کد خبر: ۸۶۹۲۵
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۲

اخبار ویژه




جایزه مشترک برای کلاهبردار و مالباخته؟!
جان کری و جواد ظریف در فهرست نامزدهای دریافت جایزه صلح نوبل قرار گرفته‌اند.
به گزارش دویچه‌وله تا یک هفته دیگر برنده جایزه صلح نوبل 2016 اعلام می‌شود. رئیس‌جمهور کلمبیا و رهبر گروه شورشی این کشور و همچنین روسای هیئت مذاکره‌کننده ایران و آمریکا در پرونده هسته‌ای از نامزدان مطرح دریافت جایزه هستند.
روز هفتم اکتبر در اسلو برنده امسال جایزه صلح نوبل معرفی خواهد شد. در مجموع  برای سال جاری 376  شخصیت و نهاد در فهرست نامزدان دریافت‌ این جایزه قرار گرفته‌اند.
روسای هیئت‌های مذاکره‌کنندگان ایران و آمریکا در پرونده هسته‌ای، محمدجواد ظریف و جان کری را از شانس‌های دریافت صلح نوبل می‌دانند.
پیش از این جنایتکارانی چون شیمون پرز و هنری کسینجر و اوباما جایزه صلح نوبل دریافت کرده‌‌اند. جالب اینکه پرز به همراه یاسر عرفات جایزه مذکور را گرفت؛ حال آن که عرفات در نقش فروشنده سرزمین فلسطین و پرز در نقش غاصب حقوق ملت فلسطین و جلاد قانا ظاهر شده بود.
اکنون در حالی که معلوم شده آمریکا به تعهدات خود در قبال امتیازات گرفته در برجام پایبند نیست و برجام تبدیل به خسارت محض برای طرف ایرانی شده، معلوم نیست چرا باید طرف کلاهبردار و طرف بازنده مشترکا نامزد دریافت جایزه مشترک شوند؟! مگر اینکه تصور کنیم غرب به جای دادن حق و حقوق ملت ایران، مشغول فریبکاری‌های جدید و عملیات روانی تازه است.

لاف فتنه‌گر ورشکسته برای مدنیت و جمهوریت
یکی از سران فتنه و آشوب نیابتی سال 1388 فصل مشبعی درباره تمدن و اصلاح‌طلبی و آداب زندگی اجتماعی سخن گفت.
خاتمی در دیدار گروهی موسوم به انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز گفته است: روز گفت‌وگوی تمدن‌ها که از تقویم حذف شده، مرحوم است. سال 2001 با اجماع جهانی و از سوی سازمان ملل به عنوان سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نامگذاری شد و نقطه امیدی در عرصه بین‌المللی ایجاد کرد به ویژه آنکه این ایده از سوی شرق و دنیای اسلام مطرح شده بود اما درست در همان سال تروریسمی که خود را منتسب به اسلام می‌کند، به برج‌های دوقلو حمله کرد و سرنشینان هواپیما را به مواد منفجره‌ای تبدیل کرد که هم خود و هم هزاران نفر دیگر را نابود کردند.
وی گفت: منظور از احیای تمدن اسلامی چیست و آیا ما می‌توانیم تمدن اسلامی را مثل یک ساختمان بسازیم یا اینکه پیدایش، رویش و سقوط تمدن در یک شرایط خاصی از تاریخ رخ می‌دهد؟
خاتمی افزود: تمدن یعنی سکونت در مدینه که ترجمه پولیس است و آن متفاوت از سیتی است زیرا پولیس بیشتر به خود جامعه توجه دارد و سیتی به ساختار شهر.
وی با اشاره به گفته فیلسوفان مبنی بر اینکه انسان طبعاً مدنی است و طبیعت و جوهرش ایجاب می‌کند که اجتماعی زندگی کند، در ادامه گفت: در گفت‌وگوی تمدن‌ها می‌توانیم با شناخت ریشه‌های فرهنگ ایرانی اسلامی خود و شناخت زمان و مقتضیات آن مبادله فرهنگی و فکری با دیگر تمدن‌ها داشته باشیم.
وی همچنین گفته است: من اصلاح‌طلبی را پایبندی به انقلاب اسلامی و حاصل این انقلاب یعنی جمهوری اسلامی می‌دانم. در طول تاریخ سنت‌گریزان و سنت‌پرستان نتوانستند در جامعه نقش مثبتی ایفا کنند و مانع از اصلاح‌طلبی و رشد جامعه شدند، اما اصلاح‌طلبان هم دین را می‌خواهند و هم آزادی را، بنابراین از جمهوری اسلامی که حرمت و کرامت انسان در آن جایگاه دارد، دفاع می‌کنند.
