پاسداشت استاد سید علی موسویگرمارودی در بیست و هشتمین شب شاعرانقلاب
آیتالله سبحانی: ترکیببند گرمارودی درباره حضرت زینب کبری(س) تا ابد میدرخشد
آیین پاسداشت استاد سید علی موسویگرمارودی در بیست و هشتمین شب شاعر با حضور چهرههای هنری، ادبی و فرهنگی کشور در سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد.
مهدویراد: موسوی گرمارودی یکی از «عزیزترین خردمندان روزگار» است
در این مراسم که در نخلستان سازمان اوج برگزار شد در ابتدا آیتالله مهدویراد، موسویگرمارودی را یکی از «عزیزترین خردمندان روزگار» توصیف کرد و گفت: به عقیده من استاد موسویگرمارودی «ذوالایدی» است. به این معنا که در حوزههای مختلف ادبی، علمی، و خلقوخو و شخصیت توانمندیهای خاصی دارد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در تاریخ اسلام شاهد عنایت رسول مکرم اسلام و اهل بیت علیهم السلام به مقوله شعر بودهایم. این موضوع در تاریخ ائمه اطهار در خصوص شعرهایی که در مسیر اهل بیت شعر گفتهاند قابل مشاهده است.
مهدوی راد افزود: در جلسهای که در محضر رهبر انقلاب بودیم، ایشان تاکید کردند که هر مکتبی بتواند در قالب هنر جلوه کند ماندگار خواهد شد و کسی نمیتواند آن را از تاریخ حذف کند. بنده هم میگویم کسی که توانسته شعرهایی نظیر «ساقی حق»، «دخت علی را نتوان دست بست»، «خاستگاه نور» و... را بگوید، هیچگاه از تاریخ حذف نخواهد شد.
روایت دیدار شهید چمران
و موسویگرمارودی
مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران، دیگر سخنران این مراسم بود که درباره موسویگرمارودی گفت: نخستین آشنایی من با ایشان به مسجد هدایت برمیگردد. همان زمانی که شبهای جمعه هم آیتاللهطالقانی تفسیر میگفتند و یکی از این شبها آقای موسوی شعری درباره فلسطین خواندند که همه لذت بردند و به خصوص خود آیتالله طالقانی بسیار ایشان را تشویق کردند.
بعد از انقلاب هم دیگر بار آقای موسوی به دعوت شهید چمران به دیدارشان آمدند و آنجا یکی از معدود عکسهایی که من و برادر شهیدم با هم داریم را آقای موسویگرمارودی در آن دیدار به ثبت رساندند. بعد از شهادت شهید چمران ،شعر زیبای ایشان برای شهید منتشر شد که ما هم آن شعر را در یادنامه شهید چمران منتشر کردیم.
حسینی جلالی: اشعار موسویگرمارودی افتخار زبان فارسی و مسلمانان است
در ادامه این مراسم آیتالله حسینی جلالی تواضع، ادب، نفوذ کلام و علم حوزوی را از وجوه بارز موسویگرمارودی شمرد و ادامه داد: شعر در همه فرهنگها اثر خاصی دارد و به مراتب مؤثرتر از نثر است. اشعار جناب موسویگرمارودی هم افتخاری برای زبان فارسی و مسلمانان به حساب میآید. زیرا که بسیاری از آثار او مربوط به اهل بیت (ع) است و امیدوارم کارهای ایشان هدف قبول اهلبیت واقع شود.
پیام آیتالله سبحانی: ترکیببند گرمارودی درباره حضرت زینب کبری(س)
تا ابد میدرخشد
در ادامه این مراسم پیام آیتالله سبحانی توسط نماینده دفتر ایشان برای موسویگرمارودی خوانده شد، در این پیام آمده است:
تردیدی نیست که هیچ آیین و مسلکی به اندازه اسلام مردم را به دانشاندوزی دعوت نکرده است و همین نکته یکی از بهترین نشانههای حقانیت آن است. چه بسیار روشن است که متولیان مکاتب دروغین همواره در پی آنند که از جهل مردم سود برند و نان نادانی مردم خورند و همیشه نگرانند مبادا کسانی که چنان بردگان به زیر سلطه خویش کشیدهاند از سرچشمه زلال معرفت سیراب شوند و بندهای بردگی را که سایه تاریک جهل علت اصلی آن است بگسلند. همانگونه که دانش را در این مکتب ارج و قرب است از دانشمند و شاعر و راهنمای فکر و اندیشه مردم نیز بهترین تجلیلها و تمجیدها شده است که این همه بیحکمت و علت نیست زیرا اکثر و یا همه گرفتاریها و سیهروزیها و بدبختیهای جوامع بشری ریشه در جهل و بیدینی مردم دارد و آنچه مایه سعادت آدمی است در دو کلمه کوتاه نهفته است؛ دانش و دیانت.
