توفیق زیارت؛ اکتسابی یا موهبتی
حجتالاسلام دکتر رضائی مهر
اهمیت زیارت در آموزههای اسلامی از یک طرف و خصوصا تقارن آن با مناسبتهای خاصی مانند اربعین حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و نیز اراده مشتاقان برای استفاده تمام از این فرصت نورانی، زمینه طرح برخی از مباحث و سؤالات مربوط به زیارت را فراهم آورده تا از این رهگذر شیفتگان دیدار، با برخورداری از معرفت به درک زیارت عارفانه نایل آیند. یکی از مسائل نظری در این باب، مسئله توفیق زیارت و پرداختن به این سؤال است که با توجه به اینکه رسیدن به فیض زیارت توفیق میخواهد، آیا توفیق امری اکتسابی است یا موهبتی؟ در مطلب پیش رو پیرامون این موضوع سخن گفته شده است.
مفهوم شناسی توفیق
توفیق از ماده وفق است و وفق، هماهنگی و موافقت بین دو چیز را گویند و توفیق، ایجاد موافقت بین دو یا چند چیز در جهت خیر و صلاح است. وفّقهالله یعنی خداوند او را توفیق دهد. یعنی یاریاش دهد تا بین فعل او و امر خدا مطابقت و هماهنگی حاصل شود و از همین روی به معنی اصلاح نیز آمده است چنانکه آیه شریفه میفرماید :«إِنْ یرِیدا إِصْلاحا ًیوَفِّقِ اللَّهُ بَینَهُما» (نسا/35) یعنی اگر زن وشوهر خواستاراصلاح شوند خدا میان آنها موافقت ایجاد کند و اصلاح نماید؛و مقابل توفیق خذلان است و آن این است که خدا انسان را از بدی نگه ندارد.
شیخ صدوق(ره) در معانیالاخبار روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که بهخوبی میتوان به حقیقت توفیق و عدم توفیق دست یافت و آن این است: آن حضرت فرمودند: «وقتی بنده خدا آنچه را که خداوند به وی امر کرده اطاعت کند، عمل او مطابق امر خدای عزوجل خواهد بود و از این روی آن عبد را موفق مینامند؛ و هرگاه بنده خدا بخواهد در گناهی وارد شود و خداوند تعالی بین او و آن گناه حائل گردد و لذا بنده مرتکب آن گناه نشود، این ترک گناه به توفیق خدای تعالی بوده است و اگر خداوند او را به حال خود گذاشته و بین او و گناه حائل نشود و عبد مرتکب گناه گردد، در آن صورت خدا او را یاری نکرده است و موفق ننموده است». بنابراین میتوان گفت حقیقت توفیق، یاریکردن خدا نسبت به بنده خود است ویاری نکردن خدا، عدم توفیق و ضلالت است.
شرایط تحقق توفیق زیارت
یکی از شرایط تحقق هر فعل و یا صفتی، قابلیت قابل و فاعلیت فاعل است. قابلیت قابل یعنی ظرف تحقق و موضوع و محلی که بناست فعل یا صفت در او ایجاد شود، قابلیت و تأثیرپذیری را نسبت به آن فعل یا صفت داشته باشد، از این روی سنگ چون قابلیت سوخته شدن را ندارد، فعل سوزاندن در او محقق نمیشود؛ اما چوب خشک چون قابلیت قابل در آن تمام است و به لحاظ برخورداری از قابلیت و تأثیرپذیری، فعل سوزاندن را میپذیرد و با آتش خواهد سوخت. فاعلیت پیغمبر در هدایتگری و اعطای فیض در حد اعلا نسبت به سلمان و ابولهب جاری و تمام است اما سلمان به لحاظ برخورداری از شرایط قابلیت به مقام «سلمان منّا اهلالبیت» میرسد و ابولهب به جهت عدم قابلیت، کافر و دشمن پیغمبر صلیالله علیه و آله و سلم میشود، لذا اگر قابلیت نباشد فاعلیت فاعل بینتیجه است.