وی افزود: آزادی از لوازم جمهوری است و مایه هویت ما اسلام است و در عرصه اجتماعی قرائتی از اسلام می‌تواند مؤثر باشد که با خواست تاریخی ملت ایران سازگار باشد.
لاف زنی این مهره کودتای مخملین درباره تمدن و گفت‌وگو و جمهوری‌خواهی و اصلاح‌طلبی و وفاداری به انقلاب اسلامی در حالی است که وی وطیف سیاسی متبوع وی بدوی‌ترین و ضد مدنی‌ترین رفتارها را در آشوب‌افکنی سال 88 مرتکب شدند و همزمان به معارضه با اسلامیت و جمهوریت و قانون و امنیت ملی پرداختند؛ چندان که گروهک‌های ورشکسته سلطنت‌طلب و سازمان منافقین و گروهک ریگی نیز آفتابی شدند. آشوب‌طلبان ضمن خیز برداشتن برای تعطیلی جمهوریت، در کف خیابان شعار انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است می‌دادند و صراحتاً از حذف جمهوری اسلامی دم می‌زدند. خاتمی بعدها در پستوهای خصوصی اذعان کرد تقلب 11 میلیونی دروغ بوده است. اما چون به هم افقی با اشغالگران عراق و افغانستان رسیده بود و عملاً در نقشه و زمین آنها بازی می‌کرد، همراه برخی سران مجمع روحانیون و حزب مشارکت و کارگزاران به فتنه‌انگیزی و فریب و تحریک مردم ادامه داد. ماجرای تصویب سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نیز، اقدام فریبکارانه‌ای بود برای خام کردن ملت‌های منطقه به ویژه ملت ایران برای غفلت از جنگ صلیبی و جنگ جهانی راه‌اندازی شده علیه امت اسلام. اتفاقاً دستمایه شروع آن جنگ نیز، تحرکات شاخه دوم اسلام آمریکایی در ماجرای 11 سپتامبر بود. بعدها هیلاری کلینتون اذعان کرد که آمریکا در راه‌اندازی گروه‌هایی نظیر طالبان نقش اصلی داشته است.

اقتصاد در «رکود» غوطه‌ور است دولت آدرس «رشد» می‌دهد!
«ادعای رشد اقتصادی بدون خروج از رکود، سراب است»
روزنامه جوان در تحلیلی نوشت: عجیب است! نقدینگی به هزار و 87 میلیارد تومان رسیده و در طول عمر دولت یازدهم حداقل دو برابر است اما تورم رو به کاهش است؟! عجیب است که براساس فلسفه پولیون مشاوره‌دهنده به دولت یازدهم نقدینگی افزایش یافته اما همچنان وضع صنایع خراب است.
براساس نظر پولیون برای خروج از رکود باید نقدینگی را افزایش داد تا رونق محقق شود و این اقدام نیز معمولا با کاهش نرخ سود بانکی محقق می‌شود. با این اوصاف پس یا باید در اقتصاد با این حجم نقدینگی، تورم و افزایش قیمت‌ها رخ دهد یا تقاضا افزایش یابد یا هر دو. پس چرا هیچ‌کدام از اینها محقق نشده و دولت تنها بر نرخ رشد اقتصادی آن هم در سال جاری تأکید می‌کند؟
پاسخ را می‌توان این گونه توضیح داد: اگر دولت بیش از اندازه بر نرخ رشد اقتصادی آن هم در ماه‌های پایانی تأکید دارد به این دلیل است که فروش نفت ما بیشتر شده، بنابراین افزایش فروش نفت به حدود دو برابر و افزایش صادرات میعانات گازی و سایر محصولات گازی مانند پتروشیمی می‌تواند این رشد را برای یک سال مثبت نشان دهد.
این اقدام شبه دستاورد یا سراب‌گونه که این روزها روی آن مانورهای زیادی می‌شود، همان روندی است که از 45 سال پیش قابل رصد است، یعنی با دنبال کردن دوره‌های مختلف که قیمت نفت فراز و فرود دارد می‌توان به راحتی رابطه‌ای مستقیم میان نرخ سود و نرخ رشد را ترسیم کرد،اما نگاهی به آمارهای گمرک در شش ماهه اخیر نشان می‌دهد همچنان واردات رو به کاهش است و از آنجا که ترکیب واردات رسمی را بیشتر کالاهای  واسطه‌ای تشکیل می‌دهند، بنابراین نمی‌توان امید به خروج از رکود در بخش‌های دیگری مانند صنعت را متصور شد (منهای صنعت خودرو که لابد برندهای غربی برای مردم جذاب است).