تکریم و بزرگداشت شاعران و عالمان راههای گوناگون و مصداقهای فراوان دارد و یکی از بهترین آنها تکریم آنها در زمان حیات خود آنان است. یکی از این عالمان و شاعران که این جلسه به نام و برای تکریم او برگزار شده جناب آقای موسویگرمارودی شاعر آیینی بلندآوازه و مترجم قرآن کریم، صحیفه سجادیه و اخیراً نهجالبلاغه هستند.
ویژگی مهم ایشان استفاده از توان علمی و قریحه شاعری در راه ترویج مکتب اهل بیت (ع) و پاسداشت ارزشهای اخلاقی و نظام اسلامی است. ترکیببند عاشورایی و شعر بلند این شاعر خوشقریحه درباره زینب کبری (س) از اشعاری است که تا ابد بر تارک شعر فارسی میدرخشد؛ نیز قصیده قرای ایشان در وصف معلم امت شیخ مفید در بیش از 20 سال پیش از قصیدههای فراموش نشدنی است.
حدادعادل: موسویگرمارودی یک درخت برومند
ریشهدار است
غلامعلی حدادعادل نیز در سخنانی، آشنایی خود با موسویگرمارودی را مربوط به بیش از نیم قرن دانست و گفت: ما از دوران مدرسه علوی پای شعرهای موسوی نشستیم و رفاقت ما مربوط به حدود 50 سال پیش است. در فاصله میان سال 42 تا 57 هم در مناسبتهای مختلف مصاحبت داشتیم، نظیر شبهای شعر که شعر ایشان درباره بعثت پیامبر جایزه برد بنده هم در آن مراسم بودم تا شبهای شعر باغ سفارت آلمان. حتی حدود سال 47 زمانی که من به تازگی از شیراز به تهران رانده شده بودم، موسوی هم به زندان افتاده بود. تا پیش از آن کار ویراستاری جزوههای «در راه حق» با موسوی بود و زندانی شدن او کار را متوقف کرده بود تا اینکه این کار به بنده سپرده شد و من کار موسویگرمارودی را با یاد او ادامه دادم.
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: یک ویژگی مهم موسویگرمارودی این است که در قم، تهران و مشهد زندگی کرده و در سالهای عمر خود در شهر قم کسب علم کرده و در تهران نیز مناسبتهای مختلف اجتماعی و سیاسی را از سر گذرانده است.
حدادعادل موسویگرمارودی را «یک درخت برومند ریشهدار» دانست که «ریشه در ادب و عرفان و دین داشته و شاخ و برگ آن به آسمان سر میساید.»
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: نقش اصلی موسویگرمارودی مربوط به سالهای پیش از انقلاب است. چرا که او به نوعی شاعر آیینی پیش از انقلاب بود و در فضایی که ادبیات همسویی با این تفکر نداشت و مضمون و قالب هیچ تناسبی با تفکرات دینی و آیین نداشت و حتی شاعران متدین در فضای ادبی به منصه ظهور نرسیده بودند، موسویگرمارودی به عنوان یک شاعر آیینی شناخته میشد. این دقیقا همان زمانی بود که تفکر عامه فضای ادبیاتی کشور بر این عقیده بود که اگر متدینین میخواهند شعر هم بگویند باید در همان کلیشههای مرسوم دوره قاجاری بمانند و همان فضا را تکرار کنند و شعر آن روز ارتباطی به اعتقادات دینی نداشت. اینکه موسویگرمارودی در آن روزگار بعنوان شاعر آیینی شناخته میشد و ما هربار میخواستیم دنبال اشعار مذهبی بگردیم سراغ شعرهای او میرفتیم؛ این موضوع یکی از نکات اصلی شخصیت ادبی اوست.
