10 روز با رهبر در دیار قاسم سلیمانی(یادداشت وارده)
هفته گذشته، یادداشتی دیدم بر کتابی نورسیده و تازه چاپ شده با نام «کریمانه». این یادداشت کوتاه، مشحون بود از تعابیر بلندی که نشان میداد نویسنده چقدر از خواندن این کتاب لذت بردهاست: «نتیجه کارشان به دل مینشیند و تا اعماق فکر و قلب آدمی نفوذ میکند. بارها در ضمن مطالعه کتاب بر صفا و کمالات شهدا، غبطه خوردم و سبک رفتاری رهبر عزیز را در مواجهه با خانواده معظّم شهدا از دل و جان تحسین کردم و بر محرومی و ناکامی خویش گریستم. امیدوارم این کتاب، مورد مطالعه گسترده مردم عزیزمان خصوصاً جوانان این مرز و بوم که وظیفه پاسداری از میراث عظیم شهدای اسلام و انقلاب اسلامی را بر عهده دارند، قرار گیرد و عطر پاک زندگی به سبک شهدا در جای جای کشورمان استشمام شود.» از کنارِ یادداشت و پیشنهاد و شیفتگی مختارپور ـ که یکی از کارشناسان عرصۀ کتاب و کتابخوانی بوده و هستند ـ نتوانستم به سادگی عبور کنم. سراغ کتابفروشیها رفته و «کریمانه» را خریدم.
جلد کتاب تصویری است از گلزار شهدایی که نمیدانم کجاست. عکس پانزده شهید در گلزار شهدا دیده میشوند که هیچکدام را نمیشناسم. زیر تیتر کتاب را نگاه میکنم که نوشته است: «روایت دیدارهای رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدا؛ کرمان، سال 84». متوجه میشوم که تصویر روی جلد باید تصویر گلزار شهدای شهر کرمان باشد. از اینکه گلزار شهدای کرمان را تشخیص ندادهام، ناراحت نمیشوم، که خب تابهحال به کرمان سفر نکردهام؛ اما از اینکه هیچکدام از پانزده شهید روی جلد را نشناختهام، چرا، ناراحت شدهام. به خودم که رجوع میکنم، میبینم بهجز حاج قاسم سلیمانی که فرمانده لشکر ثارالله کرمان بوده، و بهجز شهید حاج یونس زنگیآبادی، چیزی از شهدای کرمان نمیدانم. همین موضوع، باعث میشود اشتیاقم به خواندن کتاب مضاعف شود.
در اولین فرصت شروع میکنم به خواندن کتاب. متوجه میشوم که کتاب فقط به دیدارهای رهبر انقلاب با خانوادۀ شهدا نپرداخته، اطلاعات بسیار خوبی نیز از سفر سال 84 رهبر انقلاب به کرمان دارد. از سفری که 10 روز طول کشیده (بعد از سفر یازدهروزه سیستان و بلوچستان طولانیترین سفر معظمله بوده) و سفر بسیار مهمیست، اما تابهحال کتابی دربارۀ آن منتشر نشده. بهجز این، کتاب اطلاعات بسیار خوبی نیز از شهدایی که حضرت آقا در دلِ سفر به خانههایشان رفتهاند دارد. «کریمانه» بعد از اینکه اتفاقات و جزئیات صحبتهای خانوادۀ شهید با حضرت آقا را نقل میکند، به سراغ مصاحبه با خانوادۀ شهدا میرود و از این طریق، شناختی خوب و کامل از برخی شهیدان استان کرمان به دست میدهد. و نکتۀ بسیار جالب اینکه در بین این پانزده شهید، هم شهدای نوجوان وجود دارد، هم جوان، و هم میانسال؛ هم بسیجی، هم روحانی، هم پاسدار، هم فرمانده، و هم شهدایی از نیروی انتظامی که در درگیری با اشرار به شهادت رسیدهاند.
در عرض چند ساعت «کریمانه» را مطالعه میکنم. کتابی سیصدصفحهای و تمامرنگی، که پر از مطالب و تصاویر ناب و خواندنی و شیرین و معرفتافزا. بعد از خواندن کتاب، حس میکنم کرمانی هستم، حس میکنم در سفر سال 84 حضرت آقا به کرمان حاضر بودهام، همراه رهبر انقلاب به دیدار خانوادههای شهدا رفتهام، شهدای کرمان را به خوبی میشناسم، و از حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله در زمان جنگ چیزهایی میدانم که بقیه نمیدانند! جالب اینکه در کتاب از شهدای غواص نیز سخن به میان آمده و کتاب، معطر است به نسیم بهشتیِ بازگشت غواصهای دستبسته و شهدای کربلای چهار.
بعد از خواندن کتاب، تازه متوجه شیفتگیِ مختارپور به «کریمانه» میشوم.
سعید پورقاسم