اثبات رکود ادامه‌دار را از طریق آمار دیگری نیز می‌توان استنباط کرد. در حالی که تولید ناخالص ملی ایران در سال براساس اعلام صندوق جهانی در سال 2011 حدود 482 میلیارد دلار اعلام شده همین صندوق این آمار را برای سال 2016 حدود 386 میلیارد دلار برآورد کرده است. بنابراین با اندکی تسامح می‌توان دریافت اقتصاد در سال جاری نسبت به سال 90 همچنان اندازه کوچک‌تری دارد و نرخ رشد نشانه‌ خروج از رکود نیست.
اگر از رکود خارج نشده‌ایم افزایش نقدینگی به رغم سیاست‌های انبساطی چرا به تورم منجر نشده است؟ پاسخ اولیه را در حالتی کلی می‌توان به کاهش تقاضا منتسب کرد، یعنی دولت و مردم پولی ندارند که باعث تحریک تقاضا و در نتیجه تورم شود؟ اما اگر این اتفاق افتاده پس نقدینگی دوبرابری کجا رفته و تکلیف علم اقتصاد درناکارآمدی نظریه‌هایش چیست؟ آیا نظریه‌هایی که اثبات می‌کند نرخ رشد نقدینگی با شتاب 30 درصد در یک سال گذشته تورم ایجاد می‌کند، غلط است؟ خیر! زیرا نقدینگی موجود تقاضای خود را دارد و این متقاضی پرزور حتی اجازه نداده در سه سال اخیر مردم و دولت از آن استفاده یا سو‌ءاستفاده کنند. این متقاضی پرقدرت دقیقا پاشنه آشیل فعلی اقتصاد ایران است و کسی نیست جز سیستم بانکی و صاحبان معوقه‌های بزرگ که با دارایی‌های سمی و با وجود کاهش نرخ تورم اجازه کاهش نرخ سود تسهیلات را نمی‌دهد، همان‌هایی که با ورود به بازی پونزی هر آنچه نقدینگی را تولید می‌کند در خود می‌بلعد. از شرکت‌های ورشکسته تا مستغلات باد کرده در بازار رکودی مسکن!‌ و در این میان نیز دولت و بانک مرکزی جرئت اصلاح این سیستم را ندارند. این بازی پونزی ادامه می‌یابد تا یا دوباره درآمدهای جدید نفی را برای ترمیم خود به کار گیرد یا همه اقتصاد را به درون خود خواهد کشید و فلج و خفه خواهد کرد.

بدعهدی آمریکا را کتمان کنید تا حرف منتقدان تأیید نشود!
صادق زیبا‌کلام می‌گوید روحانی نباید بپذیرد که آمریکا در اجرای برجام بدعهدی و نقض کرده است چون در آن صورت حرف منتقدان تأیید می‌شود(!)
وی در روزنامه فرهیختگان نوشت: رئیس‌جمهور پس از بازگشت از نیویورک عنوان کرد که آمریکایی‌ها این بار وعده داده‌اند به تعهدات خود پایبند بمانند. به اعتقاد من اما مساله این نیست؛ نکته اساسی این است که دلواپسان در ایران هیچ‌گاه مایل نیستند روابط میان ایران و غرب بالاخص آمریکا وارد مرحله تنش‌زدایی شود. مگر نه اینکه تنش با آمریکا و دشمنی با این کشور در حقیقت هویت جریان دلواپس را تشکیل می‌دهد؟ بنابراین دلواپسان همواره مخالف هرگونه تنش‌زدایی، نزدیکی یا مصالحه در هر موردی با غرب هستند.
وی می‌افزاید: وقتی فشارها آنچنان زیاد می‌شود، گاهی شاهد هستیم که آقای ظریف وزیر امور خارجه کشورمان یا آقای صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی یا حتی شخص رئیس‌جمهوری مطالبی را صرفا برای آرام کردن دلواپسان به زبان می‌آورند و به چندصدایی در کشور دامن می‌زنند. آقای روحانی می‌گوید آمریکایی‌ها آن طور که باید و شاید، به وعده‌های خود عمل نکرده‌اند، آقایان صالحی و ظریف نیز این سخنان را تایید می‌کنند؛ اما نتیجه، عکس آن چیزی می‌شود که آنها انتظار دارند. اشکال حرف آنها در این است که هدفشان دلجویی و آرام کردن تندروهای داخلی است، اما باعث می‌شوند که چند پیام مختلف برای غرب ارسال شود. بر فرض که آمریکایی‌ها به تعهدات خود عمل نکرده‌اند، جای اعلان آن در سخنرانی‌ها نیست، جای آن در کمیسیون مشترک برجام است. راه آن لابی و رایزنی است.