حدادعادل تصریح کرد: به عقیده من موسویگرمارودی امروز مانند یک درخت بلند قامت در میان درختهای بوستانی است که به برکت انقلاب اسلامی فراهم آمده، ولی این نکته مهمتر است که او پیش از انقلاب به مثابه تک درختی بود در میان کویر بیآب و علف. و برکت او در آن زمان بسیار مهم و جدی است.
حداد عادل در پایان با اشاره به زبردستی موسویگرمارودی در قالبهای مختلف نظیر شعر نیمایی، سپید، آزاد و... تصریح کرد: هنر موسویگرمارودی این است که این قالبها را در خدمت مضامین و مفاهیم اسلامی و انقلابی درآورده و از خود میراث گرانقدری نظیر مقالات مهم ادبی، نظریه پردازیهای ادبی، انتخاب گزیده اشعار و بهگزین اشعار بزرگان، داستان سرایی برای جوانان بر جای گذاشته است که هیچگاه از خاطر ادبیات کشور نخواهد رفت و ما امیدواریم این در افشانی همچنان ادامه پیدا کند.
سیدعلی موسویگرمارودی در پایان این مراسم گفت: من اصرار کردم که ما گوشهای بودیم و چنین مراسمی لازم نیست بعد از اتمام ترجمه نهجالبلاغه به حضرت امیر عرض کردم این بضاعت مزجا بود و کورسوی امیدی است که آنسو گوشه چشمی به ما کنید.
وی افزود: به همین کارهای اسلامی و ایرانی دلخوش هستم و معتقدم که در گوشهگوشه این کشور افرادی هستند که بیشتر از من صاحب صلاحیت هستند تا از آنها قدردانی شود.
در ادامه این مراسم سعید حدادیان یکی از اشعار موسویگرمارودی را که در وصف حضرت زینب کبری بود خواند و در پایان نیز لوح تقدیر و هدایایی از سوی سازمان هنری رسانهای اوج، دفتر دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران، بنیاد شعر و ادبیات داستانی، نشریه خردنامه، نشریه فرهنگ امروز و چندی از شعرا و نویسندگان به سید علی موسویگرمارودی تقدیم شد.
شایان ذکر است غلامعلی حدادعادل، مهدی چمران، بهاءالدین خرمشاهی، سید محمود دعایی، نمایندگان بیوت آیات سیستانی و سبحانی، نماینده دکتر لاریجانی، آیتالله دکتر مهدویراد، حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده، مجتبی رحماندوست، محسن مومنی شریف، مرتضی امیری اسفندقه، علیرضا قزوه، مصطفی محدثی خراسانی، فاضل نظری، سعید حدادیان، محمدحسین انصارینژاد، کامران شرفشاهی، محمدرضا زائری، عباس براتیپور، محمدجواد محبت، جواد محقق، مهدی قزلی، محمدمهدی سیار و... از جمله حضار در شب شاعر بیست و هشتم بود.
گفتنی است شب شاعر مراسم است که به همت سازمان هنری رسانهای اوج به پاسداشت شعرا و نویسندگان معاصر میپردازد تاکنون به تجلیل از مقام ادبی و هنری بزرگانی چون محمدحسین جعفریان، مرتضی امیری اسفندقه، ناصر فیض و... پرداخته است.
سروده استاد گرمارودی در وصف حضرت زینب(س)
بـانـگ رسـای تـو ستــم سـوز شد
وام گـذار لـــب تـــــو راســـتـــــی
گفتی و چون شعله به پا خاستی
بـانـگ رسـای تـو ستــم سـوز شد
کشته مظلوم تو، پیروز شد
خواست که غم دست تو بندد ولی
غـم کــه بـُـود در بــر دُخـت علی؟
قــامــت تــو قـامت غم را شکست
دُخـت علــی را نتوان دست بست
ای دل دریـــــا، دل دریــــای تـــــــو
عـرش خـــدا مـــنــزل و مـأوای تو
جـسم تــو از عـشق مـگر ساختند
کـایــن هـمـه جـان در ره تـو باختند
آنـچـه تــو کــردی بـه صــف کـربـــلا
کـــردهی مــخـلــوق بــود یــا خدا؟
آن هـمـه غـم، آن هـمـه استـادگی
آن هــمـــه سُـتـْــواری و آزادگــی
آن همه خون دیدن و چون گُل شدن
دشت خـــزان دیـدن و بـلـبل شدن