همه در قبال پیشرفت ورزش مسئول هستیم(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
برای شتاب بخشیدن به حرکت رو به جلو و به سمت پیشرفت در ورزش، به طور طبیعی مسئولیت مسئولان و مدیران بیشتر و مهمتر است. آنان هستند که سکان هدایت و فرماندهی امور ورزش را برعهده دارند، تصمیم و اداره آنها، همچنین تدبیر و برنامهریزی آنان در وضعیت و سرنوشت ورزش بسیار تعیینکننده و تاثیرگذار است. هرچقدر آنان (مدیران ارشد ورزش) مسئولیت خود را جدی بگیرند و روی هدف پیشرفت متمرکز باشند و اجازه ندهند که هیچ عامل، فرد و جریانی حواس آنها را پرت و فکر آنان را به مسائل فرعی مشغول سازد و به القائات و شانتاژهای خود، مسیر حرکت را منحرف و از سرعت حرکت آن به سمت جلو و خرسندی خواست مردم کم کنند، میتوانیم به آینده ورزش کشور امیدوارتر باشیم.
پیش از این بارها نوشته و بر این نکته تاکید کردهایم که در ورزش برخلاف حوزههای دیگر موانع سیاسی و خطی و سنگاندازی و بداخلاقی ازگیر و گرفت و رقابتهای جناحی وجود ندارد یا خیلی خفیف و کمتاثیر وجود دارد و این خود میتواند یک امتیاز و فرصت مناسب برای مسئولان ورزش باشد.
در ورزش، جریان غالب و اکثریتی، جریانی است که به دنبال پیشرفت ورزش، خشنودی و نشاط مردم و تامین و حفظ منافع ملی است، قاطبه و اهالی اصیل ورزش با هر علقه رنگی و تیمی و وابستگی محلی و قومیتی و گرایش سیاسی و...
در هدف پیشرفت ورزش مملکت و مبارزه با مفاسد و کنارزدن موانع، تفاهم و فهم مشترک دارند.
جریان دوم و دیگری که در ورزش موجود است و متاسفانه در مواردی تاثیرگذار هم هست جریانی بیمایه، سطحی، غیراصیل و آویزان است که جز برای تامین منافع مادی و اجتماعی و یا حتی با اهداف زیرکانه غیرورزشی و برای دلسردساختن نسل جوان، رواج اباحهگری و هرهریمسلکی و... بالاخره اثبات ناکارآمدی نظام انقلابی از طریق ورزش و.... به داخل ورزش رخنه و نفوذ کرده و هدفی از حضور در ورزش جز «تخریب» ندارد. هدفی که هرچه باشد با «پیشرفت ورزش» که هدف و خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم و مسئولان ورزش است، همخوانی و سازگاری ندارد.
مهم اینجاست که بدون هیچ تردیدی این جریان مخرب و منفی فقط و فقط درسایه وادادگی، انفعال و عدم صداقت و فقدان غیرت مسئولیت بعضی مدیران که با ابراز وفاداری به شعارهای جریان اول توانسته در ورزش صاحب پست و موقعیت شوند و در جایگاههای حساس مدیریتی (مثلا از معاونت وزیر گرفته تا ریاست فلان فدراسیون و...) قرار بگیرند فرصت نفوذ و تخریب ورزش را پیدا میکنند. به همین دلیل بالاتر گفته شد هر چقدر مدیران و مسئولان ارشد و تاثیرگذار ورزش در عزم خود جدی و بر تحقق هدف خود مصمم و در قول و دیدگاه خود صداقت داشته باشند جریان مخرب کمتر فرصت شلتاق و خطدهی و ایجاد خلل و انحراف پیدا میکند. با این همه باید به این نکته هم توجه داشت که در حرکت دادن ورزش در مسیر پیشرفت و سرعت بخشیدن به این حرکت فقط مسئولان ارشد و مدیران ورزش نقش و مسئولیت ندارند. همچنین در مبارزه با مفاسد و پلشتیها و دفع و راندن عوامل مزاحم و بعضا دارای اغراض سیاسی و فرهنگی که هدفشان جلوگیری از سلامت و تحول در ورزش و «حفظ وضع موجود است. به مصداق «کلکم راع و کلکم مسئول» همه، اهالی اصیل ورزش در هر جایگاهی که هستند باید به سهم خود برای حرکت رو به جلوی ورزش تلاش کرده و بکوشند.
.... و اما نکته آخر اینکه با همه این اوصاف تلاش و جهاد اهالی ورزش از مسئول و غیرمسئول، از مدیر و غیرمدیر، از خواص و عوام و... هرچند بسیار کارآمد و تحولآفرین است، اما تحول ریشهای و همهجانبه و حرکت شتابنده آن به سوی پیشرفت در صورتی امکانپذیر است که همه دستگاهها و وزارتخانهها و تشکیلاتی که میتوانند درباره ورزش و ابعاد مختلف مالی، فرهنگی، مدیریتی، قانونی، بینالمللی و... یار و کمک آن باشند و حتی در این باره به طور رسمی و تعریف شده وظیفه دارند (جاهایی مثل مجلس شورای اسلامی، رسانهها، وزارت ارشاد، صدا و سیما، قوه قضائیه، دولت و رئیسجمهور محترم و...)، در انجام وظیفه خود و در کمک به ورزش به شکل صحیح و قانونی کوتاهی نکنند به طوری که نقض غرض نشود و مثلا حالت دورزدن مدیریت ورزش و تضعیف آن را پیدا نکند.
این نکته را از آن جهت آوردیم که میبینیم و میشنویم متاسفانه بعضی حمایتها و کمکها چون از صداقت لازم برخوردار نیست و از اخلاص، کم بهره است جنبه خودشیرینی و خود را قهرمانی جلوه دادن و... به خود میگیرد و به جای حمایت، عملا کارکرد خسارت را پیدا میکند و... که اگر لازم باشد، روزی نمونههایی را ذکر خواهیم کرد.
مخلص کلام: پیشرفت ورزش در گروی کاری منسجم، مدبرانه و همهجانبه ناشی از فرهنگ همکاری و دغدغه برای تامین منافع ملی و رضایت مردم (که حتما رضایت خالق سبحان را به دنبال دارد) است. در این باره البته نقش اصلی بر عهده مسئولان ارشد و سکانداران ورزش است اما این به تنهایی کافی نیست و مشارکتی تمام عیار و عزمی جمعی و ملی میطلبد.