kayhan.ir

کد خبر: ۹۱۱۳
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۳
ردپای 60 سال خیانت و جنایت (پاورقی) - روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

نقش نظاميان اسرائيل در کشتار 17 شهريور(پاورقی)


Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
از همان روز 17 شهريور خبري در ميان مردم پيچيد مبني بر اين که: اين نه سربازان ايراني، بلکه مزدوران اسرائيلي بودند که در ميدان ژاله به روي مردم آتش‌گشودند.(60) شايعات حکايت از فرود آمدن سه فروند هواپيماي حامل کماندوهاي اسرائيلي در فرودگاه مهرآباد در چهارشنبه شب [15 شهريور] مي‌کرد.(61) فريدون هويدا نيز در کتاب سقوط شاه، در مورد مسئله اعزام کماندوهاي اسرائيلي چنين آورده:
" راجع به جمعه سياه تهران که واقعاً بايد آن را نقطه عطفي در عمر رژيم شاه به حساب آورد، شايعات فراواني بر سر زبان‌ها افتاد. از جمله مهم‌ترين آنها که اکثراً توسط مردم نقل مي‌شد، يکي هم اين بود که روز گذشته سه هواپيما پر از کماندوهاي اسرائيلي وارد تهران شدند تا مأموريتي را که سربازان ايراني از اجرايش شانه خالي مي‌کردند، به عهده بگيرند."(62)
يکي از مغازه داران اطراف ميدان شهدا که خود شاهد ماجرا بوده مي‌گويد: "سربازها خيلي بودند؛ بعضي از آنها موهايشان بور بود که دو زانو مي‌نشستند روي زمين و تيراندازي مي‌کردند و معلوم بود که خارجي هستند."(63)
يک دندانپزشک که در اطراف ميدان بوده مي‌گويد:
" رفقا مي‌گفتند عده‌اي اسرائيلي دارند تيراندازي مي‌کنند. خبر دادند که فقط فرماندهان ايراني بودند که دستور مي‌دادند اما سربازها ايراني نبودند؛ البته ايراني هم در بين آنها پيدامي شد ولي اکثراً خارجي بودند (64)
يکي از کارکنان سازمان دفاع ملي نيز که خود در نزديکي ميدان شهدا حضور داشته مي‌گويد:
"بعضي از سربازها ماسک زده بودند و چهره شان معلوم نبود اما قيافه بعضي از آنها با موهاي بور و چشماني آبي رنگ مشخص بود. اصولاً نوع حرکت آنها طوري بود که مثل يک آدم کوکي عمل مي‌کردند و اصلاً هيچ احساس نداشتند."(65)
کاظم ودیعی ( وزیر کار در سال 1357 ) در خاطرات خود می نویسد :
" صبح آن روز جمعه که اولین روز استقرار حکومت نظامی بود ، مخبری از روزنامه کیهان که با او آشنایی قدیم داشتم ، به من زنگ زد و اصرار داشت که شاه و یا دولت، از اسرائیل سرباز وارد کرده اند و اینها هستند که در میدان ژاله الآن دارند مردم را می کشند . گفتم این اطلاع شما درست نیست . با تضرع گفت من و شوهرم ( هر دو در روزنامه کیهان روزنامه نگار بودند ) اینجا هستیم . می‌بینیم که سربازان چشمشان آبی است و قد بلند هستند و بعضاً ریش آنها بور است و کلاه سبز دارند . حتماً کاری بکنید ."(66)
البته با توجه به نوع روابط نظامي و امنيتي رژيم شاه با اسرائيل و سابقه ملاقات‌هاي مقامات نظامي و امنيتي دو کشور با يکديگر، اين موضوع کاملاً قابل قبول به نظر مي‌رسد. در اينجا به برخي از اين موارد اشاره مي‌شود:
شاه به اسرائيل اجازه داده بود تا خلبانان خود را در خاک ايران آموزش دهد.(67) رژيم شاه هم‌چنين در جنگ 1967 اسرائيل با اعراب، سوخت مورد نياز ارتش اسرائيل را تامين مي‌کرد و هواپيماهاي نظامي خود را نيز به کمک اسرائيل فرستاد.(68) در جنگ 1973 (1352) نيز شاه بـه نفع اسرائيل وارد صحنه مي‌شود و مهمات جنگي و وسايـل الکترونيکي مورد نياز آنها را برايشان ارسـال مي‌کند.(69)  در بهار سال 1357، مناخيم بگين (نخست ‌وزير رژيم صهيونيستي) بـه ايران آمده و با شاه ملاقات مي‌کند.(70) ارتشبد حسن طوفانيان نيز درتيرماه 1357 به اسرائيل مسافرت و با مقامات نظامي اسرائيل ديدار و مذاکره مي‌کند.(71)
در يکي ازملاقات‌هاي دکتر کيمخي (معاون سازمان موساد) با نمايندگان ادارات کل ساواک در مرداد ماه 1357، وي بر گسترش همکاري‌ها با ساواک تأکيد کرده و پيشنهاداتي را برای بهبود وضعيت آموزشي و فني ساواک و نيز همکاري‌هاي مشترک عملياتي ارائه نموده بود.(72)
ژنرال ديويد ايوري (فرمانده نيروي هوائي اسرائيل) نيز در پنجم آبان 1357 از ايران ديدن کرد. وي با ارتشبد ازهاري (رئيس ستاد ارتش) و سپهبد ربيعي (فرمانده نيروي هوائي) و ارتشبد طوفانيان ملاقات کرد.(73)
لذا با توجه به موارد فوق عجيب نبود که سازمان‌هاي صهيونيستي و در رأس آنها موساد، فرماندهان بلندپايه نظامي و کارگزاران سياسي اسرائيل، با همه توان و تجارب خود براي حفظ تاج و تخت محمدرضا شاه و سلطنت او وارد کارزار شدند. برخي نشريات اسرائيلي در آن زمان فاش کردند که:
" پس از افزايش موج تظاهرات مردم ايران، يک پل هوائي از فرودگاه لود و فرودگاه نظامي "رامات داويد" در نزديکي حيفا، براي ارسال وسايل سرکوب تظاهرکنندگان، برپا شد. از جمله اين وسايل، تفنگ‌هاي پخش‌کننده نوعي گاز بود که افراد را دچار رخوت و سستي مي‌کرد و هرگونه قدرت حرکت و واکنش اعصاب را فلج مي‌نمود."(74 )
منابع در دفتر روزنامه موجود است