعنی اینکه توانستند در سیاست کلان و مدیریت کلان جامعه به اندازه سهمی که در انتخابات داشتند، نقش ایفا کنند که این از موضوعات جدی قابل بحث است.
وی همچنین ضمن انتقاد از رویکرد دولت اعتدال در تعریف رابطه خود با اصلاحطلبان گفت که این خطرناک است که برخی فکر کنند بسیار باهوش هستند و در مقطعی که نیازمند رای مردم هستند یک جریان را در پس خود قرار دهند و فردای پیروزی از مردم فاصله بگیرند.
تاجیک در ادامه به این سخنان هم اکتفا نکرده و با زیر سؤال بردن اعتدالگرایی تصریح میکند که آنچه به عنوان گفتمان اعتدال نامیده میشود فقط یک نام و اسم بیمسما است که زاییده شرایط انتخابات است و یک جریان برای خود باید نامی دست و پا میکرد که این نام هم اعتدال انتخاب شد.
این اظهارات به نوعی یک گام فراتر از تعبیر «دولت؛ رحم اجارهای اصلاحطلبان» توسط ابراهیم اصغرزاده، دبیرکل سابق حزب همبستگی است که گفته بود اگر رحم اجارهای جنین را خوب محافظت کند، حتما اصلاحطلبان آن را دو بار اجاره خواهند کرد.»
میتوان گفت در تعریف جدید مدعیان اصلاحات آنچه که به عنوان عملکرد دولت از این رحم اجارهای بیرون آمده منتسب به آنها نیست و اگر قرار باشد در انتخابات آتی به گزینه روحانی فکر کنند اما نقش و جایگاهشان در دولت روحانی همچنان نامشخص باشد، مولود این رحم اجارهای را بر سر راه خواهند گذاشت.