وصیتنامه شهید «حسن گودرزی»
ای انقلاب! چه شبها که برایت نخوابیدم(حدیث دشت عشق)
خدایا! چه شیرین است لحظهای که انسان به یاد تو جان میدهد و چه گوارا است آن زمان که بنده ای در راه تو شهید میشود. خدایا من واقعا شرمنده هستم چرا که عزیزان همه رفتند و من گنهکار همچنان ماندهام. خدایا! تو شاهدی که آنقدر شرمسارم که قلم نای نوشتن ندارد. چه شیرین است در ایام محرم به سوی خدا شتافتن و چه خوش آینه است در ایام سوگواری اباعبدالله جان را به جان آفرین تسلیم کردن. خدایا! من آن روز که لباس مقدس پاسداری را پوشیدم با آنکه لیاقت آن را نداشتم اما با تو پیمان بستم که تا آخرین نفس به امام عزیز و اسلام وفادار بمانم و سرانجام جانم را فدای انقلاب اسلامی کنم. خدایا! تو را سپاس میگویم که مرا در عصر انقلاب و دگرگونی آفریدی و وجود مقدس حضرت امام خمینی را بر ما ارزانی داشتی. پیامی برای امت حزبالله دارم که پشتیبان ولایت فقیه باشید و از امام عزیز دفاع کنید. نکند به خاطر دو روز دنیایی امام را تنها بگذارید که در آن صورت اباعبدالله را تنها گذاشتهاید. به روزهای عاشورایی اباعبدالله بیندیشید که یارانش چگونه از همدیگر سبقت میگرفتند و برای شهادت لحظهشماری میکردند. شما به اسلام فکر کنید و به این صف طویل دشمن که با تمام توان در مقابل اسلام ایستاده است بیندیشید. نکند به خاطر بعضی کمبودها دست از امام و اسلام بردارید. اگر امروز دست از یاری اسلام برداریم فردا در مقابل نسل آینده زیر سوال خواهیم رفت. بدانید که اگر دین خدا را یاری کنید خدا شما را یاری میکند.«ان تَنصُروالله یَنصُرکم و یُثَبِت اَقدامَکم».