فاعلیت فاعل یعنی آن موجودی که بناست در قابل تأثیر بگذارد و در او فعل یا صفتی ایجاد کند، باید شرایط تأثیرگذاری و فاعلیت را داشته باشد و اگر فاعلیت فاعل محقق نباشد، قابلیت در ناحیه قابل قطعاً بینتیجه خواهد بود. اگر قابلیت در شاگرد (بهعنوان قابل) باشد اما شرایط فاعلیت و تأثیرگذاری در استاد (بهعنوان فاعل) نباشد علمی برای شاگرد محقق نخواهد شد و یا اگر چوب خشکی باشد اما فاعل احراق شرایط ایجاد آتش را نداشته باشد فعل احراق و سوزاندن منتفی خواهد بود؛ بنابراین فاعل باید تمام شرایط فاعلیت و تأثیرگذاری را داشته باشد. البته شرایط در فاعلها به لحاظ مادیت و تجرد مختلف است مثلاً در فاعلیت فاعلهای مجرد مانند ذات باریتعالی، عقول و نفس انسانی، وجود برخی شرایط مانند اتصاف به کمال، علم، قدرت و حکمت، لازم است؛ یعنی اولاً خود فاعل باید واجد آن کمالی که میخواهد به قابل بدهد، باشد زیرا به برهان عقل سلیم، فاقد الشیء لایکون معطی الشیءیعنی موجود فاقد کمال، نمیتواند اعطاکننده آن کمال باشد. ثانیاً قدرت بر اعطا نیز باید داشته باشد زیرا چهبسا واجد کمال باشد اما به علتی نتواند آن را اعطا کند مانند خوشنویسی که به جهت پیداشدن عارضهای در دستش نتواند خوشنویسی کند. ثالثاً عالم به قضیه باشد که چه چیزی را میخواهد اعطا کند و بدیهی است در صورت جهل به موضوع قضیه، اعطایی محقق نخواهد شد. رابعاً باید حکیم باشد تا مصالح و مفاسد را بشناسد تا اعطایی را در غیر موردش انجام ندهد. البته قابلیت قابل نیز متوقف بر شرایطی از قبیل قابلیت ذاتی است یعنی قابل به لحاظ ذاتی نباید مانعی از تأثیرپذیری نسبت به موضوع موردپذیرش داشته باشد. بدیهی است در صورت فقدان هر یک از شرایط چه در ناحیه فاعل و چه در ناحیه قابل، فاعلیت و قابلیت، تمام نخواهد بود و فعلی محقق نخواهد شد.
با توجه به مطالب گفته شده در خصوص اکتسابی یا موهبتی بودن توفیق زیارت باید گفت توفیق زیارت و بلکه هر توفیقی، هم اکتسابی است و هم موهبتی یعنی به لحاظ مبدأ پذیرش، اکتسابی و به لحاظ تأثیرگذاری، موهبتی است. توضیح آنکه در تحقق توفیق، هم وجود فاعل و هم وجود قابل لازم است. فاعلی باید باشد تا اعطا کند و قابلی تا بپذیرد، ازاینجهت در تحقق توفیق، هم قابلیت قابل شرط است و هم فاعلیت فاعل؛اما قابلیت قابل و مبدأ پذیرش یعنی انسان باید برای دستیابی به توفیق، شرایط پذیرش را در خویش ایجاد کند تا ظرف وجودی او صلاحیت و قابلیت دریافت را داشته باشد، لذا رسیدن به توفیق، از این جهت اکتسابی و تحصیل کردنی است؛ اما به لحاظ مبدأ فاعلی و اعطاکننده توفیق که خداوند است، باید گفت اولاً، ازآنجاکه تمام شرایط فاعلیت و اعطای توفیق در ذات واجب تعالی جمع است و او مستجمع جمیع کمالات به نحو اتم و اکمل آن است، پس فاعلیت فاعل برای اعطای توفیق تمام است.
ثانیاً، چون مبدأ و منشأ صدور این فیض و سایر فیوضات ذات اقدس باریتعالی است و توفیقات از ناحیه او صورت میگیرد، توفیق زیارت، موهبتی خواهد بود بدین معنا که اگر خداوند عطا نفرماید، توفیقی هم حاصل نمیشود. البته به جهت رحمت واسعه و حکمت بالغه ذات واجب تعالی در فرض قابلیت قابل و احراز شرایط توفیق زیارت توسط انسان، محال است این فیض از ناحیه مبدأ متعال به بنده اعطا نشود.