تا جایی که می‌دانم تا به امروز حتی یک مورد نبوده که ایران علیه آمریکا مدرکی را به کمیته حکمیت 5+1 تسلیم کرده باشد و آنها رسیدگی کرده و حق را به ایران  یا آمریکا داده باشند. آنچه که بوده، تنها موضع‌گیری‌های سیاسی دولتی و غیردولتی برای آرام کردن مخالفان برجام است.
زیباکلام نوشت: آمریکایی‌ها گفته‌اند این‌بار به وعده‌های خود عمل می‌کنیم. اگر عمل نکنند چه؟ اگر چنین مسئله‌ای وجود دارد چرا رسانه‌های بین‌المللی و آمریکایی آن را مطرح نکرده‌اند؟ آقای روحانی اما نمی‌داند که با این رویکرد، نفت و بنزین را بر آتش دلواپسان می‌ریزد. زیرا سخن او که مصرف داخلی دارد به منزله این است که او پذیرفته آمریکایی‌ها به تعهدات خود در برجام پایبند نبوده‌اند. پس آگاهانه یا ناآگاهانه حق را به دلواپسان داده است. این رفتار باعث می‌شود کار آتی خود او سخت‌تر شود و از این پس اساسا با هر حرکتی در راستای تنش‌زدایی مخالفت کند.
وی مدعی شد: چرا شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در آمریکا و اروپا یا شرکت‌های چند ملیتی یا بانک‌های بزرگ بین‌المللی حاضر نیستند به ایران بیایند و در این کشور سرمایه‌گذاری کنند؟ طبیعی است. آنها نگران هستند. به نظر من علت را باید در جامعه خود بیابیم. آن زمانی که ایران به خواست رئیس‌جمهوری تصمیم گرفت به لایحه بین‌المللی پولشویی بپیوندد، شاهد بودیم که دلواپسان چه بساطی درست کردند.
زیباکلام توضیح نمی‌دهد که چرا به جای پذیرفتن سخنان روحانی و ظریف درباره بدعهدی طرف آمریکایی، همچنان به آمریکا حق می‌دهد و طرف ایرانی را متهم می‌کند؟ آیا بهتر نیست او به استخدام وزارت خارجه یا صدای آمریکا در بیاید؟ از سوی دیگر دلیل بی‌اعتمادی  و عدم رابطه با آمریکا، دقیقا همین خباثت و بدعهدی است و این غربگرایان و بزک‌کاران هستند که باید توضیح دهند چرا باید با یک رژیم مستکبر فاقد کمترین صداقت و پایبندی، توافق کرد و قول و قرار گذاشت؟ به یک معنای دیگر امثال زیباکلام باید توضیح دهند که چرا مدعی بودند به واسطه توافق با آمریکا، تحریم‌ها برداشته و مشکلات برطرف می‌شود و اکنون مدعی‌اند برای حل مشکلات باید اف‌ای‌تی‌اف ]و لابد در مقاطع دیگر، باج‌خواهی‌های بعدی را یا وعده‌های نسیه آمریکا[ امضا کرد؟
اما از طرف دیگر معلوم نیست روحانی و تیمش چرا نباید بگویند آمریکا بدعهدی کرده و شرکت‌های اروپایی را تهدید می‌کند و به همین دلیل حتی یک بانک بزرگ اروپایی با ایران کار نمی‌کند؟ مشخص است که این بانک‌ها و شرکت‌ها حتی بدون FATF  مشتاق همکاری با ایران هستند اما آمریکا خلاف برجام، کارشکنی می‌کند.
از سوی دیگر باید یادآور شد لابی و چانه‌زنی و رایزنی مربوط به قبل از مذاکرات و توافق است و پس از توافق معنا ندارد. اکنون هم که ایران در کمیسیون مشترک به آمریکا معترض است، آمریکایی‌ها با گستاخی گفته‌اند تمام تعهدات خود را اجرا کرده‌اند؛  حال آن‌که از جمله تعهدات آنها سنگ‌اندازی نکردن در برابر همکاری شرکت‌ها با ایران و لغو تحریم‌هاست. در واقع گفتن اینکه روحانی و ظریف، خباثت‌های آمریکا را پنهان کنند، نشانه سقوط یک ایرانی‌نما نه تنها از ارزش‌های اسلامی، بلکه ارزش‌های انسانی و ملی است.