مرحوم طبرسی چرایی اعطای توفیق از ناحیه خداوند را اینگونه بیان میکند که توفیق یعنی جمعکردن بین تمام اسبابی که فعل در تحققش نیازمند آنهاست و چنین امری فقط در قدرت خداست و انسان نمیتواند بین همه این اسباب جمع کند، پس اعطای توفیق فقط از ناحیه خداوند حاصل میشود. بنابراین توفیق زیارت از جهت اینکه انسان باید شرایط قابلیت را در خود ایجاد کند، اکتسابی و ازآنجهت که این فیض از ناحیه خداوند اعطا میشود، موهبتی است.
نکته دیگر اینکه اگر انسان احساس کرد توفیق زیارت یا هر توفیق دیگر از او سلب شده است باید با هشیاری تمام بگونهای عمل کند که موجبات رحمت الهی را فراهم کرده و خود را از این خطر بزرگ برهاند یعنی اموری را که در تحصیل توفیق مؤثرند انجام داده و بدینوسیله قابلیت اعطای توفیق را در خود به وجود آورد.
عوامل تحصیل توفیق
در خاتمه به دو مورد از عوامل تحصیل توفیق نسبت به امور خیر ازجمله زیارت، اشاره میشود.
الف. دعا برای جلب توفیق زیارت:
در روایات وارد شده است که طالب توفیق باید آن را از خدا مسالت کند و البته روشن است که چنین مسالتی فرع بر احساس نیاز است و الا دلیلی برای کسب توفیق و دعا برای به دست آوردن آن نمیبیند. انسانی که احساس سیری دارد، اشتهایی برای غذا و تمایلی به سوی آن ندارد، بنابراین لازم است اول نیاز به توفیق را در خویش درک کند تا از این رهگذر در پی تحصیل آن برآید. به هرحال یکی از امور لازم در تحصیل توفیق، طلب کردن آن از خداست.
حضرت علی (ع) فرمود: «وَ ارْغَبُوا إِلَیهِ فِی التَّوْفِیقِ فَإِنَّهُ أُسٌّ وَثِیقٌ؛ای بندگان خدا ازخداوند، طلب توفیق کنید که توفیق اساس استواری است.» (تحف العقول ص 150)
امام سجاد(ع) دریکی از مناجاتهای خود از خداوند طلب توفیق کرده و میفرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنَا فِی یوْمِنَا هَذَا وَ لَیلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَیرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ، وَ شُکرِ النِّعَمِ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ، وَ حِیاطَةِ الْإِسْلَامِ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعِیفِ، وَ إِدْرَاک اللَّهِیفِ؛ بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست و ما را در این روز و این شب و همه روزهامان توفیق عطا فرما برای انجام نیکی و دوری از بدی و سپاسگزاری از نعمتها و پیروی از سنّتها (واجبات و مستحبات) و ترک بدعتها (ایجاد چیزهایی در دین که از دین نیست) و امربهمعروف (واداشتن به پسندیده: واجب و مستحب) و نهی از منکر (بازداشتن از زشتیها: حرام و مکروه) و حفظ و نگهداری (اصول و فروع) اسلام و نکوهش باطل و نادرستی و خوار نمودن آن و یاری حق و گرامی گردانیدن آن و راهنمائی گمراه و کمک ناتوان و رسیدن به فریاد ستم رسیده.» (صحیفه سجادیه؛ دعای 6 در هنگام صبح و شام).
ب. کوشش در مسیر ایجاد شرایط توفیق:
دستیابی به هرکمالی مرهون تلاش و کوشش است، کسب توفیق نیز بدون کوشش و جهد در مسیر ایجاد شرایط آن میسر نخواهد بود. امام رضا (ع) فرمود: «مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ؛ هرکس از خدا طلب توفیق کند اما برای تحصیل آن کوشش نکند، خود را به استهزا گرفته است.»البته چنانکه روشن است امور فوق مربوط به تحصیل توفیق در همه کمالات است و زیارت هم یکی از آنهاست.